نقش دین در هویت اجتماعی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{جا:ویرایش}} {{سوال}} يکي از روشنفکران روحاني مدعي است كه همبستگي و...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}}
{{سوال}}
{{سوال}}
يکي از روشنفکران روحاني مدعي است كه همبستگي و هويت اجتماعي بايد به عاملي غير از دين مانند مليت وابستگي داشته باشد و دين تنها هويت فردي انسان را مي‌سازد، آيا اين سخن با آموزه‌هاي ديني سازگاري دارد؟
یکی از روشنفکران روحانی مدعی است که همبستگی و هویت اجتماعی باید به عاملی غیر از دین مانند ملیت وابستگی داشته باشد و دین تنها هویت فردی انسان را می‌سازد، آیا این سخن با آموزه‌های دینی سازگاری دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در پاسخ ابتدا به يك بحث برون ديني مي‌پردازيم. بعد به سراغ آموزه‌هاي ديني مي‌رويم. همبستگي و هويت اجتماعي هميشه در جوامع بشري حول محور يك عامل مشترك مي‌چرخد. اين عامل مشترك مي‌تواند مصاديق گوناگون داشته باشد، همچون مليت، قوميت، نژاد، زبان، فرهنگ كه از جمله اين عوامل مشترك مي‌توان به دين و مذهب اشاره نمود. با اين ويژگي كه اگر اكثر قريب به اتّفاق جامعه‌اي از دين خاص پيروي كنند هيچ يك از عوامل همبستگي به اندازه دين اثرگذار نيستند. مخصوصاً‌ اگر دين، الهي و جامع باشد. زيرا دين به غير از پرداختن به نحوه ارتباط فرد با خالق هستي بخش به عنوان مبدأ و معبود، و ترسيم معاد به عنوان منتها و مقصود، ارتباطي عاطفي بين پيروان خويش برقرار مي‌كند. اين ارتباط به گونه‌اي است که پيروان آن دين، هر فرد از هم‌كيشان خود را مانند اعضاي خانواده خويش مي‌انگارند. شاهد بر اين مدّعا را مي‌توان در بين مسيحيان، كليميان و زرتشتيان كشور خود به وضوح مشاهده كنيم، كه چگونه اين رابطه عاطفي در بين آنها حاكم است. مطالعه گذرا در مدينه قبل و بعد از اسلام شاهد ديگري براي اين مدّعاست. مدينه قبل از اسلام شهري بود كه دو قبيله اوس و خزرج سال‌هاي متمادي به جنگ و خون‌ريزي مشغول بودند. اين جنگ آنقدر ادامه يافت كه توان زندگي را از هر دو قبيله گرفته بود، ‌و هيچ عامل ديگري از عوامل همبستگي آنها را قانع نكرد كه از جنگ خانمان‌سوز دست كشند. با ظهور اسلام در اين شهر آن دو قبيله در كنار هم زندگي سرشار از مهر و محبت را شروع كردند. و تا آنجا پيش رفتند كه وقتي مهاجرين رانده شده از مكه با دستي تهي و نيازمند بر آنها وارد شدند با آغوشي باز پذيراي آنها گرديدند، و زندگي خود را با مهاجريني كه غبار فقر بر چهره آنها نقش بسته بود تقسيم كردند.<ref>ر.ك: سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ دوم، ج۱، ص۳۲۸.</ref> اين همبستگي و هويت اجتماعي كه در مدينه با محوريت ديني بنا نهاده شد،‌ تاريخ بشري در هيچ برهه‌اي از حيات اجتماعي سراغ ندارد.  
در پاسخ ابتدا به یک بحث برون دینی می‌پردازیم. بعد به سراغ آموزه‌های دینی می‌رویم. همبستگی و هویت اجتماعی همیشه در جوامع بشری حول محور یک عامل مشترک می‌چرخد. این عامل مشترک می‌تواند مصادیق گوناگون داشته باشد، همچون ملیت، قومیت، نژاد، زبان، فرهنگ که از جمله این عوامل مشترک می‌توان به دین و مذهب اشاره نمود. با این ویژگی که اگر اکثر قریب به اتّفاق جامعه‌ای از دین خاص پیروی کنند هیچ‌یک از عوامل همبستگی به اندازه دین اثرگذار نیستند. مخصوصاً اگر دین، الهی و جامع باشد. زیرا دین به غیر از پرداختن به نحوه ارتباط فرد با خالق هستی بخش به عنوان مبدأ و معبود، و ترسیم معاد به عنوان منتها و مقصود، ارتباطی عاطفی بین پیروان خویش برقرار می‌کند. این ارتباط به گونه‌ای است که پیروان آن دین، هر فرد از هم‌کیشان خود را مانند اعضای خانواده خویش می‌انگارند. شاهد بر این مدّعا را می‌توان در بین مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان کشور خود به وضوح مشاهده کنیم، که چگونه این رابطه عاطفی در بین آنها حاکم است. مطالعه گذرا در مدینه قبل و بعد از اسلام شاهد دیگری برای این مدّعاست. مدینه قبل از اسلام شهری بود که دو قبیله اوس و خزرج سال‌های متمادی به جنگ و خون‌ریزی مشغول بودند. این جنگ آنقدر ادامه یافت که توان زندگی را از هر دو قبیله گرفته بود، و هیچ عامل دیگری از عوامل همبستگی آنها را قانع نکرد که از جنگ خانمان‌سوز دست کشند. با ظهور اسلام در این شهر آن دو قبیله در کنار هم زندگی سرشار از مهر و محبت را شروع کردند؛ و تا آنجا پیش رفتند که وقتی مهاجرین رانده شده از مکه با دستی تهی و نیازمند بر آنها وارد شدند با آغوشی باز پذیرای آنها گردیدند، و زندگی خود را با مهاجرینی که غبار فقر بر چهره آنها نقش بسته بود تقسیم کردند.<ref>ر. ک. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ج۱، ص۳۲۸.</ref> این همبستگی و هویت اجتماعی که در مدینه با محوریت دینی بنا نهاده شد، تاریخ بشری در هیچ برهه‌ای از حیات اجتماعی سراغ ندارد.


