چشم زخم: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
آیا چیزی بهنام چشمزخم وجود دارد؟ راههای مهار آن چیست؟ | آیا چیزی بهنام چشمزخم وجود دارد؟ راههای مهار آن چیست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}چشم زخم، باوری عرفی شایعی است که برخی نگاههای حسدآمیز یا ستایشگر یا بدخواه را دارای گزند و آسیب میداند که ممکن است بر انسانها تأثیر بگذارد. دلیلی عقلی بر رد یا اثبات چشم زخم وجود ندارد. در قرآن کریم آیهای که به صراحت در باب چشم زخم سخن کند نیست؛ اما برخی آیه [[و إن یکاد]] را به چشم زخم نسبت میدهند. در روایات اسلامی درباره چشم زخم مطالبی آمده است که آن را تأیید میکند و برای درمان و دفع آن، سفارش به توکل، خواندن قرآن و [[معوذتین]] میکند. | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|واژهها}} | |||
چشم زخم، باوری عرفی شایعی است که برخی نگاههای حسدآمیز یا ستایشگر یا بدخواه را دارای گزند و آسیب میداند که ممکن است بر انسانها تأثیر بگذارد. دلیلی عقلی بر رد یا اثبات چشم زخم وجود ندارد. در قرآن کریم آیهای که به صراحت در باب چشم زخم سخن کند نیست؛ اما برخی آیه [[و إن یکاد]] را به چشم زخم نسبت میدهند. در روایات اسلامی درباره چشم زخم مطالبی آمده است که آن را تأیید میکند و برای درمان و دفع آن، سفارش به توکل، خواندن قرآن و [[معوذتین]] میکند. | |||
== تعریف چشم زخم == | == تعریف چشم زخم == |
نسخهٔ ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۵
آیا چیزی بهنام چشمزخم وجود دارد؟ راههای مهار آن چیست؟
چشم زخم، باوری عرفی شایعی است که برخی نگاههای حسدآمیز یا ستایشگر یا بدخواه را دارای گزند و آسیب میداند که ممکن است بر انسانها تأثیر بگذارد. دلیلی عقلی بر رد یا اثبات چشم زخم وجود ندارد. در قرآن کریم آیهای که به صراحت در باب چشم زخم سخن کند نیست؛ اما برخی آیه و إن یکاد را به چشم زخم نسبت میدهند. در روایات اسلامی درباره چشم زخم مطالبی آمده است که آن را تأیید میکند و برای درمان و دفع آن، سفارش به توکل، خواندن قرآن و معوذتین میکند.
تعریف چشم زخم
چَشْمْزَخْم، گزند و زیانی که به باور عامه در اثر نگاه ستایشگر یا حسدآلود، یا زبان تمجیدآمیز دوستان و آشنایان شورچشم، یا دشمنان و بدخواهان نظر تنگِ حسود به انسان، حیوان، نبات و شیء میرسد و به اصطلاح چشم یا نظر میخورند.[۱]
چشمزخم از دیدگاه عقل
چشم زخم از نظر عقلی امر غیرممکنی نیست، چراکه طبق نظر بسیاری از دانشمندان عصر حاضر، در برخی از چشمها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته که کارکردهای عجیبی دارد و با تمرین میتوان این استعداد درونی را پرورش داده و آن را آشکار کرد، از جملهٔ این موارد میتوان به خواب مغناطیسی[۲] اشاره کرد.
در اکتشافات عصر حاضر، اشعهٔ لیزر که شعاعی نامرئی از نور است و قادر به انجام کارهایی دور از باور میباشد، پذیرش وجود نیروهای خاص و ماورائی در بعضی از چشمها و تأثیرگذاری آنها در طرف مقابل بهواسطهٔ امواجی ناشناخته، چیز عجیبی نخواهد بود.[۳]
موارد مرتبط با علوم مغناطیسی را میتوان این چنین خلاصه کرد: الف. تله پاتی یا انتقال فکر. ب. تلقین و القاء - پیامی است که از طرف ما در دیگران و بر عکس، اثر میکند. ج. مانیدیتسم. د. خوابهای هیپنوتیسم. ر. اسپری تیسم: احضار ارواح[۴]
اینکه سازوکار چشم زخم چگونه است هنوز میان اهل علم روشن نیست. بهزعم برخی مبدأ چشمزخم، تأثیرِ مفروضی است که قوای نفسانی میتوانند بهگونهای فعلاً ناشناخته در انفاس یا ابدانِ دیگر داشته باشند. خواجه نصیرالدین طوسی در شرح الاشارات، میگوید ابن سینا جزم به چشم زخم نداشته است و آن را از امور ظنی میدانسته است. ملاصدرا در کتاب المبدأ و المعاد تصریح کرده است که برخی نفوس در قوه وهمیه بهحدی میرسند که میتوانند در مواد خارجی تأثیر بگذارند و چشمزخم نیز به همین مقوله تعلق دارد.[۵]
چشم زخم از نظر قرآن
ذکر صریحی در قرآن درباره چشم زخم وجود ندارد اما مفسران احتمال دادهاند برخی آیات درباره چشمزخم باشد:
الف: ﴿وَإِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ؛ و آنان که کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزی نمانده بود که تو را چشم بزنند، و میگفتند: «او واقعاً دیوانهای است.»﴾(قلم:۵۱)
در این آیه مطابق باور مردم، اشارهای ضمنی بر تأیید چشم زخم دارد.[۶]
ب: ﴿بگو: «پناه میبرم به پروردگار سپیده دم،... از شر حسود چون رشک میورزد.﴾(فلق:۱و۵)
از نظر برخی مفسرین این آیه شامل چشم زخم هم میشود، چون چشمزخم نوعی حسادت نفسانی است و هرگاه چیزی را بیش از پندارش مشاهده کرده و از آن تعجب کند و در نتیجهٔ چنین تعجبی چشمزخم حاصل میشود.[۷]
برخی آیات ۶۷ و ۶۸ سوره یوسف را هم مربوط به چشم زخم میدانند.
چشم زخم در روایات
الف: روایاتی که بهصراحت حقیقت چشم زخم را تأیید کردهاند: امام علی(ع) میفرماید: «چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است.»[۸] پیامبر(ص) میفرماید: «چشم زخم مرد سالم را روانه قبر و شتر سالم را در دیگ قرار میدهد.»[۹]
ب: روایاتی که ضمن تأیید وجود چشم زخم، چگونگی دفع آن را بیان میکنند: طبق روایتی «اسماء بنت عمیش» بهپیامبر(ص) عرض کرد: «گاه به فرزندان جعفر چشم میزنند. آیا رَقیهای، (دعای جلوگیری از چشم زخم) برای آنها بگیرم؟» پیامبر(ص) فرمود: «آری مانعی ندارد. اگر چیزی میتوانست بر قضا و قدر سبقت گیرد، چشمزدن بود.»[۱۰]
ج: دسته سوم روایاتی است که صحت تهیهٔ رَقیه توسط شخص پیامبر برای نوههایش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، را تأیید میکند: امام علی(ع) میفرماید: «پیامبر برای حسن و حسین رَقیه گرفت و این دعا را خواند: «شما را به تمام کلمات و اسماء حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هر چشم بد و حسود آنگاه که حسد میورزد میسپارم» سپس پیامبر(ص) نگاهی به ما کرد و فرمود: «اینچنین حضرت ابراهیم برای اسماعیل و اسحاق تعویذ نمود.»[۱۱]
د: روایاتی که اثر مخرب چشمزخم را بر فردی تأیید میکند: طبق روایت تاریخی، محمدبنحنیفه، فرزند امیرالمؤمنین، بعد از سه مرتبه حمله به لشکر معاویه در جنگ صفین دچار چشم زخم شده و یک طرف بدنش فلج گشته و توانایی حرکت از او سلب شد.[۱۲]
درمان چشم زخم
در روایات گفته شد یکی از راههای پیشگیری چشمزخم، برخی از دعاهاست که رَقیه یا تعویذ نامیده میشوند.[۱۳] در برخی روایات قرائت آیهٔ «و ان یکاد»، آیات ۵۱و ۵۲ سورهٔ قلم،[۱۴] و سورههای فلق و ناس (معوذتین) توصیه شده است.[۱۵]
مطالعه بیشتر
۱- قوای نامرئی در بیان علوم مغناطیسی، حسین الماسیان، انتشارات گوتنبرگ، ۱۳۶۸، تمام کتاب.
۲- شناخت از دیدگاه قرآن، شهید مطهری، نشر وحید، مشهد، بحث روان ناخود آگاه، ص۱۲۵ تا ص۱۴۰.
۳- ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ذیل آیهٔ ۵۱ سوره قلم و سوره فلق.
منابع
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، علی بلوکباشی، ج۱۲، ص۵۹
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتاب الاسلامیه، چاپ هشتم، ۱۳۷۰ش،ج۱، ص۳۸۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۲۷.
- ↑ شیم، مانید، قوای نامرئی در بیان علوم مغناطیسی، ترجمهٔ حسین الماسیان، تهران، گوتنبرگ، چاپ اول، ۱۳۶۸، ص۱۰۷.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۵۴۹۷
- ↑ زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ ه ۱۹۷۸ م، ج۴، ص۵۹۷.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۲۰، ص۵۵۰.
- ↑ نهج البلاغه، فیض کلمات قصار، شماره ۴۰۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۵۲.
- ↑ طبرسی، فضل، مجمع البیان، دار المعرفه، ۱۴۰۸ ه ۱۹۸۸ م، ج۱۰–۹، ص۵۱۲.
- ↑ حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۴۰۰ و تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۲۸.
- ↑ طیّب، سید عبدالحسین، اطیب البیان، ج۱۳، ص۱۵۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰–۹، ص۵۱۲. تفسیر نمونه ج۲۴،
- ↑ زمخری، تفسیر کشاف، ج۴، ص۵۹۷.
- ↑ قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، قم، مطبوعات دینی، ۱۳۷۷، مترجم: موسوی دامغانی، ص۵۳۷.