کربلا افضل است یا کعبه: تفاوت میان نسخهها
Whitenoah91 (بحث | مشارکتها) |
|||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | |||
{{شروع متن}} | |||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
متأسفانه | متأسفانه شیعه روایتهایی به اهل بیت نسبت دادهاند که زیارت امام حسین و به کربلا رفتن چندین برابر مکه رفتن ثواب دارد و توسط همین روایتها، مقام کربلا را از مکه بالاتر بردهاند؛ در حالی که قرآن کریم از مکه و کعبه، با احترام و عظمت یاد میکند و اگر کربلا برتر از مکه بود، پس چرا در قرآن سخنی از این برتری به میان نیامده است و امامان بعد این برتری را بیان کردهاند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|امام حسین}} | |||
روایات فضیلت زیارت امام حسین(ع) با اسناد معتبر از معصومان(ع) نقل شده است. دلیل فضیلت سرزمین کربلا، شهادت امام حسین(ع) در آن سرزمین است که موجب زنده شدن روحیه حق طلبی، ظلم ستیزی و یاری دین میشود. بعد از شهادت امام حسین(ع) تاکنون دهها قیام با سرمشق و الگو قرار دادن امام حسین برای مبارزه ظلم و فساد شکل گرفت. روایاتی در کتب شیعه نسبت به فضیلت زیارت امام حسین(ع) وجود دارد که ثواب آن را معادل یا چندین برابر ثواب حج و عمره مقبول دانسته شده است، از ارزش کعبه و حج نمیکاهد: | |||
* ارزش و اهمّیت [[«کعبه» اولین خانه ساخته شده برای عبادت|کعبه]] و [[حج در قرآن|حج]] برای همه مسلمانان، روشن است. | |||
* آیات قرآن و احادیث بر عظمت و افضل بودن مکه و جایگاه ویژه آن دلالت دارد. | |||
* برای اثبات اهمیت کعبه از نظر شیعیان کافی است فتاوای فقهای شیعه را در باب نماز واجب و مستحب، مراسم احتضار، نماز و تدفین میت، ذبح حیوانات و … مرور شود که در تمامی این موارد توجه به سوی کعبه، شرط صحت و قبولی اعمال میباشد و این فضیلت کعبه را اثبات میکند. | |||
فضیلت و پاداشهایی که به زیارت کننده امام حسین(ع) وعده داده شده است، به این معنا نیست که سرزمینهای مقدس دیگر ارزش خود را از دست دادهاند یا به جای حج رفتن میتوان به کربلا رفت. این روایات بیانگر اهمیت والایی است که قیام اباعبد الله الحسین(ع) دارد. از سوی دیگر برخی از اهل سنت، شهر مدینه را برتر از کعبه میدانند. این یعنی برتری کعبه نسبت به دیگر مکانها حتی در میان اهل سنت نیز مورد اختلاف است و نسبت دادن اختلاف نظر به شیعیان درست نمیباشد. | |||
== کعبه سرزمینی مقدس در میان همه امتها == | |||
=== تاریخچه کعبه === | |||
خانه کعبه پیش از [[حضرت ابراهیم(ع)|ابراهیم(ع)]]، از زمان [[حضرت آدم(ع)]] بر پا شده بود: {{قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّه مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمینَ|ترجمه=نخستین خانهای که به منظور پرستش خداوند برای مردم ساخته شد، سرزمین مکه بود که مبارک و هدایتگر عالمیان است.|سوره =آل عمران|آیه =۹۶}} پرستش خداوند از زمان آدم(ع) بوده است و تعبیری که در آیه ۱۲۷ [[سوره بقره]] به چشم میخورد نیز همین معنی را میرساند: {{قرآن|وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ|ترجمه=بیاد آورید هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند و میگفتند: پروردگارا! از ما بپذیر؛ تو شنوا و دانایی.}}؛ این تعبیر میرساند که شالودههای خانه کعبه وجود داشته و ابراهیم(ع) و [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] پایهها آن را دوباره تعمیر کردند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۵۴.</ref> | |||
=== تقدس کعبه نزد اقوام === | |||
کعبه در نظر امتهای مختلف مورد احترام بود؛ هندیان آن را تعظیم میکردند و معتقد بودند به اینکه روح «سیفا» که به نظر آنان اقنوم سوم است، در حجر الاسود حلول کرده و این حلول در زمانی واقع شده که سیفا با همسرش از بلاد حجاز دیدار کردند و همچنین صابئینی از فارس و کلدانیان، کعبه را تعظیم میکردند و معتقد بودند که کعبه یکی از خانههای مقدس هفتگانه است … و گفته شده که کلدانیان معتقد بودند کعبه خانه زحل است، چون قدیمی بوده و عمر طولانی کرده است و ایرانیان هم آن را تعظیم میکردند، به این عقیده که روح هرمز در آن حلول کرده و بسا به زیارت کعبه نیز میرفتند. در کعبه صورتها و مجسمههایی بود، از آن جمله تمثال ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) که در دستشان چوبهای ازلام داشتند؛ از آن جمله صورت [[حضرت مریم(س)]] و [[حضرت عیسی(ع)]] نیز بود.<ref>ازرقی، محمد، اخبار مکه و ماجاء فیها من الآثار، بیروت، دار الاندلس للنشر، ج۱، ص۱۳۷. رسولی محلاتی، هاشم، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۲۰.</ref> این خود شاهد بر آن است که کعبه مورد تعظیم و تکریم بود.<ref>ابن هشام الحمیری، عبد الملک، السیره النبویه، بیروت، دار المعرفه، بیتا، ج۱، ص۲۵–۱۹. یعقوبی، احمد، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا، ج۱، ص۱۹۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م، ج۲، ص۱۰۵–۱۰۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج۳، ص۵۵۹. رضا، محمد رشید، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۱۰، ص۴۲۰.</ref> زمخشری حکایتی در باب نامگذاری زمزم گزارش کرده که ضمن آن از آمدن بابک بن ساسان به مکه یاد شده است<ref>زمخشری، ربیع الأبرار ونصوص الأخبار، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م، ج۱، ص۱۸۸.</ref> و حکایت مزبور را با اندکی تفاوت، مسعودی<ref>مسعودی، علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۶۵.</ref> و حموی<ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م، ج۳، ص۱۴۳.</ref> نیز گزارش کردهاند. | |||
