موارد جواز دروغ: تفاوت میان نسخه‌ها

(بارگزاری.)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۵۳

سؤال

اسلام در چه مواردي دروغ گفتن را مصلحت دانسته و جايز شمرده است؟

با توجه به اينكه دروغ يكي از گناهان كبيره است و در حقيقت كليد ساير گناهان مي باشد، بايد همواره انسان از آن پرهيز نمايد، امّا گاهي همين گناه كبيره، جائز گشته و زماني واجب مي شود. پس بر ما واجب است كه شرايطي را كه در آن دروغ جائز يا واجب مي شود بشناسيم.و پاره ای از این موارد را که در کتب فقهی استدلالی آمده است می آوریم:

۱ـ ضرورت و اضطرار

اگر حفظ جان و مال شخص يا برادر ديني، متوقف بر دروغ گفتن باشد، انسان مي تواند مرتكب دروغ شود، چرا كه دروغ مزبور، موجب حفظ جان و مال محترمي است و اهميت شارع مقدس نسبت به جان و اموال مسليمن از اموري بديهي و مسلم است.

و ادله متعددی بر جواز دروغ در موارد ضرورت و اضطرار وجود دارد، یکی از این ادله آیه مبارکه ﴿مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ[۱] }}(كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند- بجز آنها كه تحت فشار واقع شده‏اند در حالى كه قلبشان آرام و با ايمان است- آرى، آنها كه سينه خود را براى پذيرش كفر گشوده‏اند، غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظيمى در انتظارشان!)

اين آيه مباركه دلالت دارد بر این که اظهار کفر از روی اجبار و اکراه منعی ندارد، بلکه به خاطر ضرورت و حفظ جان رواست.

در آیه دیگری آمده است: {{قرآن|لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ في‏ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاه وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصيرُ؛[۲] افراد باايمان نبايد به جاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند و هر كس چنين كند، هيچ رابطه‏اى با خدا ندارد (و پيوند او بكلّى از خدا گسسته مى‏شود) مگر اينكه از آنها بپرهيزيد (و به خاطر هدفهاى مهمترى تقيّه كنيد). خداوند شما را از (نافرمانى) خود، بر حذر مى‏دارد و بازگشت (شما) به سوى خداست. طبق اين آيه كريمه اگر شخصي به طور واضح مي بيند كه اگر اظهار دوستي كفار را نكند، جان و مالش در خطر قرار مي گيرد؛ در اينجا اظهار محبت به ايشان بلامانع است. يعني در اصل اظهار محبت و ولايت كفار، امري حرام است و حتي سبب خروج از دين مي شود، امّا در مقام ضرورت و حفظ جان داراي حرمت نمي باشد.

و روايات نيز این مضمون را می رساند: « ما من شئ الا وقد احلّه الله لمن اضطرّ اليه «هيچ امر حرامي نيست مگر اينكه خداوند متعال، آنرا براي شخص مضطرّ حلال كرده است.[۳]

۲ـ اصلاح بين برادران مؤمن

يكي از جاهائي كه دروغ جائز است، اراده اصلاح بين دو نفر مي باشد و از اين رهگذر، اگر دو نفر يا دو طائفه با يكديگر كدورت و دشمني داشته باشند و شخصي در جهت ايجاد صلح بين آنها برآيد و به اين نيت، دروغ بگويد، عملي حرام بجا نياورده است. در اين رابطه اخبار زيادي وجود دارد.[۴] و در روایتی از پیامبر گرامی اسلام آمده است: یا علی خداوند کذبی را که در راه اصلاح بین مردم باشد دوست می دارد و کذبی را که موجب فساد شود مبغوض می دارد.[۵] و در روایت دیگر از امام صادق آمده است: که انسان مصلح کاذب شمرده نمی شود.[۶] و امام خمینی به این دو روایت برای جواز کذب در موارد اصلاح تمسک کرده است.[۷]

۳ـ نيرنگ در جنگ: در نبرد ميان حق و باطل، نيرنگ و با زيركي تمام، دشمن را فريب دادن، موجب تقويت حق و ضعف باطل مي شود و بدين جهت پسنديده است. در روایتی از امام صادق(ع) از پیامبر آمده است: در سه مورد کذب نیکوست، که از جمله آن سه مورد خدعه و نیرنگ در جنگ است. و در روایت دیگر آمده است: که هر کذبی مورد سوال و بازخواست قرار می گیرد مگر در سه مورد که یکی از آن سه مورد خدعه و نیرنگ در جنگ است.[۸]

خلاصه و نتيجه گيري: به طور كلي در هر موردي كه دروغ گفته شود و مقصود از آن دفع شرّ و زياني از مسلماني باشد يا هدف اصلاح بين مردم باشد، نه تنها دروغ گفتن حرام نيست بلکه زيبا و پسنديده است؛ زيرا اين دروغ ديگر كليد گناهان نيست بلكه نيكوكاري و احسان به مردم است. البته اينگونه دروغ هم وقتي مجاز و پسنديده است كه راستگويي ممكن نباشد در اين صورت است كه دروغ جائز يا واجب مي شود و گفتن سخن راست ممنوع يا حرام مي گردد.

در پايان بايد اين نكته را توجه داشت كه دروغ مصلحت آميز، فقط در موارد فوق، يعني مواردي كه ترك آن موجب محذورات و زيانهائي مي شود كه جبران آن غير ممكن است مي باشد. ولي دروغ به منظور استفاده مادي يا بدست آوردن منافع شخصي و نظائر آن، جزء دروغ مصلحت آميز نيست و قطعاً حرام و مشمول آيات و روايات حرمت دروغ و موجب ذلت و بدبختي دنيا و آخرت خواهد شد.


منابع

  1. نحل/ ۱۰۶.
  2. آل عمران/ ۲۸.
  3. ر.ك: شيخ انصاري، مرتضي، المكاسب، قم، كنگره جهانی شیخ انصاری، اول، ۱۴۱۵ه.ق، ج۲، ص۲۱-۳۱.
  4. شيخ انصاري، المكاسب، ج۲، ص۳۱-۳۲.
  5. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت، ج۱۲، ص۲۵۲.
  6. حر عاملی،وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۲.
  7. امام خمینی، المکاسب المحرمه، قم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، اول،۱۴۱۵ه.ق، ج۲، ص۱۳۸.
  8. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۵۲.