متأسفانه امروزه عالماني كه شأن دين را منحصر به هويّت فردي مي‌پندارند به اين قطعه از تاريخ اسلام به عنوان يك اسطوره نگاه مي‌كنند، و براي توجيه آن همبستگي كه در مدينه بوجود آمد سخن به گزاف رانده و گفته‌اند، دين نبود كه هويت اجتماعي را بوجود آورد، بلكه عوامل ديگري همچون شخصيت كاريزماي پيامبر(ص) را مي‌توان مدّنظر داشت. به اين معنا كه جاذبه به شخصيتي پيامبر(ص) عامل آن همبستگي گرديد.  
متأسفانه امروزه عالمانی که شأن دین را منحصر به هویّت فردی می‌پندارند به این قطعه از تاریخ اسلام به عنوان یک اسطوره نگاه می‌کنند، و برای توجیه آن همبستگی که در مدینه بوجود آمد سخن به گزاف رانده و گفته‌اند، دین نبود که هویت اجتماعی را بوجود آورد، بلکه عوامل دیگری همچون شخصیت کاریزمای پیامبر(ص) را می‌توان مدّنظر داشت. به این معنا که جاذبه به شخصیتی پیامبر(ص) عامل آن همبستگی گردید.


ولي حقّ مطلب اين است كه دين به ويژه دين اسلام در گستره وسيعي در ساحت‌هاي مختلف فردي و اجتماعي، دنيوي و اخروي فوايد خود را نشان داده و مي‌دهد. دين با تبيين حيات دنيوي و مقدمه خواندن آن براي زندگي اخروي و نيز دعوت به گرايش‌هاي معنوي و تربيت ويژه‌ي اخلاقي، اين وحدت و انسجام و همبستگي را فراهم مي‌آورد. باورهاي اعتقادي، به ويژه اعتقاد به خدا و معاد، ضامن اجرايي ارزش‌ها و هنجارهاي ديني‌اند و اين ضمانت اجرايي، در كنترل جامعه و سلامت آن نقش به سزايي دارد. و نيز باورهاي ديني، منشاء پيدايش انگيزه‌هاي عالي و همّت‌هاي والا، جهت گذشتن از منافع شخصي اين جهاني و توجّه به منافع اجتماعي و در نتيجه فعليت بخشيدن به انفاق و شهادت‌طلبي و ايثار و جان‌بازي است. هم چنان كه باعث مقابله با ستم‌گران و بي‌توجّهي به منافع زودگذر دنيوي است.<ref>ر.ك: خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، قم، مركز مطالعات و پژوهش‌هاي فرهنگي حوزه علميه قم، ۱۳۷۹، چاپ اوّل، ص۲۶۱ـ۲۵۱.</ref>
ولی حقّ مطلب این است که دین به ویژه دین اسلام در گستره وسیعی در ساحت‌های مختلف فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی فواید خود را نشان داده و می‌دهد. دین با تبیین حیات دنیوی و مقدمه خواندن آن برای زندگی اخروی و نیز دعوت به گرایش‌های معنوی و تربیت ویژهٔ اخلاقی، این وحدت و انسجام و همبستگی را فراهم می‌آورد. باورهای اعتقادی، به ویژه اعتقاد به خدا و معاد، ضامن اجرایی ارزش‌ها و هنجارهای دینی‌اند و این ضمانت اجرایی، در کنترل جامعه و سلامت آن نقش به سزایی دارد؛ و نیز باورهای دینی، منشأ پیدایش انگیزه‌های عالی و همّت‌های والا، جهت گذشتن از منافع شخصی این جهانی و توجّه به منافع اجتماعی و در نتیجه فعلیت بخشیدن به انفاق و شهادت‌طلبی و ایثار و جان‌بازی است. هم چنان‌که باعث مقابله با ستم‌گران و بی‌توجّهی به منافع زودگذر دنیوی است.