پیامبران اولوالعزم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (Rezapour صفحهٔ پیامبران اولوالعظم را به پیامبران اولوالعزم منتقل کرد)
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
معيار در اولوالعزم بودن انبیاء چيست؟
معیار در اولوالعزم بودن انبیاء چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


==مفهوم شناسی==
== مفهوم‌شناسی ==
انبياء گروهي از افراد بشر هستند كه دستورهاي خدا را از ناحيه خداوند مي‌گيرند و به مردم ابلاغ مي‌كنند و به عبارتي آن‌ها واسطه ميان خداوند و ساير افراد بشر مي‌باشند.<ref>مطهري، مرتضي، نبوت، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳.</ref> وظيفه پيامبران دو گونه است: يكي از جانب خداوند كه براي بشر قانون و دستورالعمل آورده‌اند و يكي اينكه مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل‌هاي الهي آن عصر و زمان دعوت و تبليغ مي‌كرده‌اند. غالب پيامبران فقط وظيفه دوم را انجام مي داده‌اند و عده بسيار كمي از پيامبران كه قرآن آنها را «اولوالعزم» مي‌خواند، قانون و دستورالعمل آورده‌اند.  
انبیاء گروهی از افراد بشر هستند که دستورهای خدا را از ناحیه خداوند می‌گیرند و به مردم ابلاغ می‌کنند و به عبارتی آن‌ها واسطه میان خداوند و سایر افراد بشر می‌باشند.<ref>مطهری، مرتضی، نبوت، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳.</ref> وظیفه پیامبران دو گونه است: یکی از جانب خداوند که برای بشر قانون و دستورالعمل آورده‌اند و یکی اینکه مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل‌های الهی آن عصر و زمان دعوت و تبلیغ می‌کرده‌اند. غالب پیامبران فقط وظیفه دوم را انجام می‌داده‌اند و عده بسیار کمی از پیامبران که قرآن آنها را «اولوالعزم» می‌خواند، قانون و دستورالعمل آورده‌اند.


==در قرآن==
== در قرآن ==
[[قرآن]] شخصيت '''پيامبران اولوالعزم''' را به لحاظ ويژگي‌هاي برجسته و صفات بارزشان بيش از ديگران ارج نهاده و گرامي داشته است، اين گروه از پيامبران كتاب و شريعت مستقلي داشته‌اند و پيامبران معاصر و يا متأخر از آنان تبعيت مي‌كردند تا زماني كه يكي ديگر از پيامبران «اولوالعزم» به رسالت مبعوث مي شد و شريعت نويني مي آورد.<ref>رجوع شود به: مطهري، مرتضي، خاتميت، تهران، صدرا، چاپ پنجم ۱۳۷۰، ص۴۸.</ref>
[[قرآن]] شخصیت '''پیامبران اولوالعزم''' را به لحاظ ویژگی‌های برجسته و صفات بارزشان بیش از دیگران ارج نهاده و گرامی داشته است، این گروه از پیامبران کتاب و شریعت مستقلی داشته‌اند و پیامبران معاصر یا متأخر از آنان تبعیت می‌کردند تا زمانی که یکی دیگر از پیامبران «اولوالعزم» به رسالت مبعوث می‌شد و شریعت نوینی می‌آورد.<ref>رجوع شود به: مطهری، مرتضی، خاتمیت، تهران، صدرا، چاپ پنجم ۱۳۷۰، ص۴۸.</ref>


قرآن نام پنج پيامبر اولوالعزم را نام برده است {{قرآن|شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ۖ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ۚ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ|ترجمه=از [احكام‌] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه: «دين را برپا داريد و در آن تفرقه‌اندازى مكنيد.» بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مى‌خوانى، گران مى‌آيد. خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‌گزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مى‌نمايد.|سوره=شوری|آیه=۱۳}}. در این آیه، [[حضرت نوح(ع)]] و [[حضرت ابراهيم(ع)]] و [[حضرت موسي(ع)]] و [[حضرت عيسی(ع)]] و [[حضرت محمد(ص)]] به عنوان پيامبران اولوالعزم معرفی شده‌اند. این پنج نفر، صاحبان كتاب و شريعت مي‌باشند و ديگر انبياء، حافظان و نگهبانان شريعت اين انبياء بوده‌اند، اگر چه صحيفه يا زبور داشته‌اند، ولي شريعت جامع را همان پنج نفر آورده اند.<ref>جوادي آملي، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ اول، جششم، بخش چهارم مقدمه فصل اول فصل دين و شريعت.</ref>  
قرآن نام پنج پیامبر اولوالعزم را نام برده است {{قرآن|شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّیٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَیٰ وَعِیسَیٰ ۖ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ ۚ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ ۚ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ|ترجمه=از [احکام] دین، آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرد، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم که: «دین را برپا دارید و در آن تفرقه‌اندازی مکنید.» بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوی آن فرا می‌خوانی، گران می‌آید. خدا هر که را بخواهد، به سوی خود برمی‌گزیند، و هر که را که از در توبه درآید، به سوی خود راه می‌نماید.|سوره=شوری|آیه=۱۳}}. در این آیه، [[حضرت نوح(ع)]] و [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت موسی(ع)]] و [[حضرت عیسی(ع)]] و [[حضرت محمد(ص)]] به عنوان پیامبران اولوالعزم معرفی شده‌اند. این پنج نفر، صاحبان کتاب و شریعت می‌باشند و دیگر انبیاء، حافظان و نگهبانان شریعت این انبیاء بوده‌اند، اگر چه صحیفه یا زبور داشته‌اند، ولی شریعت جامع را همان پنج نفر آورده‌اند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ اول، جششم، بخش چهارم مقدمه فصل اول فصل دین و شریعت.</ref>


در آیه دیگری نیز نام اولوالعزم به کار رفته است، {{قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ|ترجمه=پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند|سوره=احقاف|آیه=۳۵}}
در آیه دیگری نیز نام اولوالعزم به کار رفته است، {{قرآن|فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ|ترجمه=پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند|سوره=احقاف|آیه=۳۵}}


==در روایات==
== در روایات ==
طبق روايات معيار اولوالعزم همان شريعت استوار و كامل تر و داشتن كتابی كه داراي قوانين و دستورالعمل‌هايي بوده است، مي‌باشد<ref>صدوق، محمد، علل الشرايع ـ رحمه الله عليه ـ بي جا، بي تا، ص۱۳۳.</ref> پس خداوند وقتي سخن از صحيفه حضرت داود(ع) به ميان مي آورد نام كتاب را بر آن نمي نهد، چون آن مجموعه مشتمل بر قوانين زندگي و حدود و كيفرها نبوده و تنها شامل پند و اندرز و نصيحت بوده است. لذا آن پيامبر(ع) داراي شريعت مستقل نبوده است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل قرآن و كتابهاي آسماني.</ref>
طبق روایات معیار اولوالعزم همان شریعت استوار و کامل تر و داشتن کتابی که دارای قوانین و دستورالعمل‌هایی بوده است، می‌باشد<ref>صدوق، محمد، علل الشرایع ـ رحمه الله علیه ـ بی جا، بی تا، ص۱۳۳.</ref> پس خداوند وقتی سخن از صحیفه حضرت داود(ع) به میان می‌آورد نام کتاب را بر آن نمی‌نهد، چون آن مجموعه مشتمل بر قوانین زندگی و حدود و کیفرها نبوده و تنها شامل پند و اندرز و نصیحت بوده است؛ لذا آن پیامبر(ع) دارای شریعت مستقل نبوده است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل قرآن و کتابهای آسمانی.</ref>


==ویژگی‌ها==
== ویژگی‌ها ==
پیامبران اولوالعزم دارای ویژگی‌هایی هستند که در قرآن و روایات ذکر شده است:
پیامبران اولوالعزم دارای ویژگی‌هایی هستند که در قرآن و روایات ذکر شده است:
===داشتن کتاب===
موارد استعمالات لغوي «كتاب» در قرآن كريم نشان مي دهد كه معناي اصطلاحي آن عبارت است از مجموعه معارف و قوانين ديني و الهي كه علاوه بر معارف و نصايح و اندرز، مشتمل بر قوانين فردي، اجتماعي، عبادي و سياسي نيز باشد. بنابر همين تعريف اولوالعزم به كسي گفته مي شود كه داراي كتاب باشد.


