|
|
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| سؤال: آیا اطلاق ولیّ امر بر ولی فقیه درست است؟
| | آیا اطلاق ولیامر بر ولیفقیه درست است؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| {{درگاه|حکومت دینی}} | | {{درگاه|حکومت دینی|حوزه و روحانیت}} |
| اطلاق ولیّ امر به معنای رهبر و کسی که ولایت و سرپرستی جامعه اسلامی را بر عهده دارد، بر ولّی فقیه که بر اساس ادله عقلی و نقلی دارای این مسئولیت بوده و به عنوان نائب عام معصوم در عصر غیبت از سوی ایشان منصوب شده است، صحیح است. اما آنچه موجب تشکیک در اطلاق ولیّ امر به ولی فقیه شده است، انحصار واژه اولی الامر در آیه شریفه اطاعت<ref>«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» (سوره نساء، آیه ۵۹)</ref> به معصومین(ع) است؛ زیرا در آیه اطاعت از اولی الامر به صورت مطلق واجب شمرده شده است و اطاعت مطلق تنها از معصوم(ع) جایز است و در مورد غیر معصوم که در معرض خطا و اشتباه است، حکم به اطاعت مطلق از ناحیه خداوند حکیم جایز نیست. بر این اساس «همه مفسران شیعه در این زمینه اتفاق نظر دارند که منظور از «اولوا الامر»، امامان معصوم میباشند که رهبری مادی و معنوی جامعه اسلامی، در تمام شئون زندگی از طرف خداوند و پیامبر اکرم به آنها سپرده شده است و غیر آنها را شامل نمیشود و البته کسانی که از طرف آنها به مقامی منصوب شوند و پستی را در جامعه اسلامی به عهده بگیرند، با شروط معینی اطاعت آنها لازم است نه به خاطر اینکه اولوا الامرند، بلکه به خاطر اینکه نمایندگان اولوا الامر میباشند.»<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۴، ج۳، ص۴۳۶</ref> و روایات فراوانی نیز مصداق اولوالامر در آیه شریفه را ائمه اطهار(ع) برشمرده اند.<ref>ر. ک.حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم: اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۰۸–۴۹۷</ref>
| | {{جعبه نقل قول|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ '''أُولِي الْأَمْرِ '''مِنْكُمْ|اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولوالامر خويش فرمان بريد.(آیه ۵۹ سوره نساء)}} |
| | اطاعت از أُولِی الْأَمر در کنار [[اطاعت از خداوند]] و پیامبر لازم دانسته شده<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و اولی الامر را [[امام معصوم]] دانستهاند.<ref name=":0">مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۴، ج۳، ص۴۳۶</ref> همه مفسران شیعه، اتفاق نظر دارند که منظور از «اولیالامر»، امامان معصوم هستند و غیر آنها را شامل نمیشود.<ref name=":0" /> روایات فراوانی نیز مصداق اولیالامر را ائمه اطهار(ع) برشمردهاند.<ref>ر. ک.. حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم: اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۰۸–۴۹۷</ref> |
|
| |
|
| اما انحصار مصداق اولوالامر در آیه شریفه به معصومین(ع) و شامل نشدن غیر معصوم به معنای عدم اطلاق ولی امر در جایگاه رهبری حکومت اسلامی بر اساس مبانی دینی نیست. از این جهت نباید میان این دو مسئله خلط کرد.
