دلایل عده طلاق و وفات: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} چرا در اسلام بعد از مرگ مرد برای زن عدّه قرار داده شده اما بعد از مرگ زن براي مرد عدّه وضع نشده است؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} عِدّه در اصطلاح فقها عبارت از تـربـّص (حـالت انـتـظـار) شـرعـى اسـت کـه زن بـعـد از طـلاق، زو...» ایجاد کرد)
 
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
چرا در اسلام بعد از مرگ مرد برای زن عدّه قرار داده شده اما بعد از مرگ زن براي مرد عدّه وضع نشده است؟
چرا در اسلام برای زنان نگه داشتن عده واجب است؟{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|زن و خانواده}}نگه داشتن عده برای زنان واجب است. عده زنان دلایل و فلسفه متعددی دارد که از آن جمله می‌توان برای جلوگیری از اختلاط نطفه در رحم زنان اشاره کرد که اگر فرزندی متولد شد پدر آن مشخص باشد. برخی حرمت و ارزش زن را دلیل عده زنان می‌دانند و عده را حریم زن تعریف کرده‌اند. از لحاظ روانی هم گفته شده است که زن به دلیل وابستگی به همسر خود، نمی‌تواند تصمیم درستی برای ازدواج مجدد بگیرد؛ از همین رو باید مدتی را صبر کند تا از آن حالات روانی و عاطفی بیرون بیاید. بعضی هم حکمت عده را متعدد می‌دانند که تنها شارع مقدس از آن آگاهی دارد.


عِدّه در اصطلاح فقها عبارت از تـربـّص (حـالت انـتـظـار) شـرعـى اسـت کـه زن بـعـد از طـلاق، زوال نـکـاح و وطئ به شبهه و یـا وفـات لازم اسـت مـدّتـى درنـگ کـرده، سـپـس شـوهـر دیـگـر اخـتـیـار کند؛ که البته زنان برای هرکدام از انواع یادشده باید زمان مشخصی را در حالت انتظار سپری نماید.
== تعریف عده ==
در مدت عده، چه عده طلاق و چه عده وفات، زنان حق ازدواج مجدد ندارند. عده در تمام مذاهب اسلامی اصلی مسلم می‌باشد و تنها در احکام آن اختلافاتی جزئی دیده می‌شود. نگهداری عده مختص زنان می‌باشد و از تبعات انحلال نکاح ناشی از طلاق، فوت، فسخ نکاح و نزدیکی به شبهه است و از موانع نکاح مجدد به‌شمار می‌رود. از نظر فقهی، عده عبارت است از: مدتی که زن پس از جدایی از شوهر، در حالت انتظار است. اعم از اینکه علت جدایی طلاق، فسخ نکاح، موت، بذل مدت یا انقضای آن باشد. علامه حلی مفهوم فقهی عده را اینگونه بیان کرده است: مقدار زمانی که زن پس از انحلال نکاح به جهت مرگ شوهر یا به لحاظ اطمینان از پاک بودن رحمش از حمل یا به جهت تعبد شرعی با فرض به یقین به برائت رحم از حمل باید صبر کرده و از ازدواج مجدد خودداری نماید.<ref>لمیا رستمی تبریزی، تطبیق قوانین عده در ایران و سایر کشورها، مطالعات راهبردی زنان ۱۳۸۸ شماره ۴۳.</ref>


