پرش به محتوا

ایمان شهودی تجربی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
== عناصر و پیامدهای ایمان شهودی تجربی ==
[[ایمان]] تجربی و شهودی دارای پیامدها و عناصری است.  
[[ایمان]] تجربی و شهودی دارای پیامدها و عناصری است.  


* [['''کتاب مقدس''']]؛ در این تلقی، کتاب مقدس دیگر یک کتاب معصوم املا شده خطاگریز نیست؛ بلکه سراپا یک مکتوب بشری است که حکایت‌گر وقایع وحیانی خواهد بود. در این صورت عقاید نویسندگان یک‌جانبه و محدود است؛ مواجهه‌ای که به مدد مشیّت الهی بوده و به دست بشر جایزالخطا، تعبیر و توصیف شده است. اگر [[متن مقدس]] جزئی از تاریخ بشری است، می‌توان آن را از راه انواع روش‌های تحقیقات تاریخی و ادبی مورد بررسی قرار داد.
* '''کتاب مقدس'''؛ در این تلقی، [[کتاب مقدس]] دیگر یک کتاب معصوم املا شده خطاگریز نیست؛ بلکه سراپا یک مکتوب بشری است که حکایت‌گر وقایع وحیانی خواهد بود. در این صورت عقاید نویسندگان یک‌جانبه و محدود است؛ مواجهه‌ای که به مدد مشیّت الهی بوده و به دست بشر جایزالخطا، تعبیر و توصیف شده است. اگر [[متن مقدس]] جزئی از تاریخ بشری است، می‌توان آن را از راه انواع روش‌های تحقیقات تاریخی و ادبی مورد بررسی قرار داد.


همین رویکرد در برخی نوشته‌ها درباره [[قرآن]] هم دیده می‌شود. وحی امر تاریخی و نوعی فرهنگ شفاهی تلقی می‌شود و در این صورت، قرآن موجود «حکایت» آن کلامی است که بر [[پیامبر]] اکرم(ص) نازل شده است، نه «عین کلام خداوند». «آیات قرآن در بطن یک فرهنگ شفاهی نازل می‌شد و ما از این که در آن فرهنگ شفاهی میان پیامبر اکرم(ص) و مخاطبانش چه ارتباطی برقرار می‌شد، به‌درستی خبر نداریم؛ زیرا آن فرهنگ شفاهی، پس از پیامبر اکرم(ص) به یک فرهنگ مکتوب تبدیل شده است و قرآنی که امروزه در دست ما است در واقع صورت مکتوب آن فرهنگ شفاهی است».<ref>مجله کیان، ۱۳۷۹، ش ۵۲، ص۱۰.</ref> این سخن خلاف اجماع علمای شیعه بوده و تحریف لفظی قرآن شمرده شده است.
همین رویکرد در برخی نوشته‌ها درباره [[قرآن]] هم دیده می‌شود. وحی امر تاریخی و نوعی فرهنگ شفاهی تلقی می‌شود و در این صورت، قرآن موجود «حکایت» آن کلامی است که بر [[پیامبر]] اکرم(ص) نازل شده است، نه «عین کلام خداوند». «آیات قرآن در بطن یک فرهنگ شفاهی نازل می‌شد و ما از این که در آن فرهنگ شفاهی میان پیامبر اکرم(ص) و مخاطبانش چه ارتباطی برقرار می‌شد، به‌درستی خبر نداریم؛ زیرا آن فرهنگ شفاهی، پس از پیامبر اکرم(ص) به یک فرهنگ مکتوب تبدیل شده است و قرآنی که امروزه در دست ما است در واقع صورت مکتوب آن فرهنگ شفاهی است».<ref>مجله کیان، ۱۳۷۹، ش ۵۲، ص۱۰.</ref> این سخن خلاف اجماع علمای شیعه بوده و تحریف لفظی قرآن شمرده شده است.


