کتابهای ملاحم و فتن: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|واژهها}} | {{درگاه|واژهها}} | ||
== تعریف و جایگاه == | |||
فِتَن و مَلاحِم دو عنوانى است كه به حوادث آينده و پيشگويىهاى آخرالزمان میپردازد. اين دو عنوان از قديم مورد توجه و اهتمام محدثان و مؤلفان مسلمان بوده و چه در ضمن جوامع روايى و چه بهصورت مستقل به آن پرداختهاند. با مراجعه به فهرستها روشن مىشود كه عنوان الفتن در ميان اهلسنت بيشتر كاربرد داشته است. اما، مؤلفان شيعه غالباً از عنوان ملاحم برای این دست کتابها استفاده كردهاند. الفتن ابن حماد، الفتن حنبل بن اسحاق، الفتن سليلى، الفتن زكريا بن يحيى و الفتن [[ابو نعيم اصفهانى|ابونعيم اصفهانى]] نمونههايى از تأليفات مستقل اهلسنت در اين موضوع است. احمد بن حنبل، بخارى، [[مسلم|مسلم بن حجاج]]، [[ترمذى]] و ديگران نيز در کتابهای روايى خود بابى با عنوان الفتن گشودهاند. شيعيان برای تألیفات خود در این زمینه کمتر از نام فتن استفاده کردهاند؛ آنان مطالب مربوط به آينده، حوادث آخرالزمان و علائم ظهور را در كتابهايى با عنوان الملاحم آوردهاند. در فهرستهاى شیعی نجاشى و طوسى بيش از بيست كتاب ملاحم نام برده شده و تنها در دو مورد تعبير الفتن وجود دارد.<ref>صادقی، «الفتن ابنحماد قدیمیترین کتاب در مهدویت»، ص۴۶-۴۷.</ref> | فِتَن و مَلاحِم دو عنوانى است كه به حوادث آينده و پيشگويىهاى آخرالزمان میپردازد. اين دو عنوان از قديم مورد توجه و اهتمام محدثان و مؤلفان مسلمان بوده و چه در ضمن جوامع روايى و چه بهصورت مستقل به آن پرداختهاند. با مراجعه به فهرستها روشن مىشود كه عنوان الفتن در ميان اهلسنت بيشتر كاربرد داشته است. اما، مؤلفان شيعه غالباً از عنوان ملاحم برای این دست کتابها استفاده كردهاند. الفتن ابن حماد، الفتن حنبل بن اسحاق، الفتن سليلى، الفتن زكريا بن يحيى و الفتن [[ابو نعيم اصفهانى|ابونعيم اصفهانى]] نمونههايى از تأليفات مستقل اهلسنت در اين موضوع است. احمد بن حنبل، بخارى، [[مسلم|مسلم بن حجاج]]، [[ترمذى]] و ديگران نيز در کتابهای روايى خود بابى با عنوان الفتن گشودهاند. شيعيان برای تألیفات خود در این زمینه کمتر از نام فتن استفاده کردهاند؛ آنان مطالب مربوط به آينده، حوادث آخرالزمان و علائم ظهور را در كتابهايى با عنوان الملاحم آوردهاند. در فهرستهاى شیعی نجاشى و طوسى بيش از بيست كتاب ملاحم نام برده شده و تنها در دو مورد تعبير الفتن وجود دارد.<ref>صادقی، «الفتن ابنحماد قدیمیترین کتاب در مهدویت»، ص۴۶-۴۷.</ref> | ||
نسخهٔ ۵ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۴
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
درباره کتابهایی که درباره ملاحم و فتن نوشته شدهاند توضیح دهید.
تعریف و جایگاه
فِتَن و مَلاحِم دو عنوانى است كه به حوادث آينده و پيشگويىهاى آخرالزمان میپردازد. اين دو عنوان از قديم مورد توجه و اهتمام محدثان و مؤلفان مسلمان بوده و چه در ضمن جوامع روايى و چه بهصورت مستقل به آن پرداختهاند. با مراجعه به فهرستها روشن مىشود كه عنوان الفتن در ميان اهلسنت بيشتر كاربرد داشته است. اما، مؤلفان شيعه غالباً از عنوان ملاحم برای این دست کتابها استفاده كردهاند. الفتن ابن حماد، الفتن حنبل بن اسحاق، الفتن سليلى، الفتن زكريا بن يحيى و الفتن ابونعيم اصفهانى نمونههايى از تأليفات مستقل اهلسنت در اين موضوع است. احمد بن حنبل، بخارى، مسلم بن حجاج، ترمذى و ديگران نيز در کتابهای روايى خود بابى با عنوان الفتن گشودهاند. شيعيان برای تألیفات خود در این زمینه کمتر از نام فتن استفاده کردهاند؛ آنان مطالب مربوط به آينده، حوادث آخرالزمان و علائم ظهور را در كتابهايى با عنوان الملاحم آوردهاند. در فهرستهاى شیعی نجاشى و طوسى بيش از بيست كتاب ملاحم نام برده شده و تنها در دو مورد تعبير الفتن وجود دارد.[۱]
