تقیه از سوی اهلبیت(ع): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
سؤال: آیا پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع) و دیگر ائمه (ع) تقیه میکردند؟ | سؤال: آیا پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع) و دیگر ائمه(ع) تقیه میکردند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
تقیه به معنای مخفی نمودن حق از دیگران یا اظهار خلاف آن است، به جهت مصلحتی که بهتر از مصلحت اظهار آن میباشد. تقیه | تقیه به معنای مخفی نمودن حق از دیگران یا اظهار خلاف آن است، به جهت مصلحتی که بهتر از مصلحت اظهار آن میباشد. تقیه امری عقلائی است، هر انسانی اگر به سبب نشر اعتقادات یا اظهار و تظاهر به آنها، احساس خطری نسبت به خودش یا مالش یا عِرض خود کند، ناچار آن را کتمان میکند و از خطر دوری میگزیند. چنین امری را فطرت هر صاحب عقلی تجویز میکند. تقیه ریشه در قرآن کریم دارد و اختصاص به شیعه هم ندارد. برادران اهل سنت هم به نحوی بدان باور دارند. چون شیعه در برخی مقاطع تاریخی در شرایطی خاص قرار گرفتند و از این اصل قرآنی و دینی بیشتر استفاده کردند؛ تقیه به نام شیعه معروف شده است. اهل بیت(ع) با توجه به شرائط زمانی و مکانی به این امر مهم عمل میکردند. | ||
تقیه در | |||
== تعریف تقیه == | |||
تقیه یعنی مخفی نمودن حق از دیگران یا اظهار خلاف آن است، به جهت مصلحتی که بهتر از مصلحت اظهار آن میباشد.<ref>صفری، نعمتالله، نقش تقیه در استنباط، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۵۱.</ref> | تقیه یعنی مخفی نمودن حق از دیگران یا اظهار خلاف آن است، به جهت مصلحتی که بهتر از مصلحت اظهار آن میباشد.<ref>صفری، نعمتالله، نقش تقیه در استنباط، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۵۱.</ref> | ||
== نمونههایی از تقیه در نزد اهل بیت(ع) == | |||
وجود برخی روایات و وقایع نشانگر اعتقاد اهل بیت(ع) به تقیه است: | |||
* تقیه ریشه قرآنی دارد: {{قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ |ترجمه= هر كس پس از ايمان آوردن خود، به خدا كفر ورزد [عذابى سخت خواهد داشت] مگر آن كس كه مجبور شده و قلبش به ايمان اطمينان دارد. |سوره= نحل|آیه= ۱۰۶}} در آغاز اسلام، پدر و مادر عمّار را به خاطر اسلام با شکنجه به شهادت رساندند، همین که نوبت شکنجه کردن عمار رسید او کلماتی که کفّار میخواستند به زبان جاری کرد و جان خود را نجات داد، عمار مورد سرزنش بعضی قرار گرفت که او از اسلام دست برداشته است، عمار گریه کنان نزد [[حضرت محمد(ص)|پیامبر اکرم(ص)]] آمد و حضرت دست نوازش بر سر او کشید و فرمودند: {{متن عربی|اگر باز هم جانت به خطر افتاد این کلمات را بگو و خودت را نجات بده، تو سر تا پا ایمان میباشی.}}<ref>فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مصحح: یزدی طباطبایی، فضلالله، تهران، ناصر خسرو،۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۹۷.</ref> | |||
* أبی شیبه در مسند خویش نقل میکند مسیلمه کذّاب دو نفر از یاران رسول خدا(ص) را در منطقه نفوذ خود دستگیر کرد. از هر دو سؤال کرد، آیا شهادت میدهید که من فرستاده خدا هستم؟ یکی شهادت داد و نجات یافت و دوّمی شهادت نداد و گردنش را زدند. هنگامی که خبر به پیغمبر اکرم(ص) رسید، فرمود: {{متن عربی|آن که کشته شد بر طریق صدق و راستی قدم برداشت و دوّمی رخصت الهی را پذیرا شد و گناهی بر او نیست.}}<ref>مسند ابی شیبه، ج۱۲، ص ۳۵۸. بر گرفته از مکارم شیرازی، ناصر، شیعه پاسخ میگوید، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ هفتم، ۱۳۸۶ش، ص۳۸.</ref> | |||
* [[امام صادق(ع)]] میفرماید: {{متن عربی|لا دین لمن لا تقیه له<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۶، ص۲۱۰، باب ۲۴، حدیث ۲۳. و نیز: حدیث ۲۴،۲۶ و ص۱۶۵، ح۱۵.</ref>کسی که تقیه نمیکند دین ندارد.}} | |||
*در زندگی پیامبر اکرم (ص) سه سال دعوت سری وی را میتوان دوران تقیه دانست. در زندگی [[امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین علی(ع)]] نیز بعد از غصب خلافت و دوران ۲۵ ساله سکوت وی و همچنین در جریان غصب [[فدک]] و آزار و اذیت خلفا نسبت به همسر وی [[حضرت فاطمه(س)|حضرت فاطمه زهرا (س)]]، شاهد تقیه و سکوت حضرت هستیم. تقیه در زندگی سایر ائمه (ع) نیز به وضوح به چشم میخورد. [[امام باقر(ع )]] و امام صادق(ع) با شیوه تقیه بود که توانستند مدتها بر کرسی تدریس تکیه زنند. حتی برخی این نکته را مطرح کردهاند که ائمه در برخورد با گروهی از علما نیز گاهی به صورت تقیه عمل میکردند. علمایی که فقه را دستکاری کرده و به عنوان عناصر مکتب فقهی خویش جا میزدند.<ref>مبلغی، احمد، کاوشی در مواضع فرهنگی امام صادق(ع)، پایگاه حوزه نت.</ref> | |||
*فشار در زمان خلافت منصور دوانیقی آنقدر شدت گرفت که امام صادق(ع) حتّی نتوانست وصیّ خود را با صراحت اعلام کند و «وصیّت» بین پنج نفر مردّد ماند که یکی از آنها خود منصور بود تا جان وصیّ واقعی در خطر نیفتد.<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، محقق غفاری، علی اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407 ق.</ref> این چیزی جز تقیه نیست. | |||
*پوشیدن لباس سیاه در فقه شیعه مکروه است، اما این لباس در زمان قیام عباسیان و پس از آن، به صورت شعار آنان درآمد و لذا در تاریخ با عنوان «مسوده» (سیاه جامگان) معروف شدند. در روایتی آمده است هنگامی که امام صادق(ع) در «حیره» به سر میبرد، فرستاده ابوالعبّاس سفّاح برای او لباس بارانی فرستاد که یک طرف آن سفید و طرف دیگر آن سیاه بود. امام(ع) آن را پوشید و فرمود: {{متن عربی|اما انّی البسه و انا اعلم انّه لباس اهل النّار؛<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۴، ص۳۸۴.</ref> من آن را میپوشم در حالی که میدانم لباس اهل آتش است.}} در روایت دیگری به همین مضمون چنین وارد شده است که امام(ع) حتی آستر و پنبه لباسهای خود را سیاه کرده بود.<ref> حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۴، ص۳۸۵.</ref> | |||
*[[صلح امام حسن(ع)|صلح امام حسن مجتبی(ع)]] در راستای حفظ جان، نوعی تقیه است. حضرت علت اصلی صلح خودشان با معاویه را حفظ خونهای مسلمانان مطرح میکنند.<ref>مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۴۴، ص۶۲.</ref> | |||
*امام صادق(ع) دربارهٔ افطار نمودن روزی از ماه مبارک رمضان که از سوی سلطان عید اعلام شده بود، میفرماید: {{متن عربی|افطر یوما من شهر رمضان احب الی من ان یضرب عنقی؛<ref>تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، ج۱۰؛ ص۱۳۲</ref> روزی از ماه رمضان را افطار کنم بهتر از آن است که گردنم زده شود.}} | |||
در زندگی پیامبر اکرم | *اهل بیت پیامبر(ص) گاهی از سپر تقیه برای حفظ جان اصحاب و یاران خود استفاده میکردند مثل آن که امام صادق(ع) در روایتی از زراره بدگویی میکند تا دچار فشار و صدمه از ناحیه حکومت نشود و از [[امام کاظم(ع)]] به علی بن یقطین که در دستگاه جبار هارون عباسی نفوذ کرده بود؛ دستوری صادر شد مبنی بر اینکه مطابق مذهب اهل سنت وضو بگیرد.<ref>اربلی، علی بن عیسی - زوارهای، علی بن حسین، کشف الغمه / ترجمه و شرح زوارهای، تهران، انتشارات إسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۸۲ ش، ج۳؛ ص۲۵.</ref> | ||
*امام صادق(ع) در پاسخ حکم آمین گفتن بعد از آن که امام جماعت غیر المغضوب علیهم و لاالضالین را قرائت نموده، چنین میفرماید: {{متن عربی|آنها (مغضوب علیهم و ضالین) یهود و نصارا هستند.}}<ref>طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲؛ ص۷۵.</ref> امام(ع) در اینجا سؤال را منحرف کرده و پرسش راوی را به جهت تقیه و اضطرار جواب نداده است. | |||
فشار در زمان خلافت منصور دوانیقی آنقدر شدت | |||
پوشیدن لباس سیاه در فقه شیعه مکروه است، اما این لباس در زمان قیام عباسیان و پس از آن، به صورت شعار آنان درآمد و لذا در تاریخ با عنوان «مسوده» (سیاه جامگان) معروف شدند. در روایتی آمده است هنگامی که امام صادق(ع) در «حیره» به سر میبرد، فرستاده ابوالعبّاس سفّاح برای او لباس بارانی فرستاد که یک طرف آن سفید و طرف دیگر آن سیاه بود. امام(ع) آن را پوشید و فرمود: | |||
تقیه جزء مسایل مهم مذهبی است و تا زمان ظهور حضرت بقیةالله(ع)، باید مورد توجه مؤمنین باشد و در مواقعی که ضرورت ایجاب کند از آن پوشش دینی و شرعی برای حفظ مصالح مذهبی و دینی و جان و مال و ناموس خود بهره بگیرد. این امر متناسب با شرائط زمانی و مکانی و عوامل دیگر متفاوت است و هر کسی بایستی متناسب با شرائط پیش رو به تقیه عمل نماید. اهل بیت(ع) نیز خود با توجه به شرائط زمانی و مکانی متفاوتی که داشتند به این امر عمل میکردند. اگر بقای شیعه و معارف آن ر عمل اهل بیت و شیعیان به تقیه دانسته شود، سخن گزافی نیست. | |||
== مطالعه بیشتر== | |||
* تقیه، سپری برای مبارزه عمیقتر، مکارم شیرازی، ناصر، قم، انتشارات مطبوعاتی هدف. | |||
* التقیه عند اهل البیت، قصیر عاملی، مصطفی المجمع العالمی لاهل البیت المعاونیه الثقافیه، ۱۳۷۲. | |||
* رساله فی التقیه، فاضل، محمد جواد، چاپ اول، قم، الموتمر العالمی، بمناسبه الذکری المویه الثانویه لمیلاد الشیخ الانصاری، ۱۴۱۴ قمری. | |||
* التقیه بین الاعلام، علوی، سید عامل، چاپ اول، قم، مؤسسه الاسلامیه العامه، ۱۴۱۵ ق. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = کلام | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = امامت | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| تیترها = | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = الف | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۷
سؤال: آیا پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع) و دیگر ائمه(ع) تقیه میکردند؟
تقیه به معنای مخفی نمودن حق از دیگران یا اظهار خلاف آن است، به جهت مصلحتی که بهتر از مصلحت اظهار آن میباشد. تقیه امری عقلائی است، هر انسانی اگر به سبب نشر اعتقادات یا اظهار و تظاهر به آنها، احساس خطری نسبت به خودش یا مالش یا عِرض خود کند، ناچار آن را کتمان میکند و از خطر دوری میگزیند. چنین امری را فطرت هر صاحب عقلی تجویز میکند. تقیه ریشه در قرآن کریم دارد و اختصاص به شیعه هم ندارد. برادران اهل سنت هم به نحوی بدان باور دارند. چون شیعه در برخی مقاطع تاریخی در شرایطی خاص قرار گرفتند و از این اصل قرآنی و دینی بیشتر استفاده کردند؛ تقیه به نام شیعه معروف شده است. اهل بیت(ع) با توجه به شرائط زمانی و مکانی به این امر مهم عمل میکردند.
تعریف تقیه
تقیه یعنی مخفی نمودن حق از دیگران یا اظهار خلاف آن است، به جهت مصلحتی که بهتر از مصلحت اظهار آن میباشد.[۱]
نمونههایی از تقیه در نزد اهل بیت(ع)
وجود برخی روایات و وقایع نشانگر اعتقاد اهل بیت(ع) به تقیه است:
- تقیه ریشه قرآنی دارد: ﴿مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ؛ هر كس پس از ايمان آوردن خود، به خدا كفر ورزد [عذابى سخت خواهد داشت] مگر آن كس كه مجبور شده و قلبش به ايمان اطمينان دارد.﴾(نحل:۱۰۶) در آغاز اسلام، پدر و مادر عمّار را به خاطر اسلام با شکنجه به شهادت رساندند، همین که نوبت شکنجه کردن عمار رسید او کلماتی که کفّار میخواستند به زبان جاری کرد و جان خود را نجات داد، عمار مورد سرزنش بعضی قرار گرفت که او از اسلام دست برداشته است، عمار گریه کنان نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و حضرت دست نوازش بر سر او کشید و فرمودند: «اگر باز هم جانت به خطر افتاد این کلمات را بگو و خودت را نجات بده، تو سر تا پا ایمان میباشی.»[۲]
- أبی شیبه در مسند خویش نقل میکند مسیلمه کذّاب دو نفر از یاران رسول خدا(ص) را در منطقه نفوذ خود دستگیر کرد. از هر دو سؤال کرد، آیا شهادت میدهید که من فرستاده خدا هستم؟ یکی شهادت داد و نجات یافت و دوّمی شهادت نداد و گردنش را زدند. هنگامی که خبر به پیغمبر اکرم(ص) رسید، فرمود: «آن که کشته شد بر طریق صدق و راستی قدم برداشت و دوّمی رخصت الهی را پذیرا شد و گناهی بر او نیست.»[۳]
- امام صادق(ع) میفرماید: «لا دین لمن لا تقیه له[۴]کسی که تقیه نمیکند دین ندارد.»
- در زندگی پیامبر اکرم (ص) سه سال دعوت سری وی را میتوان دوران تقیه دانست. در زندگی امیرالمؤمنین علی(ع) نیز بعد از غصب خلافت و دوران ۲۵ ساله سکوت وی و همچنین در جریان غصب فدک و آزار و اذیت خلفا نسبت به همسر وی حضرت فاطمه زهرا (س)، شاهد تقیه و سکوت حضرت هستیم. تقیه در زندگی سایر ائمه (ع) نیز به وضوح به چشم میخورد. امام باقر(ع ) و امام صادق(ع) با شیوه تقیه بود که توانستند مدتها بر کرسی تدریس تکیه زنند. حتی برخی این نکته را مطرح کردهاند که ائمه در برخورد با گروهی از علما نیز گاهی به صورت تقیه عمل میکردند. علمایی که فقه را دستکاری کرده و به عنوان عناصر مکتب فقهی خویش جا میزدند.[۵]
- فشار در زمان خلافت منصور دوانیقی آنقدر شدت گرفت که امام صادق(ع) حتّی نتوانست وصیّ خود را با صراحت اعلام کند و «وصیّت» بین پنج نفر مردّد ماند که یکی از آنها خود منصور بود تا جان وصیّ واقعی در خطر نیفتد.[۶] این چیزی جز تقیه نیست.
- پوشیدن لباس سیاه در فقه شیعه مکروه است، اما این لباس در زمان قیام عباسیان و پس از آن، به صورت شعار آنان درآمد و لذا در تاریخ با عنوان «مسوده» (سیاه جامگان) معروف شدند. در روایتی آمده است هنگامی که امام صادق(ع) در «حیره» به سر میبرد، فرستاده ابوالعبّاس سفّاح برای او لباس بارانی فرستاد که یک طرف آن سفید و طرف دیگر آن سیاه بود. امام(ع) آن را پوشید و فرمود: «اما انّی البسه و انا اعلم انّه لباس اهل النّار؛[۷] من آن را میپوشم در حالی که میدانم لباس اهل آتش است.» در روایت دیگری به همین مضمون چنین وارد شده است که امام(ع) حتی آستر و پنبه لباسهای خود را سیاه کرده بود.[۸]
- صلح امام حسن مجتبی(ع) در راستای حفظ جان، نوعی تقیه است. حضرت علت اصلی صلح خودشان با معاویه را حفظ خونهای مسلمانان مطرح میکنند.[۹]
- امام صادق(ع) دربارهٔ افطار نمودن روزی از ماه مبارک رمضان که از سوی سلطان عید اعلام شده بود، میفرماید: «افطر یوما من شهر رمضان احب الی من ان یضرب عنقی؛[۱۰] روزی از ماه رمضان را افطار کنم بهتر از آن است که گردنم زده شود.»
- اهل بیت پیامبر(ص) گاهی از سپر تقیه برای حفظ جان اصحاب و یاران خود استفاده میکردند مثل آن که امام صادق(ع) در روایتی از زراره بدگویی میکند تا دچار فشار و صدمه از ناحیه حکومت نشود و از امام کاظم(ع) به علی بن یقطین که در دستگاه جبار هارون عباسی نفوذ کرده بود؛ دستوری صادر شد مبنی بر اینکه مطابق مذهب اهل سنت وضو بگیرد.[۱۱]
- امام صادق(ع) در پاسخ حکم آمین گفتن بعد از آن که امام جماعت غیر المغضوب علیهم و لاالضالین را قرائت نموده، چنین میفرماید: «آنها (مغضوب علیهم و ضالین) یهود و نصارا هستند.»[۱۲] امام(ع) در اینجا سؤال را منحرف کرده و پرسش راوی را به جهت تقیه و اضطرار جواب نداده است.
تقیه جزء مسایل مهم مذهبی است و تا زمان ظهور حضرت بقیةالله(ع)، باید مورد توجه مؤمنین باشد و در مواقعی که ضرورت ایجاب کند از آن پوشش دینی و شرعی برای حفظ مصالح مذهبی و دینی و جان و مال و ناموس خود بهره بگیرد. این امر متناسب با شرائط زمانی و مکانی و عوامل دیگر متفاوت است و هر کسی بایستی متناسب با شرائط پیش رو به تقیه عمل نماید. اهل بیت(ع) نیز خود با توجه به شرائط زمانی و مکانی متفاوتی که داشتند به این امر عمل میکردند. اگر بقای شیعه و معارف آن ر عمل اهل بیت و شیعیان به تقیه دانسته شود، سخن گزافی نیست.
مطالعه بیشتر
- تقیه، سپری برای مبارزه عمیقتر، مکارم شیرازی، ناصر، قم، انتشارات مطبوعاتی هدف.
- التقیه عند اهل البیت، قصیر عاملی، مصطفی المجمع العالمی لاهل البیت المعاونیه الثقافیه، ۱۳۷۲.
- رساله فی التقیه، فاضل، محمد جواد، چاپ اول، قم، الموتمر العالمی، بمناسبه الذکری المویه الثانویه لمیلاد الشیخ الانصاری، ۱۴۱۴ قمری.
- التقیه بین الاعلام، علوی، سید عامل، چاپ اول، قم، مؤسسه الاسلامیه العامه، ۱۴۱۵ ق.
منابع
- ↑ صفری، نعمتالله، نقش تقیه در استنباط، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۵۱.
- ↑ فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مصحح: یزدی طباطبایی، فضلالله، تهران، ناصر خسرو،۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۹۷.
- ↑ مسند ابی شیبه، ج۱۲، ص ۳۵۸. بر گرفته از مکارم شیرازی، ناصر، شیعه پاسخ میگوید، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ هفتم، ۱۳۸۶ش، ص۳۸.
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۶، ص۲۱۰، باب ۲۴، حدیث ۲۳. و نیز: حدیث ۲۴،۲۶ و ص۱۶۵، ح۱۵.
- ↑ مبلغی، احمد، کاوشی در مواضع فرهنگی امام صادق(ع)، پایگاه حوزه نت.
- ↑ كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، محقق غفاری، علی اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407 ق.
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۴، ص۳۸۴.
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۴، ص۳۸۵.
- ↑ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۴۴، ص۶۲.
- ↑ تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، ج۱۰؛ ص۱۳۲
- ↑ اربلی، علی بن عیسی - زوارهای، علی بن حسین، کشف الغمه / ترجمه و شرح زوارهای، تهران، انتشارات إسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۸۲ ش، ج۳؛ ص۲۵.
- ↑ طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲؛ ص۷۵.