نماز از نگاه مولانا

نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۷ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

نماز چه جایگاه و فضیلتی از نگاه مولوی دارد؟

نماز یکی از مشخصه‌های مهم آثار مولاناست. در جاهایی از مثنوی وی جنبه‌های مختلف نماز عبادی یومیه را وصف می‌کند. ص۱۷۸.[۱]

مولانا می‌خواهد به بگوید به نماز ایستادن یعنی خود را به تمامی و بی هیچ قید و شرطی به خدا تسلیم کردن. ص۱۷۹.[۲]

تیتر

واژهٔ نماز بیش از شصت بار در دیوان شمس و بیش از صد و بیست بار در مثنوی شریف به کار رفته است؛ ازاین‌رو می‌توان واژهٔ نماز را یکی از واژه‌های مهم در اشعارِ مولانا به‌شمار آورد.[۳]

از نظرِ مولانا، «معنا» نمی‌تواند بدون «صورت» در عالم مادّه حضور یابد؛ به دیگر سخن، صورت جوازِ ورودِ معنا به عالم مادّه است. از این جهت به نظرِ مولانا، نماز، روزه و سایر عبادات گواهِ ایمان و اعتقادِ درونی هستند.[۴]

به نظرِ مولانا اصلِ دین «روزن ساختن» است. معنای این سخنِ ژرف آن است که در و دیوارِ وجودِ ما، از همه سوی، بسته و مسدود است. هریک از ما مانند کسی هستیم که در درونِ زندانی بس مخوف و تاریک و تنگ گرفتار آمده‌ایم و هیچ خبری از بیرون نداریم. اولین وظیفهٔ ما آن است که با ایجاد رخنه‌ها و روزنه‌هایی در دیوارِ زندان، نور را به محل زندگی خود مهمان کنیم و بیرون را ببینیم. به نظر مولانا، نمازِ واقعی باید چنین کاری را برای ما انجام دهد. ما از طریق نماز، دیوارهای میان خود و خدا را از بین می‌بریم و به سوی او گشوده می‌شویم، تا آنجاکه بتوانیم به‌طور مستقیم و بی‌واسطه با خدا به راز و نیاز بنشینیم؛ پس نمازِ راستین برای آدمی بسطِ وجود و فتحِ بابِ دل را به ارمغانی می‌آورد.[۵]

از نگاه مولانا نماز در فضیلت‌مند شدنِ آدمی نیز تأثیر فراوانی دارد. ارتباط با خدا، باعث می‌شود که انسان مانند کوه، با وقار و متین شود و بادِ هوا و هوس او را از جا نجنباند. آنکه نماز می‌خواند و همچنان دستخوشِ هر هیجانی قرار می‌گیرد و هر محرّک و انگیزه‌ای او را بازیچهٔ خود می‌سازد، درواقع نماز نمی‌خواند. نمازِ راستین لزوماً باید آدمی را از خشم و شهوت رهایی ببخشد.[۶]

نماز مجموعه‌ای از کارهای قالبی و ظاهری نیست و نباید نماز را در همین آداب و شکل‌ها خلاصه کرد. حقیقتِ نماز رهایی یافتن از نفس و کنار گذاشتنِ همهٔ وابستگی‌ها و مستقیماً به محضرِ خدا بار یافتن است؛ ازاین‌رو نمازگزار باید مراقب باشد که در ظواهرِ نماز گرفتار نشود و شکلِ نماز او را از توجه به خدا بازندارد. از نظرِ فقهی، رعایتِ آدابِ ظاهری شرطِ درستیِ نماز است، ولی از نظرِ عاشق، «یادِ خدا» و عشق‌ورزی با او شرطِ درستیِ نماز است و رسیدن به چنین مرحله‌ای در گرو قربانی کردنِ خود در برابر خداست. به همین سبب مولانا «تکبیر» آغاز نماز را نشانهٔ «ذبحِ نفس» می‌داند. نمی‌توان نماز خواند و نفسی فربه و نیرومند داشت.[۷]

نماز، گذشته از جنبهٔ شعائری و مناسکیِ خود، یک رابطهٔ شورانگیزِ عاشقانهٔ مستانه بین انسانِ ناتوانِ خوارِ بیچاره از سویی و خدای بی‌نهایت والای نیرومندِ بزرگ از سوی دیگر است. کسانی که رابطهٔ عاشقانه‌ای با خدا دارند و نماز را نه یک وظیفهٔ خشکِ خشن، بلکه یک وصالِ دل‌انگیز با حضرت محبوب می‌دانند، از نماز سیر نمی‌شوند و خمارِ آنان نه با پنج بار نماز، بلکه با پانصدهزار رکعت نماز هم تسکین نمی‌یابد.[۸]

