۱۳۰
ویرایش
Tearful2021 (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی « {{شروع متن}} {{سوال}} آیا «دین افیون جامعه است»؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} '''دین افیون جامعه است''' بدین معنی که علت پیشرفت نکردن انسان، دین میباشد. دین سبب شده تا انسان بپذیرد همیشه تحت ظلم قرار داشته و جایی برای فرار از آن ندارد. این نظریه را کارل مار...» ایجاد کرد) |
Tearful2021 (بحث | مشارکتها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسههای عربی) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*مارکس میگوید:«انسان [[الهی نبودن ادیان|سازنده دین]] است نه دین سازنده انسان،... دین در عین حال بیانگر هلاکت واقعی و اعتراضی به آن فلاکت است، دین به منزله آهِ یک موجود مستأصل، قلب یک جهان سنگدل، و نیز روح هستی بیروح است. دین تریاک مردم است.»<ref>آندره | *مارکس میگوید:«انسان [[الهی نبودن ادیان|سازنده دین]] است نه دین سازنده انسان،... دین در عین حال بیانگر هلاکت واقعی و اعتراضی به آن فلاکت است، دین به منزله آهِ یک موجود مستأصل، قلب یک جهان سنگدل، و نیز روح هستی بیروح است. دین تریاک مردم است.»<ref>آندره پیتر، مارکس و مارکسیسم، صفحه 262.</ref> | ||
در تفکر مارکس، «عامل اقتصادی» زیربنا بوده و پدیدههای اجتماعی رو بنای آن هستند. بنابراین، تمام حالات اجتماع به زیربنا بستگی دارد. دین نیز به عنوان یک پدیده اجتماعی، روبنای اقتصاد است. لذا برای ازبین بردن دین، باید مناسبات اقتصادی و مادی را تغییر داد. <ref> | در تفکر مارکس، «عامل اقتصادی» زیربنا بوده و پدیدههای اجتماعی رو بنای آن هستند. بنابراین، تمام حالات اجتماع به زیربنا بستگی دارد. دین نیز به عنوان یک پدیده اجتماعی، روبنای اقتصاد است. لذا برای ازبین بردن دین، باید مناسبات اقتصادی و مادی را تغییر داد. <ref>مارکس و مارکسیسم، صفحه 281.</ref> | ||
بررسی زمانه مارکس نیز مؤید او است. دین در خدمت بقای دولت و حفظ منافع ثروتمندان بوده و خطابه و موعظههای کشیشان، در جهت حفظ ثروت انجام میشده است. | بررسی زمانه مارکس نیز مؤید او است. دین در خدمت بقای دولت و حفظ منافع ثروتمندان بوده و خطابه و موعظههای کشیشان، در جهت حفظ ثروت انجام میشده است. | ||
== نقد نظریه مارکس== | == نقد نظریه مارکس== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
طبق نظر مارکس، آورنده و پیروان اولیه هر آئینی، باید از طبقه حاکم باشند اما خلاف منابع مسلم تاریخی است. به عنوان مثال، [[داستان تولد حضرت موسی(ع)|حضرت موسی]] اگر از طبقه حاکم باشد، چرا بر علیه استثمارگران قیام کرد؟. اما اگر از طبقه ستمدیده باشد؛ خلاف سخن خودشان است. <ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، جلد 3، صفحه 577 - 581.</ref><br> | طبق نظر مارکس، آورنده و پیروان اولیه هر آئینی، باید از طبقه حاکم باشند اما خلاف منابع مسلم تاریخی است. به عنوان مثال، [[داستان تولد حضرت موسی(ع)|حضرت موسی]] اگر از طبقه حاکم باشد، چرا بر علیه استثمارگران قیام کرد؟. اما اگر از طبقه ستمدیده باشد؛ خلاف سخن خودشان است. <ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، جلد 3، صفحه 577 - 581.</ref><br> | ||
در واقع این انسان است که برای سود خود، دین را به نفع خودش تفسیر میکند.<ref>ژان پل | در واقع این انسان است که برای سود خود، دین را به نفع خودش تفسیر میکند.<ref>ژان پل ویلم، جامعهشناسی ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، نقد و بررسی علامه محمدتقی جعفری، صفحه 7 - 8.</ref> همچنین مارکس، به عنوان یک نظریه پرداز، فقط جامعه غربی خودش را دیده است. حال آنکه در همان زمان، اسلام در جامعه شرقی، یعنی آسیا در حال تمدن سازی است. <ref>همان</ref> | ||
از نظر اسلام، دین ریشه فطری دارد. پیامبران آن نیز از جانب خداوند آمدند تا انسان را به جنبش و حرکت دعوت کرده، رشد دهند. لذا دین، افیون نیست. بلکه شور و انقلاب و قیام بر علیه ظالم است. | از نظر اسلام، دین ریشه فطری دارد. پیامبران آن نیز از جانب خداوند آمدند تا انسان را به جنبش و حرکت دعوت کرده، رشد دهند. لذا دین، افیون نیست. بلکه شور و انقلاب و قیام بر علیه ظالم است. | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
#شهید مطهری، | #شهید مطهری، کتاب فطرت. | ||
#شهید مطهری، مقدمه ای بر جهان | #شهید مطهری، مقدمه ای بر جهان بینی توحیدی، بخش جامعه و تاریخ، و نیز بخش انسان و ایمان. | ||
#علامه مصباح، | #علامه مصباح، پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک، جلد 2. | ||
# | #آیت الله جوادی آملی، دینشناسی. | ||
== منابع== | == منابع== |
ویرایش