رای اکثریت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(ایجاد مدخل: رای اکثریت در قرآن)
 
(اصلاح ارقام، ابرابزار)
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
قرآن كريم، اكثريت را داراي فهم و عقل نمي‌داند: «اكثرهم لايعقلون»؛ در حالي كه اكنون بهترين و تنها ملاك براي تشكيل حكومت دموكراسي يا همان مردم‌سالاري مي‌دانند. چگونه اين تناقض قابل است؟
قرآن کریم، اکثریت را دارای فهم و عقل نمی‌داند: «اکثرهم لایعقلون»؛ در حالی که اکنون بهترین و تنها ملاک برای تشکیل حکومت دموکراسی یا همان مردم‌سالاری می‌دانند. چگونه این تناقض قابل است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


مشروعيت گاهي در '''فلسفه سياسی''' مورد بحث است و مراد از آن '''حقانيت''' است. گاهي در '''جامعه شناسي سياسي''' مورد بحث است و مراد از آن '''مقبوليت اجتماعي''' است. آنچه از ديدگاه قرآن مذمت شده است اين است كه رأي اكثريت مبناي شناخت حق و ملاك حقانيت امور واقع شود، زیرا اكثر مردم رأي‌شان بر مبناي تعقل عقلانيت نيست. مقبولیت اجتماعی یا راي اكثريت در حوزه جامعه شناسي سياسي با حقانیت تضاد ندارد. براي پايداري يك نظام اجتماعي، اكثريت حرفش را به کرسی می‌نشاند و اگر مردم دنبال چیزی نباشند، زمينه اجرا نخواهد داشت و احترام به راي اكثريت لازم است.
مشروعیت گاهی در '''فلسفه سیاسی''' مورد بحث است و مراد از آن '''حقانیت''' است. گاهی در '''جامعه‌شناسی سیاسی''' مورد بحث است و مراد از آن '''مقبولیت اجتماعی''' است. آنچه از دیدگاه قرآن مذمت شده است این است که رأی اکثریت مبنای شناخت حق و ملاک حقانیت امور واقع شود، زیرا ممکن است اکثر مردم رأی‌شان بر مبنای عقلانیت نمی‌باشد. برای پایداری یک نظام اجتماعی، اکثریت حرفش را به کرسی می‌نشاند و اگر مردم دنبال چیزی نباشند، زمینه اجرا نخواهد داشت و احترام به رای اکثریت لازم است.


موفقيت اجراي هر برنامه‌ای به صورت جدي درگرو پشتيباني اكثريت است. بايد همت همه به اين سمت باشد كه اكثريت به عنوان پشتوانه نظام اسلامي باقي بمانند و آن را یاری كنند.
موفقیت اجرای هر برنامه‌ای به صورت جدی درگرو پشتیبانی اکثریت است. باید همت همه به این سمت باشد که اکثریت به عنوان پشتوانه نظام اسلامی باقی بمانند و آن را یاری کنند.


عبارت‌های: {{قرآن|أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ}}، {{قرآن|أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}، {{قرآن|أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ}} و ... تضادی با دموکراسی و انتخابات ندارد؛ حق بودن با مقبول بودن متفاوت است و ممکن است اکثریت حق را بپذیرند یا بر باطل رأی دهند.
عبارت‌های: {{قرآن|أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ}}، {{قرآن|أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ}}، {{قرآن|أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ}} و تضادی با دموکراسی و انتخابات ندارد؛ حق بودن با مقبول بودن متفاوت است و ممکن است اکثریت حق را بپذیرند یا بر باطل رأی دهند.