=== کعبه، قبله امّت اسلامی === | |||
خداوند متعال در آیه ۱۴۴ سوره بقره به قبله بودن کعبه تصریح کرده است: {{قرآن|قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ|ترجمه= نگاههای انتظارآمیز تو به سوی آسمان را میبینیم. اکنون تو را به سوی قبلهای که از آن خشنود باشی، میگردانیم. پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و هر جا باشید روی خود را به سوی آن بگردانید.}} در آیه ۱۵۰ سوره بقره نیز میفرماید: {{قرآن|وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّهٌ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنی وَلِأُتِمَّ نِعْمَتی عَلَیْکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ|ترجمه=و از هر جا خارج شدی، روی خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بودید، روی خود را به سوی آن کنید! تا مردم، جز ظالمان دلیلی بر ضدّ شما نداشته باشند؛ از آنها نترسید! و (تنها) از من بترسید! (این تغییر قبله، به خاطر آن بود که) نعمت خود را بر شما تمام کنم، شاید هدایت شوید.}} | |||
=== کعبه، قبله امّت اسلامی=== | |||
خداوند متعال در آیه ۱۴۴ سوره بقره به | |||
[[امام صادق(ع)]] فرمود: {{متن عربی|خداى عزّ و جلّ کعبه را قبله مسجد (الحرام) و مسجد (الحرام) را قبله اهل حرم و حرم را قبله همه اهل زمین قرار داد.}}<ref>ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۷۲. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت(ع) لإحیاء التراث، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۲۰.</ref> | [[امام صادق(ع)]] فرمود: {{متن عربی|خداى عزّ و جلّ کعبه را قبله مسجد (الحرام) و مسجد (الحرام) را قبله اهل حرم و حرم را قبله همه اهل زمین قرار داد.}}<ref>ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۷۲. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت(ع) لإحیاء التراث، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۲۰.</ref> | ||
=== زیارت کعبه بر توانمندان واجب و ترک آن مستلزم کفر=== | === زیارت کعبه بر توانمندان واجب و ترک آن مستلزم کفر === | ||
خداوند متعال در آیه ۹۷ سوره آل عمران میفرماید: {{قرآن|وَللهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنْ الْعَالَمِینَ|ترجمه=و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه او کنند؛ آنانکه توانایی رفتن به سوی کعبه را دارند و هرکس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رساند) خداوند از همه جهانیان بینیاز است.}} | |||
خداوند متعال در آیه ۹۷ سوره آل عمران | |||
=== کعبه، محل طواف، رکوع و سجود بندگان === | |||
طبق تصریح آیات قرآن، کعبه محل طواف و رکوع و سجود بندگان خد است: | طبق تصریح آیات قرآن، کعبه محل طواف و رکوع و سجود بندگان خد است: | ||
* {{قرآن|وَإِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ | * {{قرآن|وَإِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی شَیْئاً وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَالْقائِمینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ|ترجمه=(به خاطر بیاور) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (و به او گفتیم:) چیزی را همتای من قرار مده! و خانهام را برای طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوع کنندگان و سجودکنندگان پاک ساز.|سوره =حج| آیه =۲۶}} | ||
* {{قرآن|وَعَهِدْنا | * {{قرآن|وَعَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَإِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَالْعاکِفینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ|ترجمه=و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانه مرا برای طوافکنندگان و مجاوران و رکوعکنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه کنید!|سوره= بقره|آیه=۱۲۵}} | ||
=== ارزش والای کعبه در روایات اهل بیت(ع) === | |||
* [[امام باقر(ع)]] فرمود: {{متن عربی|مَا خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بُقْعَه فِی الْأَرْضِ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْهَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی الْکَعْبَه وَ لَا أَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهَا لَهَا حَرَّمَ اللَّهُ الْأَشْهُرَ الْحُرُمَ فِی کِتَابِهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۳۹، باب فضل النظر إلى الكعبه، حدیث۱.</ref>|ترجمه=خداوند تبارک و تعالی قطعهای از زمین که نزدش محبوبتر از کعبه باشد، نیافریده است و با دستش اشاره به کعبه کرد و [فرمود:] قطعهای از زمین که نزد خداوند عزوجل از کعبه گرامیتر باشد، وجود ندارد. به خاطر کعبه خداوند ماههای حرام را در کتاب خود از روزی که آسمانها و زمین را آفرید، مقرر کرد.}} در این باب شش روایت دیگر نیز در اهمیت مکه و کعبه آمده است. | |||