<ref>ر. ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۹، چاپ اوّل، ص۲۶۱–۲۵۱.</ref>


امّا پاسخ درون ديني. وقتي نظر به آموزه‌هاي دين اسلام مي‌افكنيم تصويري اين‌گونه در دين خواهيم يافت كه اين دين الهي غايت و هدف از خلقت آدمي را كمال و سعادت او قرار داده، از طرفي سعادت انسان در گرو پيوندي معقول بين دنيا و آخرت است.<ref>نصري، عبدالله، كتاب نقد تكامل انسان هدف بعثت انبياء، ۱۳۷۶، شماره ۲ و ۳، ص۲۸۷ـ۲۸۶.</ref> و از آنجا كه انسان بخاطر سرشتي كه دارد، داراي دو هويت است، هويتي فردي و هويتي اجتماعي. لذا اسلام همچنانكه براي ساختن هويّت فردي او راه‌كاري ارائه فرموده، براي هويت اجتماعي هم به مثابه اين هويت فردي بياني و سخني دارد. براي هويت فردي قرآن مي‌فرمايد: بگو «در حقيقت، نماز من و (ساير) عبادات من و زندگي و مرگ من براي خدا، پروردگار جهانيان است.<ref>انعام/۱۶۲.</ref> براي هويت اجتماعي قرآن مي‌فرمايد: مردم، امتي يگانه‌ بودند، پس خداوند پيامبران را نويد آورنده و بيم دهنده. برانگيخت، و با آنان كتاب را بحق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوري كند.<ref>بقره/۲۱۳.</ref>  
امّا پاسخ درون دینی. وقتی نظر به آموزه‌های دین اسلام می‌افکنیم تصویری این‌گونه در دین خواهیم یافت که این دین الهی غایت و هدف از خلقت آدمی را کمال و سعادت او قرار داده، از طرفی سعادت انسان در گرو پیوندی معقول بین دنیا و آخرت است.<ref>نصری، عبدالله، کتاب نقد تکامل انسان هدف بعثت انبیاء، ۱۳۷۶، شماره ۲ و ۳، ص۲۸۷–۲۸۶.</ref> و از آنجا که انسان بخاطر سرشتی که دارد، دارای دو هویت است، هویتی فردی و هویتی اجتماعی؛ لذا اسلام همچنانکه برای ساختن هویّت فردی او راه‌کاری ارائه فرموده، برای هویت اجتماعی هم به مثابه این هویت فردی بیانی و سخنی دارد. برای هویت فردی قرآن می‌فرماید: بگو «در حقیقت، نماز من و (سایر) عبادات من و زندگی و مرگ من برای خدا، پروردگار جهانیان است.<ref>انعام/۱۶۲.</ref> برای هویت اجتماعی قرآن می‌فرماید: مردم، امتی یگانه بودند، پس خداوند پیامبران را نوید آورنده و بیم دهنده. برانگیخت، و با آنان کتاب را بحق فرو فرستاد، تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند.<ref>بقره/۲۱۳.</ref>


