trustworthy
۲٬۵۶۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== امام علی(ع) یکی از مصادیق == | == امام علی(ع) یکی از مصادیق == | ||
بر اساس برخی روایات، رسول خدا(ص) [[امام علی(ع)]] را مصداق «امام مبین» دانسته است که خدا علم هر چیزی را در او قرار داده است.<ref>ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۰، مجلس۳۲، حدیث۵.</ref> در روایتی به نقل از [[ابنعباس]]، امام علی(ع) خود را امام مبینی دانست که میان حق و باطل جدایی میاندازد.<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۲۱۲.</ref> در روایت عمار بن یاسر نیز امیرمومنان خود را مصداق امام مبین دانسته است که تعداد موجودات را میداند.<ref>ابن شاذان قمى، أبو الفضل شاذان بن جبرئيل، الفضائل، قم، نشر رضی، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش، ص۹۴.</ref> | بر اساس برخی روایات، رسول خدا(ص) [[امام علی(ع)]] را مصداق «امام مبین» دانسته است که خدا علم هر چیزی را در او قرار داده است.<ref>ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۰، مجلس۳۲، حدیث۵.</ref> در روایتی به نقل از [[ابنعباس]]، امام علی(ع) خود را امام مبینی دانست که میان حق و باطل جدایی میاندازد.<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۲۱۲.</ref> در روایت عمار بن یاسر نیز [[امیرالمؤمنین|امیرمومنان]] خود را مصداق امام مبین دانسته است که تعداد موجودات را میداند.<ref>ابن شاذان قمى، أبو الفضل شاذان بن جبرئيل، الفضائل، قم، نشر رضی، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش، ص۹۴.</ref> | ||
[[علامه طباطبایی]] مفسر شیعه، این روایات را [[تفسیر باطنی|معنای باطنی آیه]] دانسته است و تفسیر آیه محسوب نمیشود. به اعتقاد او، مانعی ندارد که خدا به بندهای از بندگان [[توحید|موحّد]] و [[اخلاص|مخلص]] خود، علم به همه معلوماتی که در کتاب مبین است را بدهد. آن شخص پس از پیامبر(ص) امام علی(ع) است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۱۰۲.</ref> | [[علامه طباطبایی]] مفسر شیعه، این روایات را [[تفسیر باطنی|معنای باطنی آیه]] دانسته است و تفسیر آیه محسوب نمیشود. به اعتقاد او، مانعی ندارد که خدا به بندهای از بندگان [[توحید|موحّد]] و [[اخلاص|مخلص]] خود، علم به همه معلوماتی که در کتاب مبین است را بدهد. آن شخص پس از پیامبر(ص) امام علی(ع) است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۱۰۲.</ref> | ||
با كمى دقت روشن مىشود كه اين گونه روايات منافاتى با تفسير" امام مبين" به" لوح محفوظ" ندارد، زيرا قلب پاك پيامبر(ص) در درجه اول و قلب وسيع جانشين او در درجه بعد | با كمى دقت روشن مىشود كه اين گونه روايات منافاتى با تفسير" امام مبين" به" لوح محفوظ" ندارد، زيرا قلب پاك پيامبر(ص) در درجه اول و قلب وسيع جانشين او در درجه بعد آيينههايى است كه لوح محفوظ را منعكس مىكند. قسمت عظيمى از آنچه در لوح محفوظ است از سوى خدا به آن الهام مىگردد. به اين ترتيب نمونهاى از" لوح محفوظ" مىباشند. اطلاق" امام مبين" بر آن حضرت مطلب عجيبى نيست، چرا كه فرعى است كه از آن اصل گرفته شده و شاخهاى است كه به آن ريشه باز مىگردد. در اينكه منظور از امام مبين" لوح محفوظ" است شكى نيست، روايات فوق نيز قابل تطبيق بر آن مىباشد.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۸، ص۳۳۶.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |