نقش علامه حلی در گسترش تشیع: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح جزئی محتوای متن و اشتباهات نوشتاری)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
علامه حلی در گسترش تشیّع چه نقشی علمی و فرهنگی داشته‌اند؟
علامه حلی برای گسترش تشیّع چه اقدامات علمی و فرهنگی انجام داده‌است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
یکی از چهره‌های درخشان علمی جهان تشیّع، که منشأ خدمات مهم و اساسی برای شیعه بوده، دانشمند بزرگ، فخر اسلام، ستاره درخشان آسمان علم، علامه حلی است.
'''نقش علامهٔ حلی در گسترش تشیع''' تأثیرگذار و شامل فعالیت‌های بسیاری از جمله تألیف کتاب برای حفظ و اشاعهٔ فرهنگ مذهب شیعه، تربیت شاگردان، تأسیس مدارس و پیروزی در مناظره با دانشمندان مذاهب دیگر اسلامی بود.
 
حسن بن سدید الدین یوسف بن زین العابدین علی بن مطهر حلی، کنیه اش ابومنصور و ابن مطهر و لقبش آیه الله و جمال الدین و فاضل و معروف به علامه و علامه الدهر از علمای شیعه امامی، فقیه و اصولی، محدّث، رجالی، ادیب، ریاضی‌دان، حکیم، متکلم و مفسّر بود. (<ref>میرزا عبدا… افندی، ریاض العلما، ج۱، قم، مطبعه خیام، چاپ اول، ۱۴۰۱ هـ، ص۳۵۹.</ref>)
 
علامه حلی در ۲۹ رمضان سال ۶۴۸ هـِ در شهر حلّهبین نجف اشرف و کربلا، در خانواده علم و فضل متولد شد. و در ۱۱ یا ۲۱ محرم سال ۷۲۶ هـِ در سال ۷۸ سالگی رحلت کرد. (<ref>محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج۲، بیروت، دارالاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ هـ، ص۲۶۷.</ref>)
 
وی که از کودکی به هوش و فراست مشهور بود با راهنمائی پدر و اقوام به فراگیری علوم مختلف مشغول شد. حکمت و علوم معقول را نزد خواجه نصیرالدین طوسی و کاتبی قزوینی و حکیم منطقی شافعی فرا گرفت و کلام و فقه و اصول و ریاضی و ادبیات و علوم عربی و دیگر علوم متداول را نزد پدر و دائی خود و همچنین نزد سید بن طاووس و عده ای دیگر از علمای عصر تلمّذ نمود. (<ref>دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج۴، تهران، چاپخانه سپهر، چاپ اول، ۱۳۶۴، ص۲۵۰ و افندی، «پیشین»، ص۳۵۹.</ref>)
 
دوره ای که علامه حلّی می‌زیست دوره ای بود که از شدت فشار خلفای عباسی و سلاطین نسبت به شیعه کاسته شده بود. چون با حمله مغول و سقوط بغداد و روی کار آمدن ایلخانان از نفوذ اهل سنت کاسته شد و مغولان هم نسبت به مذهب سختگیری نمی‌کردند. ولی با این وجود مذاهب اهل تسنن در جهان اسلام هنوز هم نفوذ فراوان داشتند. (<ref>مدرسی تبریزی، محمد علی، همان.</ref>)
 
علامه حلّی با فراگیری علوم مختلف و با استفاده از فرصت پیش آمده تمام سعی خود را بر این نقطه متمرکز نمود که تشیع را از محدودیّت خارج کرده و در حوزه‌های دیگر اشاعه و توسعه دهد؛ لذا برای رسیدن به هدف خود از ابتدا دست به فعالیت‌هایی زد که می‌توان به عمده‌ترین آنها یعنی تألیفات مختلف و متعدد، ایجاد مدارس، تربیت شاگردان مبرّز و مناظرات علمی با مخالفین و اثبات عقیده امامیه با اقامه دلیل و برهان و مسافرت به مناطق مختلف و اشاعه مذهب تشیع و … اشاره کرد.
 
۱. تألیف کتب مختلف جهت حفظ و اشاعه فرهنگ تشیع
 
یکی از زمینه‌هایی که نقش علامه را در گسترش فرهنگ تشیع برجسته می‌کند اهتمام آن مرد بزرگ به تألیف کتب و رسالات مختلف است که از همان ابتدای جوانی با توجه به نبوغی ذاتی خویش از خود به یادگار گذاشته و در تمام تألیفاتش به مذهب شیعه امامی و اشاعه آن توجه خاصی داشته است


از علامه تألیفات زیادی به جا مانده که علمای بعدی در شمارش آنها اختلاف دارند ولی مؤلف ریحانه الادب ۱۲۰ عنوان کتاب از علامه نام برده است. (<ref>مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانه الادب، ج۴، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ سوم۷ ۱۳۶۹، ص۱۷۸.</ref>)
علامهٔ حلی در گرایش یکی از ایلخانان مغول به تشیع نقش پررنگی داشت. علت اساسی این گرایش موفقیت علامهٔ حلی در مناظرات علمی و مذهبی بر عالمان دیگر مذاهب اسلامی بود. برتری علامه از نظر علمی موجب شیعه‌شدن الجایتو ایلخان مغول و تغییر نامش به سلطان محمد خدابنده  شد. تشیع سلطان محمد خدابنده از عوامل عمدهٔ ترویج [[تشیع در ایران]] در آن دوره به‌شمار می‌رود.