در آيه شريفه {{و لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ|ترجمه=يعني رسولان خود را با بينات فرستاديم و كتاب و ميزان را با آنان نازل كرديم|سوره=حدید|آیه=۲۵}} دلالت ندارد كه همه انبياي الهي داراي كتابي مستقل بوده‌اند، بلكه مقصود آن است كه به مجموعه مرسلين كتاب داده شده است و هيچ رسولي بي كتاب نبوده است. مثلاً خداوند در قرآن خطاب به [[حضرت يحيي(ع)]] مي فرمايد: {{قرآن|يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّه|ترجمه=اي يحيي كتاب الهي را با قوت بگير.|سوره=مریم|آیه=۱۲}} كه بيانگر اين نكته است كه حضرت یحیی بقيه انبياء هم كتاب داشته اند. و هر كس كه كتاب داشته باشد، شريعت دارد لذا معيار در اولوالعزم بودن اگر چه شريعت داشتن كتاب است ولي دليل بر شريعت و كتاب نداشتن بقيه انبياء نمي باشد.  
=== داشتن کتاب ===
موارد استعمالات لغوی «کتاب» در قرآن کریم نشان می‌دهد که معنای اصطلاحی آن عبارت است از مجموعه معارف و قوانین دینی و الهی که علاوه بر معارف و نصایح و اندرز، مشتمل بر قوانین فردی، اجتماعی، عبادی و سیاسی نیز باشد. بنابر همین تعریف اولوالعزم به کسی گفته می‌شود که دارای کتاب باشد.


لذا معيار در اولوالعزم بودن، داشتن كتاب و شريعت مستقل با قوانين و دستورالعمل هاي فراگير مي باشد، ولي معناي شريعت به معناي خاص اين نيست كه فقط اين پنج پيامبر شريعت داشته اند بلكه لفظي عام است و به اين معني است كه همه انبياء داراي شريعت بوده اند، لكن شريعت مستقل نداشته اند كه مأمور به تبليغ بوده اند.
در آیه شریفه {{و لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ|ترجمه=یعنی رسولان خود را با بینات فرستادیم و کتاب و میزان را با آنان نازل کردیم|سوره=حدید|آیه=۲۵}} دلالت ندارد که همه انبیای الهی دارای کتابی مستقل بوده‌اند، بلکه مقصود آن است که به مجموعه مرسلین کتاب داده شده است و هیچ رسولی بی کتاب نبوده است. مثلاً خداوند در قرآن خطاب به[[حضرت یحیی(ع)]] می‌فرماید: {{قرآن|یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّه|ترجمه=ای یحیی کتاب الهی را با قوت بگیر.|سوره=مریم|آیه=۱۲}} که بیانگر این نکته است که حضرت یحیی بقیه انبیاء هم کتاب داشته‌اند؛ و هر کس که کتاب داشته باشد، شریعت دارد لذا معیار در اولوالعزم بودن اگر چه شریعت داشتن کتاب است ولی دلیل بر شریعت و کتاب نداشتن بقیه انبیاء نمی‌باشد.


از نظر قرآن كريم، مجموعه قوانيني كه با دامنه گسترده اي از سوي خداوند براي هدايت انسان ها تنظيم شده، براي شكوفايي فطرت بشر داراي زير بنايي است كه ثابت و اصلي مي باشد و به آن «دين» گفته مي شود و آنكه فروع و جزئياتي دارد كه متغير و متحول است«شريعت و منهاج» ناميده مي شود و دين الهي به مانند نهري بزرگ است كه انسانها در طي اعصار و قرون توسط شريعت هر پيامبري به آن راه يافته اند. قرآن مي فرمايد: }}لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَه وَ مِنْهاجاً<ref>مائده/۴۸.</ref>{{قرآن| براي هر قومي شريعت و طريقه اي مقرر داشتيم البته شريعت به معناي جامع غير از شريعت ويژه است و اين آيه شريفه همان شريعت ويژه است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل، دين و شريعت.</ref>
لذا معیار در اولوالعزم بودن، داشتن کتاب و شریعت مستقل با قوانین و دستورالعمل‌های فراگیر می‌باشد، ولی معنای شریعت به معنای خاص این نیست که فقط این پنج پیامبر شریعت داشته‌اند بلکه لفظی عام است و به این معنی است که همه انبیاء دارای شریعت بوده‌اند، لکن شریعت مستقل نداشته‌اند که مأمور به تبلیغ بوده‌اند.


و لذا با توجه به مطالب بيان شده اين نكته روشن مي شود كه حضرت آدم(ع) هم شريعت داشته است.
از نظر قرآن کریم، مجموعه قوانینی که با دامنه گسترده‌ای از سوی خداوند برای هدایت انسان‌ها تنظیم شده، برای شکوفایی فطرت بشر دارای زیر بنایی است که ثابت و اصلی می‌باشد و به آن «دین» گفته می‌شود و آنکه فروع و جزئیاتی دارد که متغیر و متحول است «شریعت و منهاج» نامیده می‌شود و دین الهی به مانند نهری بزرگ است که انسانها در طی اعصار و قرون توسط شریعت هر پیامبری به آن راه یافته‌اند. قرآن می‌فرماید: }}لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَه وَ مِنْهاجاً<ref>مائده/۴۸.</ref>{{قرآن| برای هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم البته شریعت به معنای جامع غیر از شریعت ویژه است و این آیه شریفه همان شریعت ویژه است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل، دین و شریعت.</ref>
 
و لذا با توجه به مطالب بیان شده این نکته روشن می‌شود که حضرت آدم(ع) هم شریعت داشته است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
  | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
|شاخه فرعی۱ = کلیات
|شاخه فرعی۱ = کلیات
|شاخه فرعی۲ = کلیات ادیان
|شاخه فرعی۲ = کلیات ادیان
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۴۵

سؤال

معیار در اولوالعزم بودن انبیاء چیست؟


مفهوم‌شناسی

انبیاء گروهی از افراد بشر هستند که دستورهای خدا را از ناحیه خداوند می‌گیرند و به مردم ابلاغ می‌کنند و به عبارتی آن‌ها واسطه میان خداوند و سایر افراد بشر می‌باشند.[۱] وظیفه پیامبران دو گونه است: یکی از جانب خداوند که برای بشر قانون و دستورالعمل آورده‌اند و یکی اینکه مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل‌های الهی آن عصر و زمان دعوت و تبلیغ می‌کرده‌اند. غالب پیامبران فقط وظیفه دوم را انجام می‌داده‌اند و عده بسیار کمی از پیامبران که قرآن آنها را «اولوالعزم» می‌خواند، قانون و دستورالعمل آورده‌اند.

در قرآن

قرآن شخصیت پیامبران اولوالعزم را به لحاظ ویژگی‌های برجسته و صفات بارزشان بیش از دیگران ارج نهاده و گرامی داشته است، این گروه از پیامبران کتاب و شریعت مستقلی داشته‌اند و پیامبران معاصر یا متأخر از آنان تبعیت می‌کردند تا زمانی که یکی دیگر از پیامبران «اولوالعزم» به رسالت مبعوث می‌شد و شریعت نوینی می‌آورد.[۲]

قرآن نام پنج پیامبر اولوالعزم را نام برده است ﴿شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّیٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَیٰ وَعِیسَیٰ ۖ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ ۚ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ ۚ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ؛ از [احکام] دین، آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرد، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم که: «دین را برپا دارید و در آن تفرقه‌اندازی مکنید.» بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوی آن فرا می‌خوانی، گران می‌آید. خدا هر که را بخواهد، به سوی خود برمی‌گزیند، و هر که را که از در توبه درآید، به سوی خود راه می‌نماید.(شوری:۱۳). در این آیه، حضرت نوح(ع) و حضرت ابراهیم(ع) و حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) به عنوان پیامبران اولوالعزم معرفی شده‌اند. این پنج نفر، صاحبان کتاب و شریعت می‌باشند و دیگر انبیاء، حافظان و نگهبانان شریعت این انبیاء بوده‌اند، اگر چه صحیفه یا زبور داشته‌اند، ولی شریعت جامع را همان پنج نفر آورده‌اند.[۳]

در آیه دیگری نیز نام اولوالعزم به کار رفته است، ﴿فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛ پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند(احقاف:۳۵)

