تأمین مخارج دختر توسط پدر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


== قانون مدنی ==
== قانون مدنی ==
ماده ۱۱۹۷ قانون مدنی تصریح کرده است که: کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند به وسیله اشتغال به شغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد؛ بنابراین برای اینکه شخص بتواند از خویشان مستقیم خود یعنی پدر و مادر نفقه بخواهد باید ثابت کند اولا: دارایی کافی ندارد. و ثانیاً به وسیله کارکردن نیز نمی‌تواند امرار معاش کند.
در ماده ۱۲۰۴ قانون مدنی آمده است: «نفقه اقارب عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت به قدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق». بنابراین، اولا: مقصود از نفقه، موارد ضروری برای ادامه زندگی است و ثانیا: در نفقۀ فرزند یا دیگر خویشان معیار میزان و کیفیت نفقه، وضعیت مالی نفقه دهنده است.  


ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی مقرر می‌کند که: نفقه اولاد بر عهده پدر است. پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است… در صورت نبودن پدر و اجداد پدری یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است…»
ماده ۱۱۹۷ قانون مدنی تصریح کرده است: کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند به وسیلۀ اشتغال به شغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد. بنابراین، عدم اشتغال نفقه گیرنده یا ناتوانی وی در اداره زندگی خود و عدم تمکن مالی او از شرایط لزوم انفاق قلمداد شده‌است . پس برای اینکه بتوان خویشان نزدیک فردی را مکلف به پرداخت نفقه وی قلمداد نمود، باید دو نکته ثابت شود اولا: آن فرد دارایی کافی برای امرار معاش نداشته باشد. ثانیاً: به وسیله کارکردن نیز نتواند امرار معاش نماید.


و در ماده ۱۲۰۴ همین قانون آمده است: «نفقه اقارب عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت به قدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق».
شرط دیگر الزامی بودن پرداخت نفقه، تمکن مالیِ کسی است که در خویشاوندی با نفقه گیرنده، نسبت به دیگران اولویت دارد. از این‌روی ماده ۱۱۹۸ قانون مدنی مقرر می‌دارد: «کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد؛ یعنی بتواند نفقه بدهد بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه گردد...» همچنین در ادامه همین ماده تصریح شده است که برای سنجش تمکن یا عدم تمکن در پرداخت نفقه  باید وضع زندگی شخصیِ پرداخت کنندۀنفقه و میزان تعهدات وی در نظر گرفته شود.


بنابراین یکی از شرایط لزوم انفاق عدم تمکن مالی یا اشتغال منفق علیه است که در اداره زندگی خود ناتوان باشد. پس «اگر دختری از شوهر کردن امتناع کند و به خواستگاران شایسته خود پاسخ ردّ بدهد و به درماندگی افتد نمی‌توان ادعا کرد، چون توانایی کسب نفقه را دارد یا پیش از این داشته است، حقی بر نفقه گرفتن از خویشان ندارد. به ویژه که شوهر کردن در زمره مشاغلی نیست که به منظور امرار معاش اختیار می‌شود».<ref>کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، حقوق خانواده، ج۲، ص۳۴۴.</ref>
به همین جهت در ماده ۱۲۰۴ قانون مدنی معیار سنجش میزان نفقه دو عامل در نظر گرفته شده‌است: ۱. کافی بودن برای رفع نیاز نفقه گیرنده و ۲.توان مالی نفقه دهنده.


شرط دیگر انفاق تمکن مالی خوانده یا همان کسی که انفاق به عهده اوست، می‌باشد. از اینروی ماده ۱۱۹۸ قانون مدنی می‌گوید: «کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد؛ یعنی بتواند نفقه بدهد بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه گردد.»
الزامی بودن پرداخت نفقه با بالغ شدن افراد از میان نمی‌رود و چنانچه پس از بلوغ و رشد فردی همچنان وضعیت نداری و عدم تمکن مالی وی استمرار داشته باشد، پرداخت نفقۀ وی بر خویشان او الزامی خواهد بود؛ به همین خاطر گفته شده: «تکلیف پدر و مادر در دادن نفقه به فرزندان ناتوان بعد از رسیدن به سن رشد نیز ادامه می‌یابد.»<ref>کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، حقوق خانواده، ج۲، ص۳۶۲.</ref> ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی نیز مقرر داشته‌است: «نفقه اولاد بر عهده پدر است. پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است… در صورت نبودن پدر و اجداد پدری یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است…».