== معنای اکثریت و اقلیت ==
== معنای اکثریت و اقلیت ==
اقلیت به معنای اندک بودن در برابر اکثریت به معنای بسیاری و افزونی، ‏ دو مفهوم نسبی است که در مقایسه با یکدیگر معنا می‌یابد. با این نگاه عبارت‌های: {{قرآن|أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ}}،<ref>سوره مائده، آیه۱۰۳. سوره عنکبوت، آیه۶۳. سوره حجرات، آیه ۴.</ref> {{قرآن|أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ}}،<ref>سوره أنعام، آیه۳۷. سوره أعراف، آیه۱۳۱. سوره أنفال، آیه۳۴. سوره یونس، آیه۵۵. سوره قصص، آیه۱۳ و ۵۷. سوره زمر، آیه۲۹و ۴۹. سوره دخان، آیه۳۹. سوره طور، آیه۴۷. سوره نحل، آیه۷۵ و ۱۰۱. سوره أنبیاء، آیه۲۴. سوره نمل، آیه۶۱. سوره لقمان، آیه۲۵.</ref> {{قرآن|أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ}}،<ref>سوره أنعام، آیه۱۱۱.</ref> و .. به معنای اکثریت نصف به علاوه یک نیست، مراد خیلی از افراد جامعه است که اندیشه نمی‌کنند و نمی‌دانند. که گاهی ممکن است همین افراد زیاد، خود کمتر از اکثریت به معنای عددی باشند و خودشان در مقابل خیل جمعیت آگاه، در اقلیت باشند.


اقليت به معناى اندك بودن در برابر اكثريت به معناى بسيارى و افزونى،‏ دو مفهوم نسبى است كه در مقايسه با يكديگر معنا مى‌‏يابد. با این نگاه عبارت‌های: {{قرآن|أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ}}،<ref>سوره مائده، آیه۱۰۳. سوره عنكبوت، آیه۶۳. سوره حجرات، آيه ۴.</ref> {{قرآن|أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ}}<ref>سوره أنعام، آیه۳۷. سوره أعراف، آیه۱۳۱. سوره أنفال، آیه۳۴. سوره يونس، آیه۵۵. سوره قصص، آیه۱۳ و ۵۷. سوره زمر، آیه۲۹و ۴۹. سوره دخان، آیه۳۹. سوره طور، آیه۴۷. سوره نحل، آیه۷۵ و ۱۰۱. سوره أنبياء، آیه۲۴. سوره نمل، آیه۶۱. سوره لقمان، آیه۲۵.</ref>، {{قرآن|أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ}}<ref>سوره أنعام، آیه۱۱۱.</ref> و .. به معنای اکثریت نصف به علاوه یک نیست، بلکه مراد خیلی از افراد جامعه است که اندیشه نمی‌کنند و نمی‌دانند. که گاهی ممکن است همین افراد زیاد، خود کمتر از اکثریت به معنای عددی باشند و خودشان در مقابل خیل جمعیت آگاه، در اقلیت باشند.
واژه '''اکثر''' در [[قرآن]] ۸۰ بار و '''اقل'''<ref>سوره کهف، آیه۳۹. سوره جن، آیه۲۴.</ref> تنها دو بار آمده است؛ اما مشتقات هر دو ریشه بیش از ۲۰۰ بار در قرآن به‌کار رفته است که مفهوم متفاوتی دارد. گاه در معنای کمّی برای شمارش افراد و گاه در معنای کیفی برای مقایسه حالت‌ها آمده است.<ref>سوره بقره، آیه۱۰۰. سوره اسراء، آیه۸۵. دامغانی، حسین بن محمد، الوجوه و النظائر لالفاظ کتاب الله العزیز، ج۲، ص۱۳۹. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۳۰۹.</ref>
 
واژه «اكثر» در قرآن ۸۰ بار و «اقل» تنها دو بار آمده است؛ اما مشتقات هر دو ريشه نزديك به ۲۳۹ بار در قرآن به‏كار رفته است که مفهوم متفاوتی دارد. گاه در معناى كمّى براى شمارش افراد و گاه در معناى كيفى براى مقايسه حالت‌ها آمده است.<ref>سوره بقره، آیه۱۰۰. سوره اسراء، آیه۸۵. دامغانی، حسین بن محمد، الوجوه و النظائر لالفاظ كتاب الله العزيز، ج۲، ص۱۳۹. مصطفوی، حسن، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم ، ج۹، ص۳۰۹.</ref>


== کاربرد واژگان اکثریت و اقلیت ==
== کاربرد واژگان اکثریت و اقلیت ==
# اکثریت و اقلیت در مقام تجليل يا تحقير متعلق‌شان به‏ كار م‌ى‏رود.<ref>سوره انفال، آیه۴۴. سوره سبأ، آیه۱۳. سوره اعراف، آیه۸۶. سوره انعام، آیه۳۷. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۸۰،ذیل واژه قلّ.</ref> چنانچه مجموعه‏اى از آيات قرآن با سفارش به مشورت و همگرايى، به نوعى در پى ايجاد اكثريت و تقويت موضع آن بر آمده است.<ref>سوره شورى، آیه ۳۸. سوره آل‏عمران، آیه۱۵۹.</ref> در روايات اسلامى نيز سفارش‌هاى فراوانى بر همسويى با جماعت مسلمانان و پرهيز از كناره‏‌گيرى شده است‏.<ref>نهج‏البلاغه، خطبه ۱۲۷.</ref> همان‏گونه كه در روايات متعددى نيز رويكرد مدح اقليت و مذمت اكثريت، دنبال شده است.<ref>کلینی، محمد، الكافى، ج۱، ص۱۵. ج۸، ص۲۴۴. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول، ج۱، ص۴۹.</ref>
# اکثریت و اقلیت در مقام تجلیل یا تحقیر متعلق‌شان به کار می‌رود.<ref>سوره انفال، آیه۴۴. سوره سبأ، آیه۱۳. سوره اعراف، آیه۸۶. سوره انعام، آیه۳۷. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۸۰، ذیل واژه قلّ.</ref> چنانچه مجموعه‌ای از آیات قرآن با سفارش به مشورت و همگرایی، به نوعی در پی ایجاد اکثریت و تقویت موضع آن برآمده است.<ref>سوره شوری، آیه ۳۸. سوره آل‌عمران، آیه۱۵۹.</ref> در روایات اسلامی نیز سفارش‌های فراوانی بر همسویی با جماعت مسلمانان و پرهیز از کناره‌گیری شده است‏.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷.</ref> همان‌گونه که در روایات متعددی نیز رویکرد مدح اقلیت و مذمت اکثریت، دنبال شده است.<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۱۵. ج۸، ص۲۴۴. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول، ج۱، ص۴۹.</ref>
# گاهی از حق بدون توجه به اکثریت و اقلیت تمجید شده است. آيات و رواياتی با نگاهى كيفى به مقوله اقليت و اكثريت و صرف نظر از ارزش كمّى هريك، از هرگونه تجمعى مبتنى بر ايمان به خداوند و گرايش به حق تمجيد كرده و هرگونه تجمعى مبتنى بر كفر و گرايش به باطل را مذمت مى‏كند.<ref>سوره آل‏عمران، آیه۱۰۳و ۱۷۳. سوره اعراف، آیه۴۸. محمودی، محمد باقر، نَهْجُ السّعادَه فی مُسْتَدْرَکِ نَهج‌ُالبلاغه، ج۱، ص۳۵۸.</ref>
# گاهی از حق بدون توجه به اکثریت و اقلیت تمجید شده است. آیات و روایاتی با نگاهی کیفی به مقوله اقلیت و اکثریت و صرف نظر از ارزش کمّی هریک، از هرگونه تجمعی مبتنی بر ایمان به خداوند و گرایش به حق تمجید کرده و هرگونه تجمعی مبتنی بر کفر و گرایش به باطل را مذمت می‌کند.<ref>سوره آل‌عمران، آیه۱۰۳و ۱۷۳. سوره اعراف، آیه۴۸. محمودی، محمد باقر، نَهْجُ السّعادَه فی مُسْتَدْرَکِ نَهجُالبلاغه، ج۱، ص۳۵۸.</ref>