* امام صادق(ع) فرمود: {{متن عربی|أَحَبُ الْأَرْضِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مَكَّه وَ مَا تُرْبَه أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ تُرْبَتِهَا وَ لَا حَجَرٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَجَرِهَا وَ لَا شَجَرٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَجَرِهَا وَ لَا جِبَالٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جِبَالِهَا وَ لَا مَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَائِهَا»<ref>ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۴۳، حدیث۲۳۰۴.</ref> |ترجمه=محبوبترین زمین نزد خدا مکه است و نیست تربت و خاکی محبوبتر از تربت مکه نزد خدا و نیست سنگی محبوبتر نزد خدا از سنگ مکه و نیست درختی محبوبتر نزد خدا از درخت مکه و نیست کوهی محبوبتر از کوه مکه نزد خدا و نیست آبی محبوبتر از آب مکه نزد خدا.}} | |||
* امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمود: {{متن عربی|أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ شَيْئاً وَ اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ مَوْضِعَ الْكَعْبَه<ref>حر عاملى، محمد، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۳، ص۲۴۲، باب۱۸- بَابُ وُجُوبِ احْتِرَامِ الْكَعْبَه وَ تَعْظِيمِهَا وَ تَحْرِيمِ هَدْمِهَا وَ أَذَى مُجَاوِرِيهَا، حدیث۱۷۶۴۹.</ref>|ترجمه=خداوند اختیار کرد از هر شیء چیزی را و اختیار کرد بر روی زمین مکان مکه را.}}در این باب هفده روایت در عظمت و فضیلت کعبه آمده است. | |||
=== | == سرزمین کربلا تجلیگاه جهاد و ایثار == | ||
=== مستحب بودن سجده بر خاک کربلا === | |||
* امام صادق(ع) فرمود: {{متن عربی|سجده بر خاک قبر امام حسین نورى مىبخشد که فروغ آن تا به زمین هفتم میرسد و هر کس تسبیحى از خاک قبر امام حسین به همراه داشته باشد، تسبیح کننده به حساب مىآید؛ هر چند که با آن تسبیح ذکر نگوید.}}<ref>ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۶۸.</ref> | |||
* معاویه بن عمار میگوید: امام صادق(ع) کیسهای داشت که در آن تربت امام حسین(ع) را نگه میداشت. هر وقت که نماز میخوانده آن را بر سجادهاش میریخت و بر آن سجده میکرد و میفرمود: سجده بر تربت امام حسین هفت حجاب را پاره میکند.}}<ref>ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۶۸.</ref> | |||
=== شفابخشی تربت کربلا === | |||
* امام صادق(ع) فرمود: {{متن عربی| | * یونس بن ربیع گوید: امام صادق(ع) فرمود: {{متن عربی|نزد سر مبارک حسین بن على تربت قرمزى است که در آن شفاء هر دردى غیر از مرگ مىباشد.}}<ref>ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۴۶۸.</ref> | ||
* | * امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمود: {{متن عربی|در تربت قبر امام حسین شفای هر دردى بوده و آن دواء اکبر مىباشد.}}<ref>طوسی، محمد، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۱م، ص۷۳۲.</ref> | ||
=== زیارت کربلا معادل هزار حج مقبول === | |||
ثواب زیارت کربلا در روایاتی با [[سلسله حدیث|سلسله سند]] معتبر آمده است که بیانگر عظمت جایگاه این شهر به خاطر حرم ابا عبدالله الحسین(ع) در آن میباشد. | |||
* زید شحام نقل میکند که امام صادق(ع) فرمودند: {{متن عربی|زیارت امام حسین معادل بیست حجّ بلکه برتر از بیست حجّ و عمره مىباشد.}}<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۸۰. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۳۰۲.</ref> | |||
* امام صادق(ع) فرمود: {{متن عربی|زیارت امام حسین معادل پنجاه حج با رسول خدا است.}}<ref>حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۴، ص۴۵۴.</ref> | |||
امام باقر و امام صادق(ع) زیارت کربلا را معادل هزار حج مقبول و هزار عمره بیان کردهاند.<ref>حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۴، ص۴۵۳.</ref> در روایت دیگر نیز امام صادق(ع) ثواب زیارت را هزار حج و عمره مقبول ذکر کرده است.<ref>ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۳۰۷. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱۴، ص۴۵۴.</ref> | |||
اینگونه روایات بدان معنا نیست که حج رها شود و مردم به جای مکه رفتن به کربلا روند. پاداش چیزی است و اصل عمل چیز دیگر. حج واجب است و زیارت امام حسین(ع) مستحب. ترک واجب حرام است؛ ترک مستحب فقط محروم شدن از پاداش را دارد. اگر کسی حج را به جا نیاورد بر ورثه واجب است به نیابت از او حج بجا آورد اما اگر کسی کربلا نرفت، چیزی بر ورثه واجب نیست. همه اینها گویای جایگزین نبودن زیارت کربلا به جای حج است و حج جایگاه اصلی خود را دارد. | |||
ابن | == کعبه و کربلا باغی از بهشت الهی == | ||
ابن ابی العوجا در نزد امام صادق(ع) آمد و درباره کعبه سخنان ناپسندی را گفت. امام به او فرمود: {{متن عربی|هر که را خدا گمراه ساخته و دلش را کور نمود؛ حقّ بر او تلخ آید و آن را شیرین نداند و در نهایت شیطان دوستش شده و او را بوادى فلاکت افکنده و از آنجا خارجش نسازد! این خانهاى است که خدا خلق خود را توسّط آن بپرستش واداشته تا فرمانبرى ایشان را بیازماید و به تعظیم و زیارت آن تشویق کند، خداوند کعبه را مرکز پیغمبران و قبله نمازگزاران ساخته، کعبه شعبهاى است از رضوان خدا.}}<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۱۹۸.</ref> | |||