از اینروی در ماده ۱۲۱۴ میزان نفقه بر مبنای دو عامل تعیین می‌شود: ۱.احتیاج مستحق نفقه. ۲.درجه استطاعت انفاق‌کننده.
بنابر این نفقه فرزندان خواه دختر باشند و خواه پسر، تا زمانی که به لحاظ مالی دارا محسوب نشوند همچنان بر پدر و دیگر خویشاوندان ایشان خواهد بود. البته در این زمینه اولویت خویشاوندان لحاظ می شود و با وجود پدری که قادر بر پرداخت نفقه است نوبت به سایرین نخواهد رسید.
 
برخی از حقوقدانان صراحتا بیان می‌دارند: اگر دختری از شوهر کردن امتناع کند یعنی با وجود خواستگاران شایسته به ایشان پاسخ رد بدهد و به هر ترتیب از لحاظ مالی نادار محسوب شود، نفقه او همچنان بر عهده خویشان نزدیک وی است؛ بنابر این خویشان وی نمی‌توانند با این ادعا که ازدواج می توانست نفقه وی را تامین کند از تکلیف خود شانه خالی کنند؛ به ویژه که شوهر کردن، شغلی برای امرار معاش محسوب نمی‌شود.<ref>کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، حقوق خانواده، ج۲، ص۳۴۴.</ref>
 
با عنایت به مجموع مطالب فوق تا زمانی که دختر همراه با پدر زندگی می‌کند، در صورت توان مالی پدر و نیاز دختر به دریافت نفقه، نفقه وی همواره بر عهده پدر او خواهد‌بود؛ مگر در صورتی که به لحاظ مالی پدر نادار محسوب شده و یا دختر دارا قلمداد شود. {{پایان پاسخ}}


شرط سقوط نفقه همان دارا بودن یا دارا شدن مستحقق یا عدم تمکن و نداری منفق می‌باشد. از این‌روی گفته شده: «باید دانست که تکلیف پدر و مادر در دادن نفقه به فرزندان ناتوان بعد از رسیدن به سن رشد نیز ادامه می‌یابد».<ref>کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، حقوق خانواده، ج۲، ص۳۶۲.</ref>{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==

نسخهٔ ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۰

سؤال

از نظر دین اسلام و قانون مدنی جامعه، پدر تا چه زمان وظیفه تأمین مخارج دختری که در خانه اش زندگی می‌کند را بر عهده دارد؟

درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


تأمین مخارج دختر بر عهده پدر است. از نظر قانون مدنی که اقتباس از فقه امامیه است تأمین مخارج یا همان نفقه هر یک از فرزندان از جمله دختران تا زمانی که خود درآمد کافی برای امرار معاش متناسب نداشته باشند و از طرفی پدر نیز دارای استطاعت و توان مالی باشد به عهده پدر است و این وجوب و احتیاج مقید به سنّ خاص یا زمان خاص نیست. سقوط این تکلیف منوط به استطاعت فرزندان یا عدم استطاعت پدر از دادن نفقه می‌باشد.

قانون مدنی

در ماده ۱۲۰۴ قانون مدنی آمده است: «نفقه اقارب عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت به قدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق». بنابراین، اولا: مقصود از نفقه، موارد ضروری برای ادامه زندگی است و ثانیا: در نفقۀ فرزند یا دیگر خویشان معیار میزان و کیفیت نفقه، وضعیت مالی نفقه دهنده است.

ماده ۱۱۹۷ قانون مدنی تصریح کرده است: کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند به وسیلۀ اشتغال به شغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد. بنابراین، عدم اشتغال نفقه گیرنده یا ناتوانی وی در اداره زندگی خود و عدم تمکن مالی او از شرایط لزوم انفاق قلمداد شده‌است . پس برای اینکه بتوان خویشان نزدیک فردی را مکلف به پرداخت نفقه وی قلمداد نمود، باید دو نکته ثابت شود اولا: آن فرد دارایی کافی برای امرار معاش نداشته باشد. ثانیاً: به وسیله کارکردن نیز نتواند امرار معاش نماید.

شرط دیگر الزامی بودن پرداخت نفقه، تمکن مالیِ کسی است که در خویشاوندی با نفقه گیرنده، نسبت به دیگران اولویت دارد. از این‌روی ماده ۱۱۹۸ قانون مدنی مقرر می‌دارد: «کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد؛ یعنی بتواند نفقه بدهد بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه گردد...» همچنین در ادامه همین ماده تصریح شده است که برای سنجش تمکن یا عدم تمکن در پرداخت نفقه باید وضع زندگی شخصیِ پرداخت کنندۀنفقه و میزان تعهدات وی در نظر گرفته شود.

به همین جهت در ماده ۱۲۰۴ قانون مدنی معیار سنجش میزان نفقه دو عامل در نظر گرفته شده‌است: ۱. کافی بودن برای رفع نیاز نفقه گیرنده و ۲.توان مالی نفقه دهنده.

الزامی بودن پرداخت نفقه با بالغ شدن افراد از میان نمی‌رود و چنانچه پس از بلوغ و رشد فردی همچنان وضعیت نداری و عدم تمکن مالی وی استمرار داشته باشد، پرداخت نفقۀ وی بر خویشان او الزامی خواهد بود؛ به همین خاطر گفته شده: «تکلیف پدر و مادر در دادن نفقه به فرزندان ناتوان بعد از رسیدن به سن رشد نیز ادامه می‌یابد.»[۱] ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی نیز مقرر داشته‌است: «نفقه اولاد بر عهده پدر است. پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است… در صورت نبودن پدر و اجداد پدری یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است…».

بنابر این نفقه فرزندان خواه دختر باشند و خواه پسر، تا زمانی که به لحاظ مالی دارا محسوب نشوند همچنان بر پدر و دیگر خویشاوندان ایشان خواهد بود. البته در این زمینه اولویت خویشاوندان لحاظ می شود و با وجود پدری که قادر بر پرداخت نفقه است نوبت به سایرین نخواهد رسید.

برخی از حقوقدانان صراحتا بیان می‌دارند: اگر دختری از شوهر کردن امتناع کند یعنی با وجود خواستگاران شایسته به ایشان پاسخ رد بدهد و به هر ترتیب از لحاظ مالی نادار محسوب شود، نفقه او همچنان بر عهده خویشان نزدیک وی است؛ بنابر این خویشان وی نمی‌توانند با این ادعا که ازدواج می توانست نفقه وی را تامین کند از تکلیف خود شانه خالی کنند؛ به ویژه که شوهر کردن، شغلی برای امرار معاش محسوب نمی‌شود.[۲]

با عنایت به مجموع مطالب فوق تا زمانی که دختر همراه با پدر زندگی می‌کند، در صورت توان مالی پدر و نیاز دختر به دریافت نفقه، نفقه وی همواره بر عهده پدر او خواهد‌بود؛ مگر در صورتی که به لحاظ مالی پدر نادار محسوب شده و یا دختر دارا قلمداد شود.


مطالعه بیشتر

۱ـ قانون مدنی ایران

۲ـ کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، خانواده، جلد دوم، تهران، انتشارات بهمن برنا، ۱۳۷۸.

۳- سید حسین صفایی و اسدالله امامی، مختصر حقوق خانواده.

۴- الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۹۰.

۵ـ حمیری، عباس، قرب الاسناد، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۳.


منابع

  1. کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، حقوق خانواده، ج۲، ص۳۶۲.
  2. کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، حقوق خانواده، ج۲، ص۳۴۴.