یکی از حکمت‌های اصلی این قانون، جلوگیری از مخلوط شدن نطفه‌ها در رحم زن و به‌اصطلاح فقهی «اختلاط میاه» است و اینکه اگر در این مدت انتظار، فرزندی متولد شد، به‌طور یقین مشخص باشد که مربوط به چه کسی است و درنتیجه این حکم، مسئله‎ی محارم، ولی قهری، نفقه کودک، نفقه زن در عده طلاق و وفات، اجرت بر شیردهی بعد از طلاق یا وفات و ارث این فرزند روشن شود. این حکمت البته از بررسی احکام مربوط به عده زنان به دست می‌آید، بدین قرائن که اولاً؛ زمان عده (حالت انتظار) را سه پاکی از حیض یا زمانی معادل آن (سه ماه) قرار داده است و حیض نشان از حامله نبودن زنان است، ثانیاً؛ در طلاق در سه صورت که چنین مسئله‌ای (حاملگی و اختلاط میاه) در کار نیست عده نگه‌داشتن هم بر زن لازم نیست، ۱. جایی که شوهر اصلاً با او نزدیکى نکرده باشد، ۲. قبل از نه‌سالگی طلاقش دهد، یا ۳. زن یائسه باشد، یعنى زنی که سید نیست پنجاه سال و زنی که سید است شصت سال قمرى از عمر او گذشته باشد؛ زن در این سه صورت بعد از طلاق می‌تواند بلافاصله شوهر کند. ثالثاً، یکی از موجبات عده، وطی به شبهه است، خواه زن دارای شوهر باشد و خواه بی‌شوهر؛ یعنی چنانچه مردی به‌اشتباه با زن اجنبیه نزدیکی کند (برعکس)؛ این زن شوهردار است، در مدت عده با شوهر خود نمی‌تواند نزدیکی کند؛ و اگر بی‌شوهر است، برای ازدواج باید عده طلاق (۳ طُهر) نگه دارد، ولی برای ازدواج با شخص واطی (که با او نزدیکی کرده است)؛ نگه‌داشتن عده لزومی ندارد. که در این مورد اخیر، استناد به حکمت گفته‌شده، قوی‌تر به نظر می‌رسد.
زنی که شوهرش مرده اگر آبستن نباشد، باید تا چهار ماه و ده روز عده نگهدارد یعنی از شوهر کردن خودداری نماید اگر چه یائسه یا صیغه باشد، یا شوهرش با او نزدیکی نکرده باشد و اگر آبستن باشد، باید تا موقع زائیدن عده نگهدارد. عده طلاق هم سه طهر است.<ref>خمینی، روح‌الله، خمینی، روح‌الله، ص۳۴۹. و نیز: خوئی، سید ابوالقاسم، توضیح المسائل (فارسی)، ص۳۱۷.</ref> ازدواج با زنی که در عدّه به سر می‌برد، حرام و باطل است، چه عدّه طلاق باین باشد یا عدّه طلاق رجعی.<ref>مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ج۵، ص۲۰۲.</ref>


البته شاید در مورد عده وفات، برخی لزوم عده نگه‌داشتن را چنین بیان کنند که اگر زن بعد از مرگ شوهر فوراً ازدواج کند این مطلب بامحبت و دوستی و حفظ احترام شوهر سابق سازگار نیست و به‌علاوه موجب جریحه‌دار ساختن عواطف بستگان متوفی است؛ ولي بايد توجه داشت كه هیچ‌یک از ادله‌ی قرآني و روایات، كه در مقام بیان حكم عده وفات هستند، چنين توجيهي را بيان نكرده است و نبايد اين احتمال شخصي را پذیرفته‌شده و صحيح تلقي كرد و با توجه به این‌که اسلام در مواضع مختلف بيان نموده است كه ارزش ذاتي زن و مرد يكسان است و هيچ برتري و حرمت ويژه جنسيتي براي مردان وجود ندارد  می‌توان چنین نتيجه گرفت كه وجود اين محدوديت مضاعف براي زنان صرفاً يك تشريفات جهت حفظ احترام مرد نیست، بلكه مصلحتي خاص دليل اين حكم الهي است.
قرآن کریم در آیاتی، اصل عده زنان را در وضعیت‌های متفاوت بیان نموده است.<ref>سوره بقره آیه ۲۲۸ و ۲۳۴، سوره طلاق آیه ۴، سوره احزاب ۴۹، سوره طلاق آیه ۴.</ref>