تعدادی از روایات نیز کربلا را باغی از باغهای بهشت معرفی کرده است. اسحاق ابن عمار میگوید: امام صادق(ع) فرمود: {{متن عربی|جایگاه مزار امام حسین از آن روز که به خاک سپرده شده، باغى از باغهاى بهشت است.}} امام صادق(ع) جایگاه مزار امام حسین را آبراهی (درب) از آبراههای (درهای) بهشت دانسته است.<ref>ابن بابویه، محمد، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الرضی، چاپ اول، ۱۴۰۶۹ق، ص۹۴. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۴۵۶.</ref> در روایت دیگری امام صادق(ع) مرقد امام حسین(ع) را باغی از باغهای بهشت توصیف کرده است.<ref>ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۴۵۷. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۴، ص۵۱۲.</ref> | |||
در | == حرم بودن مدینه و کوفه در کنار کعبه == | ||
روایات اسلامی بیانگر این مطلب است که علاوه بر کعبه، عنوان «حرم الله وحرم رسوله» بر شهرهای مدینه و کوفه نیز اطلاق شده است. کسی با دیدن این روایات نمیگوید کعبه بیاهمیت جلوه داده شده است یا چرا فضیلت مدینه و کوفه در قرآن نیامده است؟ | |||
* امام صادق(ع) فرمود: {{متن عربی|مکه حرم خدا و رسول خدا و امیر المؤمنین است. نماز در آن برابر صد هزار نماز و صدقه یک درهم در آن برابر با صد هزار درهم است و مدینه حرم خدا و رسول خدا و امیر المؤمنین است. نماز در آن برابر ده هزار نماز و صدقه یک درهم برابر ده هزار درهم در غیر آن است و کوفه حرم خدا و رسول خدا و حرم امیرالمؤمنین است. نماز در آن برابر هزار نماز و یک درهم صدقه در آن برابر هزار درهم در غیر آن است.}}<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۸۶.</ref> | |||
* [[امیرالمؤمنین|امیر المؤمنین(ع)]] فرمود: {{متن عربی|مکه حرم خدا، مدینه حرم رسول خدا و کوفه حرم من است. هیچ ستمگرى به فکر ستم در آن نمىافتد، مگر آنکه خداوند پشتش را در هم مىشکند.}}<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۶۳.</ref> | |||
* امام صادق(ع) نقل فرمود: رسول خدا فرمود: {{متن عربی|مکه حرم خدا است و مدینه حرم من است.}}<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۶۵ و ص۵۷۶. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۳۶۴. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۹۵. طوسی، محمد، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش، ج۶، ص۵۴.</ref> | |||
طبق این روایات که از نظر سند صحیح هستند، حرم خدا که مکه است مشخص است؛ در کنار ارزش و اهمیت کعبه، از مدینه و کوفه نیز به «حرم خدا و حرم رسول خدا» تعبیر شدهاست. اطلاق این تعبیر، دلیل بر این است که مکانهای فوق، از عظمت و قداست خاصی برخوردار است و همگی در آن مشترکند. | |||
== اختلاف اهل سنت در افضل بودن کعبه == | |||
افضل بودن کعبه در میان اهل سنت نیز محل اختلاف است؛ برخی شهر مدینه را برتر از کعبه میدانند. نووی یکی از علمای بزرگ شافعی مینویسد: «در نزد ما مکه برترین زمین است، اما مالک و جماعتی قائلند که مدینه برتر از مکه است». باز مینویسد: «علمای اهل سنت اجماع دارند که مکه و مدینه برترین نقطه زمین است، اما در این که کدام یکی از این دو بر دیگری برترند، اختلاف دارند».<ref>نووی شافعی، یحیی، المجموع، بیروت، دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۹۹۷م، ج۷، ص۳۸۸.</ref> ابن حزم آورده است که مالک گفته: «مدینه برتر از مکه است و پیروان او به روایات فراوان احتجاج کردهاند».<ref>إبن حزم أندلسی ظاهری، علی، بیروت، دار الآفاق الجدیده، ج۷، ص۲۷۹.</ref> برخی از اهل سنت، جمعی از اهل بصره را در زمره طرفداران کسانی ذکر کرده که شهر مدینه را برتر از مکه میدانند.<ref>نمری قرطبی مالکی، یوسف، الاستذکار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار فی شرح الموطأ، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۴۶۰.</ref> این یعنی برتری کعبه نسبت به دیگر مکانها حتی در میان اهل سنت نیز مورد اختلاف است و نسبت دادن این حقایق به شیعیان درست نمیباشد. روایات فضیلت کربلا را شیعیان با روایات معتبر از اهل بیت روایت کردهاند. | |||
== امام حسین(ع) راز فضیلت کربلا== | == امام حسین(ع) راز فضیلت کربلا == | ||
برتری کربلا از وجود مقدس امام حسین(ع) نشأت گرفته است. [[علی بن الحسین(ع)|امام زین العابدین(ع)]] فرمود: {{متن عربی|وَهِیَ تُنَادِی أَنَا أَرْضُ اللَّهِ الْمُقَدَّسَهُ الطَّیِّبَهُ الْمُبَارَکَهُ الَّتِی تَضَمَّنَتْ سَیِّدَ الشُّهَدَاءِ وَسَیِّدَ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ<ref>ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، نجف اشرف، دار المرتضویه، چاپ اول، ۱۳۵۶ش، ص۲۶۸.</ref>|ترجمه=زمین کربلا در میان بهشتیان ندا مىدهد: من زمین مقدس، پاک و مبارکم به خاطر همان آقاى جوانان بهشت است که در او مدفون است.}} | |||
خداوند زمین کربلا را به واسطه ریحانه رسول خدا(ص) و اصحاب مخلص او، بینهایت گرامیداشت و به تواضع و شرافتش افزوده است: {{متن عربی|فَأَکْرَمَهَا وَزَادَهَا بِتَوَاضُعِهَا بِالْحُسَیْنِ وَأَصْحَابِهِ}}<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱۴، ص۵۱۶.</ref> | |||