دو کتاب نهج الحق و کشف الصدِ و کتاب نهج الکرامه را علامه درباره امامت نوشته است. (<ref>عبد ا… افندی، «پیشین»، ص۳۷۵.</ref>)
[[علامهٔ حلی]] در تألیفات پر تعداد خود به گسترش مذهب تشیع پرداخته است. او در کتاب‌های کلامی خود در صدد اثبات حقانیت شیعه در اصول اعتقادی و تضعیف مبانی اعتقادی دیگر مذاهب اسلامی برآمده‌است. کتاب‌های کلامی علامهٔ حلی، مانند [[کشف المراد]]، باب حادی عشر و نهایة المرام، از مهم‌ترین کتاب‌های کلامی شیعه به‌شمار می‌رود.


۲. تربیت شاگرد و تدریس
یکی دیگر از زمینه‌های فعالیت ترویجی علامهٔ حلی، تربیت شاگرد بوده است. علامهٔ حلی شاگردان بسیاری داشته که برخی از آن‌ها از عالمان تأثیرگذار دوران خود بوده‌اند: از جملهٔ این شاگردان [[فخر المحققین]] و قطب‌الدین رازی بوده‌اند.


علامه به جهت حفظ کیان تشیع و با توجه به بینش آینده نگارانه توجه زیادی به تربیت عالمان دینی به ویژه در حله و دیگر شهرهای عراق داشت و به گونه ای که بسیاری از کسانی که از محضر این سر چشمه علم و فضیلت بهره‌مند گشتند. (<ref>شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج۱، تهران، کتابفروشی اسلامی، چاپ اول، ۱۳۵۴، ص۵۷۱.</ref>) خود از شخصیت‌های بزرگ علمی و چهره‌های درخشانی بوده و منشأ خدمات بزرگی به اسلام و تشیع شده‌اند و همه اینها به خاطر اشتهار علامه به داشتن دانشی وسیع بود. (<ref>اشمتیکر، زابینه، اندیشه‌های کلامی علامه حلی، مشهد، انتشارات آستان قدس، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۴۴.</ref>) گفته شده در مجلس علامه پانصد مجتهد تربیت شد. (<ref>صدر، سید حسن، تأسیس الشیعه، تهران، منشورات اعلمی، چاپ اول، بی تا، ص۲۷۰.</ref>)
== زندگی‌نامه ==
علامه حلی فقیه، اصولی، متکلم، محدث و رجالی شیعی امامی بود.<ref>افندی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم، مطبعهٔ خیام، ۱۴۰۱ ق، ج۱، ص۳۵۹.</ref> علامهٔ حلی در ۲۹ رمضان سال ۶۴۸ق در [[شهر حله]]، شهری میان نجف و کربلا، در خانواده‌ای علمی متولد شد. او در ۱۱ یا ۲۱ محرم سال ۷۲۶ق در ۷۸ سالگی رحلت کرد.<ref>الموسوی الخوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، بیروت، دارالاسلامیة، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۶۷.</ref>


برجسته‌ترین شاگرد علامه حلی فرزندش فخرالمحققین است که در علوم عقلی و نقلی محققی دقیق و در علوم فهم و فطرت محققی بی نظیر بود. (<ref>شوشتری، «پیشین»، ص۵۷۶.</ref>)
علامهٔ حلی از کودکی به هوشیاری مشهور بود. او با راهنمایی پدر و برخی اقوام به فراگیری علوم مختلف مشغول شد. او حکمت و علوم معقول را نزد [[خواجه نصیرالدین طوسی]] (۵۹۷-۶۷۲ق) و علی بن عمر کاتبی قزوینی (درگذشتهٔ حدود ۶۷۵ق) فرا گرفت. علامهٔ حلی کلام، فقه، [[اصول فقه]]، ریاضی، ادبیات عرب و دیگر علوم متداول عصر خود را نزد پدر و دایی خود و همچنین نزد [[سید بن طاووس]] (۵۸۹-۶۶۴ق) و عده‌ای دیگر از علمای عصر خود آموخت.<ref>دوانی، علی، مفاخر اسلام، تهران، چاپخانهٔ سپهر، ۱۳۶۴ش، ج۴، ص۲۵۰.</ref>


۳. مناظرات علامه حلی با دانشمندان اهل سنّت
دوره‌ای که علامهٔ حلی در آن می‌زیست دوره‌ای بود که از شدت فشار [[خلفای عباسی]] و سایر حکومت‌های سنی‌مذهب بر شیعیان کاسته شده بود. علت این امر حملهٔ مغولان، سقوط بغداد (۶۵۶ق) و روی کار آمدن ایلخانان مغول از نفوذ اهل‌سنت کاسته شد. مغولان هم نسبت به امور مذهب سختگیری نمی‌کردند. با این وجود، مذاهب اهل‌سنت در جهان اسلام هنوز هم از نظر فرهنگی نفوذ فراوان داشتند.<ref>محرمی، غلامحسین، درسنامهٔ تاریخ تشیع از آغاز تا عصر صفویه، قم، مرکز نشر هاجر، ۱۳۹۳ش، ۳۰۷-۳۰۸.</ref>


یکی از شیوه‌هایی که بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای کشف حقایق و شناخت واقعیت‌ها و حقانیّت شیعه و اثبات و انتشار آن از سوی ائمه(ع) و حضرت زهرا(س) و اصحاب و علمای بزرگ شیعه موردر استفاده قرار گرفت مناظره است.
علامه حلی با فراگیری علوم مختلف و با استفاده از فرصت پیش آمده تمام سعی خود را بر این نقطه متمرکز نمود که تشیع را از محدودیت خارج کند و توسعه دهد.<ref>برای اطلاع مفصل ن.ک: جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، نشر علم، ۱۳۸۷ش، ۷۰۲-۷۰۵.</ref>


