نسبت گناه به پیامبران در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «قرآن كريم به صراحت از عصيان و نافرمانى پيامبران خبر مى دهد، چگونه مى توان از...» ایجاد کرد)
 
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
قرآن كريم به صراحت از عصيان و نافرمانى پيامبران خبر مى دهد، چگونه مى توان از اين آيات چشم پوشيد و پيامبران را معصوم دانست؟
{{شروع متن}}
 آياتى از قرآن كه به ظاهر از نافرمانى پيامبران خبر مى دهند و به نكوهش از برخى از اعمال آنان مى پردازند، به صورتى گسترده در كتاب هاى روايى، تفسيرى و كلامى به بحث گذاشته شده، معناى حقيقى آن ها مورد موشكافى قرار گرفته است. در اين جا به جاى آن كه به بررسى تك تك اين آيات بپردازيم، چند نكته ى كلى را براى دست يابى به دركى عميق تر از آن ها گوشزد مى كنيم.
{{سوال}}
1. واژه هايى هم چون عصيان، استغفار، توبه و ذنب نبايد ره زن انديشه گردد و بى درنگ معناى متداول عرفى را در ذهن بنشاند. كاربرد اين كلمات، گستره ى وسيعى دارد و تنها در قلمرو محرّمات شرعى محدود نمى گردد. براى مثال، سرپيچى از فرمان هاى استحبابى و ارشادى نيز نوعى عصيان است; هر چند كار حرامى را براى كسى كه عصيان ورزيده، رقم نمى زند. استغفار و توبه نيز، بسته به ميزان قرب و منزلت آدمى معناى متفاوتى مى يابد; به گونه اى كه نه تنها در مورد حرام هاى شرعى بلكه در باره ى اعمال پسنديده اى كه براى مقرّبان درگاه الهى ناپسند است نيز مى توان از توبه و مغفرت سخن گفت. هم چنين «ذنب» به معناى كارى است كه پى آمدى ناگوار دارد و بر اين اساس، مبارزات پيامبر اكرم با بت پرستى را نيز مى توان از زبان مشركان، ذنبى نابخشودنى به شمار آورد، كه به گفته ى قرآن كريم خداوند با فتح مكّه اين گناه را مى بخشايد و پيامبرش را از پى آمدهاى ناگوار آن ايمن سازد: (إِنّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً * لِيَغْفِرَ لَكَ اللّه ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً) .
قرآن کریم به صراحت از عصیان و نافرمانی پیامبران خبر می‌دهد، چگونه می‌توان از این آیات چشم پوشید و پیامبران را معصوم دانست؟
2. از ديدگاه روايات، يكى از نكاتى كه در زبان شناسى قرآن كريم بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه برخى از آيات به شيوه ى «ايّاكَ اعنى وَ اسمَعى يا جارة»  نازل شده اند. اين جمله در زبان عربى تقريباً برابر با ضرب المثلى فارسى است كه مى گويد: «در، به تو مى گويم، ديوار، تو بشنو». بر اين اساس، هر چند پيامبر اكرم ترديدى در الهى بودن وحى ندارد، با جملاتى از اين دست مورد خطاب قرار مى گيرد: «اگر در آنچه بر تو نازل كرديم ترديد دارى، از كسانى كه پيش از تو كتاب (آسمانى) مى خواندند، پرسش نما». اين آيه، به هيچ وجه نشان گر دو دلى پيامبر نيست; بلكه راهى براى تحقيق و جست و جو فرا روى مخاطبان قرآن كريم قرار مى دهد و از آنان مى خواهد كه براى برطرف ساختن شك و ترديد خود، از دانشمندان يهودى و مسيحى كه ويژگى هاى پيامبر خاتم را مى دانند، پرسش نمايند.  
{{پایان سوال}}
هم چنين، در آيه اى ديگر، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از اين كه به خواسته ى گروهى سست ايمان تن داده و آنان را از شركت در جهاد معاف داشته است، چنين بازخواست مى شود: (عَفَا اللّه عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ);  خدايت ببخشايد، چرا پيش از آن كه (حال) راست گويان بر تو روشن شود و دروغ گويان را بازشناسى به آنان اجازه دادى؟ با اندكى تأمل روشن مى گردد كه عتاب و سرزنش اين آيه، در واقع، دامن گير كسانى است كه بدون داشتن عذرى حقيقى، از شركت در جهاد سرباز مى زنند و بهانه هاى واهى را پشتوانه ى خانه نشينى خود مى سازند. اين گروه اگر هم با مخالفت پيامبر روبه رو مى شدند، در تصميم خود بازنگرى نمى كردند و قداست سرسپردگى در برابر فرمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) را نيز در هم مى شكستند. افزون بر اين كه حضور اين سست ايمانان در جهاد، جز تضعيف روحيه ى ديگران حاصلى نداشت و چنان كه در آيات بعدى همين سوره آمده است به فساد و تباهى مى انجاميد. از آنچه گذشت اين نتيجه به دست مى آيد كه اين آيه، بر خلاف آنچه برخى پنداشته اند ، نه تنها پيامبر را سرزنش نمى كند، بلكه با ظاهرى عتاب آلود به ستايش از وى مى پردازد. اين مدحِ عتاب نما بدان معناست كه دل سوزى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) براى مردمان به حدّى است كه حتّى رسوايىِ خطاكاران را نيز نمى پسندد و با موافقت با خواسته ى آنان، پرده از نفاق و دو رويى شان بر نمى گيرد.
عبارت‌هایی در [[قرآن]] که حاکی از انتساب [[گناه]] و نافرمانی به [[پیامبران]] است، دارای گستره معنایی می‌باشند. گاه سرپیچی از فرمان‌های استحبابی و ارشادی که [[حرام]] نیست، نیز نوعی عصیان تلقی می‌شود. در پاره‌ای موارد انتساب گناه به پیامبران از باب مجاز است و مخاطب اصلی این خطاب‌ها دیگران هستند نه خود پیامبر. بسیاری از کارهایی که انجامشان برای همگان جایز است، شایسته مقربان درگاه الهی نیست و با مقام و منزلت آنان سازگاری ندارد. در اصطلاح به این کارها «[[ترک اولی]]» گفته می‌شود و از مقوله عصیان نیست.
3. آنچه گذشت به معناى ناديده گرفتن لغزش هاى پيامبران نيست. بسيارى از كارها كه بر همگان روا است، شايسته ى مقرّبان درگاه الهى نيست، كه «حَسَناتُ الابرارُ سَيئاتُ المُقَرّبين» . چه بسا از معصومان عملى سر زند كه هر چند حرام شرعى نيست، ولى با مقام و منزلت والاى آنان سازگارى ندارد و در اصطلاح «ترك اولى» خوانده مى شود. اين لغزش هاى كوچك به گونه اى در قرآن برجسته گرديده اند كه ظاهر بينان و غير دقيق نگران را به ترديد مى افكند و اين پرسش را پيش روى آدمى قرار مى دهد كه اگر پيامبران معصوم اند، دليل اين همه پافشارى بر لغزش هاى آنان چيست. اميرمؤمنان(عليه السلام)در پاسخ به پرسشى از اين دست، اين نكته را خاطر نشان مى سازند كه يادآورى اين كاستى ها براى آن است كه مردم در بزرگ داشت انبيا به خطا نروند و آنان را در جاى گاه خدايى ننشانند و بدانند كه آفريدگان هر اندازه درجات تعالى را بپيمايند، از كمال ويژه ى الهى فروترند.
{{پاسخ}}
==گستره معنایی گناه==
آیاتی از قرآن که به ظاهر از نافرمانی پیامبران خبر می‌دهند و به نکوهش از برخی از اعمال آنان می‌پردازند، به صورتی گسترده در کتاب‌های روایی، تفسیری و کلامی به بحث گذاشته شده و معنای حقیقی آن‌ها مورد موشکافی قرار گرفته است:<ref>ر.ك: عيون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۵۳؛ تنزيه الانبياء و تنزيه انبياء از آدم تا خاتم.</ref>
 
واژه‌هایی هم چون عصیان، [[استغفار]]، [[توبه]] و ذنب در مورد پیامبران، فقط دارای معنای عرفی نیست بلکه گستره وسیعی دارد و تنها در قلمرو محرمات شرعی محدود نمی‌گردد.<ref>المواقف، ص361؛ الميزان، ج۱، ص۱۳۷ و پژوهشى در عصمت معصومان، ص۱۸۷.</ref> برای مثال، سرپیچی از فرمان‌های استحبابی و ارشادی نیز نوعی عصیان است؛ هر چند کار حرامی را برای کسی که عصیان کرده، رقم نمی‌زند. استغفار و توبه نیز، بسته به میزان قرب و منزلت آدمی معنای متفاوتی می‌یابد به گونه‌ای که نه تنها در مورد حرام‌های شرعی بلکه درباره اعمال پسندیده‌ای که برای مقربان درگاه الهی ناپسند است نیز می‌توان از توبه و [[مغفرت]] سخن گفت. هم چنین «ذنب» به معنای کاری است که پی آمدی ناگوار دارد و بر این اساس، مبارزات پیامبر اکرم با بت‌پرستی را نیز می‌توان از زبان مشرکان، ذنبی نابخشودنی به شمار آورد،<ref>عيون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۶۰؛ تفسير نورالثقلين، ج۵، ص۵۶؛ مجمع البيان، ج۹، ص۱۴۲؛ و الميزان، ج۱۸، ص۲۵۳</ref> که به گفته قرآن، خداوند با فتح مکه این گناه را می‌بخشاید و پیامبرش را از پی آمدهای ناگوار آن ایمن سازد: {{قرآن|إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا|۱|لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا|۲|ترجمه=به راستی ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم آوردیم. تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدايت كند|سوره=فتح|آیه=۱-۲}}.
 
==انتساب مجازی گناه به انبیا==
از نکاتی که در زبان‌شناسی قرآن کریم مورد توجه قرار می‌گیرد، این است که برخی از آیات به شیوه «ایّاکَ اعنی وَ اسمَعی یا جاره»<ref>ر.ك: مجمع البحرين، ج۳، ص۲۵۲، ماده ى جور.</ref> نازل شده‌اند.<ref>ر.ك: عيون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۶۱؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۷۱؛ و تفسير القمى، ج۲، ص۲۵۱</ref> این جمله در زبان عربی تقریبا برابر با ضرب‌المثلی فارسی است که می‌گوید: «در، به تو می‌گویم، دیوار، تو بشنو». برخی از آیاتی که به پیامبر چنین خطاب های دارند چنین است:
 
* [[پیامبر اکرم(ص)]] تردیدی در الهی بودن وحی ندارد، ولی در [[قرآن]] با جملاتی از این دست مورد خطاب قرار می‌گیرد: {{قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ ۚ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ|ترجمه=و [به فرض محال] اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در شک و تردیدی، از آنان که پیش از تو کتاب [آسمانی] می خواندند بپرس [کتابی که نزول قرآن را از سوی خدا خبر داده] تا روشن شود که حق از سوی پروردگارت به سوی تو آمده؛ بنابراین از تردیدکنندگان مباش|سوره=یونس|آیه=۹۴}}. این آیه نشانگر دو دلی پیامبر نیست؛ بلکه راهی برای تحقیق و جستجو فرا روی مخاطبان قرآن قرار می‌دهد و از آنان می‌خواهد که برای برطرف ساختن شک و تردید خود، از دانشمندان یهودی و مسیحی که ویژگی‌های پیامبر خاتم را می‌دانند، پرسش نمایند.<ref>الهدى الى دين المصطفى، ج۱، ص۱۶۸؛ و آموزش عقايد، ج۲ـ۱، ص۲۵۷.</ref>
 
* در آیه ۴۳ سوره توبه، رسول خدا(ص) از این که به خواسته گروهی سست ایمان تن داده و آنان را از شرکت در جهاد معاف داشته است، چنین بازخواست می‌شود: {{قرآن|عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ|ترجمه=خدا تو را مورد بخشش و لطف قرار دهد، چرا پیش از آنکه [راستگویی] راستگویان بر تو روشن شود، و دروغگویان را بشناسی [از روی مهر و محبتی که به ایشان داری] به آنان اجازه [ترک جنگ] دادی؟|سوره=توبه|آیه=۴۳}}.
 