بیان فضایل کربلا بدان معنا نیست که کعبه ارزش و قداستی کمتر از کربلا دارد یا شیعیان این فضایل را جعل کرده و به اهلبیت نسبت داده باشند. طبق روایاتی که اهلسنت نیز نقل کردهاند، حرمت مؤمن بالاتر از کعبه است.<ref>ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان، تحقیق: إحسان عباس، بیروت، دار الثقافة، ج۳، ص۲۸۸.</ref> اما این بدان معنا نیست که کعبه دیگر ارزشی ندارد و حج را باید رها کرد و تنها به مؤمن احترام گذاشت بلکه میخواهد اهمیت حرمت مؤمن را بیان کند. وقتی حرمت مؤمن این گونه میباشد، نوه رسول خدا(ع) و آقای جوانان اهلبهشت حرمتش به مراتب بیشتر است. | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = حدیث | | شاخه اصلی = حدیث | ||
| شاخه فرعی۱ = معارف حدیثی | | شاخه فرعی۱ = معارف حدیثی | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = شد | | شناسه = شد | ||
| تیترها = شد | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی =شد | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = شد | | تغییر مسیر = شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = الف | | اولویت = الف | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۱
متأسفانه شیعه روایتهایی به اهل بیت نسبت دادهاند که زیارت امام حسین و به کربلا رفتن چندین برابر مکه رفتن ثواب دارد و توسط همین روایتها، مقام کربلا را از مکه بالاتر بردهاند؛ در حالی که قرآن کریم از مکه و کعبه، با احترام و عظمت یاد میکند و اگر کربلا برتر از مکه بود، پس چرا در قرآن سخنی از این برتری به میان نیامده است و امامان بعد این برتری را بیان کردهاند؟
روایات فضیلت زیارت امام حسین(ع) با اسناد معتبر از معصومان(ع) نقل شده است. دلیل فضیلت سرزمین کربلا، شهادت امام حسین(ع) در آن سرزمین است که موجب زنده شدن روحیه حق طلبی، ظلم ستیزی و یاری دین میشود. بعد از شهادت امام حسین(ع) تاکنون دهها قیام با سرمشق و الگو قرار دادن امام حسین برای مبارزه ظلم و فساد شکل گرفت. روایاتی در کتب شیعه نسبت به فضیلت زیارت امام حسین(ع) وجود دارد که ثواب آن را معادل یا چندین برابر ثواب حج و عمره مقبول دانسته شده است، از ارزش کعبه و حج نمیکاهد:
- ارزش و اهمّیت کعبه و حج برای همه مسلمانان، روشن است.
- آیات قرآن و احادیث بر عظمت و افضل بودن مکه و جایگاه ویژه آن دلالت دارد.
- برای اثبات اهمیت کعبه از نظر شیعیان کافی است فتاوای فقهای شیعه را در باب نماز واجب و مستحب، مراسم احتضار، نماز و تدفین میت، ذبح حیوانات و … مرور شود که در تمامی این موارد توجه به سوی کعبه، شرط صحت و قبولی اعمال میباشد و این فضیلت کعبه را اثبات میکند.
فضیلت و پاداشهایی که به زیارت کننده امام حسین(ع) وعده داده شده است، به این معنا نیست که سرزمینهای مقدس دیگر ارزش خود را از دست دادهاند یا به جای حج رفتن میتوان به کربلا رفت. این روایات بیانگر اهمیت والایی است که قیام اباعبد الله الحسین(ع) دارد. از سوی دیگر برخی از اهل سنت، شهر مدینه را برتر از کعبه میدانند. این یعنی برتری کعبه نسبت به دیگر مکانها حتی در میان اهل سنت نیز مورد اختلاف است و نسبت دادن اختلاف نظر به شیعیان درست نمیباشد.
کعبه سرزمینی مقدس در میان همه امتها
تاریخچه کعبه
خانه کعبه پیش از ابراهیم(ع)، از زمان حضرت آدم(ع) بر پا شده بود: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّه مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمینَ؛ نخستین خانهای که به منظور پرستش خداوند برای مردم ساخته شد، سرزمین مکه بود که مبارک و هدایتگر عالمیان است.﴾(آل عمران:۹۶) پرستش خداوند از زمان آدم(ع) بوده است و تعبیری که در آیه ۱۲۷ سوره بقره به چشم میخورد نیز همین معنی را میرساند: ﴿وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ؛ بیاد آورید هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را بالا میبردند و میگفتند: پروردگارا! از ما بپذیر؛ تو شنوا و دانایی.﴾؛ این تعبیر میرساند که شالودههای خانه کعبه وجود داشته و ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) پایهها آن را دوباره تعمیر کردند.[۱]
تقدس کعبه نزد اقوام
کعبه در نظر امتهای مختلف مورد احترام بود؛ هندیان آن را تعظیم میکردند و معتقد بودند به اینکه روح «سیفا» که به نظر آنان اقنوم سوم است، در حجر الاسود حلول کرده و این حلول در زمانی واقع شده که سیفا با همسرش از بلاد حجاز دیدار کردند و همچنین صابئینی از فارس و کلدانیان، کعبه را تعظیم میکردند و معتقد بودند که کعبه یکی از خانههای مقدس هفتگانه است … و گفته شده که کلدانیان معتقد بودند کعبه خانه زحل است، چون قدیمی بوده و عمر طولانی کرده است و ایرانیان هم آن را تعظیم میکردند، به این عقیده که روح هرمز در آن حلول کرده و بسا به زیارت کعبه نیز میرفتند. در کعبه صورتها و مجسمههایی بود، از آن جمله تمثال ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) که در دستشان چوبهای ازلام داشتند؛ از آن جمله صورت حضرت مریم(س) و حضرت عیسی(ع) نیز بود.[۲] این خود شاهد بر آن است که کعبه مورد تعظیم و تکریم بود.[۳] زمخشری حکایتی در باب نامگذاری زمزم گزارش کرده که ضمن آن از آمدن بابک بن ساسان به مکه یاد شده است[۴] و حکایت مزبور را با اندکی تفاوت، مسعودی[۵] و حموی[۶] نیز گزارش کردهاند.