| | علت اختصاص اولیالامر به امام معصوم را چنین دانستهاند که این اطاعت به صورت مطلق، واجب شمرده شده و اطاعت مطلق، تنها از معصوم(ع) جایز است. غیر معصوم بهجهت اینکه در معرض خطا و اشتباه است، اطاعت مطلق از او جایز نیست و نمیتواند مصداق اولیالامر باشد. |
|
| |
|
| هم «عقل حکم میکند که اجرای احکام دین باید استمرار داشته باشد و مختص به زمان حضرت پیامبر(ص) و حضرت امیر المؤمنین(ع) نبوده و اگر چه «اولی الامر» در آیه کریمه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» ظاهر در معصومین(ع) است و آنان اولی الامر بالاصاله هستند ولی در عصر غیبت، معصوم(ع) طبق رهنمود عقل و نیز به تبع دستور خود معصومین(ع)، نائبان ایشان و اولی الامر هستند، اما «اولی الامر بالتبع» و نه «اولی الامر بالاصاله» و همان گونه که در عصر حضور و ظهور معصوم، نائبان خاص، بسیاری از کارها را به عهده داشتند و مباشرت خود معصوم شرط نبود، در عصر غیبت نیز نائبان عام، اداره امور را به دست دارند.<ref>جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص۳۷۰</ref>»
| | برخی معتقدند اولیالامر با اینکه در اصل، ائمه هستند اما [[ولیفقیه]] بهجهت اینکه منصوب و نائب عامِ امام است، اولیالامر تبعی به حساب میآید.<ref>جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص۳۷۰</ref> |
|
| |
|
| در روایات نیز فقیه جامع شرایط به عنوان «حاکم»<ref>«... فإنّی قد جعلته علیکم حاکماً…» (الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج۱۸، ص ۹۹)</ref> و «حجت»<ref>همان، ج۱۸، ص۱۰۱</ref> معرفی شدهاند که بیانگر جایگاه ایشان به عنوان نیابت و رهبری جامعه اسلامی است. | | البته در آیه ۸۳ [[سوره نساء]] نیز تعبیر «أُولِی الْأَمر» گفته شده و اشاره دارد، وقتی خبر میرسد، آنرا به پیامبر یا اولیالامر برسانند. این اولیالامر شامل همه افرادی که قدرت تشخیص، نسبت به مسائل مختلف دارند را در بر میگیرد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، پیشین، ج۴، ص۳۱</ref> [[آیت الله جوادی آملی]] از مفسران شیعه معتقد است محور این آیه، روشنگری در موضوعات خارجی و حوادث است.<ref>جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ج۱۹، ص۶۴۳</ref> |
|
| |
|
| همچنین واژه «اولی الامر» در آیه ۸۳ سوره نساء<ref>«وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی الْأَمْر»</ref> به فراتر از امام معصوم(ع) تفسیر شده است این دیدگاه معتقد است که با توجه به محور آیه شریفه، منظور از اولی الامر در این آیه خصوص معصومین ((ع)) نیستند بلکه همه کسانی که قدرت تشخیص نسبت به مسائل مختلف دارند را در بر میگیرد. به عنوان نمونه حضرت آیت الله مکارم شیرازی میفرمایند:
| | '''اطلاق ولیامر''' |
| | |
| «منظور از اولی الامر در اینجا کسانی هستند که قدرت تشخیص و احاطه کافی به مسائل مختلف دارند و میتوانند حقایق را از شایعات بی اساس و مطالب راستین را از نادرست برای مردم روشن سازند، که در درجه اول پیغمبر «ص)) و ائمه اهل بیت ((ع» جانشینان او و در درجه بعد دانشمندانی هستند که در این گونه مسائل صاحب نظرند.»<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، پیشین، ج۴، ص۳۱</ref> و آیت الله جوادی آملی نیز معتقدند «درباره مصداق (اُولِی الاَمرِ) در این آیه باید توجه داشت که چون محور آیه مورد بحث، روشنگری در موضوعات خارجی و حوادث جزئی و مقطعی است و در اینگونه حوادث روزانه، کارشناس هوشمند، یعنی ولی امر که محور تصمیم سازی و ارائه دهنده راه حل است، باید حاضر باشد تا مسلمانان با گزارش و ارجاع امور به او، از او تکلیف را جویا شوند، بنابراین، در زمان حضور و ظهور معصومان(ع) آن ذوات قدسی نخستین مرجعاند ـ و بدین لحاظ مصداق قطعی و روشن نه مصداق منحصر «اُولِی الاَمرِ» در این آیه امامان معصوم(علیهمالسلام) هستند و در زمان غیبت طبق فرمان خود معصومان(علیهمالسلام) عهدهدار این مسئولیت، نائب عادل و کارشناس فنی و مدیر و مدبّر، یعنی فقیه جامعالشرایطی است که در متن حکومت بوده و توان تحلیل اخبار جنگ و رفتارهای دشمن و تصمیمسازی سیاسی ـ اجتماعی و صدور فرمان نظامی برای رویارویی درست با دشمن و دفاع از دین، آبرو، جان و مال مسلمانان را داراست.»<ref>جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ج۱۹، ص۶۴۳</ref>
| |
| | |
| ایشان با اشاره به دیدگاه علامه طباطبایی (ره) در مورد یکی بودن مصداق اولی الامر در دو آیه معتقدند «آیه مورد بحث با آیه اطاعت (سوره نساء آیه ۵۹) تفاوت دارد؛ آنجا سخن از اطاعت خدا و رسول و اولی الامر بهطور مطلق است؛ امّا اینجا سخن از اطاعت الله نیست، بلکه فقط سخن از ارجاع امور به رسول و اولی الامر است. آنجا که سخن از اطاعت است، قرآن مجید مرجع احکام و قوانین کلّی را خدا، پیامبر و معصومان(ع) میشمارد ولی محور آیه مورد بحث، روشنگری در حوادث جزئی است و به حکم کلّی و قانون نیاز ندارد، بلکه کارشناسی هوشمندانه میخواهد، پس اولوا الامر، محور تصمیم سازی در حوادث مقطعی و موضوعات خارجیاند که راه حل مشکلات روزانه را نشان میدهند. در اینگونه حوادث روزانه، ولی امر باید حاضر باشد تا مسلمانان به او گزارش دهند و تکلیف را از او جویا شوند… آیه مورد بحث امامان معصوم(ع) را قطعاً شامل میشود و در عصر حضور و ظهورِ آن ذوات قدسی نخستین مرجع، همان بزرگان معصوماند و در عصر غیبت نایبان عادل و کارشناس فنی و مدیر و مدبّر مصادیق این آیهاند، زیرا قرینه در آیه مزبور که دلیلی بر عصمت مرجع گزارشهای امن و خوف دلالت کند وجود ندارد؛ اما آیه (اَطیعُوا اللهَ…) چون با قرینه داخلی بر عصمت همراه است، هرگز غیر معصوم را شامل نمیشود و استدلال به آن آیه برای لزوم اطاعت از فقیه جامعالشرایط در عصر غیبت برای آن است که اولوا الامر معصوم وی را نصب فرموده است.»<ref>همان، ج۱۹، ص۶۵۱</ref>
| |
| | |
| بنابر این، مصداق اولوا الامر در آیه شریفه اطاعت، تنها معصومین(ع) هستند و بر اساس مبانی دینی نیز مصداق اتم و اکمل اولی الامر، امامان معصوم(ع) میباشند، اما این به معنای جایز نبودن اطلاق ولیّ امر در جایگاه رهبری حکومت اسلامی بر ولی فقیه نبوده و به حکم عقل و نقل فقیه جامع شرایط مسئولیت و منصب ولایت و رهبری جامعه اسلامی در عصر غیبت را به نیابت از امام معصوم(ع) را دارا هستند.
| |
|
| |
|
| | اطلاق ولیامر به معنای رهبر و کسی که ولایت و سرپرستی جامعه اسلامی را بر عهده دارد را صحیح دانستهاند. علت این تعبیر را چنین دانستهاند که ولیفقیه، به عنوان نائب عامِ امام، در دوران غیبت، است. |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = | | | شاخه اصلی = سیاست |
| | شاخه فرعی۱ = | | | شاخه فرعی۱ = حکومت اسلامی |
| | شاخه فرعی۲ = | | | شاخه فرعی۲ = |
| | شاخه فرعی۳ = | | | شاخه فرعی۳ = |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه =- |
| | تیترها = | | | تیترها =شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر = |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی =شد |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت =ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت =ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
سؤال
آیا اطلاق ولیامر بر ولیفقیه درست است؟
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ
اطاعت از أُولِی الْأَمر در کنار اطاعت از خداوند و پیامبر لازم دانسته شده[۱] و اولی الامر را امام معصوم دانستهاند.[۲] همه مفسران شیعه، اتفاق نظر دارند که منظور از «اولیالامر»، امامان معصوم هستند و غیر آنها را شامل نمیشود.[۲] روایات فراوانی نیز مصداق اولیالامر را ائمه اطهار(ع) برشمردهاند.[۳]
علت اختصاص اولیالامر به امام معصوم را چنین دانستهاند که این اطاعت به صورت مطلق، واجب شمرده شده و اطاعت مطلق، تنها از معصوم(ع) جایز است. غیر معصوم بهجهت اینکه در معرض خطا و اشتباه است، اطاعت مطلق از او جایز نیست و نمیتواند مصداق اولیالامر باشد.
برخی معتقدند اولیالامر با اینکه در اصل، ائمه هستند اما ولیفقیه بهجهت اینکه منصوب و نائب عامِ امام است، اولیالامر تبعی به حساب میآید.[۴]
البته در آیه ۸۳ سوره نساء نیز تعبیر «أُولِی الْأَمر» گفته شده و اشاره دارد، وقتی خبر میرسد، آنرا به پیامبر یا اولیالامر برسانند. این اولیالامر شامل همه افرادی که قدرت تشخیص، نسبت به مسائل مختلف دارند را در بر میگیرد.[۵] آیت الله جوادی آملی از مفسران شیعه معتقد است محور این آیه، روشنگری در موضوعات خارجی و حوادث است.[۶]
اطلاق ولیامر
اطلاق ولیامر به معنای رهبر و کسی که ولایت و سرپرستی جامعه اسلامی را بر عهده دارد را صحیح دانستهاند. علت این تعبیر را چنین دانستهاند که ولیفقیه، به عنوان نائب عامِ امام، در دوران غیبت، است.
منابع
- ↑ سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۴، ج۳، ص۴۳۶
- ↑ ر. ک.. حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم: اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۰۸–۴۹۷
- ↑ جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص۳۷۰
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، پیشین، ج۴، ص۳۱
- ↑ جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ج۱۹، ص۶۴۳