کافی‌بودن خدا بر توکل‌کننده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در حال ویرایش|Fabbasi}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
سؤال: منظور از عبارت «وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ» ؛ « و هرکه به خدا توکل کند، او برایش بس است» چيست؟
سؤال: منظور از عبارت «وَمَن یَتَوَکَّل عَلَی ٱللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ»؛ «و هرکه به خدا توکل کند، او برایش بس است» چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
کافی بودن خداوند برای توکل کننده به معنای آن است که چون خدا مسبب الاسباب است و همه چیز تحت قدرت او ست، هر چه را او اراده کند، همان می‌شود و توکل به غیر خدا چنین نیست.
کافی بودن خداوند برای توکل کننده به معنای آن است که چون خدا [[مسبب الاسباب]] است و همه چیز تحت قدرت او ست، هر چه را او اراده کند، همان می‌شود. پس فقط خدا کفایت کننده و اجابت کننده خواسته‌هاست.


== متن آیه==
== متن آیه ==
{{قرآن بزرگ|وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ
{{قرآن بزرگ|وَمَن یَتَوَکَّل عَلَی ٱللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ
| سوره = طلاق
| سوره = طلاق
| آیه = ۳
| آیه = ۳
خط ۱۴: خط ۱۳:
}}
}}


'''توكل''' از ماده وكالت و به معناي اعتماد نمودن و سپردن كارها به ديگران است.<ref>راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۸۸۲.</ref> توکل به خدا، اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا و حواله کردن نتیجه همۀ کارهای خود به او و تکیه بر حول و قوۀ الهی نمودن است.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۸۱ش، ص ۷۵۸.</ref>
'''توکل''' از ماده وکالت به معنای اعتماد نمودن و سپردن کارها به دیگران است.<ref>راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۸۸۲.</ref> توکل به خدا، اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا و سپردن نتیجه کارهای خود به اوست.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۸۱ش، ص ۷۵۸.</ref>


توکل به معنی انتخاب وكيل و اعتماد بر ديگری است، هر قدر وكيل توانايي و آگاهي بیشتری داشته باشد شخص موكِل احساس آرامش بيشتری مي‏‌كند. از آنجا كه علم خدا بي پايان و تواناييش نامحدود است، انسان با توكل کردن احساس آرامش مي‏‌كند، در برابر مشكلات و حوادث مقاوم مي‏‌شود، از دشمنان نيرومند و خطرناک نمي‏‌هراسد، در سختي‌ها خود را در بن بست نمي‏‌بيند و پيوسته راه خود را به سوي هدف ادامه مي‏‌دهد.
توکل به معنی انتخاب وکیل و اعتماد بر دیگری است، هر قدر وکیل توانایی و آگاهی بیشتری داشته باشد شخص موکِل احساس آرامش بیشتری می‌کند. از آنجا که علم خدا بی پایان و تواناییش نامحدود است، انسان با توکل کردن احساس آرامش می‌کند، در برابر مشکلات و حوادث مقاوم می‌شود، از دشمنان نیرومند و خطرناک نمی‌هراسد، در سختی‌ها خود را در بن‌بست نمی‌بیند و پیوسته راه خود را به سوی هدف ادامه می‌دهد.
انساني كه بر خدا توكل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمي‌‏كند بلكه به اتكاي لطف خدا و علم و قدرت بي‌پايان او خود را پيروز مي‌‏بيند و حتي شكست‏‌هاي مقطعي او را مايوس نمي‏‌سازد.
انسانی که بر خدا توکل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمی‌کند بلکه با تکیه بر لطف خدا و علم و قدرت بی‌پایان او خود را پیروز می‌بیند و شکست‌های زندگی او را مأیوس نمی‌سازد.
منشاء پیدایش چنین حالتی در روح انسان‌ها، اعتقاد و جزم به این است که فاعلِ موثری‌ جز خدا نیست و سایر نیروها و قدرت‌ها به او برمی‌گردد، اوست که به هر کاری قادر است‌:
منشأ پیدایش چنین حالتی در روح انسان‌ها، اعتقاد و [[یقین در آیه ۹۹ سوره حجر|یقین]] به این است که جز خدا تاثیرگزار دیگری نیست و همه نیروها به او برمی‌گردد، اوست که به هر کاری قادر است:
{{قرآن|إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ|ترجمه=همانا خداوند بر هر چيز تواناست.|سوره=بقره|آیه=۲۰}}
{{قرآن|إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ|ترجمه=همانا خداوند بر هر چیز تواناست.|سوره=بقره|آیه=۲۰}}


توكل اين نيست كه انسان فقط مشغول عبادت باشد و دست از كسب و كار بردارد. پيامبر گرامى(ص)، گروهى را كه به بهانه توکل بر خدا دنبال كشت و كار نمى‌روند، سربار جامعه دانست.<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت(علیهم السلام)، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۱، ص ۲۱۷: «رَأى رَسُولُ اللّهِ قَوْماً لايَزْرَعُونَ قالَ مَنْ اَنْتُم قالُوا نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ قالَ لا بَلْ اَنْتُمْ الْمُتَّكِلُونَ».</ref>
توکل این نیست که انسان فقط مشغول عبادت باشد و دست از کار بردارد. [[پیامبر (ص)|پیامبر گرامی(ص)]]، گروهی را که به بهانه توکل بر خدا دنبال کشت و کار نمی‌روند، سربار جامعه می‌داند.<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت (علیهم السلام)، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۱، ص ۲۱۷: «رَأی رَسُولُ اللّهِ قَوْماً لایَزْرَعُونَ قالَ مَنْ اَنْتُم قالُوا نَحْنُ الْمُتَوَکِّلُونَ قالَ لا بَلْ اَنْتُمْ الْمُتَّکِلُونَ».</ref>