علامه نیز با الگو قرار دادن ایشان از این روش تبلیغی استفاده شایانی برد. وی با بهره‌گیری از علم و نبوغ خود و همچنین با توجه به موقعیت‌شناسی، درباره اثبات حقانیت شیعه و خلافت بلافصل علی (علیه السلام) بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) و فرزندانش جلسات و مناظراتی با علمای مخالف برگزار می‌کرد یکی از مشهورترین این مناظرات در ایران و به دعوت سلطان محمد خدابنده روی داد و در جریان آن علامه به تیزهوشی و بهره‌گیری از علم و استدلالی ظریف حقانیت شیعه را در مواجهه با دیگر مذاهب نمایان کرد. (<ref>موسوی خوانساری، «پیشین»، ص۲۷۳.</ref>)
== تألیف کتاب و اشاعهٔ فرهنگ شیعه ==
یکی از زمینه‌هایی که نقش علامه را در گسترش فرهنگ تشیع برجسته می‌کند اهتمام او به تألیف کتاب‌ها و رسالات مختلف علمی و مذهبی است.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۷۰۲.</ref> او از ابتدای جوانی به تألیف کتب و رسالات علمی مشغول شد و در تمام تألیفاتش به مذهب شیعه امامی و اشاعهٔ آن توجه خاصی داشت.<ref>اشمتیکر، زابینه، اندیشه‌های کلامی علامه حلی، مشهد، به‌نشر (وابسته به آستان قدس رضوی)، ۱۳۷۸ش، ص۴۴.</ref> از علامهٔ حلی تألیفات زیادی به‌جا مانده که در تعداد آن اختلاف وجود دارد؛ برخی کتاب‌ها و رسالات علامهٔ حلی را از ۱۰۰ تا ۱۲۰ عنوان کتاب و رساله برشمرده‌اند.<ref>مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب یا كنی و القاب، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ سوم۷ ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۱۷۸؛ نیز: الامین، السیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۴۰۲.</ref>


مناظرات انجام شده توسط علامه و قاضی القضات نظام الدین مراغه ای در دربار. (<ref>نعمه، شیخ عبدالله، تاریخ فلسفه، ترجمه غضبان، سید جعفر، تهران، انتشارات آموزش، چاپ اول، ۱۳۴۷، ص۳۸۳.</ref>) بسیار شیوا و عالمانه انجام می‌شد و از لجاجت و جدلهای غیر علمی به دور بود. (<ref>دوانی، پیشین، ص۲۷۶.</ref>) با پیروزیهای پی در پی علامه سلطان محمد خدابنده به مذهب شیعه گرایش پیدا کرد و اقدامات بسیاری در جهت اعتلای شعائر شیعی انجام داد. (<ref>مدرس تبریزی، پیشین، ص۱۷۱.</ref>)
علامهٔ حلی علاوه بر کتاب‌های فقهی، که همگی بر اساس [[فقه جعفری]] نوشته شده‌اند، تعداد قابل توجهی کتاب در دانش کلام دارد که برخی از آنها مهم‌ترین کتاب‌های کلامی شیعه به‌شمار می‌روند.  


