automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۹۹۰
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
}} | }} | ||
و من یتوکل علی الله فهو حسبه | و من یتوکل علی الله فهو حسبه | ||
هر كس از محرمات الهى به خاطر خدا و ترس از او بپرهيزد، و حدود او را نشكند، و حرمت شرايعش را هتك ننموده، به آن عمل كند" يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً" خداى تعالى برايش راه نجاتى از تنگناى مشكلات زندگى فراهم مىكند، چون شريعت او فطرى است، و خداى تعالى بشر را به وسيله آن شرايع به چيزى دعوت مىكند كه فطرت خود او اقتضاى آن را دارد، و حاجت فطرتش را بر مىآورد، و سعادت دنيايى و آخرتيش را تامين مىكند، و از همسر و مال و هر چيز ديگرى كه مايه خوشى زندگى او و پاكى حياتش باشد، از راهى كه خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزى مىفرمايد، پس مؤمن اين ترس را به خود راه ندهد كه اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به اين جهت از آن محرمات كام نگيرد، خوشى زندگيش تامين نشود، و به تنگى معيشت دچار گردد، نه، اينطور نيست، براى اينكه رزق از ناحيه خداى تعالى ضمانت شده و خدا قادر است كه از عهده ضمانت خود بر آيد.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص: 314 | |||
</ref> | |||
و كسى كه بر خدا توكل كند، از نفس و هواهاى آن، و فرمانهايى كه مىدهد، خود را كنار بكشد و اراده خداى سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملى را كه خدا از او مىخواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد، و به عبارتى ديگر به دين خدا متدين شود و به احكام او عمل كند." فَهُوَ حَسْبُهُ"- چنين كسى خدا كافى و كفيل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را كه او آرزو كند، خداى تعالى هم همان را برايش مىخواهد، البته آنچه را كه او به مقتضاى فطرتش مايه خوشى زندگى و سعادت خود تشخيص مىدهد، نه آنچه را كه واهمه كاذبش سعادت و خوشى مىداند.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص: 314</ref> | |||
و اينكه فرمود: خدا كافى و كفيل او است، علتش اين است كه خداى تعالى آخرين سبب است، كه تمامى سببها بدو منتهى مىشود، در نتيجه وقتى او چيزى را اراده كند بجا مىآورد و به خواسته خود مىرسد، بدون اينكه ارادهاش دگرگونى پذيرد. اما ساير اسباب كه انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها مىشوند، سببيت خود را از ناحيه خدا مالكند، و آن مقدار را مالكند كه او به آنها داده، و هر صاحب قدرتى آن مقدار قدرت دارد كه به آن داده، در نتيجه در مقام فعل آن مقدار مىتواند عمل كند كه او اجازهاش داده باشد. پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است، و هيچ سبب ديگر چنين نيست.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج19، ص: ۳۱۴.</ref> | |||
== بیان آیه == | == بیان آیه == |