اگر از بُعد روانی قانون عده وفات بررسی شود، زمانی که زن شوهر خود را از دست می‌دهد، هم از جهت روانی-عاطفی و هم اقتصادی، آسیب‌دیده می‌شود. ازاین‌رو، می‌توان گفت که عده وفات جدای از بحث عدم اختلاط نطفه‌ها، ابعاد مهم دیگری را نیز موردتوجه قرار داده است، بدین توضیح که با وضع قانون عده‌ی وفات، این فرصت به زن داده‌شده تا خود را بازیابی کند و تا سپری نکردن این دوران تصمیم جدی برای ازدواج و تشکیل خانواده نگیرد، همچنان که روان شناسان تأکیددارند در دورانی که فرد به دلیل فوت همسر، پدر و یا هر عزیزی دچار آسیب روانی شده وارد رابطه جدی نشود به دلیل آنکه آن آسیب روانی و عاطفی مانع می‌شود که فرد تصمیم درستی اتخاذ کند.
== دلایل نگه داشتن عده ==
یکی از حکمت‌های اصلی نگه داشتن عده برای زنان، جلوگیری از مخلوط شدن نطفه‌ها در رحم زن و به اصطلاح فقهی «اختلاط میاه» است و اینکه اگر در این مدت انتظار، فرزندی متولد شد، به‌طور یقین مشخص باشد که مربوط به چه کسی است و در نتیجه این حکم، مسئلهٔ محارم، ولی قهری، نفقه کودک، نفقه زن در عده طلاق و وفات، اجرت بر شیردهی بعد از طلاق یا وفات و ارث این فرزند روشن شود.


به‌عبارت‌دیگر، با توجه ویژگی‌های فيزيولوژيك زنان و تفاوتی كه در اين زمينه بين آن‌ها و مردان وجود دارد، نوعاً وابستگي زن به همسر خود به گونه شديد و تأثیرگذار است و درواقع اين محدوديت الهي فرصتي مناسب براي زنان است كه به‌تدریج فرصت يابند از زندگي عاطفي گذشته خود با همسرشان جدا شوند و نیز از طرف دیگر، تکلیف و محدوديتي برای مردان است که اين اجازه را نمی‌دهد كه تا زمان سپري شدن این مدت (عده) در فكر ازدواج با او و يا درگير نمودن فكر آن زن با انتخابي ديگر باشند که البته لزوم حفظ این کرامت برای زنان، به‌تصریح قرآن تکلیفی بر مردان قرار داده‌شده است. در آیه ۲۳۴ سوره مبارکه بقره [آیه عِدّه وفات] می‌گوید:
مسئله عدّه زنان، فلسفه‌های متعدّدی دارد، و منحصر به مسئله انعقاد فرزند نیست و لذا در تمام مواردی که شرع گفته است، زن باید عدّه نگهدارد؛ هر چند عقیم و نازا باشد، یا رحم خود را برداشته باشد، یا فرضاً چند سال است از شوهر خود جدا زندگی می‌کند، در تمام این صورتها باید عدّه نگهدارد. عدّه در واقع حریم زوجیّت است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، احکام بانوان، ج۱، ص۲۵۵.</ref>


«والذین یتوفون منکم و یذرون أزواجاً یتربصن بأنفسهن اربعه أشهر و عشراً فاذا بلغن أجلهن فلاجناح علیکم فیما فعلن فى انفسهن بالمعروف والله بما تعملون خبیر»
مسئله عدّه زنان، فلسفه‌های متعدّدی دارد، و منحصر به مسئله انعقاد فرزند نیست و لذا در تمام مواردی که شرع گفته است، زن باید عدّه نگهدارد؛ هر چند عقیم و نازا باشد، یا رحم خود را برداشته باشد، یا فرضاً چند سال است از شوهر خود جدا زندگی می‌کند، در تمام این صورتها باید عدّه نگهدارد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، احکام بانوان، ص۲۲۵.</ref>


و کسانى که از شما می‌میرند و همسرانى باقى می‌گذارند، باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند (و عده نگه‌دارند)! و هنگامی‌که به آخر مدتشان رسیدند، گناهی بر شما نیست که هر چه می‌خواهند، درباره خودشان به‌طور شایسته انجام دهند - و با مرد دلخواه خود ازدواج کنند - و خدا به آنچه عمل می‌کنید، آگاه است.
'''عده وفات'''