وی فرمان داد که نام مقدس ائمه را در مساجد و مشاهد ثبت نمایند. (<ref>موسوی خوانساری، پیشین، ص۲۷۸.</ref>) و فرمان علنی شدن و رسمیت یافتن مذهب تشیع را صادر کرد. (<ref>ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمه موحد، محمدعلی، ج۱، تهران، بنگاه ترجمه و نشر، چاپ دوم، ۱۳۵۹، ص۲۱۹.</ref>) شعار حی علی خیر العمل بار دیگر به فرمان وی در اذان گفته شد.
* '''کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد''': اولین و مهم‌ترین شرح بر مهم‌ترین کتاب کلامی شیعهٔ امامیه ([[تجرید الاعتقاد]] خواجه نصیرالدین طوسی) است. برخی معتقدند که اگر علامهٔ حلی کتاب استادش را شرح نمی‌کرد، شاید مقصود دقیق خواجه از مباحث کتابش هیچگاه روشن نمی‌شد.<ref>الطهرانی، الذریعة، ج۳، ص۳۵۳.</ref>
* '''الباب الحادی عشر''': این کتاب باب یازدهم کتاب منهاج الصالح فی مختصر المصباح {{یادداشت|کتابی از علامهٔ حلی دربارهٔ دعا که تلخیص کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی در ده باب است.}} است. از آنجا که علامه حلی، استجابت دعا را فرع بر معرفت به خدا می‌دانسته، پس از اتمام تلخیص ده بابی خود، در باب یازدهم، چکیده‌ای کارآمد و موجز از اصول اعتقادی شیعه را آورده است. این کتاب از کتاب‌های مهم آموزش [[کلام شیعه]] است و بیش از بیست شرح بر آن نگاشته شده است.<ref>زادهوش، محمدرضا، «کتاب‌شناسی باب حادی عشر»، آینه پژوهش، ش ۸۷، مرداد و شهریور ۱۳۸۳ش، ص۱۱۴-۱۱۵. </ref>
* '''نهایة المرام فی علم الکلام''': مفصل‌ترین کتاب کلامی شیعه به‌شمار می‌رود. علامهٔ حلی در این کتاب مباحث گوناگون کلامی و فلسفی را بنا بر آراء فرق کلامی مختلف نقل و نقد کرده و رأی کلامی شیعه را تثبیت و وجوه برتری آن را تبیین کرده است.<ref>عرفان، فاضل، «نهایة المرام فی علم کلام»، روش‌شناسی علوم انسانی، تابستان ۱۳۷۴ش، ش۳، ص۶۵-۵۹؛ نیز: انصاری قمی، ناصرالدین، «نهایة المرام فی علم الکلام»، کتاب ماه دین، ش۱۹، اردیبهشت ۱۳۷۸ش، ص۸-۱۱.</ref>
* '''نهج الحق و کشف الصدق''': علامهٔ حلی در این کتاب عقاید کلامی شیعه را با روشی استدلالی ارائه کرده است. این کتاب به درخواست سلطان محمد خدابنده اولجایتو (حکومت ۷۰۳-۷۱۶ق) از علامهٔ حلی برای تألیف کتابی در اثبات حقانیت شیعه نگاشته و به سلطان تقدیم شده است.<ref>الامین، اعیان الشیعة، ج۱۰، ص۲۲۹.</ref>
* '''منهاج الکرامة فی معرفة الامامة''': کتابی کلامی دربارهٔ [[امامت]] است که علامهٔ حلی آن را برای سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) نوشته است. علامهٔ حلی در این کتاب به اثبات حقانیت مذهب شیعه و اقامهٔ دلیل بر امامت [[امام علی(ع)]] و ائمهٔ شیعه(ع) می‌پردازد.<ref>الطهرانی، الذریعة، ج۲۳، ص۱۷۲.</ref>
* '''مناهج الیقین فی اصول الدین''': کتابی که با محوریت اصول عقاید شیعه نگاشته شده و علامهٔ حلی طی آن به مباحثی چون اثبات واجب الوجود و بیان صفات آن، نبوت، امامت، [[معاد]]، وعد و وعید الهی و امر به معروف و نهی از منکر.<ref>الطهرانی، الذریعة، ج۲۲، ص۳۵۲.</ref>


فعالیتهای علامه باعث ایجاد انگیزه در سایر علمای شیعی شد و به همین جهت کتابهای بسیاری در اثبات حقانیت تشیع و رد بر شبهات و مخالفین به رشته تحریر درآمد .(<ref>دوانی، پیشین، ص۲۷۶.</ref>) این موفقیت علامه سبب شد که منطقه نفوذ تشیع توسعه یابد و به مناسبت همین پیشرفت‌ها علامه در تألیفات خود اصول مذهب شیعه را تقریر و از آن دفاع کرد و تشیع را بر پایه ای صحیح و منطقی استوار داشت. (<ref>نعمه، عبدالله، پیشین، ص۳۸۳.</ref>)
== تربیت شاگرد و تأسیس مدارس ==
شاگردان بسیاری از حوزهٔ درسی علامهٔ حلی استفاده کردند؛ به طوری که گفته شده در مجلس درس او پانصد مجتهد تربیت شدند.<ref>الصدر، السید حسن، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، بی‌جا، منشورات اعلمی، بی‌تا، ص۲۷۰.</ref> یکی از برجسته‌ترین شاگرد علامهٔ حلی فرزندش [[فخرالمحققین]] محمد بن حسن حلی (۶۸۲-۷۷۱ق) بوده است.<ref>شوشتری، نورالله حسینی، مجالس المؤمنین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۵۷۶.</ref> برخی مشاهیر شاگردان علامهٔ حلی عبارت‌اند از:
{{ستون|۲}}
* [[قطب‌الدین رازی]]؛
* سید عمیدالدین عبدالمطلب (خواهرزاده‌ علامهٔ حلی)؛
* سید ضیاء‌الدین عبدالله حسینی اعرجی حلی (خواهرزادهٔ علامهٔ حلی)؛
* تقی‌الدین ابراهیم بن حسین آملی؛
* ابوالفتوح احمد بن بلکو بن علی آوی؛
* تاج‌الدین حسن بن حسین بن حسن سرابشنوی کاشانی؛
* حسین بن ابراهیم بن یحیی استرآبادی؛
* سید محمد بن قاسم حسنی مشهور به ابن‌معیه؛
* رضی‌الدین ابوالحسن علی بن احمد حلی؛
* علی بن محمد بن رشید آوی؛
* صدرالدین ابوابراهیم محمد بن اسحاق دشتکی؛
* بدرالدین محمود بن محمد طبری؛
* حسن بن محمد بن علی طوسی؛
* تاج‌الدین محمود بن مولا؛
* جمال‌الدین بن حسام عاملی؛
* محمد بن علی جرجانی.<ref>الطهرانی، طبقات اعلام الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ق، ج۵، ص۵۳؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۳-۷۲۵.</ref>{{پایان}}
از دیگر فعالیت‌های ترویجی مذهبی علامهٔ حلی ایجاد مراکز آموزشی برای تدریس علوم مختلف بود. علامهٔ حلی چه در دوران اقامت در عراِق و چه در دورهٔ اقامت در ایران به تأسیس مراکز علمی همت گماشت. بعد از رسمیت یافتن تشیع از سوی ایلخان مغول و حضور علامهٔ حلی در ایران، به خواست علامه و دستور سلطان مدرسه‌ای کنار گنبد سلطانیه (پایتخت ایلخان مغول) ساخته شد. همچنین، مدرسه‌ای سیار به شکل چادری بزرگ از نمد ایجاد شد تا در هنگام سفر برگزاری مجلس درس علامهٔ حلی در اردوگاه سلطانی نیز تداوم داشته باشد.<ref>علامهٔ حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ترجمهٔ علیرضا کهنسال، مشهد، مؤسسهٔ پژوهش و مطالعات عاشورا، ۱۳۷۹ش، (مقدمهٔ مترجم)، ص۴۳؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۳.</ref>


۴. تأسیس مراکز و مدارس دینی برای تربیت شاگرد
== مناظرات علامه حلی با دانشمندان اهل‌سنت ==
[[سلطان محمد خدابنده]] اولین سلطان ایلخانی است که به تشیع گرایش پیدا کرد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۶۹۴.</ref> یکی از مهم‌ترین عوامل گرایش او به تشیع تلاش‌های علامهٔ حلی عنوان شده است.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۰۲.</ref> دغدغه‌های مذهبی الجایتو موجب شد که میان عالمان مذاهب مختلف مناظراتی برگزار کند. این موضوع موجب شد تا الجایتو از علامهٔ حلی برای شرکت در این مناظرات دعوت کند. دعوت از علامهٔ حلی موجب حضور او در ایران شد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۲.</ref>


از جمله فعالیت‌هایی که علامه در طول مدت حیات خود داشت ایجاد مکان‌هایی بود که در آن علوم مختلف تدریس می‌شد. علامه، چه موقعی که در عراِق و حله بود و چه موقعی که در ایران اقامت داشت از این امر غافل نبود. بعد از رسمیت یافتن تشیع و حضور علامه در ایران به خواست وی و دستور سلطان مدرسه ای کنار گنبد سلطانیه (پایتخت سلطان) بنا گردید و همچنین مدرسه ای سیّار از نمد و چادر تهیه دیدند که در هنگام سفر در اردوگاه سلطان مشتاقان از محضر علامه استفاده کنند. (<ref>علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدِ، ترجمه علیرضا کهنسال، مشهد، مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۴۳.</ref>)
مناظرات مذهبی علامهٔ حلی در دربار الجایتو با برخی عالمان اهل‌سنت، چون شیخ نظام‌الدین عبدالملک مراغی (از بزرگان مذهب شافعی)، و برتری علامه حلی موجب گرایش سلطان به مذهب تشیع شد. این مناظرات که دربارهٔ اثبات ولایت و امامت امام علی(ع) برگزار شد موجب شکست رقیب علامهٔ حلی و اعتراف او به فضل و دانش علامه شد.<ref>الموسوی الخوانساری، روضات الجنات، بیروت، ج۲، ص۲۷۹.</ref> از پس برتری علامهٔ حلی بر عالمان سایر مذاهب اسلامی، توجه الجایتو به علامه حلی و تأثیرپذیریش از او بیشتر شد. این موضوع موجب تلاش الجایتو برای ترویج مذهب شیعه شد.<ref>ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار في غرائب الأمصار و عجائب الأسفار)، تحقیق عبدالهادی تازی، رباط، أکاديمية المملکة المغربية، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۷-۳۸.</ref>


مدیریت هر دو مدرسه بر عهده علامه بود و لذا با درایتی که داشت فقهای شیعه و سنی به‌طور مسالمت آمیز در این مدارس مشغول تدریس و تعلیم بودند و یک نوع دموکراسی دینی در آن محیط حکمفرما بود و نمونه ای عملی از تقریب مذاهب به چشم می‌خورد.
از نمونه‌های ترویج مذهب تشیع توسط الجایتو تحت تأثیر علامهٔ حلی، فرمان او برای یادکرد از ائمهٔ شیعه(ع) در مساجد و مشاهد است.<ref>الموسوی الخوانساری، روضات الجنات، بیروت، ج۲، ص۲۷۸.</ref> نیز ایلخان فرمان علنی‌شدن و رسمیت‌یافتن مذهب تشیع را صادر کرد. همچنین، دستور داد تا جملهٔ [[حی علی خیر العمل]] در اذان‌ها گفته شود و سکه‌هایی با نقش نام [[ائمهٔ اطهار(ع)]] ضرب شود.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۰۱.</ref> فعالیت‌های علامهٔ حلی برای ترویج تشیع موجب ایجاد انگیزه در سایر علمای شیعه شد؛ به همین جهت، کتاب‌هایی در اثبات حقانیت تشیع و رد شبهات مذاهب دیگر بر تشیع به‌نگارش درآمد.<ref>دوانی، مفاخر اسلام، ج۴، ص۲۷۶؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۵.</ref>


علاوه بر موارد ذکر شده، بلحاظ اینکه در دوران غیبت کبری شیعیان از درک امام (علیه السلام) محروم هستند علامه حلی همانند علمای سلف در جهت تغذیه فکری و سیاسی، اجتماعی، فردی و اخلاقی و پاسخ به شبهات و انحرافات و گسترش ارزش‌های تشیع و دفاع از آن با توجه به نبوغ علمی و بهره‌وری از وجود اساتید و دانشمندان بزرگی چون خواجه نصیر طوسی و محقق حلی و جامعیت در علوم عقلی و نقلی و با تألیفات و آثار خود تحول و حرکت مهمی را در تنظیم، تثبیت و دفاع از اعتقادات شیعه و اشاعه آن ایجاد نمود که تأثیر نظرات و براهین او برای همیشه جاودان خواهد ماند.
== جستارهای وابسته ==


نتیجه این همه فعالیت، آزادی برای شیعیان در جهت تبلیغ آئین شیعه بود و همچنین توجه سلطان محمد خدابنده به تشیع و قبول آن بعنوان مذهب رسمی در ایران و گسترش نفوذ تشیع در مراکز و مناطق مختلف بود.
* [[عالمانی که در گسترش تشیع نقش داشته‌اند]]


== منابع ==
== منابع ==
خط ۶۱: خط ۷۵:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۷


سؤال

علامه حلی برای گسترش تشیّع چه اقدامات علمی و فرهنگی انجام داده‌است؟

درگاه‌ها
حوزه-و-روحانیت.png


نقش علامهٔ حلی در گسترش تشیع تأثیرگذار و شامل فعالیت‌های بسیاری از جمله تألیف کتاب برای حفظ و اشاعهٔ فرهنگ مذهب شیعه، تربیت شاگردان، تأسیس مدارس و پیروزی در مناظره با دانشمندان مذاهب دیگر اسلامی بود.

علامهٔ حلی در گرایش یکی از ایلخانان مغول به تشیع نقش پررنگی داشت. علت اساسی این گرایش موفقیت علامهٔ حلی در مناظرات علمی و مذهبی بر عالمان دیگر مذاهب اسلامی بود. برتری علامه از نظر علمی موجب شیعه‌شدن الجایتو ایلخان مغول و تغییر نامش به سلطان محمد خدابنده شد. تشیع سلطان محمد خدابنده از عوامل عمدهٔ ترویج تشیع در ایران در آن دوره به‌شمار می‌رود.

علامهٔ حلی در تألیفات پر تعداد خود به گسترش مذهب تشیع پرداخته است. او در کتاب‌های کلامی خود در صدد اثبات حقانیت شیعه در اصول اعتقادی و تضعیف مبانی اعتقادی دیگر مذاهب اسلامی برآمده‌است. کتاب‌های کلامی علامهٔ حلی، مانند کشف المراد، باب حادی عشر و نهایة المرام، از مهم‌ترین کتاب‌های کلامی شیعه به‌شمار می‌رود.

یکی دیگر از زمینه‌های فعالیت ترویجی علامهٔ حلی، تربیت شاگرد بوده است. علامهٔ حلی شاگردان بسیاری داشته که برخی از آن‌ها از عالمان تأثیرگذار دوران خود بوده‌اند: از جملهٔ این شاگردان فخر المحققین و قطب‌الدین رازی بوده‌اند.

زندگی‌نامه

علامه حلی فقیه، اصولی، متکلم، محدث و رجالی شیعی امامی بود.[۱] علامهٔ حلی در ۲۹ رمضان سال ۶۴۸ق در شهر حله، شهری میان نجف و کربلا، در خانواده‌ای علمی متولد شد. او در ۱۱ یا ۲۱ محرم سال ۷۲۶ق در ۷۸ سالگی رحلت کرد.[۲]

علامهٔ حلی از کودکی به هوشیاری مشهور بود. او با راهنمایی پدر و برخی اقوام به فراگیری علوم مختلف مشغول شد. او حکمت و علوم معقول را نزد خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۷-۶۷۲ق) و علی بن عمر کاتبی قزوینی (درگذشتهٔ حدود ۶۷۵ق) فرا گرفت. علامهٔ حلی کلام، فقه، اصول فقه، ریاضی، ادبیات عرب و دیگر علوم متداول عصر خود را نزد پدر و دایی خود و همچنین نزد سید بن طاووس (۵۸۹-۶۶۴ق) و عده‌ای دیگر از علمای عصر خود آموخت.[۳]

دوره‌ای که علامهٔ حلی در آن می‌زیست دوره‌ای بود که از شدت فشار خلفای عباسی و سایر حکومت‌های سنی‌مذهب بر شیعیان کاسته شده بود. علت این امر حملهٔ مغولان، سقوط بغداد (۶۵۶ق) و روی کار آمدن ایلخانان مغول از نفوذ اهل‌سنت کاسته شد. مغولان هم نسبت به امور مذهب سختگیری نمی‌کردند. با این وجود، مذاهب اهل‌سنت در جهان اسلام هنوز هم از نظر فرهنگی نفوذ فراوان داشتند.[۴]

علامه حلی با فراگیری علوم مختلف و با استفاده از فرصت پیش آمده تمام سعی خود را بر این نقطه متمرکز نمود که تشیع را از محدودیت خارج کند و توسعه دهد.[۵]

تألیف کتاب و اشاعهٔ فرهنگ شیعه

یکی از زمینه‌هایی که نقش علامه را در گسترش فرهنگ تشیع برجسته می‌کند اهتمام او به تألیف کتاب‌ها و رسالات مختلف علمی و مذهبی است.[۶] او از ابتدای جوانی به تألیف کتب و رسالات علمی مشغول شد و در تمام تألیفاتش به مذهب شیعه امامی و اشاعهٔ آن توجه خاصی داشت.[۷] از علامهٔ حلی تألیفات زیادی به‌جا مانده که در تعداد آن اختلاف وجود دارد؛ برخی کتاب‌ها و رسالات علامهٔ حلی را از ۱۰۰ تا ۱۲۰ عنوان کتاب و رساله برشمرده‌اند.[۸]

علامهٔ حلی علاوه بر کتاب‌های فقهی، که همگی بر اساس فقه جعفری نوشته شده‌اند، تعداد قابل توجهی کتاب در دانش کلام دارد که برخی از آنها مهم‌ترین کتاب‌های کلامی شیعه به‌شمار می‌روند.

  • کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد: اولین و مهم‌ترین شرح بر مهم‌ترین کتاب کلامی شیعهٔ امامیه (تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی) است. برخی معتقدند که اگر علامهٔ حلی کتاب استادش را شرح نمی‌کرد، شاید مقصود دقیق خواجه از مباحث کتابش هیچگاه روشن نمی‌شد.[۹]
  • الباب الحادی عشر: این کتاب باب یازدهم کتاب منهاج الصالح فی مختصر المصباح [یادداشت ۱] است. از آنجا که علامه حلی، استجابت دعا را فرع بر معرفت به خدا می‌دانسته، پس از اتمام تلخیص ده بابی خود، در باب یازدهم، چکیده‌ای کارآمد و موجز از اصول اعتقادی شیعه را آورده است. این کتاب از کتاب‌های مهم آموزش کلام شیعه است و بیش از بیست شرح بر آن نگاشته شده است.[۱۰]
  • نهایة المرام فی علم الکلام: مفصل‌ترین کتاب کلامی شیعه به‌شمار می‌رود. علامهٔ حلی در این کتاب مباحث گوناگون کلامی و فلسفی را بنا بر آراء فرق کلامی مختلف نقل و نقد کرده و رأی کلامی شیعه را تثبیت و وجوه برتری آن را تبیین کرده است.[۱۱]
  • نهج الحق و کشف الصدق: علامهٔ حلی در این کتاب عقاید کلامی شیعه را با روشی استدلالی ارائه کرده است. این کتاب به درخواست سلطان محمد خدابنده اولجایتو (حکومت ۷۰۳-۷۱۶ق) از علامهٔ حلی برای تألیف کتابی در اثبات حقانیت شیعه نگاشته و به سلطان تقدیم شده است.[۱۲]
  • منهاج الکرامة فی معرفة الامامة: کتابی کلامی دربارهٔ امامت است که علامهٔ حلی آن را برای سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) نوشته است. علامهٔ حلی در این کتاب به اثبات حقانیت مذهب شیعه و اقامهٔ دلیل بر امامت امام علی(ع) و ائمهٔ شیعه(ع) می‌پردازد.[۱۳]
  • مناهج الیقین فی اصول الدین: کتابی که با محوریت اصول عقاید شیعه نگاشته شده و علامهٔ حلی طی آن به مباحثی چون اثبات واجب الوجود و بیان صفات آن، نبوت، امامت، معاد، وعد و وعید الهی و امر به معروف و نهی از منکر.[۱۴]

تربیت شاگرد و تأسیس مدارس

شاگردان بسیاری از حوزهٔ درسی علامهٔ حلی استفاده کردند؛ به طوری که گفته شده در مجلس درس او پانصد مجتهد تربیت شدند.[۱۵] یکی از برجسته‌ترین شاگرد علامهٔ حلی فرزندش فخرالمحققین محمد بن حسن حلی (۶۸۲-۷۷۱ق) بوده است.[۱۶] برخی مشاهیر شاگردان علامهٔ حلی عبارت‌اند از:

  • قطب‌الدین رازی؛
  • سید عمیدالدین عبدالمطلب (خواهرزاده‌ علامهٔ حلی)؛
  • سید ضیاء‌الدین عبدالله حسینی اعرجی حلی (خواهرزادهٔ علامهٔ حلی)؛
  • تقی‌الدین ابراهیم بن حسین آملی؛
  • ابوالفتوح احمد بن بلکو بن علی آوی؛
  • تاج‌الدین حسن بن حسین بن حسن سرابشنوی کاشانی؛
  • حسین بن ابراهیم بن یحیی استرآبادی؛
  • سید محمد بن قاسم حسنی مشهور به ابن‌معیه؛
  • رضی‌الدین ابوالحسن علی بن احمد حلی؛
  • علی بن محمد بن رشید آوی؛
  • صدرالدین ابوابراهیم محمد بن اسحاق دشتکی؛
  • بدرالدین محمود بن محمد طبری؛
  • حسن بن محمد بن علی طوسی؛
  • تاج‌الدین محمود بن مولا؛
  • جمال‌الدین بن حسام عاملی؛
  • محمد بن علی جرجانی.[۱۷]

از دیگر فعالیت‌های ترویجی مذهبی علامهٔ حلی ایجاد مراکز آموزشی برای تدریس علوم مختلف بود. علامهٔ حلی چه در دوران اقامت در عراِق و چه در دورهٔ اقامت در ایران به تأسیس مراکز علمی همت گماشت. بعد از رسمیت یافتن تشیع از سوی ایلخان مغول و حضور علامهٔ حلی در ایران، به خواست علامه و دستور سلطان مدرسه‌ای کنار گنبد سلطانیه (پایتخت ایلخان مغول) ساخته شد. همچنین، مدرسه‌ای سیار به شکل چادری بزرگ از نمد ایجاد شد تا در هنگام سفر برگزاری مجلس درس علامهٔ حلی در اردوگاه سلطانی نیز تداوم داشته باشد.[۱۸]