== نگاه مفسران بر آیات اکثریت و اقلیت ==
== نگاه مفسران بر آیات اکثریت و اقلیت ==
# مفسران در برخورد با آيات اقليت و اكثريت با سعى در ايجاد ارتباط ميان بخش‌هاى مختلف آيه، مذمت اكثريت را ناظر به مجموعه‏اى خاص با ويژگي‌هاى مذكور در آيه دانسته و مراد از آن را اكثريت مردم جهان ندانسته‏اند.<ref>طبرى، محمد بن جرير، جامع‏البيان، ج۱، ص۶۲۱ و ، ج۸، ص۳ و ج۹، ص۱۷.</ref>  
# مفسران در برخورد با آیات اقلیت و اکثریت با سعی در ایجاد ارتباط میان بخش‌های مختلف آیه، مذمت اکثریت را ناظر به مجموعه‌ای خاص با ویژگی‌های مذکور در آیه دانسته و مراد از آن را اکثریت مردم جهان ندانسته‌اند.<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱، ص۶۲۱. ج۸، ص۳. ج۹، ص۱۷.</ref>
# گروهى ديگر با مطالعه فضا و دوره نزول آيات، مضامين مورد نظر را از بخش‌هاى نازل شده در مكه شمرده و بر این باورند که آيات مذكور تنها ناظر به آن دوره و شرايط خاص خواهد بود؛ گويا خداوند با اين آيات درصدد تقويت روحيه اقليت مؤمن در برابر اكثريت كافر برآمده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۵، ص۴۱۳.</ref>
# گروهی دیگر با مطالعه فضا و دوره نزول آیات، مضامین مورد نظر را از بخش‌های نازل شده در [[مکه]] شمرده و بر این باورند که آیات مذکور تنها ناظر به آن دوره و شرایط خاص خواهد بود؛ گویا خداوند با این آیات درصدد تقویت روحیه اقلیت مؤمن در برابر اکثریت کافر برآمده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۱۳.</ref>
# گروهى ديگر با پذيرش مذمت اكثريت، به غلبه خواست‌ها و نيروهاى دنيوى انسان بر نيروى عقل در اكثريت مردم و ناتوانى آنها در رسيدن به تعادل روانى و اجتماعى، استدلال كرده‏‌اند.<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسيرالكبير، ج۲۶، ص۱۹۷. ابن‏ عاشور، محمدطاهر، التحرير والتنوير، ج۸، ص۲۵.</ref>
# گروهی دیگر با پذیرش مذمت اکثریت، به غلبه خواست‌ها و نیروهای دنیوی انسان بر نیروی عقل در اکثریت مردم و ناتوانی آنها در رسیدن به تعادل روانی و اجتماعی، استدلال کرده‌اند.<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج۲۶، ص۱۹۷. ابن عاشور، محمدطاهر، التحریر والتنویر، ج۸، ص۲۵.</ref>
# برخى با وجود پذيرش قانون طبيعى غلبه اكثريت در جهان طبيعت، اين قانون را در حوزه امور انسانى كه مبتنى بر آگاهى و دانش است، ناكار آمد شمرده و با توجه به نفى تلازم ميان حق و اكثريت، جامعه اسلامى را جامعه‏‌اى حق محور و نه اكثريت‌گرا معرفى مى‌‏كنند.<ref>طباطبائی، محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۰۰.</ref>
# برخی با وجود پذیرش قانون طبیعی غلبه اکثریت در جهان طبیعت، این قانون را در حوزه امور انسانی که مبتنی بر آگاهی است، ناکار آمد شمرده و با توجه به نفی تلازم میان حق و اکثریت، جامعه اسلامی را جامعه‌ای حق محور و نه اکثریت‌گرا معرفی می‌کنند.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۰۰.</ref>
# در پاره‌‏اى تفاسير، به صراحت از مشروعيت شيوه دموكراسى در جوامع اسلامى به شرط وجود اكثريتى مؤمن و آگاه ياد شده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۱۷، ص۲۸۱.</ref>
# در پاره‌ای تفاسیر، به صراحت از مشروعیت شیوه دموکراسی در جوامع اسلامی به شرط وجود اکثریتی مؤمن و آگاه یاد شده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسر نمونه، ج۱۷، ص۲۸۱.</ref>
# برخى بر مبناى دو ديدگاه قرآنى «خلافت انسان» و «نظارت الهى بر او» بر این باورند که حكومت اكثريت تنها در صورت برخوردارى از چارچوب دين از مشروعيت الهى برخوردار خواهد بود.<ref>الاسلام يقود الحياه،«خلافه الانسان و شهاده الانبياء»؛ نظريه سياسى شهيد صدر، ص۸۵ تا ص۱۰۹.</ref>
# برخی بر مبنای دو دیدگاه قرآنی '''خلافت انسان''' و '''نظارت الهی بر او'''، بر این باورند که حکومت اکثریت تنها در صورت برخورداری از چارچوب دین از مشروعیت الهی برخوردار خواهد بود.<ref>الاسلام یقود الحیاه، «خلافه الانسان و شهاده الانبیاء»؛ نظریه سیاسی شهید صدر، ص۸۵ تا ص۱۰۹.</ref>
 
