توحید در حاکمیت: تفاوت میان نسخهها
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) (بارگزاری اولیه) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۱ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۵
آیا توحید در حاکمیت يكي از اقسام توحيد است يا همان توحید افعالی یا در رابطه با آن است؟
قبل از این که به جواب پرسش بپردازیم بهتر است کمی درباره توحید افعالی و توحید حاکمیت مطالبی را بیان داریم تا فرق یا عدم فرق آن دو توحید را بدانیم و بعد از آن به رابطه یا عدم رابطه آن ها پرداخته باشیم.
توحید افعالي: در دیدگاه حکیمان و متکلمان مسلمان، خداوند افزون بر آن که دارای صفات کمال است مبدأ وقوع افعال نیز هست. بر این اساس آفرینش، روزی دادن، تدبیر امور مخلوقات، بخشایش و... در زمره افعال الهی قرار می گیرند. از سوی دیگر جهان هستی صحنه وقوع افعال و ظهور آثار بسیار متنوعی است که مبدأ آن در نگاه نخست مخلوقات خداوند است. در نگرش توحیدی اسلام تنها موثر حقیقی و مستقل در عالم ذات مقدس خداوند است و جز او هیچ موجود دیگری فاعلیت تام و مستقل ندارد و این همان گوهر توحید افعالی است.[۱]
«توحید افعالی از نظر قرآن کریم یعنی هیچ موثر مستقلی در عالم غیر از خدای سبحان نیست و قیمومیت هستی، آفرینش، مالکیت، ربوبیت، رازقیت و ولایت که هر یک بر دیگری مترتب است منحصراً از آن خداست».[۲]
پس روشن شد که توحید افعالی یعنی اعتقاد به این که خداوند در انجام افعالش چون (خالقیت، رازقیت، ربوبیت، تشریع، حاکمیت و...) مستقل است و نیازمند به مخلوقی از مخلوقاتش نیست. طبق این دیدگاه حاکمیت را از اقسام توحید افعالی به حساب می آورند. دیدگاه دیگری نیز هست که آن را شأنی از شؤون توحید ربوبیت و خالقیت می دانند یعنی توحید در ربوبیت را به سه قسم: الف: توحید در حاکمیت. ب: توحید در تشریع. ج: توحید در اطاعت تقسيم ميكنند.
توحید در حاکمیت و تشریع
اعتقاد به این که در جهان هستی یگانه قانونگذار (مشرّع) شایسته و تام، خداوند متعال می باشد و کسي غیر از او نیست که مستقل از او و در عرض تشریع الهی برای تنظیم حیات بشری قوانیني صادر کند. بنابر این تشریع و جعل احکام و تکالیف اولاً و بالذات از شؤون خداوند متعال است و قانون گذاری مراجع دیگر تنها در صورتی اعتبار دارد که در عرض قوانین و تشریعات الهی قرار نگیرد و مخالف آن نباشد.
حاکمیت که به معنای تسلط بر جان و مال انسان ها و اداره امور جامعه است نیز از شؤون خداوند است. تنها حاکم مستقل و حقیقی اوست و حاکمیت دیگران تنها در سایه اذن الهی اعتبار دارد. بنابر این چون حق قانونگذاری و تشریع و اعمال و اجرای قوانین (حاکمیت) از آن اوست دیگران نمی توانند در عرض خداوند چنین مسندي را صاحب بشوند بلکه باید به اذن و اراده او باشد.[۳]
حاکم کسی است که بر نفوس و اموال مردم تصرف دارد و بوسیله امر و نهی و عزل و نصب بر شؤون مختلف اجتماع تسلط دارد.[۴]
بعد از این که توحید افعالی و توحید حاکمیت را مختصر توضیحی دادیم می پردازیم به رابطه یا عدم رابطه و یا عینیت آن دو.
توحید افعالي و توحید در حاکمیت بی تردید از نظر معنايی مساوي نیستند گر چه از لحاظ مصداقی یکی هستند و هر دو شؤونی از ذات خدای واحد هستند از او نشأت گرفته اند. به هر حال به نظر می رسد از لحاظ معنا و مفهوم بین توحید افعالی و توحید در حاکمیت رابطه اعم و اخص برقرار است بدین معني که توحید افعالی عام است و توحید در حاکمیت خاص است و یکی از اقسام توحید افعالی است. چرا که یکی از افعال الهی مقام و فعل حاکمیت او بر تمام عالم است لذا زیر مجموعه توحید افعالی است.
به بيان بهتر توحید افعالی خود داراي اقسامي است مثل؛ توحید در حاکمیت ، توحید در ربوبیت و توحید در تشریع. به عبارت دیگر توحید افعالی خداوند عام است و تمام افعال خداوند را در بر می گیرد ولی توحید در حاکمیت خاص است و تنها برخي از افعال خداوند را دربر ميگيرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ مثال های زیبای قرآن، حضرت آیت الله مکارم شیرازی، ج ۲.
۲ـ توحید در قرآن، تفسیر موضوعی، حضرت آیت الله جوادی آملی.
۳ـ مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۲، نگرشي به جهان بینی توحیدی.
۴ـآموزش عقاید، حضرت آیت الله مصباح یزدی.