لذا طبق نظر اكثر حكيمان يكي از مهم‌ترين ادلّه ضرورت ارسال رُسُل برقراري عدالت اجتماعي<ref>همان،‌ ص۳۱۴ـ۲۹۵.</ref> است، كه قرآن نيز به صراحت بيان مي‌كند: ما رسولان خود را با معجزاتي آشكار فرستاديم و بر آنها كتاب و ميزان را نازل كرديم. تا مردم براي برپايي عدالت قيام كنند.<ref>حديد/۲۵.</ref> حال آنكه عدالت اجتماعي محصول هويت اجتماعي است. هويت اجتماعي در سايه پذيرش كتاب خدا و عمل نمودن به آن حاصل مي‌شود، كه انبياء در آن جامعه به گسترش عدل مي‌پردازند. در پايان ايشان را به اين نكته متلفت مي‌كنيم، كه بر فرض بپذيريم كه دين هويت فردي انسان را مدنظر قرار داده، باز هم از آن جهت كه هويت اجتماعي حول محور عامل مشتركي مي‌چرخد كه به هر حال با هويت فردي افراد جامعه سروكار دارد؛ ناخواسته به نقش دين در ساختار همبستگي و هويت اجتماعي تن داده‌ايم.
لذا طبق نظر اکثر حکیمان یکی از مهم‌ترین ادلّه ضرورت ارسال رُسُل برقراری عدالت اجتماعی<ref>همان، ص۳۱۴–۲۹۵.</ref> است، که قرآن نیز به صراحت بیان می‌کند: ما رسولان خود را با معجزاتی آشکار فرستادیم و بر آنها کتاب و میزان را نازل کردیم. تا مردم برای برپایی عدالت قیام کنند.<ref>حدید/۲۵.</ref> حال آنکه عدالت اجتماعی محصول هویت اجتماعی است. هویت اجتماعی در سایه پذیرش کتاب خدا و عمل نمودن به آن حاصل می‌شود، که انبیاء در آن جامعه به گسترش عدل می‌پردازند. در پایان ایشان را به این نکته متلفت می‌کنیم، که بر فرض بپذیریم که دین هویت فردی انسان را مدنظر قرار داده، باز هم از آن جهت که هویت اجتماعی حول محور عامل مشترکی می‌چرخد که به هر حال با هویت فردی افراد جامعه سروکار دارد؛ ناخواسته به نقش دین در ساختار همبستگی و هویت اجتماعی تن داده‌ایم.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==


۱ـ شريعت در آينه معرفت، آيت‌الله جوادي آملي، بخش قلمرو دين.  
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ شریعت در آینه معرفت، آیت‌الله جوادی آملی، بخش قلمرو دین.


۲ـ تفسير تسنيم آيت‌الله جوادي بخش پيشگفتار صفحه ۳۲ تا ۳۵ بحث زبان جهاني فطرت.  
۲ـ تفسیر تسنیم آیت‌الله جوادی بخش پیشگفتار صفحه ۳۲ تا ۳۵ بحث زبان جهانی فطرت.


۳ـ نظريه سياسي اسلام، آيت‌الله مصباح يزدي.  
۳ـ نظریه سیاسی اسلام، آیت‌الله مصباح یزدی.


