داستان جوان کفن‌دزد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
  | وابسته =
  | وابسته =
}}
}}
'''داستان جوان کفن دزد'''، نقلی است از [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (شیخ صدوق)|الامالی]] که جوانی کفن دزد به جنازه دختری [[تجاوز به عنف|تجاوز]] کرد، پشیمان شده نزد [[پیامبر(ص)]] آمد. پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. جوان به بیرون شهر رفت، چهل روز عبادت کرده و توبه نمود و مورد بخشش [[خداوند]] قرار گرفت. این روایت از نظر سندی [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانسته شده است. بیشتر راویان این روایت، در کتاب‌های [[علم رجال|رجالی]]، [[حدیث مجهول|ناشناخته]] بوده و [[ثقه|تأیید]] نشده‌اند.   
'''داستان جوان کفن دزد'''، نقلی است از [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (شیخ صدوق)|الامالی]] که جوانی کفن دزد به جنازه دختری [[تجاوز به عنف|تجاوز]] کرد، پشیمان شده نزد [[پیامبر(ص)]] آمد. پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. جوان به بیرون شهر رفت، چهل روز عبادت کرده و توبه نمود و مورد بخشش [[خداوند]] قرار گرفت. این روایت از نظر سندی [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانسته شده است. بیشتر راویان این روایت، در کتاب‌های [[علم رجال|رجالی]]، [[حدیث مجهول|ناشناخته]] بوده و [[ثقه|تأیید]] نشده‌اند. بخشی از این روایت از نظر محتوایی نیز، با [[قرآن]] ناسازگار شمرده شده است.   


==متن حدیث==
==متن حدیث==
خط ۲۹: خط ۲۹:
جوان گناهکاری را که از [[گناه|گناهان]] خود [[توبه|پشیمان]] شده بود و گریه زیادی می‌کرد، نزد [[پیامبر(ص)]] آوردند. جوان تصور می‌کرد [[خدا]] او را نخواهد بخشید؛ ولی پیامبر(ص) او را امیدوار کرد و [[رحمت الهی|رحمت خدا]] را از گناهان او بزرگ‌تر دانست. جوان یکی از گناهانش را اینگونه بیان کرد که شبی به قصد کفن‌دزدی به [[قبرستان]] رفته و پس از [[دزدی|دزدیدن]] کفن دختری، به جنازه او [[تجاوز به عنف|تجاوز]] کرده است.
جوان گناهکاری را که از [[گناه|گناهان]] خود [[توبه|پشیمان]] شده بود و گریه زیادی می‌کرد، نزد [[پیامبر(ص)]] آوردند. جوان تصور می‌کرد [[خدا]] او را نخواهد بخشید؛ ولی پیامبر(ص) او را امیدوار کرد و [[رحمت الهی|رحمت خدا]] را از گناهان او بزرگ‌تر دانست. جوان یکی از گناهانش را اینگونه بیان کرد که شبی به قصد کفن‌دزدی به [[قبرستان]] رفته و پس از [[دزدی|دزدیدن]] کفن دختری، به جنازه او [[تجاوز به عنف|تجاوز]] کرده است.


پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن این گناه، به او گفت: «از من دور شو، می‌ترسم آتشی به سوی تو بیاید و من را نیز با تو بسوزاند؛ زیرا تو به آتش نزدیک شده‌ای.» جوان به بیابان رفت و چهل روز [[عبادت]] کرده از خدا درخواست بخشش کرد. پس از چهل روز، خداوند آیاتی را بر پیامبر(ص) [[وحی]] کرده و [[توبه]] او را پذیرفت. حضرت محمد(ص) نزد آن جوان رفته و خبر قبولی توبه‌اش را به او داد. سپس رو به [[صحابه|اصحاب]] کرده و گفت :‌ «این گونه از گناه خود توبه کنید.<ref>شیخ صدوق، محمد، الأمالی، به تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref>
پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن این گناه، به او گفت: «از من دور شو، می‌ترسم آتشی به سوی تو بیاید و من را نیز با تو بسوزاند؛ زیرا تو به آتش نزدیک شده‌ای.» جوان به بیابان رفت و چهل روز [[عبادت]] کرده از خدا درخواست بخشش کرد. پس از چهل روز، خداوند آیاتی را بر پیامبر(ص) [[وحی]] کرده و [[توبه]] او را پذیرفت. حضرت محمد(ص) نزد آن جوان رفته و خبر قبولی توبه‌اش را به او داد. سپس رو به [[صحابه|اصحاب]] کرده و گفت:‌ «این گونه از گناه خود توبه کنید.<ref>شیخ صدوق، محمد، الأمالی، به تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref>


==بررسی سند==
==بررسی سند==

نسخهٔ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۴

سؤال
بر اساس روایتی، جوان کفن دزدی به جنازه دختری تجاوز کرده بود و از کرده خود پشیمان شده بود. پیامبر(ص) در مرحله اول آن جوان را از خود دور کرد. آیا این روایت معتبر است؟
داستان جوان کفن‌دزد
اطلاعات حدیث
نام‌های دیگربهلول کفن دزد
موضوعتوبه و پذیرش آن
به نقل ازپیامبر(ص)
راویان
راوی اصلیمعاذ بن جبل
دیگر راویانصالح بن سعد تمیمی، موسی بن داوود
سند
اعتبار سندمجهول، ضعیف
منابع شیعهالامالی صدوق

داستان جوان کفن دزد، نقلی است از شیخ صدوق در کتاب الامالی که جوانی کفن دزد به جنازه دختری تجاوز کرد، پشیمان شده نزد پیامبر(ص) آمد. پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. جوان به بیرون شهر رفت، چهل روز عبادت کرده و توبه نمود و مورد بخشش خداوند قرار گرفت. این روایت از نظر سندی ضعیف دانسته شده است. بیشتر راویان این روایت، در کتاب‌های رجالی، ناشناخته بوده و تأیید نشده‌اند. بخشی از این روایت از نظر محتوایی نیز، با قرآن ناسازگار شمرده شده است.

متن حدیث

خلاصه داستان

داستان جوان کفن دزد حدیث بلندی است که خلاصه آن چنین است:

جوان گناهکاری را که از گناهان خود پشیمان شده بود و گریه زیادی می‌کرد، نزد پیامبر(ص) آوردند. جوان تصور می‌کرد خدا او را نخواهد بخشید؛ ولی پیامبر(ص) او را امیدوار کرد و رحمت خدا را از گناهان او بزرگ‌تر دانست. جوان یکی از گناهانش را اینگونه بیان کرد که شبی به قصد کفن‌دزدی به قبرستان رفته و پس از دزدیدن کفن دختری، به جنازه او تجاوز کرده است.

پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن این گناه، به او گفت: «از من دور شو، می‌ترسم آتشی به سوی تو بیاید و من را نیز با تو بسوزاند؛ زیرا تو به آتش نزدیک شده‌ای.» جوان به بیابان رفت و چهل روز عبادت کرده از خدا درخواست بخشش کرد. پس از چهل روز، خداوند آیاتی را بر پیامبر(ص) وحی کرده و توبه او را پذیرفت. حضرت محمد(ص) نزد آن جوان رفته و خبر قبولی توبه‌اش را به او داد. سپس رو به اصحاب کرده و گفت:‌ «این گونه از گناه خود توبه کنید.[۱]

بررسی سند

شیخ صدوق روایت داستان جوان کفن دزد را در کتاب الأمالی نقل کرده است. نام محمد بن ابراهیم بن اسحاق یکی از راویان در سند روایت، در کتاب‌های اولیه رجال نیامده است و به اعتقاد سید ابوالقاسم خویی، مرجع تقلید و رجال‌شناس شیعه، وثاقت او ثابت نیست (نمی‌توان به نقل او اطمینان کرد).[۲]

بیشتر راویان این روایت، از جمله احمد بن صالح بن سَعْد تَمیمی، موسی بن داوود؛ ولید بن هِشام؛ هشام بن حَسّان و عبدالرحمن بن غَنْم دَوْسی افرادی هستند که در کتاب‌های رجالی، ناشناخته بوده و توثیق نشده‌اند. بنابراین سند حدیث، از نظر رجالی، ضعیف بوده و قابل استناد نیست.

ناسازگاری با قرآن

بخشی از این روایت که پیامبر(ص)، جوان توبه‌کننده را از خود دور کرد، با قرآن ناسازگار است؛ زیرا بر اساس آیه ۶۴ سوره نساء، اگر گنه‌کاران پیش پیامبر(ص) آمده و از او بخواهند از خدا درخواست آمرزش کند، خدا را بخشنده می‌یابند.

منابع

  1. شیخ صدوق، محمد، الأمالی، به تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.
  2. خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص۲۲۱.