تسبیح: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
چون ندارد جان تو قنديل ها *** بهر بينش كرده اى تأويل ها | چون ندارد جان تو قنديل ها *** بهر بينش كرده اى تأويل ها | ||
<ref>مثنوی، به نقل از منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۱۰۴</ref>}} | <ref>مثنوی، به نقل از منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۱۰۴</ref>}} | ||
سعدی میفرماید: | |||
{{شعر|هر گل و برگی که هست، یاد خدا میکند بلبل و قمری چه خواند، یاد خداوندگار}} | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۶ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۸
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
تسبیح خداوند به معنای منزه دانستن خداوند از هرگونه صفات سلبی و عیب و نقص، و از پرکاربردترین مفاهیم در قرآن است. خداوند در قرآن بارها بندگانش را به تسبیح خود فرامیخواند. بر اساس آیات قرآن همه موجودات عالم مشغول تسبیح خداوند هستند. تسبیح خداوند معانی متعددی میان مفسران دارد. ذکر اذکار خاص و نامهای خداوند، نماز، حمد و ستایش خداوند به صورت زبانی و قلبی و مهمتر از همه، تنزیه خداوند از هر عیب و نقصی و باور و ایمان قلبی به آن، از مفاهیم تسبیح شمرده میشود.
معنا و مفهوم تسبیح
تسبیح در اصل از ماده «سبح» به معنی حرکت سریع در آب و هوا است. به همین منظور در مورد خداوند نیز به معنی حرکت سریع، در مسیر عبادت پروردگار است.[۱] تسبيح در لغت، به معناى تنزيه از نقايص است.[۲] حقیقت تسبیح، نفی هرگونه عیب و نقص و گواهی موجودات جهان به پاکی و یکتایی خداوند است.
تسبيح، تنزيه خداوند متعال در ذات و صفات و افعال، از همه كاستىها و ناشايستگىهاست.[۳] خداوند در قرآن خود را منزه میشمرد.[۴] حضور صفات تنزیهی همراه با تسبیح الاهی در عبارات قرآنی، نشان از مفهوم سلبی در تسبیح دارد: تسبیح از شرک، تسبیح از اینکه فرزندی بگیرد، تسبیح از اینکه به وعدهاش عمل نکند.[۵]
در قرآن تسبیح خداوند عبادت شمرده شده است[۶] تسبیح در قرآن همراه با ذکر [۷] و حمد آمده است.[۸] از ابن عباس روایت آمده است که مقصود از تسبيح در ساعات شب، نماز شب است.[۹] مفسران مصادیق و معانی زیادی برای تسبیح ذکر کردهاند از جمله نمازهای پنچگانه، مطلق نماز، و مطلق تسبيح و حمد كه يا با يادآورى و تحميد قلبى باشد و يا با زبان، گفتن سبحان اللَّه و الحمد للَّه صورت گيرد و يا اعم از ذكر قلبى و زبانى باشد. برخی هم میگویند محصور در اذکار خاص است.[۱۰] بر این اساس تسبیح از یک باور قلبی نشأت میگیرد که خداوند را تنزیه میکند از هر عیب و نقص و ظلمی. از این جهت است که در آیه ۱۳۰ سوره طه پس از سفارش تسبیح به پیامبر، میگوید باشد که به مقام رضا برسی: ﴿لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ؛ باشد كه خشنود گردى.﴾ چون این تنزیه و تسبیح خداوند، نشاندهنده تسلیم در برابر خداوند است و انسان به رضای قضا و قدر نائل میشود.[۱۱]
مفسران تسبيحگوى حقيقى را كسى میدانند كه باور كرده كه خداوند متعال در ذات و صفات و افعال، هيچ گونه كاستىاى ندارد و عظمت اين معنا را درك نموده است. بنا بر اين، كسى كه حتى در دل، بر مقدّرات الهى اعتراض دارد، نمىتواند در گفتن ذكر تسبيح، صادق باشد.[۱۲] در تفاوت حمد و ستایش با تسبیح گفتهاند که حمد و ثنا، ستايش خدا در برابر صفات كمالى و ثبوتى او است، اما تسبيح او، پيراسته ساختن او از معايب است. و توصيف خدا با هر صفات سلبى، تسبيح و تنزيه وى مىباشد.[۱۳]
امر به تسبیح خداوند در قرآن
در قرآن هفت سوره به تسبیح خداوند شروع شده است که به مسبحات مشهور است.در قرآن بارها به پیامبر(ص) سفارش شده است خداوند را تسبیح گوید.[۱۴] بخصوص پیش از غروب و طلوع آفتاب و قسمتی از شب و روز: ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ؛ به ستايش پروردگارت تسبيح گوى﴾(ق:۳۹) دستور به تسبیح خداوند خطاب به مؤمنان هم آمده است.[۱۵] و نیز زمانی که به زکریا نوید تولد یحیی را داد امر به تسبیح خداوند کرد.[۱۶]
فضیلت تسبیح
در قرآن پس از اینکه به پیامبر گفته میشود خدا را تسبیح گوید نتیجه آن را میگوید که ﴿لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ؛ باشد كه خشنود گردى.﴾(طه:۱۳۰) مفسران گفتهاند هركس خدا را در دنيا خشنود كند، خدا او را در آخرت خشنود میكند.[۱۷] و فضیلت این تسبیح را خشنودی از سوی خداوند به بنده میدانند.[۱۸]
امام صادق(ع) میفرماید عظمت ثواب دعا و تسبيحى را كه بنده ميان خود و خودش انجام مىدهد، جز خداى ـ تبارك و تعالى ـ كسى نمىداند.[۱۹]
تسبیح همه موجودات عالم
آیات مختلف قرآن، از تسبیح و حمد موجودات عالم سخن گفته است. بر اساس آیات قرآن، تمامی موجودات عالم[۲۰] و آسمانهای هفتگانه مشغول تسبیح خداوند هستند.[۲۱] و کسانی که نزد خداوند هستند[۲۲]( فرشتگان و مقربان) و هرچه در آسمان و زمین وجود دارد[۲۳] مشغول سجده و عبادت هستند. در قرآن از تسبیح فرشتگان[۲۴] کوهها و پرندگان[۲۵] و رعد[۲۶] سخن گفته شده است.