در این آیه، خطاب و تکلیف به مردان است نه زنان، هرچند این آیه دوران عده را برای زن مطرح می‌کند اما در امرونهی و بایدونبایدها خطابش به مردان است و دستور به حفظ لزوم حق زنان و حفظ احترام به این مدتی که خداوند برای آنان مقرر کرده است.
در مورد عده وفات، برخی لزوم عده نگه‌داشتن را چنین بیان کنند که اگر زن بعد از مرگ شوهر فوراً ازدواج کند این مطلب با محبت و دوستی و حفظ احترام شوهر سابق سازگار نیست و به‌علاوه موجب جریحه‌دار ساختن عواطف بستگان متوفی است؛ ولی باید توجه داشت که هیچ‌یک از ادلهٔ قرآنی و روایات، که در مقام بیان حکم عده وفات هستند، چنین توجیهی را بیان نکرده است و نباید این احتمال شخصی را پذیرفته‌شده و صحیح تلقی کرد و با توجه به این‌که اسلام در مواضع مختلف بیان نموده است که ارزش ذاتی زن و مرد یکسان است و هیچ برتری و حرمت ویژه جنسیتی برای مردان وجود ندارد می‌توان چنین نتیجه گرفت که وجود این محدودیت مضاعف برای زنان صرفاً یک تشریفات جهت حفظ احترام مرد نیست، بلکه مصلحتی خاص دلیل این حکم الهی است.


به‌هرحال، منشأ حقوق، اراده تشریعی خداوند مبتنی بر طبیعت و فطرت انسان‌هاست و به دلیل اشتراک این طبیعت در تمامی انسان‌ها، همه از حقوق مشترک بهره‌مند هستند؛ ولی در برخی موارد متناسب با تفاوت‌ها، این حقوق و تکالیف مختلف‌اند. ویژگی‌های طبیعی در هر یک از دو جنس موجب شده که هریک از زن و مرد در برخی وظایف نقشی بیش‌تر یا انحصاری داشته باشند. البته این تفاوت در راستای تعادل میان حقوق و تکالیف هر یک بر مبنای عدالت و با توجه به مناسبات خانوادگی و اجتماعی آن‌هاست.  و از طرف دیگر بدیهی است برابری و تساوی همیشه ملاک عدالت نیست؛ چنانچه نابرابری نیز معیار تبعیض و بی‌عدالتی نیست، بلکه برابری در شرایط نابرابر و نابرابری در شرایط برابر نیز، تبعیض و بی‌عدالتی است؛ بنابراین قانونی عادلانه است که بجای تحمیل برابری بر همه‌ی انسان‌ها، موضوع حقوق و تکالیف و همچنین شرایط و ویژگی‌های انسان‌ها را در قانون‌گذاری لحاظ کند و در مواردی که موضوع حق یا تکلیفی در همه‌ی افراد انسانی به‌طور مساوی یافت نمی‌شود؛ این تفاوت در توازن حق و تکلیف عدالت رعایت شود نه اینکه با چشم‌پوشی شرایط حکم به‌تساوی و برابری داده شود.
اگر از بُعد روانی قانون عده وفات بررسی شود، زمانی که زن شوهر خود را از دست می‌دهد، هم از جهت روانی-عاطفی و هم اقتصادی، آسیب‌دیده می‌شود. ازاین‌رو، می‌توان گفت که عده وفات جدای از بحث عدم اختلاط نطفه‌ها، ابعاد مهم دیگری را نیز مورد توجه قرار داده است، بدین توضیح که با وضع قانون عدهٔ وفات، این فرصت به زن داده‌شده تا خود را بازیابی کند و تا سپری نکردن این دوران تصمیم جدی برای ازدواج و تشکیل خانواده نگیرد، همچنان که روان‌شناسان تأکید دارند در دورانی که فرد به دلیل فوت همسر، پدر یا هر عزیزی دچار آسیب روانی شده وارد رابطه جدی نشود به دلیل آنکه آن آسیب روانی و عاطفی مانع می‌شود که فرد تصمیم درستی اتخاذ کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۹۳، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ اول ۱۳۷۵.</ref>