مولانا، عاشقانِ خدا را «نمازباره» می‌داند و به سببِ انسی که با خدا دارند، از مناجات و راز و نیاز با او خسته نمی‌شوند. نماز آنها را به کلّی مستغرقِ حضور می‌سازد و آنها زمان و زمین را به کلّی فراموش می‌کنند و همهٔ وجود خود را به عشقِ حق می‌سپارند. مولانا، خود نیز حقیقتاً این‌گونه بوده است.[۹]

در رسالهٔ فریدونِ سپهسالار که از قدیمی‌ترین مقامات‌های مولانا و خاندانِ اوست، می‌خوانیم: «و اما صورتِ نماز ایشان، آنچه به دیدهٔ ظاهر مشاهده می‌رفت، بدین وجه بود که چون وقت صلات رسیدی و متوجه قبله شدندی، چهرهٔ مبارک ایشان رنگ به رنگ گشتی … و به استغراق و خشوعی بی‌حد، و نیاز و خضوعی بی‌عد، به نماز مستغرق می‌شدند و به کلّی به صفات بی‌چون متصل گشتندی … و به کرّات مختلف مشاهده رفت که از اول عشا قیام کردی و تکبیر بستی، تا اول صبح به دو رکعت نماز مستغرق بودی و همچنان در رکوع و سجود، یک روز تمام و یک شب مشاهده رفت که مستغرق می‌بودند؛ چنان‌که می‌فرماید، قدَّسَ اللهُ روحَه العزیز: چو نمازِ شام هرکس بنهد چراغ و خوانی // منم و خیال یاری، غم و نوحه و فغانی»[۱۰]

تیتر

مولوی بخش قابل توجهی از آثار خود را به توضیح و تبیین نماز اختصاص داده است. وی نماز را مانند سایر اعمال دینی دارای کالبد (صورت) و جان (معنا) می‌داند؛ کالبد نماز همان آداب و حرکات و سکنات و اذکار، و جان نماز همان حضور قلب و خلوص نیت و صفای دل است. از این رو، مولوی نماز را استغراق بی‌هوش عارف می‌داند که از همه صورت‌ها فراتر رفته، در آنها نمی‌گنجد. از همین منظر، وی میان نماز عوام و خواص فرق می‌گذارد و می‌گوید: «نماز عوام قالبی باشد بی‌جان، چه جان نماز حضور دل است.»[۱۱]

مولوی نمازی را زمینه‌ساز دستیابی به وصال و وحدت می‌داند که مؤمنانه و از سر نیاز باشد. در نظر مولوی نماز ایستادن آدمی در روز رستاخیز در حضور حق است. همان گونه که در روز رستاخیز پرده‌ها کنار می‌روند و غیب‌ها آشکار می‌سود، نماز راستین هم همین تجربه را به نمازگزار می‌دهد. مولوی همچنین نماز را سفری روحانی-معنوی می‌داند که نمازگزار در طی آن می‌تواند نقبی به عالم غیب بزند.[۱۲]

در عرفان مولوی، نمازگزار باید از طهارت ظاهری (وضو و غسل) به طهارت باطنی برسد. «چون شدی آماده غسل و وضو \\\ از معاصی دست و دل هم رو بشو.»[۱۳]

از نظر مولوی محل نماز قربانگاهی است که در آن نمازگزار نفس خود را به پای خدا قربانی می‌کند. پاداش این قربانی، وصال با خدا یا وحدت با اوست و معنای تکبیر هم اعلام آمادگی نمازگزار برای ورود به چنین معرکه‌ای است.

معنی تکیبر این است ای امام

کای خدا ما پیش تو ما قربان شدیم

وقت ذبح اللّه اکبر می‌کنی

همچنین در ذبح نفس کشتنی[۱۴]

نماز از نظر مولوی مهم‌ترین راهی است برای دستیابی به وصال وحدت پروردگار. اگر نگرش عرفانی به نماز مورد توجه و تأکید قرار گیرد نماز خوانان رغبت بیشتری به آن پیدا کرده، انجام آن را از حد وظیفه فراتر خواهند برد و آن را در عمق جان خود قرار خواهند داد و بی‌اختیار به سوی آن کشیده خواهند شد زیرا در این نگرش نماز پیش از آن که به عنوان یک وظیفه دینی در نظر گرفته شود امری جذاب و زیبا جلوه می‌کند و شخص آن را به سوی خود فرا می‌خواند. نگاه مولانا به نماز دقیقاً عرفانی است و بر این نگرش تأکید کرده است. ضمن آنکه مولوی هرگز از جنبه‌های فقهی نماز غفلت نکرده، بلکه بر حفظ آن تأکید کرده است.[۱۵]

تیتر

مولانا قنوت در نماز را پناهگاه سالک و عارف یاد می‌کند و می‌گوید: خداوندا از همگان نومید شده‌ام. اول و آخر و مرجع و پناهگاه همه تویی.

