حدیث رفع و ارتباط آن با عیدالزهراء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در مورد روایت «رفع القلم» توضیح دهید و آیا ارتباطی با عید الزهرا(س) دارد؟
در مورد روایت «رفع القلم» توضیح دهید و آیا ارتباطی با عیدالزهرا(س) دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''حدیث رفع القلم''' به دو صورت در کتاب‌های روایی نقل شده است.
{{درگاه|فاطمی}}
حدیث رفع القلم که برای مشروعیت‌بخشی به مراسم [[عیدالزهراء]] مورد استناد قرار گرفته بی‌اعتبار دانسته شده است. صاحب‌نظران محتوای این روایت را خلاف [[کتاب و سنت]] و معارض با مبانی و مقاصد اساسی شریعت دانسته‌اند. حدیث رفع القلم دیگری که در ابواب فقهی مورد استفاده فقیهان مسلمان قرار گرفته است روایتی معتبر دانسته شده است. این روایت در راستای اهداف اصلی تشریع دین قرار دارد. 


== حدیث رفع مشهور ==
== حدیث رفع القلم مشهور ==
[[فقها]]، حدیثی را به عنوان حدیث رفع بیان نموده‌اند و در موارد مختلف به آن استدلال کرده‌اند. بر پایه این حدیث که [[شیخ صدوق]] در [[کتاب خصال]] از حریز بن عبدالله با واسطه‌هایی از [[امام صادق(ع)]] و او از [[پیامبر(ص)]] نقل کرده، نه چیز از [[امت مسلمان]] برداشته شده است:  
در منابع حدیثی، روایتی با عنوان حدیث رفع آمده است. فقیهان مسلمان این روایت را در ابواب مختلف فقهی مبنای استدلال قرار داده‌اند. این روایت در منابع روایی شیعه و [[اهل سنت]] نقل شده است. حدیث رفع القلم در مصادر اصلی و معتبر شیعه آمده است.<ref>برای نمونه ن.ک: محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، قم، دارالحدیث، ج ۴، ص ۲۸۹.</ref> [[شیخ صدوق]] این روایت را از حریز بن عبدالله با واسطه‌هایی از [[امام صادق(ع)]] و او از [[پیامبر(ص)]] نقل کرده است. محتوای این روایت چنین است که نه چیز از امت مسلمان برداشته شده است:  
{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}
# خطا،
# خطا
# فراموشى،
# فراموشى
# آنچه نمی‌دانند،
# آنچه نمی‌دانند
# آنچه تاب و توانش را ندارند (مالایطیقون)،
# آنچه تاب و توانش را ندارند  
# آنچه از سرِ اضطرار انجام می‌دهند،
# آنچه از سرِ اضطرار انجام می‌دهند
# کارى که به مجبور شوند (اکراه)،
# کارى که به آن مجبور شوند  
# [[فال بد]] زدن،
# [[فال بد]] زدن
# از روى [[وسوسه]] به آفرینش اندیشیدن،
# افکار وسوسه‌آمیز دربارهٔ آفرینش  
# [[رشک ورزیدن]] تا زمانى که بر زبان یا دست جارى نشود.<ref>صدوق، خصال، قم، جامعه مدرسین، ص۴۱۷، حدیث ۹.</ref>
# رشک ورزیدن تا زمانى که بر زبان یا دست جارى نشود.<ref>شیخ صدوق، الخصال، تحقیق علی اکبر الغفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج ۲، ص ۴۱۷.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
این حدیث از نظر سند اشکالی ندارد و با سندهای دیگر نیز نقل شده است؛ علاوه بر این، تقریباً تمام [[فقهای امامیه]] و بسیاری از [[فقهای اهل سنت]] در موارد مختلف به آن استدلال کرده‌اند.
این روایت از نظر سندی صحیح دانسته شده است.<ref>محمدعلی کاظمی خراسانی، فوائد الاصول (تقریرات درس محمدحسین نائینی)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۳۳۶، نیز: حسینعلی منتظری، نهایةالاصول (تقریرات درس سید حسین طباطبایی بروجردی)، تهران، نشر تفکر، ج ۱، ص ۵۸۳.</ref> محتوای این روایت، در عین تأیید اصل تکلیف و مسئولیت همیشگی انسان نسبت به اعمالش، در راستای عنایت و گشایش خداوند بر امت رسول خدا(ص) تفسیر شده است.<ref>برای نمونه ن.ک: محمدکاظم الخراسانی، کفایة الاصول، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref> 