# در دیدگاه گروهی دیگر، آیات نفی اعتبار اکثریت تنها ناظر به اظهار نظر آنها در مسائل غیبی مانند [[صفات ثبوتی و سلبی|صفات]] و [[افعال خدا]]، [[قضا و قدر]]، [[قیامت]] و است که دور از دسترس آنان بوده و شامل پیمان‌ها و مقررات اجتماعی نمی‌شود، افزون بر این، اقلیت مورد نظر خداوند لزوماً در یک قشر و گروه محصور نبوده و ممکن است میان آنها نیز در مسائل اجتماعی اختلاف نظر باشد، بنابراین باز گزیری از مراجعه به اکثریت نیست.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرةالمعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۵۲.</ref>
# در ديدگاه گروهی دیگر، آيات نفى اعتبار اكثريت تنها ناظر به اظهار نظر آنها در مسائل غيبى مانند صفات و افعال خدا، قضا و قدر، قيامت و ... است كه دور از دسترس آنان بوده و شامل پيمان‌ها و مقررات اجتماعى نمى‌‏شود، افزون بر اين، اقليت مورد نظر خداوند لزوماً در يك قشر و گروه محصور نبوده و ممكن است ميان آنها نيز در مسائل اجتماعى اختلاف نظر باشد، بنابراين باز گزيرى از مراجعه به اكثريت نيست. <ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، دايره المعارف قرآن كريم، قم، بوستان كتاب، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۵۲.</ref>


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه فرعی۱ = مسایل اجتماعی در قرآن
  | شاخه فرعی۱ = مسایل اجتماعی در قرآن
  | شاخه فرعی۲ = مسایل سیاسی در قرآن
  | شاخه فرعی۲ = مسایل سیاسی در قرآن
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
  | تیترها = شد
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت = الف
  | اولویت = الف
  | کیفیت = ب
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۵

سؤال

قرآن کریم، اکثریت را دارای فهم و عقل نمی‌داند: «اکثرهم لایعقلون»؛ در حالی که اکنون بهترین و تنها ملاک برای تشکیل حکومت دموکراسی یا همان مردم‌سالاری می‌دانند. چگونه این تناقض قابل است؟


مشروعیت گاهی در فلسفه سیاسی مورد بحث است و مراد از آن حقانیت است. گاهی در جامعه‌شناسی سیاسی مورد بحث است و مراد از آن مقبولیت اجتماعی است. آنچه از دیدگاه قرآن مذمت شده است این است که رأی اکثریت مبنای شناخت حق و ملاک حقانیت امور واقع شود، زیرا ممکن است اکثر مردم رأی‌شان بر مبنای عقلانیت نمی‌باشد. برای پایداری یک نظام اجتماعی، اکثریت حرفش را به کرسی می‌نشاند و اگر مردم دنبال چیزی نباشند، زمینه اجرا نخواهد داشت و احترام به رای اکثریت لازم است.