در نگرش علامۀ طباطبایی خدا کفایت کننده و وکیل كسى است كه بر خدا توكل كند، از هواهاى نفسانی دوری کند، اراده خدا را بر اراده خود مقدم بدارد و عملى را كه خدا از او مى‏‌خواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد. تمامى سبب‌ها به خدا منتهى مى‏‌شود، وقتى او چيزى را اراده كند به جا مى‏‌آورد، بدون اينكه اراده‌‏اش دگرگونى پذيرد، پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است و هيچ سبب ديگر چنين نيست.<ref>طباطبایی، محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمۀ: محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعۀ مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج ‏۱۹، ص ۵۲۷.</ref>
در نگرش علامهٔ طباطبایی خدا کفایت کننده و وکیل کسی است که بر خدا توکل کند، از هواهای نفسانی دوری کند، اراده خدا را بر اراده خود مقدم بدارد و عملی را که خدا از او می‌خواهد بر عملی که خودش دوست دارد ترجیح بدهد. تمامی سبب‌ها به خدا منتهی می‌شود، وقتی او چیزی را اراده کند به جا می‌آورد، بدون اینکه اراده‌اش دگرگونی پذیرد، پس تنها خدا برای هر کس که بر او توکل کند کافی است و هیچ سبب دیگر چنین نیست.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمهٔ: محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعهٔ مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج ‏۱۹، ص ۵۲۷.</ref>


==مطالعه بیشتر==
== مطالعه بیشتر ==
* بررسی روانی و قرآنی توکل، خاستگاه، موضوع و نتیجه؛ علی منذر.
* بررسی روانی و قرآنی توکل، خاستگاه، موضوع و نتیجه؛ علی منذر.
* توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان؛ محمد صادق شجاعی.
* توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان؛ محمد صادق شجاعی.
خط ۳۸: خط ۳۷:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = -
  | تیترها =  
  | تیترها = -
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۴

سؤال

سؤال: منظور از عبارت «وَمَن یَتَوَکَّل عَلَی ٱللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ»؛ «و هرکه به خدا توکل کند، او برایش بس است» چیست؟

کافی بودن خداوند برای توکل کننده به معنای آن است که چون خدا مسبب الاسباب است و همه چیز تحت قدرت او ست، هر چه را او اراده کند، همان می‌شود. پس فقط خدا کفایت کننده و اجابت کننده خواسته‌هاست.

متن آیه

توکل از ماده وکالت به معنای اعتماد نمودن و سپردن کارها به دیگران است.[۱] توکل به خدا، اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا و سپردن نتیجه کارهای خود به اوست.[۲]

توکل به معنی انتخاب وکیل و اعتماد بر دیگری است، هر قدر وکیل توانایی و آگاهی بیشتری داشته باشد شخص موکِل احساس آرامش بیشتری می‌کند. از آنجا که علم خدا بی پایان و تواناییش نامحدود است، انسان با توکل کردن احساس آرامش می‌کند، در برابر مشکلات و حوادث مقاوم می‌شود، از دشمنان نیرومند و خطرناک نمی‌هراسد، در سختی‌ها خود را در بن‌بست نمی‌بیند و پیوسته راه خود را به سوی هدف ادامه می‌دهد. انسانی که بر خدا توکل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمی‌کند بلکه با تکیه بر لطف خدا و علم و قدرت بی‌پایان او خود را پیروز می‌بیند و شکست‌های زندگی او را مأیوس نمی‌سازد. منشأ پیدایش چنین حالتی در روح انسان‌ها، اعتقاد و یقین به این است که جز خدا تاثیرگزار دیگری نیست و همه نیروها به او برمی‌گردد، اوست که به هر کاری قادر است: ﴿إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ؛ همانا خداوند بر هر چیز تواناست.(بقره:۲۰)

توکل این نیست که انسان فقط مشغول عبادت باشد و دست از کار بردارد. پیامبر گرامی(ص)، گروهی را که به بهانه توکل بر خدا دنبال کشت و کار نمی‌روند، سربار جامعه می‌داند.[۳]

در نگرش علامهٔ طباطبایی خدا کفایت کننده و وکیل کسی است که بر خدا توکل کند، از هواهای نفسانی دوری کند، اراده خدا را بر اراده خود مقدم بدارد و عملی را که خدا از او می‌خواهد بر عملی که خودش دوست دارد ترجیح بدهد. تمامی سبب‌ها به خدا منتهی می‌شود، وقتی او چیزی را اراده کند به جا می‌آورد، بدون اینکه اراده‌اش دگرگونی پذیرد، پس تنها خدا برای هر کس که بر او توکل کند کافی است و هیچ سبب دیگر چنین نیست.[۴]

مطالعه بیشتر

  • بررسی روانی و قرآنی توکل، خاستگاه، موضوع و نتیجه؛ علی منذر.
  • توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان؛ محمد صادق شجاعی.

منابع

  1. راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۸۸۲.
  2. نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۸۱ش، ص ۷۵۸.
  3. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت (علیهم السلام)، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۱، ص ۲۱۷: «رَأی رَسُولُ اللّهِ قَوْماً لایَزْرَعُونَ قالَ مَنْ اَنْتُم قالُوا نَحْنُ الْمُتَوَکِّلُونَ قالَ لا بَلْ اَنْتُمْ الْمُتَّکِلُونَ».
  4. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمهٔ: محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعهٔ مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج ‏۱۹، ص ۵۲۷.