محققان احتمال دادهاند که دلیل استفاده عنوان فتن در ميان مؤلفان اهلسنت و عنوان ملاحم در ميان مؤلفان شيعه ریشه در اختلاف ديدگاه شيعه و اهلسنت دربارهٔ حکومت باشد؛ زيرا قيامهاى مخالف خلفا غالباً از سوى شيعيان صورت گرفته و از ديدگاه اهلسنت اين قيامها فتنه بهشمار مىرفته است. اين واژه در عصر پیامبر(ص) بيشتر جنبهٔ دينى داشت و غالباً به معناى گمراهكردن استفاده مىشد، اما پس از آن فتنه مفهومى سياسى پيدا كرد و حرکتهای ضد حکومتی اطلاق میشد. اما انتخاب نام ملاحم براى كتابهای شيعه در مقابل فتن محتمل است به این دلیل باشد که شیعیان ايستادگى مقابل حاكمان غاصب و ظالم را فتنه محسوب نمىکردند و آنچه در جریان این قیامها رخ مىداد از نظر آنان كشتار انسانهاى حقطلب و مبارز بود.[۲]
واژه فتنه (مفرد فتن) در اصل به معناى جداسازى طلاى خالص از ناخالص است و سپس در معانى امتحان، سختى و بلا، وسوسه و گمراهكردن به كار رفته و در قرآن نيز به همين معانى آمده است. اين واژه در عصر نبوى(ص) بيشتر جنبه دينى داشت و غالباً به معناى گمراهكردن استفاده مىشد، اما پس از آن فتنه مفهومى سياسى پيدا كرد و در بيشتر موارد به هر حركتى كه با سير طبيعى جامعه همگام نبود و منجر به اختلال در نظم عمومى مىشد فتنه مىگفتند. ابوبكر در پاسخ اعتراض امام علی(ع) به سقيفه، گفت: علت اين كار ترس از وقوع فتنه بود و سعد بن عباده كه حاضر نشد با ابوبكر بيعت كند، توسط عمر (صاحب فتنه) قلمداد شد. دوره خلافت عمر را دوره خاموشى فتنهها مىدانند و مىگويند مدتى پس از خلافت عثمان فتنهها آغاز و با قتل او فتنهاى بزرگ واقع شد.
بيشترين و مهمترين فتنهها در دوران خلافت امام على(ع) رخ داد؛ بهگونهاى كه برخى صحابه و فرزندان آنان را به گوشهگيرى كشانيد. در منابع تاريخى از اقدام طلحه و زبير و نبرد جمل، برافراشتن قرآنها در صفين، جريان حكميت و جنگ نهروان به فتنه تعبير مىشود؛ چنانكه على(ع) نيز اين واژه را در خطبهها و نامههاى خود بهكار برده و گاه برخى از همان حوادث را اراده كرده است. افرادى چون ابوموسى اشعرى و عبدالله بن عمر كه درک لازم را براى تشخيص حق از باطل نداشتند، بهعنوان پرهيز از فتنه، اعتزال و انزوا را ترجيح دادند. معاويه به بهانه جلوگيرى از فتنه و ريختهنشدن خونهاى بيشتر با هر حركتى برخورد كرد. كشتن حجر بن عدى و يارانش به همين بهانه بود. گويا سخنى كه از خليفه دوم نقل شده، راه را براى توجيه اعمال خلفاى غاصب باز كرد. از او نقل كردهاند كه (سلطان عادل از سلطان ظالم بهتر و سلطان ظالم از فتنه بهتر است. موضوع دورى از فتنه به ضميمه عنوان (لزوم اطاعت از حاكم) باعث شد مسلماننمايان در برابر امام حسين(ع) بايستند و او را بهعنوان عامل فتنه به شهادت برسانند.
در مجموع واژه فتنه و جمع آن فتن در آن دوران به آشوبها و شورشها اطلاق مىشد و عدهاى هم متخصص در امور فتن شناخته مىشدند؛ چنانكه برخى تابعان گفتهاند پيشواى ما در فتنه عبدالله بن عمر است. يا حسن بصرى از متخصصان به امور فتنهها و خونها معرفى شد. گويا نياز به تشخيص همين امور بود كه كتابهاى فتن تدوين گشت تا حوادث و آشوبهاى آينده را معرفى نمايد و مردم را از ورود به آن برحذر دارد. دستهاى از اين روايات پيشگويىها و اخبار غيبى معصومان نسبت به حوادث آينده بود و دستهاى ديگر را حاكمان براى پيشبرد اهداف حكومت خود جعل كردند.
اما كلمه ملاحم، جمع ملحمه است و ممكن است از دو ريشه گرفته شود، گرچه برگشت آن دو نيز به يک اصل است. يكى چسبندگى و دوم گوشت. اگر از ريشه اول گرفته شود، بهمعناى سختى نبرد است كه در آن جنگجويان به همديگر گلاويز مىشوند. اما در ريشه دوم به معناى قتلگاه آمده است، كنايه از اينكه گوشت بدن انسانها در آن مىريزد. در هر صورت، مراد از ملحمه در اينجا حوادث و جنگهاى خونين است كه در آينده رخ مىدهد. بنابراين، ممكن است انتخاب نام ملاحم براى كتب شيعه در مقابل فتن اشاره به اين باشد كه ايستادگى مقابل حاكمان غاصب و ظالم فتنه محسوب نمىشود و آنچه در آن رخ مىدهد كشتار انسانهاى مبارز است.