موفقیت اجرای هر برنامه‌ای به صورت جدی درگرو پشتیبانی اکثریت است. باید همت همه به این سمت باشد که اکثریت به عنوان پشتوانه نظام اسلامی باقی بمانند و آن را یاری کنند.

عبارت‌های: ﴿أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ، ﴿أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ، ﴿أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ و … تضادی با دموکراسی و انتخابات ندارد؛ حق بودن با مقبول بودن متفاوت است و ممکن است اکثریت حق را بپذیرند یا بر باطل رأی دهند.

معنای اکثریت و اقلیت

اقلیت به معنای اندک بودن در برابر اکثریت به معنای بسیاری و افزونی، ‏ دو مفهوم نسبی است که در مقایسه با یکدیگر معنا می‌یابد. با این نگاه عبارت‌های: ﴿أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ،[۱] ﴿أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ،[۲] ﴿أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ،[۳] و .. به معنای اکثریت نصف به علاوه یک نیست، مراد خیلی از افراد جامعه است که اندیشه نمی‌کنند و نمی‌دانند. که گاهی ممکن است همین افراد زیاد، خود کمتر از اکثریت به معنای عددی باشند و خودشان در مقابل خیل جمعیت آگاه، در اقلیت باشند.

واژه اکثر در قرآن ۸۰ بار و اقل[۴] تنها دو بار آمده است؛ اما مشتقات هر دو ریشه بیش از ۲۰۰ بار در قرآن به‌کار رفته است که مفهوم متفاوتی دارد. گاه در معنای کمّی برای شمارش افراد و گاه در معنای کیفی برای مقایسه حالت‌ها آمده است.[۵]

کاربرد واژگان اکثریت و اقلیت

  1. اکثریت و اقلیت در مقام تجلیل یا تحقیر متعلق‌شان به کار می‌رود.[۶] چنانچه مجموعه‌ای از آیات قرآن با سفارش به مشورت و همگرایی، به نوعی در پی ایجاد اکثریت و تقویت موضع آن برآمده است.[۷] در روایات اسلامی نیز سفارش‌های فراوانی بر همسویی با جماعت مسلمانان و پرهیز از کناره‌گیری شده است‏.[۸] همان‌گونه که در روایات متعددی نیز رویکرد مدح اقلیت و مذمت اکثریت، دنبال شده است.[۹]
  2. گاهی از حق بدون توجه به اکثریت و اقلیت تمجید شده است. آیات و روایاتی با نگاهی کیفی به مقوله اقلیت و اکثریت و صرف نظر از ارزش کمّی هریک، از هرگونه تجمعی مبتنی بر ایمان به خداوند و گرایش به حق تمجید کرده و هرگونه تجمعی مبتنی بر کفر و گرایش به باطل را مذمت می‌کند.[۱۰]