با اندکی تأمل روشن می‌گردد که عتاب و سرزنش این آیه، در واقع، دامنگیر کسانی است که بدون داشتن عذری حقیقی، از شرکت در جهاد سرباز می‌زنند و بهانه‌های واهی را پشتوانه خانه نشینی خود می‌سازند.<ref>بحارالانوار، ج۱۷، ص۴۶؛ و الميزان، ج۹، ص۲۵۸.</ref> این گروه اگر هم با مخالفت پیامبر(ص) روبه رو می‌شدند، در تصمیم خود بازنگری نمی‌کردند و قداست سرسپردگی در برابر فرمان رسول خدا(ص) را نیز در هم می‌شکستند. افزون بر این که حضور این سست ایمانان در جهاد، جز تضعیف روحیه دیگران حاصلی نداشت و چنان‌که در آیات بعدی همین سوره آمده است به فساد و تباهی می‌انجامید.
 
از آنچه گذشت به دست می‌آید که این آیه، بر خلاف آنچه برخی پنداشته‌اند،<ref>ر.ك: الكشاف، ج۲، ص۲۷۴؛ تفسير البيضاوى، ج۲، ص185 و Isma, The Encyclopedia of Religion, V7, p465.
</ref> نه تنها پیامبر را سرزنش نمی‌کند، بلکه با ظاهری عتاب آلود به ستایش از وی می‌پردازد. این مدحِ عتاب نما بدان معناست که دل‌سوزی پیامبر اکرم(ص) برای مردمان به حدی است که حتی رسواییِ خطاکاران را نیز نمی‌پسندد و با موافقت با خواسته آنان، پرده از نفاق و دو رویی شان بر نمی‌گیرد.
 
==حسنات الابرار سیئات المقربین==
بسیاری از کارها که بر همگان روا است، شایسته مقرّبان درگاه الهی نیست، که «حَسَناتُ الابرارُ سَیئاتُ المُقَرّبین»<ref>اين سخن مشهور در برخى از منابع، از احاديث نبوى به شمار آمده است. ر.ك: كشف الغمه، ج۳، ص۴۵.</ref> (کارهای نیک صالحان، گناهان است‌ برای مقربین) یعنی درجه آنها آنقدر بالا است که کارهایی که برای اینها حسنه و درجه است و اینها را بالا می‌برد برای آنها سیئه است و آنها را پایین می‌آورد. چه بسا از معصومان عملی سر زند که هر چند حرام شرعی نیست، ولی با مقام و منزلت والای آنان سازگاری ندارد و در اصطلاح «ترک اولی» خوانده می‌شود. این لغزش‌های کوچک به گونه‌ای در قرآن برجسته گردیده‌اند که ظاهربینان را به تردید می‌افکند و این پرسش را پیش روی آدمی قرار می‌دهد که اگر پیامبران معصوم‌اند، دلیل این همه پافشاری بر لغزش‌های آنان چیست.  
 
امیرمؤمنان(ع) در پاسخ به پرسشی از این دست، این نکته را خاطر نشان می‌سازند که یادآوری این کاستی‌ها برای آن است که مردم در بزرگ داشت انبیا به خطا نروند و آنان را در جایگاه خدایی ننشانند و بدانند که آفریدگان هر اندازه درجات تعالی را بپیمایند، از کمال ویژه الهی فروترند.<ref>ر.ك: الاحتجاج، ج۲ـ۱، ص۲۴۹.</ref>
 
{{پایان پاسخ}}
 
== جستارهای وابسته ==
* [[مناظره امام رضا(ع) با ابن‌جهم پیرامون عصمت انبیاء]]
 
==منابع==
متن برگرفته شده از کتاب ''پـرسمان عصـمت''، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهش‌هاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.
{{پانویس}}
 
{{کلام}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = عصمت
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
 
{{تکمیل مقاله
| شناسه = شد
| تیترها = شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی = شد
| ناوبری =شد
| نمایه = شد
| تغییر مسیر = شد
| بازبینی =
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده = 
| تکمیل =
| اولویت = ج
| کیفیت = ج
}}
{{پایان متن}}
 
[[رده:ترک اولی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۷

سؤال

قرآن کریم به صراحت از عصیان و نافرمانی پیامبران خبر می‌دهد، چگونه می‌توان از این آیات چشم پوشید و پیامبران را معصوم دانست؟

عبارت‌هایی در قرآن که حاکی از انتساب گناه و نافرمانی به پیامبران است، دارای گستره معنایی می‌باشند. گاه سرپیچی از فرمان‌های استحبابی و ارشادی که حرام نیست، نیز نوعی عصیان تلقی می‌شود. در پاره‌ای موارد انتساب گناه به پیامبران از باب مجاز است و مخاطب اصلی این خطاب‌ها دیگران هستند نه خود پیامبر. بسیاری از کارهایی که انجامشان برای همگان جایز است، شایسته مقربان درگاه الهی نیست و با مقام و منزلت آنان سازگاری ندارد. در اصطلاح به این کارها «ترک اولی» گفته می‌شود و از مقوله عصیان نیست.