درنتیجه، همچنان که بیان‌شده، قانون عده در اسلام، چه به جهت مسئله جلوگیری از اختلاط نطفه‌ها باشد که مستقیماً با ساختار بدنی و جنسی زنان مرتبط می‌شود؛ و چه به جهت حفظ کرامت زنان، با حمایت مثبت از روحیات احساسی و عاطفی آنان باشد، این حکم در مورد مردان نمی‌تواند صادق باشد.
به‌عبارت‌دیگر، با توجه ویژگی‌های فیزیولوژیک زنان و تفاوتی که در این زمینه بین آن‌ها و مردان وجود دارد، نوعاً وابستگی زن به همسر خود به گونه شدید و تأثیرگذار است و درواقع این محدودیت الهی فرصتی مناسب برای زنان است که به‌تدریج فرصت یابند از زندگی عاطفی گذشته خود با همسرشان جدا شوند و نیز از طرف دیگر، تکلیف و محدودیتی برای مردان است که این اجازه را نمی‌دهد که تا زمان سپری شدن این مدت (عده) در فکر ازدواج با او یا درگیر نمودن فکر آن زن با انتخابی دیگر باشند.


به‌عنوان نتیجه‌گیری، بیان نکاتی لازم است:
== مطالعه بیشتر ==
* صفائی، حسین و اسدالله امامی، مختصر حقوق خانواده، تهران: دادگستر، ۱۳۷۶.
* کریمی، حمید، زن و مرد، تشابه، تساوی یا تناسب؟، قم، نشر هاجر وابسته به مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران، ۱۳۹۱.


1. این دو مورد تنها حکمت یا گوشه‌ای از حکمت‌های مربوط به این حکم است و درواقع نمی‌توان آن‌ها را علت اصلی وضع چنین مقرراتی دانست. چه اینکه ممکن است علل دیگری هم داشته باشد که بر ما روشن نیست، چون فلسفه واقعی احکام و نیز سرِّ تعداد دقیق این ایام که چرا مثلاً ۴ ماه و ده روز باشد و نه یکی دو روز کمتر یا بیشتر، بیان نمی‌کند؛ و بنا بر حکیم بودن خداوند بر وضع احکام شرعی مطابق با مصالح و مفاسد واقعی؛ حتی در صورت مخفی بودن علت حکمی بر ما، لازمه‌ی عبودیت، پذیرش امور تشریعی خداوند نیز است.
== منابع ==
2.
{{پانویس|۲}}
3. قوانین، هرچند کلیت دارند اما لزوماً در همه‌ی مصادیق عمومیت ندارند و لذا در تمام مواردي كه شرع گفته است زنان بايد عده نگه‌دارند، هرچند زن عقيم و نازا باشد يا رحم خود را برداشته باشد يا فرضاً چند سال از شوهر خود جدا زندگي می‌کند و یا شوهر او مفقودالاثر است، در تمام اين صورت‌ها بايد عده نگه دارد؛ و فقها به این مسئله فتوا داده‌اند.
4.
5. این حکم، ازآنجاکه رابطه‌ی مستقیمی با ویژگی‌های جسمانی (جنسیتی) و روانی (عاطفی-احساساتی) زنان دارد، لذا این حکم تنها به زنان اختصاص دارد و تصور آن برای مردان، سالبه به انتفاء موضوع است. البته با توجه به‌تصریح قرآن، زنان در رابطه با این حکم، ذی الحق و در مقابل مردان دارای تکلیف و ملزم به رعایت و ادای این حقوق هستند.
6.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
 
صفائي، حسين و اسدالله امامي، مختصر حقوق خانواده،‌ تهران: دادگستر،۱۳۷۶.
 
کریمی، حمید، زن و مرد، تشابه، تساوی یا تناسب؟، قم، نشر هاجر وابسته به مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران، ۱۳۹۱.
 