۴ـ كتاب نقد، ۲ و ۳ مقاله دكتر احمد بهشتي.
۴ـ کتاب نقد، ۲ و ۳ مقاله دکتر احمد بهشتی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی  
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید
|شاخه فرعی۲ = قلمرو دین
|شاخه فرعی۲ = قلمرو دین
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۰

سؤال

یکی از روشنفکران روحانی مدعی است که همبستگی و هویت اجتماعی باید به عاملی غیر از دین مانند ملیت وابستگی داشته باشد و دین تنها هویت فردی انسان را می‌سازد، آیا این سخن با آموزه‌های دینی سازگاری دارد؟

در پاسخ ابتدا به یک بحث برون دینی می‌پردازیم. بعد به سراغ آموزه‌های دینی می‌رویم. همبستگی و هویت اجتماعی همیشه در جوامع بشری حول محور یک عامل مشترک می‌چرخد. این عامل مشترک می‌تواند مصادیق گوناگون داشته باشد، همچون ملیت، قومیت، نژاد، زبان، فرهنگ که از جمله این عوامل مشترک می‌توان به دین و مذهب اشاره نمود. با این ویژگی که اگر اکثر قریب به اتّفاق جامعه‌ای از دین خاص پیروی کنند هیچ‌یک از عوامل همبستگی به اندازه دین اثرگذار نیستند. مخصوصاً اگر دین، الهی و جامع باشد. زیرا دین به غیر از پرداختن به نحوه ارتباط فرد با خالق هستی بخش به عنوان مبدأ و معبود، و ترسیم معاد به عنوان منتها و مقصود، ارتباطی عاطفی بین پیروان خویش برقرار می‌کند. این ارتباط به گونه‌ای است که پیروان آن دین، هر فرد از هم‌کیشان خود را مانند اعضای خانواده خویش می‌انگارند. شاهد بر این مدّعا را می‌توان در بین مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان کشور خود به وضوح مشاهده کنیم، که چگونه این رابطه عاطفی در بین آنها حاکم است. مطالعه گذرا در مدینه قبل و بعد از اسلام شاهد دیگری برای این مدّعاست. مدینه قبل از اسلام شهری بود که دو قبیله اوس و خزرج سال‌های متمادی به جنگ و خون‌ریزی مشغول بودند. این جنگ آنقدر ادامه یافت که توان زندگی را از هر دو قبیله گرفته بود، و هیچ عامل دیگری از عوامل همبستگی آنها را قانع نکرد که از جنگ خانمان‌سوز دست کشند. با ظهور اسلام در این شهر آن دو قبیله در کنار هم زندگی سرشار از مهر و محبت را شروع کردند؛ و تا آنجا پیش رفتند که وقتی مهاجرین رانده شده از مکه با دستی تهی و نیازمند بر آنها وارد شدند با آغوشی باز پذیرای آنها گردیدند، و زندگی خود را با مهاجرینی که غبار فقر بر چهره آنها نقش بسته بود تقسیم کردند.[۱] این همبستگی و هویت اجتماعی که در مدینه با محوریت دینی بنا نهاده شد، تاریخ بشری در هیچ برهه‌ای از حیات اجتماعی سراغ ندارد.

متأسفانه امروزه عالمانی که شأن دین را منحصر به هویّت فردی می‌پندارند به این قطعه از تاریخ اسلام به عنوان یک اسطوره نگاه می‌کنند، و برای توجیه آن همبستگی که در مدینه بوجود آمد سخن به گزاف رانده و گفته‌اند، دین نبود که هویت اجتماعی را بوجود آورد، بلکه عوامل دیگری همچون شخصیت کاریزمای پیامبر(ص) را می‌توان مدّنظر داشت. به این معنا که جاذبه به شخصیتی پیامبر(ص) عامل آن همبستگی گردید.

ولی حقّ مطلب این است که دین به ویژه دین اسلام در گستره وسیعی در ساحت‌های مختلف فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی فواید خود را نشان داده و می‌دهد. دین با تبیین حیات دنیوی و مقدمه خواندن آن برای زندگی اخروی و نیز دعوت به گرایش‌های معنوی و تربیت ویژهٔ اخلاقی، این وحدت و انسجام و همبستگی را فراهم می‌آورد. باورهای اعتقادی، به ویژه اعتقاد به خدا و معاد، ضامن اجرایی ارزش‌ها و هنجارهای دینی‌اند و این ضمانت اجرایی، در کنترل جامعه و سلامت آن نقش به سزایی دارد؛ و نیز باورهای دینی، منشأ پیدایش انگیزه‌های عالی و همّت‌های والا، جهت گذشتن از منافع شخصی این جهانی و توجّه به منافع اجتماعی و در نتیجه فعلیت بخشیدن به انفاق و شهادت‌طلبی و ایثار و جان‌بازی است. هم چنان‌که باعث مقابله با ستم‌گران و بی‌توجّهی به منافع زودگذر دنیوی است.[۲]

امّا پاسخ درون دینی. وقتی نظر به آموزه‌های دین اسلام می‌افکنیم تصویری این‌گونه در دین خواهیم یافت که این دین الهی غایت و هدف از خلقت آدمی را کمال و سعادت او قرار داده، از طرفی سعادت انسان در گرو پیوندی معقول بین دنیا و آخرت است.[۳] و از آنجا که انسان بخاطر سرشتی که دارد، دارای دو هویت است، هویتی فردی و هویتی اجتماعی؛ لذا اسلام همچنانکه برای ساختن هویّت فردی او راه‌کاری ارائه فرموده، برای هویت اجتماعی هم به مثابه این هویت فردی بیانی و سخنی دارد. برای هویت فردی قرآن می‌فرماید: بگو «در حقیقت، نماز من و (سایر) عبادات من و زندگی و مرگ من برای خدا، پروردگار جهانیان است.[۴] برای هویت اجتماعی قرآن می‌فرماید: مردم، امتی یگانه بودند، پس خداوند پیامبران را نوید آورنده و بیم دهنده. برانگیخت، و با آنان کتاب را بحق فرو فرستاد، تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند.[۵]

لذا طبق نظر اکثر حکیمان یکی از مهم‌ترین ادلّه ضرورت ارسال رُسُل برقراری عدالت اجتماعی[۶] است، که قرآن نیز به صراحت بیان می‌کند: ما رسولان خود را با معجزاتی آشکار فرستادیم و بر آنها کتاب و میزان را نازل کردیم. تا مردم برای برپایی عدالت قیام کنند.[۷] حال آنکه عدالت اجتماعی محصول هویت اجتماعی است. هویت اجتماعی در سایه پذیرش کتاب خدا و عمل نمودن به آن حاصل می‌شود، که انبیاء در آن جامعه به گسترش عدل می‌پردازند. در پایان ایشان را به این نکته متلفت می‌کنیم، که بر فرض بپذیریم که دین هویت فردی انسان را مدنظر قرار داده، باز هم از آن جهت که هویت اجتماعی حول محور عامل مشترکی می‌چرخد که به هر حال با هویت فردی افراد جامعه سروکار دارد؛ ناخواسته به نقش دین در ساختار همبستگی و هویت اجتماعی تن داده‌ایم.


مطالعه بیشتر

۱ـ شریعت در آینه معرفت، آیت‌الله جوادی آملی، بخش قلمرو دین.

۲ـ تفسیر تسنیم آیت‌الله جوادی بخش پیشگفتار صفحه ۳۲ تا ۳۵ بحث زبان جهانی فطرت.

۳ـ نظریه سیاسی اسلام، آیت‌الله مصباح یزدی.

۴ـ کتاب نقد، ۲ و ۳ مقاله دکتر احمد بهشتی.


منابع

  1. ر. ک. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ج۱، ص۳۲۸.
  2. ر. ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۹، چاپ اوّل، ص۲۶۱–۲۵۱.
  3. نصری، عبدالله، کتاب نقد تکامل انسان هدف بعثت انبیاء، ۱۳۷۶، شماره ۲ و ۳، ص۲۸۷–۲۸۶.
  4. انعام/۱۶۲.
  5. بقره/۲۱۳.
  6. همان، ص۳۱۴–۲۹۵.
  7. حدید/۲۵.