در روایات

طبق روایات معیار اولوالعزم همان شریعت استوار و کامل تر و داشتن کتابی که دارای قوانین و دستورالعمل‌هایی بوده است، می‌باشد[۴] پس خداوند وقتی سخن از صحیفه حضرت داود(ع) به میان می‌آورد نام کتاب را بر آن نمی‌نهد، چون آن مجموعه مشتمل بر قوانین زندگی و حدود و کیفرها نبوده و تنها شامل پند و اندرز و نصیحت بوده است؛ لذا آن پیامبر(ع) دارای شریعت مستقل نبوده است.[۵]

ویژگی‌ها

پیامبران اولوالعزم دارای ویژگی‌هایی هستند که در قرآن و روایات ذکر شده است:

داشتن کتاب

موارد استعمالات لغوی «کتاب» در قرآن کریم نشان می‌دهد که معنای اصطلاحی آن عبارت است از مجموعه معارف و قوانین دینی و الهی که علاوه بر معارف و نصایح و اندرز، مشتمل بر قوانین فردی، اجتماعی، عبادی و سیاسی نیز باشد. بنابر همین تعریف اولوالعزم به کسی گفته می‌شود که دارای کتاب باشد.

در آیه شریفه الگو:و لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ دلالت ندارد که همه انبیای الهی دارای کتابی مستقل بوده‌اند، بلکه مقصود آن است که به مجموعه مرسلین کتاب داده شده است و هیچ رسولی بی کتاب نبوده است. مثلاً خداوند در قرآن خطاب بهحضرت یحیی(ع) می‌فرماید: ﴿یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّه؛ ای یحیی کتاب الهی را با قوت بگیر.(مریم:۱۲) که بیانگر این نکته است که حضرت یحیی بقیه انبیاء هم کتاب داشته‌اند؛ و هر کس که کتاب داشته باشد، شریعت دارد لذا معیار در اولوالعزم بودن اگر چه شریعت داشتن کتاب است ولی دلیل بر شریعت و کتاب نداشتن بقیه انبیاء نمی‌باشد.

لذا معیار در اولوالعزم بودن، داشتن کتاب و شریعت مستقل با قوانین و دستورالعمل‌های فراگیر می‌باشد، ولی معنای شریعت به معنای خاص این نیست که فقط این پنج پیامبر شریعت داشته‌اند بلکه لفظی عام است و به این معنی است که همه انبیاء دارای شریعت بوده‌اند، لکن شریعت مستقل نداشته‌اند که مأمور به تبلیغ بوده‌اند.

از نظر قرآن کریم، مجموعه قوانینی که با دامنه گسترده‌ای از سوی خداوند برای هدایت انسان‌ها تنظیم شده، برای شکوفایی فطرت بشر دارای زیر بنایی است که ثابت و اصلی می‌باشد و به آن «دین» گفته می‌شود و آنکه فروع و جزئیاتی دارد که متغیر و متحول است «شریعت و منهاج» نامیده می‌شود و دین الهی به مانند نهری بزرگ است که انسانها در طی اعصار و قرون توسط شریعت هر پیامبری به آن راه یافته‌اند. قرآن می‌فرماید: }}لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَه وَ مِنْهاجاً[۶]{{قرآن| برای هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم البته شریعت به معنای جامع غیر از شریعت ویژه است و این آیه شریفه همان شریعت ویژه است.[۷]

و لذا با توجه به مطالب بیان شده این نکته روشن می‌شود که حضرت آدم(ع) هم شریعت داشته است.


منابع

  1. مطهری، مرتضی، نبوت، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳.
  2. رجوع شود به: مطهری، مرتضی، خاتمیت، تهران، صدرا، چاپ پنجم ۱۳۷۰، ص۴۸.
  3. جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ اول، جششم، بخش چهارم مقدمه فصل اول فصل دین و شریعت.
  4. صدوق، محمد، علل الشرایع ـ رحمه الله علیه ـ بی جا، بی تا، ص۱۳۳.
  5. قرآن در قرآن همان فصل قرآن و کتابهای آسمانی.
  6. مائده/۴۸.
  7. قرآن در قرآن همان فصل، دین و شریعت.