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = تربیت و مشاوره
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ = خانواده
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ = ازدواج
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۹

سؤال
چرا در اسلام برای زنان نگه داشتن عده واجب است؟
درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


نگه داشتن عده برای زنان واجب است. عده زنان دلایل و فلسفه متعددی دارد که از آن جمله می‌توان برای جلوگیری از اختلاط نطفه در رحم زنان اشاره کرد که اگر فرزندی متولد شد پدر آن مشخص باشد. برخی حرمت و ارزش زن را دلیل عده زنان می‌دانند و عده را حریم زن تعریف کرده‌اند. از لحاظ روانی هم گفته شده است که زن به دلیل وابستگی به همسر خود، نمی‌تواند تصمیم درستی برای ازدواج مجدد بگیرد؛ از همین رو باید مدتی را صبر کند تا از آن حالات روانی و عاطفی بیرون بیاید. بعضی هم حکمت عده را متعدد می‌دانند که تنها شارع مقدس از آن آگاهی دارد.

تعریف عده

در مدت عده، چه عده طلاق و چه عده وفات، زنان حق ازدواج مجدد ندارند. عده در تمام مذاهب اسلامی اصلی مسلم می‌باشد و تنها در احکام آن اختلافاتی جزئی دیده می‌شود. نگهداری عده مختص زنان می‌باشد و از تبعات انحلال نکاح ناشی از طلاق، فوت، فسخ نکاح و نزدیکی به شبهه است و از موانع نکاح مجدد به‌شمار می‌رود. از نظر فقهی، عده عبارت است از: مدتی که زن پس از جدایی از شوهر، در حالت انتظار است. اعم از اینکه علت جدایی طلاق، فسخ نکاح، موت، بذل مدت یا انقضای آن باشد. علامه حلی مفهوم فقهی عده را اینگونه بیان کرده است: مقدار زمانی که زن پس از انحلال نکاح به جهت مرگ شوهر یا به لحاظ اطمینان از پاک بودن رحمش از حمل یا به جهت تعبد شرعی با فرض به یقین به برائت رحم از حمل باید صبر کرده و از ازدواج مجدد خودداری نماید.[۱]

زنی که شوهرش مرده اگر آبستن نباشد، باید تا چهار ماه و ده روز عده نگهدارد یعنی از شوهر کردن خودداری نماید اگر چه یائسه یا صیغه باشد، یا شوهرش با او نزدیکی نکرده باشد و اگر آبستن باشد، باید تا موقع زائیدن عده نگهدارد. عده طلاق هم سه طهر است.[۲] ازدواج با زنی که در عدّه به سر می‌برد، حرام و باطل است، چه عدّه طلاق باین باشد یا عدّه طلاق رجعی.[۳]

قرآن کریم در آیاتی، اصل عده زنان را در وضعیت‌های متفاوت بیان نموده است.[۴]

دلایل نگه داشتن عده

یکی از حکمت‌های اصلی نگه داشتن عده برای زنان، جلوگیری از مخلوط شدن نطفه‌ها در رحم زن و به اصطلاح فقهی «اختلاط میاه» است و اینکه اگر در این مدت انتظار، فرزندی متولد شد، به‌طور یقین مشخص باشد که مربوط به چه کسی است و در نتیجه این حکم، مسئلهٔ محارم، ولی قهری، نفقه کودک، نفقه زن در عده طلاق و وفات، اجرت بر شیردهی بعد از طلاق یا وفات و ارث این فرزند روشن شود.

مسئله عدّه زنان، فلسفه‌های متعدّدی دارد، و منحصر به مسئله انعقاد فرزند نیست و لذا در تمام مواردی که شرع گفته است، زن باید عدّه نگهدارد؛ هر چند عقیم و نازا باشد، یا رحم خود را برداشته باشد، یا فرضاً چند سال است از شوهر خود جدا زندگی می‌کند، در تمام این صورتها باید عدّه نگهدارد. عدّه در واقع حریم زوجیّت است[۵]

مسئله عدّه زنان، فلسفه‌های متعدّدی دارد، و منحصر به مسئله انعقاد فرزند نیست و لذا در تمام مواردی که شرع گفته است، زن باید عدّه نگهدارد؛ هر چند عقیم و نازا باشد، یا رحم خود را برداشته باشد، یا فرضاً چند سال است از شوهر خود جدا زندگی می‌کند، در تمام این صورتها باید عدّه نگهدارد.[۶]