گستره معنایی گناه

آیاتی از قرآن که به ظاهر از نافرمانی پیامبران خبر می‌دهند و به نکوهش از برخی از اعمال آنان می‌پردازند، به صورتی گسترده در کتاب‌های روایی، تفسیری و کلامی به بحث گذاشته شده و معنای حقیقی آن‌ها مورد موشکافی قرار گرفته است:[۱]

واژه‌هایی هم چون عصیان، استغفار، توبه و ذنب در مورد پیامبران، فقط دارای معنای عرفی نیست بلکه گستره وسیعی دارد و تنها در قلمرو محرمات شرعی محدود نمی‌گردد.[۲] برای مثال، سرپیچی از فرمان‌های استحبابی و ارشادی نیز نوعی عصیان است؛ هر چند کار حرامی را برای کسی که عصیان کرده، رقم نمی‌زند. استغفار و توبه نیز، بسته به میزان قرب و منزلت آدمی معنای متفاوتی می‌یابد به گونه‌ای که نه تنها در مورد حرام‌های شرعی بلکه درباره اعمال پسندیده‌ای که برای مقربان درگاه الهی ناپسند است نیز می‌توان از توبه و مغفرت سخن گفت. هم چنین «ذنب» به معنای کاری است که پی آمدی ناگوار دارد و بر این اساس، مبارزات پیامبر اکرم با بت‌پرستی را نیز می‌توان از زبان مشرکان، ذنبی نابخشودنی به شمار آورد،[۳] که به گفته قرآن، خداوند با فتح مکه این گناه را می‌بخشاید و پیامبرش را از پی آمدهای ناگوار آن ایمن سازد: ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا۝۱لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا۝۲؛ به راستی ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم آوردیم. تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدايت كند(فتح:۱-۲).

انتساب مجازی گناه به انبیا

از نکاتی که در زبان‌شناسی قرآن کریم مورد توجه قرار می‌گیرد، این است که برخی از آیات به شیوه «ایّاکَ اعنی وَ اسمَعی یا جاره»[۴] نازل شده‌اند.[۵] این جمله در زبان عربی تقریبا برابر با ضرب‌المثلی فارسی است که می‌گوید: «در، به تو می‌گویم، دیوار، تو بشنو». برخی از آیاتی که به پیامبر چنین خطاب های دارند چنین است:

  • پیامبر اکرم(ص) تردیدی در الهی بودن وحی ندارد، ولی در قرآن با جملاتی از این دست مورد خطاب قرار می‌گیرد: ﴿فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ ۚ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ؛ و [به فرض محال] اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در شک و تردیدی، از آنان که پیش از تو کتاب [آسمانی] می خواندند بپرس [کتابی که نزول قرآن را از سوی خدا خبر داده] تا روشن شود که حق از سوی پروردگارت به سوی تو آمده؛ بنابراین از تردیدکنندگان مباش(یونس:۹۴). این آیه نشانگر دو دلی پیامبر نیست؛ بلکه راهی برای تحقیق و جستجو فرا روی مخاطبان قرآن قرار می‌دهد و از آنان می‌خواهد که برای برطرف ساختن شک و تردید خود، از دانشمندان یهودی و مسیحی که ویژگی‌های پیامبر خاتم را می‌دانند، پرسش نمایند.[۶]
  • در آیه ۴۳ سوره توبه، رسول خدا(ص) از این که به خواسته گروهی سست ایمان تن داده و آنان را از شرکت در جهاد معاف داشته است، چنین بازخواست می‌شود: ﴿عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ؛ خدا تو را مورد بخشش و لطف قرار دهد، چرا پیش از آنکه [راستگویی] راستگویان بر تو روشن شود، و دروغگویان را بشناسی [از روی مهر و محبتی که به ایشان داری] به آنان اجازه [ترک جنگ] دادی؟(توبه:۴۳).