کعبه، قبله امّت اسلامی
خداوند متعال در آیه ۱۴۴ سوره بقره به قبله بودن کعبه تصریح کرده است: ﴿قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ؛ نگاههای انتظارآمیز تو به سوی آسمان را میبینیم. اکنون تو را به سوی قبلهای که از آن خشنود باشی، میگردانیم. پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و هر جا باشید روی خود را به سوی آن بگردانید.﴾ در آیه ۱۵۰ سوره بقره نیز میفرماید: ﴿وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّهٌ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنی وَلِأُتِمَّ نِعْمَتی عَلَیْکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ؛ و از هر جا خارج شدی، روی خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بودید، روی خود را به سوی آن کنید! تا مردم، جز ظالمان دلیلی بر ضدّ شما نداشته باشند؛ از آنها نترسید! و (تنها) از من بترسید! (این تغییر قبله، به خاطر آن بود که) نعمت خود را بر شما تمام کنم، شاید هدایت شوید.﴾
امام صادق(ع) فرمود: «خداى عزّ و جلّ کعبه را قبله مسجد (الحرام) و مسجد (الحرام) را قبله اهل حرم و حرم را قبله همه اهل زمین قرار داد.»[۷]
زیارت کعبه بر توانمندان واجب و ترک آن مستلزم کفر
خداوند متعال در آیه ۹۷ سوره آل عمران میفرماید: ﴿وَللهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنْ الْعَالَمِینَ؛ و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه او کنند؛ آنانکه توانایی رفتن به سوی کعبه را دارند و هرکس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رساند) خداوند از همه جهانیان بینیاز است.﴾
کعبه، محل طواف، رکوع و سجود بندگان
طبق تصریح آیات قرآن، کعبه محل طواف و رکوع و سجود بندگان خد است:
- ﴿وَإِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی شَیْئاً وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَالْقائِمینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ؛ (به خاطر بیاور) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (و به او گفتیم:) چیزی را همتای من قرار مده! و خانهام را برای طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوع کنندگان و سجودکنندگان پاک ساز.﴾(حج:۲۶)
- ﴿وَعَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَإِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَالْعاکِفینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ؛ و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانه مرا برای طوافکنندگان و مجاوران و رکوعکنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه کنید!﴾(بقره:۱۲۵)
ارزش والای کعبه در روایات اهل بیت(ع)
- امام باقر(ع) فرمود: «مَا خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بُقْعَه فِی الْأَرْضِ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْهَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی الْکَعْبَه وَ لَا أَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهَا لَهَا حَرَّمَ اللَّهُ الْأَشْهُرَ الْحُرُمَ فِی کِتَابِهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ[۸]؛ خداوند تبارک و تعالی قطعهای از زمین که نزدش محبوبتر از کعبه باشد، نیافریده است و با دستش اشاره به کعبه کرد و [فرمود:] قطعهای از زمین که نزد خداوند عزوجل از کعبه گرامیتر باشد، وجود ندارد. به خاطر کعبه خداوند ماههای حرام را در کتاب خود از روزی که آسمانها و زمین را آفرید، مقرر کرد.» در این باب شش روایت دیگر نیز در اهمیت مکه و کعبه آمده است.
- امام صادق(ع) فرمود: «أَحَبُ الْأَرْضِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مَكَّه وَ مَا تُرْبَه أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ تُرْبَتِهَا وَ لَا حَجَرٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَجَرِهَا وَ لَا شَجَرٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَجَرِهَا وَ لَا جِبَالٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جِبَالِهَا وَ لَا مَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَائِهَا»[۹]؛ محبوبترین زمین نزد خدا مکه است و نیست تربت و خاکی محبوبتر از تربت مکه نزد خدا و نیست سنگی محبوبتر نزد خدا از سنگ مکه و نیست درختی محبوبتر نزد خدا از درخت مکه و نیست کوهی محبوبتر از کوه مکه نزد خدا و نیست آبی محبوبتر از آب مکه نزد خدا.»
- امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمود: «أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ شَيْئاً وَ اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ مَوْضِعَ الْكَعْبَه[۱۰]؛ خداوند اختیار کرد از هر شیء چیزی را و اختیار کرد بر روی زمین مکان مکه را.»در این باب هفده روایت در عظمت و فضیلت کعبه آمده است.
سرزمین کربلا تجلیگاه جهاد و ایثار
مستحب بودن سجده بر خاک کربلا
- امام صادق(ع) فرمود: «سجده بر خاک قبر امام حسین نورى مىبخشد که فروغ آن تا به زمین هفتم میرسد و هر کس تسبیحى از خاک قبر امام حسین به همراه داشته باشد، تسبیح کننده به حساب مىآید؛ هر چند که با آن تسبیح ذکر نگوید.»[۱۱]
- معاویه بن عمار میگوید: امام صادق(ع) کیسهای داشت که در آن تربت امام حسین(ع) را نگه میداشت. هر وقت که نماز میخوانده آن را بر سجادهاش میریخت و بر آن سجده میکرد و میفرمود: سجده بر تربت امام حسین هفت حجاب را پاره میکند.}}[۱۲]
شفابخشی تربت کربلا
- یونس بن ربیع گوید: امام صادق(ع) فرمود: «نزد سر مبارک حسین بن على تربت قرمزى است که در آن شفاء هر دردى غیر از مرگ مىباشد.»[۱۳]
- امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمود: «در تربت قبر امام حسین شفای هر دردى بوده و آن دواء اکبر مىباشد.»[۱۴]
زیارت کربلا معادل هزار حج مقبول
ثواب زیارت کربلا در روایاتی با سلسله سند معتبر آمده است که بیانگر عظمت جایگاه این شهر به خاطر حرم ابا عبدالله الحسین(ع) در آن میباشد.
- زید شحام نقل میکند که امام صادق(ع) فرمودند: «زیارت امام حسین معادل بیست حجّ بلکه برتر از بیست حجّ و عمره مىباشد.»[۱۵]
- امام صادق(ع) فرمود: «زیارت امام حسین معادل پنجاه حج با رسول خدا است.»[۱۶]
امام باقر و امام صادق(ع) زیارت کربلا را معادل هزار حج مقبول و هزار عمره بیان کردهاند.[۱۷] در روایت دیگر نیز امام صادق(ع) ثواب زیارت را هزار حج و عمره مقبول ذکر کرده است.[۱۸] اینگونه روایات بدان معنا نیست که حج رها شود و مردم به جای مکه رفتن به کربلا روند. پاداش چیزی است و اصل عمل چیز دیگر. حج واجب است و زیارت امام حسین(ع) مستحب. ترک واجب حرام است؛ ترک مستحب فقط محروم شدن از پاداش را دارد. اگر کسی حج را به جا نیاورد بر ورثه واجب است به نیابت از او حج بجا آورد اما اگر کسی کربلا نرفت، چیزی بر ورثه واجب نیست. همه اینها گویای جایگزین نبودن زیارت کربلا به جای حج است و حج جایگاه اصلی خود را دارد.
کعبه و کربلا باغی از بهشت الهی
ابن ابی العوجا در نزد امام صادق(ع) آمد و درباره کعبه سخنان ناپسندی را گفت. امام به او فرمود: «هر که را خدا گمراه ساخته و دلش را کور نمود؛ حقّ بر او تلخ آید و آن را شیرین نداند و در نهایت شیطان دوستش شده و او را بوادى فلاکت افکنده و از آنجا خارجش نسازد! این خانهاى است که خدا خلق خود را توسّط آن بپرستش واداشته تا فرمانبرى ایشان را بیازماید و به تعظیم و زیارت آن تشویق کند، خداوند کعبه را مرکز پیغمبران و قبله نمازگزاران ساخته، کعبه شعبهاى است از رضوان خدا.»[۱۹]
تعدادی از روایات نیز کربلا را باغی از باغهای بهشت معرفی کرده است. اسحاق ابن عمار میگوید: امام صادق(ع) فرمود: «جایگاه مزار امام حسین از آن روز که به خاک سپرده شده، باغى از باغهاى بهشت است.» امام صادق(ع) جایگاه مزار امام حسین را آبراهی (درب) از آبراههای (درهای) بهشت دانسته است.[۲۰] در روایت دیگری امام صادق(ع) مرقد امام حسین(ع) را باغی از باغهای بهشت توصیف کرده است.[۲۱]
حرم بودن مدینه و کوفه در کنار کعبه
روایات اسلامی بیانگر این مطلب است که علاوه بر کعبه، عنوان «حرم الله وحرم رسوله» بر شهرهای مدینه و کوفه نیز اطلاق شده است. کسی با دیدن این روایات نمیگوید کعبه بیاهمیت جلوه داده شده است یا چرا فضیلت مدینه و کوفه در قرآن نیامده است؟
- امام صادق(ع) فرمود: «مکه حرم خدا و رسول خدا و امیر المؤمنین است. نماز در آن برابر صد هزار نماز و صدقه یک درهم در آن برابر با صد هزار درهم است و مدینه حرم خدا و رسول خدا و امیر المؤمنین است. نماز در آن برابر ده هزار نماز و صدقه یک درهم برابر ده هزار درهم در غیر آن است و کوفه حرم خدا و رسول خدا و حرم امیرالمؤمنین است. نماز در آن برابر هزار نماز و یک درهم صدقه در آن برابر هزار درهم در غیر آن است.»[۲۲]
- امیر المؤمنین(ع) فرمود: «مکه حرم خدا، مدینه حرم رسول خدا و کوفه حرم من است. هیچ ستمگرى به فکر ستم در آن نمىافتد، مگر آنکه خداوند پشتش را در هم مىشکند.»[۲۳]
- امام صادق(ع) نقل فرمود: رسول خدا فرمود: «مکه حرم خدا است و مدینه حرم من است.»[۲۴]
طبق این روایات که از نظر سند صحیح هستند، حرم خدا که مکه است مشخص است؛ در کنار ارزش و اهمیت کعبه، از مدینه و کوفه نیز به «حرم خدا و حرم رسول خدا» تعبیر شدهاست. اطلاق این تعبیر، دلیل بر این است که مکانهای فوق، از عظمت و قداست خاصی برخوردار است و همگی در آن مشترکند.