عده وفات

در مورد عده وفات، برخی لزوم عده نگه‌داشتن را چنین بیان کنند که اگر زن بعد از مرگ شوهر فوراً ازدواج کند این مطلب با محبت و دوستی و حفظ احترام شوهر سابق سازگار نیست و به‌علاوه موجب جریحه‌دار ساختن عواطف بستگان متوفی است؛ ولی باید توجه داشت که هیچ‌یک از ادلهٔ قرآنی و روایات، که در مقام بیان حکم عده وفات هستند، چنین توجیهی را بیان نکرده است و نباید این احتمال شخصی را پذیرفته‌شده و صحیح تلقی کرد و با توجه به این‌که اسلام در مواضع مختلف بیان نموده است که ارزش ذاتی زن و مرد یکسان است و هیچ برتری و حرمت ویژه جنسیتی برای مردان وجود ندارد می‌توان چنین نتیجه گرفت که وجود این محدودیت مضاعف برای زنان صرفاً یک تشریفات جهت حفظ احترام مرد نیست، بلکه مصلحتی خاص دلیل این حکم الهی است.

اگر از بُعد روانی قانون عده وفات بررسی شود، زمانی که زن شوهر خود را از دست می‌دهد، هم از جهت روانی-عاطفی و هم اقتصادی، آسیب‌دیده می‌شود. ازاین‌رو، می‌توان گفت که عده وفات جدای از بحث عدم اختلاط نطفه‌ها، ابعاد مهم دیگری را نیز مورد توجه قرار داده است، بدین توضیح که با وضع قانون عدهٔ وفات، این فرصت به زن داده‌شده تا خود را بازیابی کند و تا سپری نکردن این دوران تصمیم جدی برای ازدواج و تشکیل خانواده نگیرد، همچنان که روان‌شناسان تأکید دارند در دورانی که فرد به دلیل فوت همسر، پدر یا هر عزیزی دچار آسیب روانی شده وارد رابطه جدی نشود به دلیل آنکه آن آسیب روانی و عاطفی مانع می‌شود که فرد تصمیم درستی اتخاذ کند.[۷]

به‌عبارت‌دیگر، با توجه ویژگی‌های فیزیولوژیک زنان و تفاوتی که در این زمینه بین آن‌ها و مردان وجود دارد، نوعاً وابستگی زن به همسر خود به گونه شدید و تأثیرگذار است و درواقع این محدودیت الهی فرصتی مناسب برای زنان است که به‌تدریج فرصت یابند از زندگی عاطفی گذشته خود با همسرشان جدا شوند و نیز از طرف دیگر، تکلیف و محدودیتی برای مردان است که این اجازه را نمی‌دهد که تا زمان سپری شدن این مدت (عده) در فکر ازدواج با او یا درگیر نمودن فکر آن زن با انتخابی دیگر باشند.

مطالعه بیشتر

  • صفائی، حسین و اسدالله امامی، مختصر حقوق خانواده، تهران: دادگستر، ۱۳۷۶.
  • کریمی، حمید، زن و مرد، تشابه، تساوی یا تناسب؟، قم، نشر هاجر وابسته به مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران، ۱۳۹۱.

منابع

  1. لمیا رستمی تبریزی، تطبیق قوانین عده در ایران و سایر کشورها، مطالعات راهبردی زنان ۱۳۸۸ شماره ۴۳.
  2. خمینی، روح‌الله، خمینی، روح‌الله، ص۳۴۹. و نیز: خوئی، سید ابوالقاسم، توضیح المسائل (فارسی)، ص۳۱۷.
  3. مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ج۵، ص۲۰۲.
  4. سوره بقره آیه ۲۲۸ و ۲۳۴، سوره طلاق آیه ۴، سوره احزاب ۴۹، سوره طلاق آیه ۴.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، احکام بانوان، ج۱، ص۲۵۵.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، احکام بانوان، ص۲۲۵.
  7. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۹۳، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ اول ۱۳۷۵.