حقانیت امام علی(ع) در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (Nazarzadeh صفحه حقانیت امام علی در نهج البلاغه را به حقانیت امام علی(ع) در نهج البلاغه منتقل کرد) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = کلام | | شاخه اصلی = کلام | ||
|شاخه فرعی۱ = امامت خاصه | |شاخه فرعی۱ = امامت | ||
|شاخه | |شاخه فرعی۲ = امامت خاصه | ||
|شاخه | |شاخه فرعی۳ = امام علی(ع) | ||
| شاخه فرعی۴ = خلافت امام علی(ع) | |||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله |
نسخهٔ ۱۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۰۴
امام علی(ع) در کدام خطبه های نهج البلاغه بر حق خویش در مورد خلافت اشاره کردهاند؟
امام علی(ع) در خطبه ششم نهج البلاغه، بعد از اینکه طلحه و زبیر نقض بیعت کردند، در اعتراض به برخی از افراد اینطور فرمودند که به خدا سوگند بعد از وفات رسول خدا(ص) تا امروز پیوسته از حق خودم محروم و ممنوع بودم. در خطبه دوم نیز حضرت ولایت و وصایت پیامبر گرامی اسلام را حق اهل بیت(ع) میدانند. در خطبه معروف به شقشقیه، امام علی(ع) با نقد بر رفتارهای صورت گرفته توسط عده ای بعد از وفات پیامبر(ص)، اینطور میفرمایند که ابوبکر خلافت را مانند پیراهنی پوشید، در حالیکه میدانست من برای خلافت اَحق هستم. همچنین امام علی در نامه ای که به مردم مصر توسط مالک اشتر ارسال کردند، اینطور میفرمایند که به خدا تصور نمیکردم که مردم، ولایت را از اهل بیت(ع) جدا کنند و من را از این حق دور کنند.
خطبه ششم
این خطبه را امام علی(ع) وقتی ایراد فرمودند که طلحه و زبیر نقض بیعت کردند. از آن جناب تقاضا شد که آن دو را تعقیب نکند و با آنها وارد جنگ نشود. حضرت ضمن ردّ تقاضای آنها فرمودند: به خدا سوگند از زمان وفات رسول خدا (ص) تا امروز پیوسته از حق خود محروم و ممنوع شدم و بر کار خویش تنها ایستادم.
(... فو الله ما زلت مدفوعاً عن حق مستأثراً علیَّ منذ قبض الله نبیه ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ حتّی یوم الناس هذا)[۱]
خطبه دوم، فراز ۱۳
حضرت پس از برگشتن از جنگ صفین خطبه خواندند که در قسمتی از آن فرمودند: آل محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ اساس و پایه دین و ستون ایمان و یقین هستند، دور افتادگان از راه حق، به آنان رجوع کرده و واماندگان، به ایشان ملحق میشوند و خصائص امامت در آنان جمع و حق ایشان است و بس، وصیت پیامبر وارث بودن از او درباره آنان ثابت است، در این هنگام حق به سوی اهلش برگشته و به جایی که از آن خارج شده بود منتقل گردید.
(... و لهم خصایصُ حقّ الولایه، وفیهم الوصیّه والوراثه الآن اذ رجع الحقّ الی اهله ونقل الی منتقله)[۲]
خطبه سوم، معروف به شقشقیّه
حضرت علی(ع) این خطبه را در جواب ابن عباس فرمودهاند: آگاه باش! سوگند به خدا که پسر ابی قحافه (ابوبکر) خلافت را مانند پیراهنی پوشید و حال آنکه میدانست من برای خلافت مانند قطب آسیاب هستم (این نوعی تشبیه است یعنی همانطور که قطب آسیاب محور سنگ آسیاب است من هم مرکز ثقل خلافت هستم)... دیدم صبر کردن خردمندانه است، صبر کردم در حالی که چشمم را خاشاک و گلویم را استخوان گرفته بود…
«اَما وَاللهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی…»[۳]
ابن ابی الحدید که از علمای اهل سنت و معتزلی است در ذیل خطبه شقشقیّه میگوید: کلماتی مانند جملات بالا از علی علیه السلام مبنی بر شکایت از دیگران و اینکه حق مسلم او به زور گرفته شده به حد تواتر نقل شده و مؤید نظریه امامیه است که میگویند علی علیه السلام با نصّ مسلم تعیین شده و هیچکس حق نداشت به هیچ عنوان بر مسند خلافت قرار گیرد.[۴]
نامه ۶۲
امام علی(ع) این نامه را با مالک اشتر هنگامی که او را والی حکومت مصر قرار داده بودند، خطاب به مردم مصر فرستادند، در این نامه امام علی(ع) به ذکر وقایع اتفاق افتاده بعد از پیامبر اکرم(ص) میپردازد و میفرماید: مسلمانان بعد از پیامبر(ص) در امر خلافت به نزاع پرداختند. به خدا سوگند، هرگز از خاطرم نمیگذشت که عرب پس از رحلت محمد (صلی الله علیه و آله) خلافت را از اهل بیت او به دیگری واگذارد، یا مرا پس از او از جانشینی بازدارد و آن را از من دور کند، و شگفت زده شدم وقتی شتافتن مردم به سوی فلان [ابوبکر] و بیعت کردن با او را دیدم…
«فَلَمَّا مَضَی، تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ. فَوَاللَّهِ مَا کَانَ یُلْقَی فِی رُوعِی وَ لَا یَخْطُرُ بِبَالِی أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ (صلی الله علیه وآله) عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّی مِنْ بَعْدِهِ؛ فَمَا رَاعَنِی إِلَّا انْثِیَالُ النَّاسِ عَلَی فُلَانٍ یُبَایِعُونَهُ»[۵]
منابع
- ↑ ترجمه و شرح نهج البلاغه به قلم سیدعلی نقی فیض الاسلام به خط طاهر خوشنویس، ص۵۸. نهج البلاغه به قلم دکتور صبحی صالح، طبع بیروت، ص۵۳.
- ↑ نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص۴۵، صبحی صالح، ص۴۷.
- ↑ فیض الاسلام، ص۴۶، صبحی صالح، ص۴۸.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تهران، انتشارات اسماعیلیان، ج۹، ص۳۰۶ و ۳۰۷.
- ↑ فیض الاسلام، ص۱۰۴۸، صبحی صالح، ص۴۵۱.