== رفع القلم ==
== حدیث رفع القلم مربوط به عیدالزهراء(س) ==
دومین حدیث رفع القلم را [[شیخ حسن بن سلیمان حلّی]] از شاگردان [[شهید اول]] در [[کتاب المحتضر]] در مورد [[عیدالزهرا(س)]] نقل کرده است. در این حدیث طولانی آمده که خدا به پیامبر(ص) فرمود: «به کرام الکاتبین دستور دادم که تا سه روز از تمام خلائق رفع قلم کنند، یعنی برای آن‌ها گناه ننویسند.» این روایت مرسله است؛ یعنی همه راویان آن، در سند روایت نقل نشده‌اند و [[روایت مرسله]] دارای اعتبار کافی نیست.
حدیث رفع القلم مربوط به عیدالزهراء را [[جایگاه علامه مجلسی|علامه مجلسی]] از [[سید بن طاووس]] و شیخ حسن بن سلیمان حلّی در [[اعتبار کتاب بحارالانوار|بحارالانوار]] نقل کرده است.<ref>محمدباقر المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۳۱، ص ۱۲۰-۱۲۹.</ref> مضمون این روایت طولانی این است که به دلیل مبارکی بی‌اندازهٔ این روز، به دلیل کشته‌شدن یکی از دشمنان [[اهل بیت(ع)]]، خداوند گناهان بندگان خود را به حساب نمی‌آورد و نادیده می‌گیرد.<ref>محمدباقر المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۳۱، ص ۱۲۲-۱۲۶.</ref>


[[صاحب جواهر]] بیان می‌کند: در فضیلت و شرافت و برکت این روز خبری را یافتم منسوب به پیامبر(ص) که این روز، روز سرور و خوشحالی پیامبر و آل‌پیامبر است.<ref>نجفی، محمدحسن (صاحب جواهر)، جواهر الکلام، دارالکتب اسلامیه، آخوندی، ج۵، ص۴۳.</ref> شایع است که در این روز [[خلیفه دوم]] به قتل رسیده است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴، ج۳۱، ص۱۱۹.</ref> اما مطابق نقل صحیح در این روز [[عمر سعد]] به دست [[مختار ثقفی]] به قتل رسیده و قتل عمر در روزهای آخر [[ذی‌الحجه]] بوده است.<ref>مجلسی، محمد باقر، زاد المعاد - مفتاح الجنان، تعریب و تعلیق علاءالدین الاعلمی، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ص ۴۱۲</ref> مهم‌ترین علت شادی در این روز به امامت رسیدن [[امام زمان(عج)]] است.
برخی از علمای [[شیعه]] بر سند و محتوای این روایت اشکال کرده‌اند و آن را صحیح ندانسته‌اند. آنان معتقدند که این روایت در منابع معتبر روایی نیامده است و به لحاظ سندی قابل اتکا و معتبر نیست.<ref>برای اطلاع از نظر آنان ن.ک: مهدی مسائلی: نهم ربیع جهالت‌ها و خسارت‌ها، قم، نشر وثوق، ص ۱۰۸-۱۱۲.</ref> آنان این روایت را از نظر محتوا خلاف کتاب و [[سنت]] دانسته‌اند و تفاوتی میان روزها از نظر تکلیف و عدم تکلیف قائل نشده‌اند.<ref>مهدی مسائلی، نهم ربیع: جهالت‌ها و خسارت‌ها، قم، نشر وثوق، ص ۱۱۱- ۱۱۹.</ref> محققان این حدیث را معارض با برخی از آیات اساسی قرآن دربارهٔ اصل مکلف بودن انسان نسبت به اعمالش دانسته‌اند.<ref>مهدی مسائلی، نهم ربیع: جهالت‌ها و خسارت‌ها، قم، نشر وثوق، ص ۳۵.</ref>


{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
 
* مهدی مسائلی، نهم ربیع: جهالت‌ها و خسارت‌ها، نشر وثوق.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۶: خط ۴۸:
  | تغییر مسیر =شد
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =  
  | بازبینی = شد
  | ارزیابی کمی =  
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
خط ۵۲: خط ۵۴:
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:حضرت فاطمه(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۵

سؤال

در مورد روایت «رفع القلم» توضیح دهید و آیا ارتباطی با عیدالزهرا(س) دارد؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


حدیث رفع القلم که برای مشروعیت‌بخشی به مراسم عیدالزهراء مورد استناد قرار گرفته بی‌اعتبار دانسته شده است. صاحب‌نظران محتوای این روایت را خلاف کتاب و سنت و معارض با مبانی و مقاصد اساسی شریعت دانسته‌اند. حدیث رفع القلم دیگری که در ابواب فقهی مورد استفاده فقیهان مسلمان قرار گرفته است روایتی معتبر دانسته شده است. این روایت در راستای اهداف اصلی تشریع دین قرار دارد.