* [['''الهیات''']]؛ ایمان تجربی شهودی، برداشتی متفاوت از الهیات ارائه می‌دهد. در این تفکر، هم [[الهیات طبیعی]] که مجموعه‌ای از مساعی انسانی برای نیل به متعلق ایمان است، نفی می‌شود و هم [[الهیات نقلی]] که مجموعه‌ای از احکام و گزاره‌های کلامی است. این دو الهیات با انکشاف و حضور خداوند در تاریخ بشر، منافات دارد؛ زیرا ایمان در این نگرش، دگرگون شدن انسان و نوعی درگیری و چالش تجربی شخصی است. اگر کسی توانست حضور خدا را در حوادث تاریخی جهان مشاهده کند و عوامل دیگر، او را از این شهود بازنداشت، به‌راستی ایمان دارد.
* '''الهیات'''؛ ایمان تجربی شهودی، برداشتی متفاوت از [[الهیات]] ارائه می‌دهد. در این تفکر، هم [[الهیات طبیعی]] که مجموعه‌ای از مساعی انسانی برای نیل به متعلق ایمان است، نفی می‌شود و هم [[الهیات نقلی]] که مجموعه‌ای از احکام و گزاره‌های کلامی است. این دو الهیات با انکشاف و حضور خداوند در تاریخ بشر، منافات دارد؛ زیرا ایمان در این نگرش، دگرگون شدن انسان و نوعی درگیری و چالش تجربی شخصی است. اگر کسی توانست حضور خدا را در حوادث تاریخی جهان مشاهده کند و عوامل دیگر، او را از این شهود بازنداشت، به‌راستی ایمان دارد.


* '''تجربه درونی'''؛ دیدگاه غیر زبانی در این رویکرد می‌گوید که چون وحی نوعی تجربه درونی [[انسان]] است و تجربه از دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی نظیر استیس<ref>استیس، وات، عرفان و فلسفه، ترجمهٔ بهاءالدین خرمشاهی، ص۲۸–۱۹.</ref> همیشه با تعبیر همراه است، هیچ وحی تعبیر ناشده‌ای وجود ندارد. از خصایص مهم تلقی تجربی شهودی آن است که وحی [[تجربه]] عریان نیست؛ حتی وقایع خطیر تاریخی گذشته نمی‌تواند از تعبیر انسانی گذشته و حال تفکیک شود. در تجربه وحیانی نیز سهم داننده و فاعل شناسایی را نمی‌توان نادیده گرفت؛ بنابراین علقه‌ها و انتظارات او در تفسیر و تعبیر [[وحی]] بسی مؤثر است. وحی به مثابه انکشاف نفس [[خدا]] در مقام یک واقعه تاریخی، به صورت تمام‌عیار تفسیر می‌شود. معنای هر واقعه وحیانی، ضرورتاً معنا از دیدِ کسی یا برای کسی است و حاصل کلام این‌که، وحی در این تلقی، از سنخ «تجربه نبوی» بوده که طبعاً ذومراتب است و از این طریق قابل تعمیم.
* '''تجربه درونی'''؛ دیدگاه غیر زبانی در این رویکرد می‌گوید که چون وحی نوعی تجربه درونی [[انسان]] است و تجربه از دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی نظیر استیس<ref>استیس، وات، عرفان و فلسفه، ترجمهٔ بهاءالدین خرمشاهی، ص۲۸–۱۹.</ref> همیشه با تعبیر همراه است، هیچ وحی تعبیر ناشده‌ای وجود ندارد. از خصایص مهم تلقی تجربی شهودی آن است که وحی [[تجربه]] عریان نیست؛ حتی وقایع خطیر تاریخی گذشته نمی‌تواند از تعبیر انسانی گذشته و حال تفکیک شود. در تجربه وحیانی نیز سهم داننده و فاعل شناسایی را نمی‌توان نادیده گرفت؛ بنابراین علقه‌ها و انتظارات او در تفسیر و تعبیر [[وحی]] بسی مؤثر است. وحی به مثابه انکشاف نفس [[خدا]] در مقام یک واقعه تاریخی، به صورت تمام‌عیار تفسیر می‌شود. معنای هر واقعه وحیانی، ضرورتاً معنا از دیدِ کسی یا برای کسی است و حاصل کلام این‌که، وحی در این تلقی، از سنخ «تجربه نبوی» بوده که طبعاً ذومراتب است و از این طریق قابل تعمیم.
۱٬۴۰۷

ویرایش