مولانا به لزوم رعایت آداب ظاهری نماز اشاره می‌کند و توصیه می‌کند مبادا مانند مرغ، بی نظم و ترتیب فقط سرت را بالا و پایین کنی.[۱۶]

مولانا با تکیه بر مفاهیم قرآنی، معتقد است که نماز موجب صیانت نفس از آلودگی به گناه و زشتی می‌شود. از دیدگاه او، اقامه نماز به منزله چوپانی است که انسان را از گزند گرگها در امان می‌دارد. مولانا نیز همچون دیگر عارفان ربّانی معتقد است که جمیع عبادات از جمله نماز، کالبدی دارد و جانی، صورتی دارد و معنایی. کالبد نماز همان آداب و حرکات و سکنات و اوراد و اذکار نماز است. اما جان نماز، حضور قلب و خلوص نیّت و صفای دل و آراستگی به اخلاق فاضله است.[۱۷]

از دید مولانا نمازگزار باید این مراتب را از آداب باطنی رعایت کند:

یک: نماز باید از سر ذوق باشد. مولانا هر چند بر حفظ آداب و رسوم شرع تأکید دارد، ولی در عین حال می‌گوید: اگر فرایض شرع، فاقد روح و عاری از ذوق و حال معنوی باشد، چیزی جز رنج و مشقّت به ارمغان نمی‌آورد. ذوق و حال لازم است تا طاعات و عبادات، محصول دهد و مغز لازم است تا از هسته درخت پدیدار شود.

دو: خشوع در نماز: خشوع در واقع حقیقت و جوهر نماز است، خشوع یعنی ایستادن به نماز با حضور قلب و با فروتنی و تسلیم بودن در پیشگاه خداوند و تأمل در آیات و ادعیه و اذکاری که گفته می‌شود.

حضور قلب:مهمترین ادب از آداب نماز حضور قلب نمازگزار است. مقصود از حضور قلب آنست که نماز گزار در تمام حالات نماز با دل و جان به خداوند توجه داشته باشد و به هیچ چیز غیراز خدا نیندیشد.[۱۸]

منابع

  1. شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، توس، ۱۴۰۰ش،
  2. شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، توس، ۱۴۰۰ش،
  3. «نماز از نگاه مولانا»، سایت ایرج شهبازی، بازدید: ۲۸ تیر ۱۴۰۳ش.
  4. «نماز از نگاه مولانا»، سایت ایرج شهبازی، بازدید: ۲۸ تیر ۱۴۰۳ش.
  5. «نماز از نگاه مولانا»، سایت ایرج شهبازی، بازدید: ۲۸ تیر ۱۴۰۳ش.
  6. «نماز از نگاه مولانا»، سایت ایرج شهبازی، بازدید: ۲۸ تیر ۱۴۰۳ش.
  7. «نماز از نگاه مولانا»، سایت ایرج شهبازی، بازدید: ۲۸ تیر ۱۴۰۳ش.
  8. «نماز از نگاه مولانا»، سایت ایرج شهبازی، بازدید: ۲۸ تیر ۱۴۰۳ش.
  9. «نماز از نگاه مولانا»، سایت ایرج شهبازی، بازدید: ۲۸ تیر ۱۴۰۳ش.
  10. سپهسالار، فریدون بن احمد، رساله سپهسالار، تهران، سخن، بی‌تا، ص۳۵.
  11. قنبری، بخشعلی، «درک حضور، نماز در نگاه مولوی»، مجله اسلام پژوهی، شماره ۲، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش. به نقل از سایت مرکز تخصصی نماز.
  12. قنبری، بخشعلی، «درک حضور، نماز در نگاه مولوی»، مجله اسلام پژوهی، شماره ۲، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش. به نقل از سایت مرکز تخصصی نماز.
  13. قنبری، بخشعلی، «درک حضور، نماز در نگاه مولوی»، مجله اسلام پژوهی، شماره ۲، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش. به نقل از سایت مرکز تخصصی نماز.
  14. قنبری، بخشعلی، «درک حضور، نماز در نگاه مولوی»، مجله اسلام پژوهی، شماره ۲، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش. به نقل از سایت مرکز تخصصی نماز.
  15. قنبری، بخشعلی، «درک حضور، نماز در نگاه مولوی»، مجله اسلام پژوهی، شماره ۲، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش. به نقل از سایت مرکز تخصصی نماز.
  16. نظم‌ده، شیدا، «نماز از منظر مولوی»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن، بازدید: ۲۹ تیر ۱۴۰۳ش.
  17. نظم‌ده، شیدا، «نماز از منظر مولوی»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن، بازدید: ۲۹ تیر ۱۴۰۳ش.
  18. نظم‌ده، شیدا، «نماز از منظر مولوی»، آکادمی مطالعات ایرانی لندن، بازدید: ۲۹ تیر ۱۴۰۳ش.