حدیث رفع القلم مشهور

در منابع حدیثی، روایتی با عنوان حدیث رفع آمده است. فقیهان مسلمان این روایت را در ابواب مختلف فقهی مبنای استدلال قرار داده‌اند. این روایت در منابع روایی شیعه و اهل سنت نقل شده است. حدیث رفع القلم در مصادر اصلی و معتبر شیعه آمده است.[۱] شیخ صدوق این روایت را از حریز بن عبدالله با واسطه‌هایی از امام صادق(ع) و او از پیامبر(ص) نقل کرده است. محتوای این روایت چنین است که نه چیز از امت مسلمان برداشته شده است:

  1. خطا
  2. فراموشى
  3. آنچه نمی‌دانند
  4. آنچه تاب و توانش را ندارند
  5. آنچه از سرِ اضطرار انجام می‌دهند
  6. کارى که به آن مجبور شوند
  7. فال بد زدن
  8. افکار وسوسه‌آمیز دربارهٔ آفرینش
  9. رشک ورزیدن تا زمانى که بر زبان یا دست جارى نشود.[۲]

این روایت از نظر سندی صحیح دانسته شده است.[۳] محتوای این روایت، در عین تأیید اصل تکلیف و مسئولیت همیشگی انسان نسبت به اعمالش، در راستای عنایت و گشایش خداوند بر امت رسول خدا(ص) تفسیر شده است.[۴]

حدیث رفع القلم مربوط به عیدالزهراء(س)

حدیث رفع القلم مربوط به عیدالزهراء را علامه مجلسی از سید بن طاووس و شیخ حسن بن سلیمان حلّی در بحارالانوار نقل کرده است.[۵] مضمون این روایت طولانی این است که به دلیل مبارکی بی‌اندازهٔ این روز، به دلیل کشته‌شدن یکی از دشمنان اهل بیت(ع)، خداوند گناهان بندگان خود را به حساب نمی‌آورد و نادیده می‌گیرد.[۶]

برخی از علمای شیعه بر سند و محتوای این روایت اشکال کرده‌اند و آن را صحیح ندانسته‌اند. آنان معتقدند که این روایت در منابع معتبر روایی نیامده است و به لحاظ سندی قابل اتکا و معتبر نیست.[۷] آنان این روایت را از نظر محتوا خلاف کتاب و سنت دانسته‌اند و تفاوتی میان روزها از نظر تکلیف و عدم تکلیف قائل نشده‌اند.[۸] محققان این حدیث را معارض با برخی از آیات اساسی قرآن دربارهٔ اصل مکلف بودن انسان نسبت به اعمالش دانسته‌اند.[۹]

مطالعه بیشتر

  • مهدی مسائلی، نهم ربیع: جهالت‌ها و خسارت‌ها، نشر وثوق.

منابع

  1. برای نمونه ن.ک: محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، قم، دارالحدیث، ج ۴، ص ۲۸۹.
  2. شیخ صدوق، الخصال، تحقیق علی اکبر الغفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج ۲، ص ۴۱۷.
  3. محمدعلی کاظمی خراسانی، فوائد الاصول (تقریرات درس محمدحسین نائینی)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۳۳۶، نیز: حسینعلی منتظری، نهایةالاصول (تقریرات درس سید حسین طباطبایی بروجردی)، تهران، نشر تفکر، ج ۱، ص ۵۸۳.
  4. برای نمونه ن.ک: محمدکاظم الخراسانی، کفایة الاصول، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ج ۱، ص ۳۴۱.
  5. محمدباقر المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۳۱، ص ۱۲۰-۱۲۹.
  6. محمدباقر المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۳۱، ص ۱۲۲-۱۲۶.
  7. برای اطلاع از نظر آنان ن.ک: مهدی مسائلی: نهم ربیع جهالت‌ها و خسارت‌ها، قم، نشر وثوق، ص ۱۰۸-۱۱۲.
  8. مهدی مسائلی، نهم ربیع: جهالت‌ها و خسارت‌ها، قم، نشر وثوق، ص ۱۱۱- ۱۱۹.
  9. مهدی مسائلی، نهم ربیع: جهالت‌ها و خسارت‌ها، قم، نشر وثوق، ص ۳۵.