مناظرات علامه حلی با دانشمندان اهل‌سنت

سلطان محمد خدابنده اولین سلطان ایلخانی است که به تشیع گرایش پیدا کرد.[۱۹] یکی از مهم‌ترین عوامل گرایش او به تشیع تلاش‌های علامهٔ حلی عنوان شده است.[۲۰] دغدغه‌های مذهبی الجایتو موجب شد که میان عالمان مذاهب مختلف مناظراتی برگزار کند. این موضوع موجب شد تا الجایتو از علامهٔ حلی برای شرکت در این مناظرات دعوت کند. دعوت از علامهٔ حلی موجب حضور او در ایران شد.[۲۱]

مناظرات مذهبی علامهٔ حلی در دربار الجایتو با برخی عالمان اهل‌سنت، چون شیخ نظام‌الدین عبدالملک مراغی (از بزرگان مذهب شافعی)، و برتری علامه حلی موجب گرایش سلطان به مذهب تشیع شد. این مناظرات که دربارهٔ اثبات ولایت و امامت امام علی(ع) برگزار شد موجب شکست رقیب علامهٔ حلی و اعتراف او به فضل و دانش علامه شد.[۲۲] از پس برتری علامهٔ حلی بر عالمان سایر مذاهب اسلامی، توجه الجایتو به علامه حلی و تأثیرپذیریش از او بیشتر شد. این موضوع موجب تلاش الجایتو برای ترویج مذهب شیعه شد.[۲۳]

از نمونه‌های ترویج مذهب تشیع توسط الجایتو تحت تأثیر علامهٔ حلی، فرمان او برای یادکرد از ائمهٔ شیعه(ع) در مساجد و مشاهد است.[۲۴] نیز ایلخان فرمان علنی‌شدن و رسمیت‌یافتن مذهب تشیع را صادر کرد. همچنین، دستور داد تا جملهٔ حی علی خیر العمل در اذان‌ها گفته شود و سکه‌هایی با نقش نام ائمهٔ اطهار(ع) ضرب شود.[۲۵] فعالیت‌های علامهٔ حلی برای ترویج تشیع موجب ایجاد انگیزه در سایر علمای شیعه شد؛ به همین جهت، کتاب‌هایی در اثبات حقانیت تشیع و رد شبهات مذاهب دیگر بر تشیع به‌نگارش درآمد.[۲۶]

جستارهای وابسته

منابع

  1. افندی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم، مطبعهٔ خیام، ۱۴۰۱ ق، ج۱، ص۳۵۹.
  2. الموسوی الخوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، بیروت، دارالاسلامیة، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۶۷.
  3. دوانی، علی، مفاخر اسلام، تهران، چاپخانهٔ سپهر، ۱۳۶۴ش، ج۴، ص۲۵۰.
  4. محرمی، غلامحسین، درسنامهٔ تاریخ تشیع از آغاز تا عصر صفویه، قم، مرکز نشر هاجر، ۱۳۹۳ش، ۳۰۷-۳۰۸.
  5. برای اطلاع مفصل ن.ک: جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، نشر علم، ۱۳۸۷ش، ۷۰۲-۷۰۵.
  6. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۷۰۲.
  7. اشمتیکر، زابینه، اندیشه‌های کلامی علامه حلی، مشهد، به‌نشر (وابسته به آستان قدس رضوی)، ۱۳۷۸ش، ص۴۴.
  8. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب یا كنی و القاب، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ سوم۷ ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۱۷۸؛ نیز: الامین، السیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۴۰۲.
  9. الطهرانی، الذریعة، ج۳، ص۳۵۳.
  10. زادهوش، محمدرضا، «کتاب‌شناسی باب حادی عشر»، آینه پژوهش، ش ۸۷، مرداد و شهریور ۱۳۸۳ش، ص۱۱۴-۱۱۵.
  11. عرفان، فاضل، «نهایة المرام فی علم کلام»، روش‌شناسی علوم انسانی، تابستان ۱۳۷۴ش، ش۳، ص۶۵-۵۹؛ نیز: انصاری قمی، ناصرالدین، «نهایة المرام فی علم الکلام»، کتاب ماه دین، ش۱۹، اردیبهشت ۱۳۷۸ش، ص۸-۱۱.
  12. الامین، اعیان الشیعة، ج۱۰، ص۲۲۹.
  13. الطهرانی، الذریعة، ج۲۳، ص۱۷۲.
  14. الطهرانی، الذریعة، ج۲۲، ص۳۵۲.
  15. الصدر، السید حسن، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، بی‌جا، منشورات اعلمی، بی‌تا، ص۲۷۰.
  16. شوشتری، نورالله حسینی، مجالس المؤمنین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۵۷۶.
  17. الطهرانی، طبقات اعلام الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ق، ج۵، ص۵۳؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۳-۷۲۵.
  18. علامهٔ حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ترجمهٔ علیرضا کهنسال، مشهد، مؤسسهٔ پژوهش و مطالعات عاشورا، ۱۳۷۹ش، (مقدمهٔ مترجم)، ص۴۳؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۳.
  19. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۶۹۴.
  20. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۰۲.
  21. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۲.
  22. الموسوی الخوانساری، روضات الجنات، بیروت، ج۲، ص۲۷۹.
  23. ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار في غرائب الأمصار و عجائب الأسفار)، تحقیق عبدالهادی تازی، رباط، أکاديمية المملکة المغربية، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۷-۳۸.
  24. الموسوی الخوانساری، روضات الجنات، بیروت، ج۲، ص۲۷۸.
  25. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۰۱.
  26. دوانی، مفاخر اسلام، ج۴، ص۲۷۶؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۵.
  1. کتابی از علامهٔ حلی دربارهٔ دعا که تلخیص کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی در ده باب است.