معنای تسبیح موجودات عالم
اینکه تسبیح همه موجودات عالم چه معنا دارد میان مفسران اختلاف است. برخی میگویند همه اشیا و موجودات عالم ذیشعور هستند و به راستی ذکر و تسبیح میگویند. ملاصدرا فیلسوف بزرگ اسلامی قائل به چنین نظری است و میگوید همه همه موجودات به اندازه رتبه خودشان، سهمی از شعور و علم را دارند.[۲۷] اما عدهای این تسبیح را تکوینی میدانند و برای همه موجودات شعور قائل نیستند.[۲۸] به این معنا که تسبیح همان خضوع تكوينى هر موجودى در برابر اراده الهى است و سراسر هستى در برابر اراده و مشيت خداوند، خاضع بوده و در پذيرش وجود و پيروى از قوانينى كه خداوند براى آنها تعيين نموده است، تسليم مىباشند. تسبیح در اینجا، فعلی تکوینی، فطری و واکنش هستی در مقابل جلال الهی است.[۲۹]
تسبیح در ادب فارسی
مولوی همچون ملاصدرا اعتقاد بر ذی شعور بودن همه موجودات دارد و در این موضوع میفرماید:
گر تو را از غيب چشمى باز شد *** جمله ذرات جهان هم راز شد
نطق آب و نطق خاك و نطق گل *** هست محسوس حواس اهل دل فلسفى كو منكر «حنانه» است *** از حواس انبيا بيگانه است جمله ذرات عالم در نهان *** با تو مى گويند روزان و شبان ما سميعيم و بصيريم و خوشيم *** با شما نا محرمان ما خامشيم چون شما سوى جمادى مىرويد *** محرم جان جمادات كى شويد فاش تسبيح جمادات آيدت *** وسوسه تأويلها بربايدت چون ندارد جان تو قنديل ها *** بهر بينش كرده اى تأويل ها [۳۰] |
سعدی میفرماید:
هر گل و برگی که هست، یاد خدا میکند بلبل و قمری چه خواند، یاد خداوندگار |
منابع
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات، بی جا، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، ۱۴۰۴ هـ، ص۲۲۱.
- ↑ منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۹۹
- ↑ نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۳۹
- ↑ آیه ۹۳ سوره اسراء
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ص۵۹۱۵
- ↑ آیه ۲۰۶ سوره اعراف
- ↑ آیه ۴۲ سوره احزاب
- ↑ آیه ۱۳۰ سوره طه و ۳۹ سوره ق و آیه ۴۸ سوره طور
- ↑ مجمع البيان فی تفسير القرآن، طبرسی، ج۷، ص: ۵۸
- ↑ تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۳، ص: ۳۳۸
- ↑ الميزان في تفسير القرآن، طباطبایی، ج۱۴، ص: ۲۳۶
- ↑ نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۳۷
- ↑ منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۹۷
- ↑ آیه ۱۳۰ سوره طه و آیه ۳۹ و ۴۰ سوره ق، آیه ۴۸ و ۴۹ سوره طور. آیه ۲۶ سوره انسان، آیه ۹۶ سوره واقعه، آیه ۱ سوره اعلی، آیه ۹۸ سوره حجر
- ↑ آیه ۴۲ سوره احزاب
- ↑ آیه ۴۱ آل عمران، آیه ۱۱ سوره مریم
- ↑ ترجمه تفسير كاشف، مغنیه، ج۱۵، ص: ۴۱۵
- ↑ روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج۱۳، ص: ۱۹۸
- ↑ نهج الذكر، محمدی ریشهری، محمد، ج۱، ص۴۶۵
- ↑ آیه ۴۴ سوره اسراء
- ↑ آیه ۴۴ سوره اسراء
- ↑ آیه ۲۰۶ سوره اعراف
- ↑ آیه ۴۱ سوره نور
- ↑ آیه ۳۰ سوره بقره
- ↑ آیه ۷۹ سوره انبیاء
- ↑ آیه ۱۳ سوره رعد
- ↑ منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۱۰۴
- ↑ معارف قرآن، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۲۶۲
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۵، ص۵۹۱۵
- ↑ مثنوی، به نقل از منشور جاويد، سبحانى، شیخ جعفر، ج۱، ص۱۰۴