با اندکی تأمل روشن می‌گردد که عتاب و سرزنش این آیه، در واقع، دامنگیر کسانی است که بدون داشتن عذری حقیقی، از شرکت در جهاد سرباز می‌زنند و بهانه‌های واهی را پشتوانه خانه نشینی خود می‌سازند.[۷] این گروه اگر هم با مخالفت پیامبر(ص) روبه رو می‌شدند، در تصمیم خود بازنگری نمی‌کردند و قداست سرسپردگی در برابر فرمان رسول خدا(ص) را نیز در هم می‌شکستند. افزون بر این که حضور این سست ایمانان در جهاد، جز تضعیف روحیه دیگران حاصلی نداشت و چنان‌که در آیات بعدی همین سوره آمده است به فساد و تباهی می‌انجامید.

از آنچه گذشت به دست می‌آید که این آیه، بر خلاف آنچه برخی پنداشته‌اند،[۸] نه تنها پیامبر را سرزنش نمی‌کند، بلکه با ظاهری عتاب آلود به ستایش از وی می‌پردازد. این مدحِ عتاب نما بدان معناست که دل‌سوزی پیامبر اکرم(ص) برای مردمان به حدی است که حتی رسواییِ خطاکاران را نیز نمی‌پسندد و با موافقت با خواسته آنان، پرده از نفاق و دو رویی شان بر نمی‌گیرد.

حسنات الابرار سیئات المقربین

بسیاری از کارها که بر همگان روا است، شایسته مقرّبان درگاه الهی نیست، که «حَسَناتُ الابرارُ سَیئاتُ المُقَرّبین»[۹] (کارهای نیک صالحان، گناهان است‌ برای مقربین) یعنی درجه آنها آنقدر بالا است که کارهایی که برای اینها حسنه و درجه است و اینها را بالا می‌برد برای آنها سیئه است و آنها را پایین می‌آورد. چه بسا از معصومان عملی سر زند که هر چند حرام شرعی نیست، ولی با مقام و منزلت والای آنان سازگاری ندارد و در اصطلاح «ترک اولی» خوانده می‌شود. این لغزش‌های کوچک به گونه‌ای در قرآن برجسته گردیده‌اند که ظاهربینان را به تردید می‌افکند و این پرسش را پیش روی آدمی قرار می‌دهد که اگر پیامبران معصوم‌اند، دلیل این همه پافشاری بر لغزش‌های آنان چیست.

امیرمؤمنان(ع) در پاسخ به پرسشی از این دست، این نکته را خاطر نشان می‌سازند که یادآوری این کاستی‌ها برای آن است که مردم در بزرگ داشت انبیا به خطا نروند و آنان را در جایگاه خدایی ننشانند و بدانند که آفریدگان هر اندازه درجات تعالی را بپیمایند، از کمال ویژه الهی فروترند.[۱۰]


جستارهای وابسته

منابع

متن برگرفته شده از کتاب پـرسمان عصـمت، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهش‌هاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.

  1. ر.ك: عيون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۵۳؛ تنزيه الانبياء و تنزيه انبياء از آدم تا خاتم.
  2. المواقف، ص361؛ الميزان، ج۱، ص۱۳۷ و پژوهشى در عصمت معصومان، ص۱۸۷.
  3. عيون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۶۰؛ تفسير نورالثقلين، ج۵، ص۵۶؛ مجمع البيان، ج۹، ص۱۴۲؛ و الميزان، ج۱۸، ص۲۵۳
  4. ر.ك: مجمع البحرين، ج۳، ص۲۵۲، ماده ى جور.
  5. ر.ك: عيون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۶۱؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۷۱؛ و تفسير القمى، ج۲، ص۲۵۱
  6. الهدى الى دين المصطفى، ج۱، ص۱۶۸؛ و آموزش عقايد، ج۲ـ۱، ص۲۵۷.
  7. بحارالانوار، ج۱۷، ص۴۶؛ و الميزان، ج۹، ص۲۵۸.
  8. ر.ك: الكشاف، ج۲، ص۲۷۴؛ تفسير البيضاوى، ج۲، ص185 و Isma, The Encyclopedia of Religion, V7, p465.
  9. اين سخن مشهور در برخى از منابع، از احاديث نبوى به شمار آمده است. ر.ك: كشف الغمه، ج۳، ص۴۵.
  10. ر.ك: الاحتجاج، ج۲ـ۱، ص۲۴۹.