نگاه مفسران بر آیات اکثریت و اقلیت

  1. مفسران در برخورد با آیات اقلیت و اکثریت با سعی در ایجاد ارتباط میان بخش‌های مختلف آیه، مذمت اکثریت را ناظر به مجموعه‌ای خاص با ویژگی‌های مذکور در آیه دانسته و مراد از آن را اکثریت مردم جهان ندانسته‌اند.[۱۱]
  2. گروهی دیگر با مطالعه فضا و دوره نزول آیات، مضامین مورد نظر را از بخش‌های نازل شده در مکه شمرده و بر این باورند که آیات مذکور تنها ناظر به آن دوره و شرایط خاص خواهد بود؛ گویا خداوند با این آیات درصدد تقویت روحیه اقلیت مؤمن در برابر اکثریت کافر برآمده است.[۱۲]
  3. گروهی دیگر با پذیرش مذمت اکثریت، به غلبه خواست‌ها و نیروهای دنیوی انسان بر نیروی عقل در اکثریت مردم و ناتوانی آنها در رسیدن به تعادل روانی و اجتماعی، استدلال کرده‌اند.[۱۳]
  4. برخی با وجود پذیرش قانون طبیعی غلبه اکثریت در جهان طبیعت، این قانون را در حوزه امور انسانی که مبتنی بر آگاهی است، ناکار آمد شمرده و با توجه به نفی تلازم میان حق و اکثریت، جامعه اسلامی را جامعه‌ای حق محور و نه اکثریت‌گرا معرفی می‌کنند.[۱۴]
  5. در پاره‌ای تفاسیر، به صراحت از مشروعیت شیوه دموکراسی در جوامع اسلامی به شرط وجود اکثریتی مؤمن و آگاه یاد شده است.[۱۵]
  6. برخی بر مبنای دو دیدگاه قرآنی خلافت انسان و نظارت الهی بر او، بر این باورند که حکومت اکثریت تنها در صورت برخورداری از چارچوب دین از مشروعیت الهی برخوردار خواهد بود.[۱۶]
  7. در دیدگاه گروهی دیگر، آیات نفی اعتبار اکثریت تنها ناظر به اظهار نظر آنها در مسائل غیبی مانند صفات و افعال خدا، قضا و قدر، قیامت و … است که دور از دسترس آنان بوده و شامل پیمان‌ها و مقررات اجتماعی نمی‌شود، افزون بر این، اقلیت مورد نظر خداوند لزوماً در یک قشر و گروه محصور نبوده و ممکن است میان آنها نیز در مسائل اجتماعی اختلاف نظر باشد، بنابراین باز گزیری از مراجعه به اکثریت نیست.[۱۷]

منابع

  1. سوره مائده، آیه۱۰۳. سوره عنکبوت، آیه۶۳. سوره حجرات، آیه ۴.
  2. سوره أنعام، آیه۳۷. سوره أعراف، آیه۱۳۱. سوره أنفال، آیه۳۴. سوره یونس، آیه۵۵. سوره قصص، آیه۱۳ و ۵۷. سوره زمر، آیه۲۹و ۴۹. سوره دخان، آیه۳۹. سوره طور، آیه۴۷. سوره نحل، آیه۷۵ و ۱۰۱. سوره أنبیاء، آیه۲۴. سوره نمل، آیه۶۱. سوره لقمان، آیه۲۵.
  3. سوره أنعام، آیه۱۱۱.
  4. سوره کهف، آیه۳۹. سوره جن، آیه۲۴.
  5. سوره بقره، آیه۱۰۰. سوره اسراء، آیه۸۵. دامغانی، حسین بن محمد، الوجوه و النظائر لالفاظ کتاب الله العزیز، ج۲، ص۱۳۹. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۳۰۹.
  6. سوره انفال، آیه۴۴. سوره سبأ، آیه۱۳. سوره اعراف، آیه۸۶. سوره انعام، آیه۳۷. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۸۰، ذیل واژه قلّ.
  7. سوره شوری، آیه ۳۸. سوره آل‌عمران، آیه۱۵۹.
  8. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷.
  9. کلینی، محمد، الکافی، ج۱، ص۱۵. ج۸، ص۲۴۴. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول، ج۱، ص۴۹.
  10. سوره آل‌عمران، آیه۱۰۳و ۱۷۳. سوره اعراف، آیه۴۸. محمودی، محمد باقر، نَهْجُ السّعادَه فی مُسْتَدْرَکِ نَهجُالبلاغه، ج۱، ص۳۵۸.
  11. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱، ص۶۲۱. ج۸، ص۳. ج۹، ص۱۷.
  12. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۱۳.
  13. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج۲۶، ص۱۹۷. ابن عاشور، محمدطاهر، التحریر والتنویر، ج۸، ص۲۵.
  14. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۰۰.
  15. مکارم شیرازی، ناصر، تفسر نمونه، ج۱۷، ص۲۸۱.
  16. الاسلام یقود الحیاه، «خلافه الانسان و شهاده الانبیاء»؛ نظریه سیاسی شهید صدر، ص۸۵ تا ص۱۰۹.
  17. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرةالمعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۵۲.