عوامل غفلت: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | |||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} |
نسخهٔ ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۳۲
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
علت این که بعضی افراد بعد از دست یابی به معنویت دوباره به غفلت دچار میشوند و از دین فاصله میگیرند، چیست؟
پیمودن راه کمال و نیل به مقامات معنوی، کار سهل و سادهای نیست. برخی افراد از همان اول توفیق پیدا نمیکنند، و برخی دیگر در ادامه راه و بعد از آن که به مراتبی از معنویت دست یافتند، با مانع رو برو میشوند. علت این که افراد دوباره به غفلت دچار میشوند، چند چیز است:
۱. وسوسه شیطان
شیطان، دشمن دیرینه انسان است و همیشه تلاش میکند انسانهای مؤمن را بفریبد. خداوند در قرآن بارها این موضوع را گوشزد نموده و فرموده است: ﴿یابنی آدم! لایفتننکم الشیطان کما أخرج ابویکم من الجنّه﴾[۱] ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد همچنانکه پدر و مادر ما یعنی آدم و حوا را از بهشت بیرون کرد.
در روایات آمده است که وقتی فردی کار نیکی انجام میدهد، شیطان به شدّت ناراحت میشود؛ لذا با تمام وجود سعی میکند هر طور شده او را بفریبد. در برخی موارد وسوسه شیطان حتی افرادی را که سالها خدا را عبادت کردهاند، از راه راست منحرف میکند. علی ـعلیه السّلام ـ میفرماید: «احذروا عدوّاً نفذ فی الصدر خفیّاً، ونفث فی الآذان نجیّاً»؛[۲] بپرهیزید از آن دشمنی که پنهانی در سینهها نفوذ میکند و آهسته در گوشها افسون میدمد.
۲. عدم قابلیت
بزرگترین مانع سیر و سلوک الی الله و نیل به مقامات معنوی، عدم قابلیت فرد است. قابلیتهای افراد، مختلف است. برخی فقط قابلیت دارند که مراتب اولیه کمالات معنوی را طیکنند؛ اما قابلیت مراتب بالاتر را ندارند. عوامل سلب قابلیت افراد تا حدودی مربوط به پدر و مادر، عوامل ژنتیکی و محیطی است؛ اما بیشتر آن برخاسته از رفتارها و اعمال خود فرد (اختیار فردی) میباشد. برخی افراد با ارتکاب گناه این قابلیت را از خود سلب میکنند. برای مثال، ممکن است فردی در دوران جوانی خود اهل گناه و معصیت باشد؛ امّا بعد از آن در اثر شرایط خاصی به مذهب و معنویت روی آورد و ظواهر اسلامی را رعایت کند؛ این گونه افراد اگر توبه نکنند، گناهان قبلی آنها باعث سلب قابلیت از آنها میشود و نمیتوانند به مراتب بالاتر معنویت و خودسازی دست یابند.
۳. تعلقات دنیایی
یکی از عوامل غفلت و موانع بزرگ سیر و سلوک معنوی، تعلقات مادی است. مانند علاقه افراد به مال و ثروت، همسر و فرزند، علاقه به خانه و اسباب زندگی، مقام و ریاست و … این قبیل تعلقات، انسان را از ادامه راه بازمیدارند.
افراد بسیاری را سراغ داریم تا وقتی مجرد بودهاند، یا به مقام و ریاستی نرسیده بودند، اهل دعا و نماز شب بودهاند، اما بعد از ازدواج یا وقتی که به مقام و موقعیتی رسیدهاند، کمکم به گناه آلوده شدهاند. یکی از علتهای عمده این گونه انحرافات دلبستگی به زن و فرزند، و مقام و ریاست و فراموشی خدا است. امام صادق ـعلیه السّلام ـ فرمود: «محبت دنیا ریشه هر گناهی است».[۳] رسول خدا نیز فرمود: «اولین چیزی که به وسیله آن معصیت خدا انجام گرفت، شش صفت بود: ۱. علاقه به دنیا ۲. علاقه به ریاست ۳. علاقه به زن و همسر ۴. علاقه به خوارک ۵. علاقه به خواب ۶. علاقه به راحتی».[۴]
علی(ع) میفرماید: «حبّ الدنیا یْفسد العقل و یْضّم القلب عن سماع الحکمه ویوجب الیم العقاب:[۵] دنیا دوستی خرد را تباه میکند و دل را از شنیدن حکمت، ناشنوا میسازد و موجب عذاب دردناک میگردد.
۴. عبادت تجارتی
برخی، عبادتهایشان جنبه تجارت دارد؛ یعنی منتظرند پس از مدتی مراعات آداب شرعی و عبادت، به کمالات و درجات عرفانی و کراماتی دست یابند در واقع این افراد برای خداوند تعیین تکلیف میکنند که چگونه مزد بگیرند. این افراد پس از مدتی خسته میشوند، گاهی در جا میزنند یا حتی عقبگرد میروند.
۵. ضعف اراده
یکی از عوامل غفلت که شاید مهمترین آنها نیز باشد ضعف اراده است. ضعف اراده انسان را از ادامه عمل بازمیدارد و موجب میشود که زمینه نفوذ و سیطره شیطان را در نفس فراهم کند. وقتی اراده فرد ضعیف بود، شیطان سعی میکند او را از ادامه کارهای نیک و عبادت خدا بازدارد. روش غلبه و تسلط شیطان این است که ابتدا کارهای نیک و عبادت را کوچک جلوه میدهد. تلاش میکند انسان را به انجام کارهای صوری، بدون توجه و حضور قلب قانع سازد. میگوید: «تو وظیفه ای جز انجام واجبات را نداری، چه کار داری به انجام اعمال مستحبی؟ و اگر احیاناً به فکر افتاد که اعمال مستحبی انجام دهد، با صدها حیله و نیرنگ او را از اراده بازمیدارد و گاهی موضوع را آنقدر برای فرد دشوار جلوه میدهد که مأیوس و ناامید گردد.
تکیه گاه محکم
یکی از عوامل عمده تزلزل در امور معنوی نداشتن عقاید و باورهای محکم است؛ به عبارت دیگر آنها اصول اعتقادات خود را با دلیل عقل و قلب نگرفتهاند کسی که برای سؤالهای بنیادین خود (از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود؟ و…) دلیل قانع کننده ای نیابد در فروع دین و عبادات خود استوار نخواهد بود، با از دست دادن یکی از نزدیکان، شکست در تجارتی و … سریع بر میگردد؛ به همین دلیل است در توضیح المسائل اغلب مراجع آمده است که اصول دین تقلیدی نیست؛ اما در احکام و فروع دین انسان میتواند تقلید کند.
نتیجهگیری
همه افرادی که بعد از دستیابی به معنویات، دوباره دچار غفلت میشوند و مرتکب گناه میگردند، اگر به دقّت رفتار آنها را مورد مطالعه قرار دهیم، معلوم میشود که علّت غفلت و سبب توفیق آنان یکی از عوامل یاد شده بوده است.
مطالعه بیشتر
- جوانان و پرسشهای اخلاقی، مصطفی خلیلی، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
- روشهای آسیب زا در تربیت دینی؛ محمد رضا قائمی مقدم؛ قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.