اختلاف اهل سنت در افضل بودن کعبه
افضل بودن کعبه در میان اهل سنت نیز محل اختلاف است؛ برخی شهر مدینه را برتر از کعبه میدانند. نووی یکی از علمای بزرگ شافعی مینویسد: «در نزد ما مکه برترین زمین است، اما مالک و جماعتی قائلند که مدینه برتر از مکه است». باز مینویسد: «علمای اهل سنت اجماع دارند که مکه و مدینه برترین نقطه زمین است، اما در این که کدام یکی از این دو بر دیگری برترند، اختلاف دارند».[۲۵] ابن حزم آورده است که مالک گفته: «مدینه برتر از مکه است و پیروان او به روایات فراوان احتجاج کردهاند».[۲۶] برخی از اهل سنت، جمعی از اهل بصره را در زمره طرفداران کسانی ذکر کرده که شهر مدینه را برتر از مکه میدانند.[۲۷] این یعنی برتری کعبه نسبت به دیگر مکانها حتی در میان اهل سنت نیز مورد اختلاف است و نسبت دادن این حقایق به شیعیان درست نمیباشد. روایات فضیلت کربلا را شیعیان با روایات معتبر از اهل بیت روایت کردهاند.
امام حسین(ع) راز فضیلت کربلا
برتری کربلا از وجود مقدس امام حسین(ع) نشأت گرفته است. امام زین العابدین(ع) فرمود: «وَهِیَ تُنَادِی أَنَا أَرْضُ اللَّهِ الْمُقَدَّسَهُ الطَّیِّبَهُ الْمُبَارَکَهُ الَّتِی تَضَمَّنَتْ سَیِّدَ الشُّهَدَاءِ وَسَیِّدَ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ[۲۸]؛ زمین کربلا در میان بهشتیان ندا مىدهد: من زمین مقدس، پاک و مبارکم به خاطر همان آقاى جوانان بهشت است که در او مدفون است.» خداوند زمین کربلا را به واسطه ریحانه رسول خدا(ص) و اصحاب مخلص او، بینهایت گرامیداشت و به تواضع و شرافتش افزوده است: «فَأَکْرَمَهَا وَزَادَهَا بِتَوَاضُعِهَا بِالْحُسَیْنِ وَأَصْحَابِهِ»[۲۹] بیان فضایل کربلا بدان معنا نیست که کعبه ارزش و قداستی کمتر از کربلا دارد یا شیعیان این فضایل را جعل کرده و به اهلبیت نسبت داده باشند. طبق روایاتی که اهلسنت نیز نقل کردهاند، حرمت مؤمن بالاتر از کعبه است.[۳۰] اما این بدان معنا نیست که کعبه دیگر ارزشی ندارد و حج را باید رها کرد و تنها به مؤمن احترام گذاشت بلکه میخواهد اهمیت حرمت مؤمن را بیان کند. وقتی حرمت مؤمن این گونه میباشد، نوه رسول خدا(ع) و آقای جوانان اهلبهشت حرمتش به مراتب بیشتر است.
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۵۴.
- ↑ ازرقی، محمد، اخبار مکه و ماجاء فیها من الآثار، بیروت، دار الاندلس للنشر، ج۱، ص۱۳۷. رسولی محلاتی، هاشم، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۲۰.
- ↑ ابن هشام الحمیری، عبد الملک، السیره النبویه، بیروت، دار المعرفه، بیتا، ج۱، ص۲۵–۱۹. یعقوبی، احمد، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا، ج۱، ص۱۹۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م، ج۲، ص۱۰۵–۱۰۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج۳، ص۵۵۹. رضا، محمد رشید، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۱۰، ص۴۲۰.
- ↑ زمخشری، ربیع الأبرار ونصوص الأخبار، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ مسعودی، علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م، ج۳، ص۱۴۳.
- ↑ ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۷۲. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت(ع) لإحیاء التراث، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۲۰.
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۳۹، باب فضل النظر إلى الكعبه، حدیث۱.
- ↑ ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۴۳، حدیث۲۳۰۴.
- ↑ حر عاملى، محمد، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۳، ص۲۴۲، باب۱۸- بَابُ وُجُوبِ احْتِرَامِ الْكَعْبَه وَ تَعْظِيمِهَا وَ تَحْرِيمِ هَدْمِهَا وَ أَذَى مُجَاوِرِيهَا، حدیث۱۷۶۴۹.
- ↑ ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۶۸.
- ↑ ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۶۸.
- ↑ ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۴۶۸.
- ↑ طوسی، محمد، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۱م، ص۷۳۲.
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۸۰. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۳۰۲.
- ↑ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۴، ص۴۵۴.
- ↑ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۴، ص۴۵۳.
- ↑ ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۳۰۷. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱۴، ص۴۵۴.
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۱۹۸.
- ↑ ابن بابویه، محمد، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الرضی، چاپ اول، ۱۴۰۶۹ق، ص۹۴. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۴۵۶.
- ↑ ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۴۵۷. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ج۱۴، ص۵۱۲.
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۸۶.
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۶۳.
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۵۶۵ و ص۵۷۶. ابن قولویه قمی، جعفر، کامل الزیارات، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۳۶۴. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۹۵. طوسی، محمد، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش، ج۶، ص۵۴.
- ↑ نووی شافعی، یحیی، المجموع، بیروت، دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۹۹۷م، ج۷، ص۳۸۸.
- ↑ إبن حزم أندلسی ظاهری، علی، بیروت، دار الآفاق الجدیده، ج۷، ص۲۷۹.
- ↑ نمری قرطبی مالکی، یوسف، الاستذکار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار فی شرح الموطأ، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۴۶۰.
- ↑ ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، نجف اشرف، دار المرتضویه، چاپ اول، ۱۳۵۶ش، ص۲۶۸.
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱۴، ص۵۱۶.
- ↑ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان، تحقیق: إحسان عباس، بیروت، دار الثقافة، ج۳، ص۲۸۸.