automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
تقريبا همه انديشمندان [[شيعه]] و [[اهل سنت]]، دريافت و ابلاغ [[وحى]] را معصومانه مى دانند و شيعيان با استناد به دلايلى، از جمله روايات فراوانى كه از [[اهل بيت(ع)]] رسيده است، معصومان را از هر گونه خطا و نسيانى بركنار مى شمارند. [[امام رضا(ع)]] در توصیف رهبران الهى فرمودند: | تقريبا همه انديشمندان [[شيعه]] و [[اهل سنت]]، دريافت و ابلاغ [[وحى]] را معصومانه مى دانند و شيعيان با استناد به دلايلى، از جمله روايات فراوانى كه از [[اهل بيت(ع)]] رسيده است، معصومان را از هر گونه خطا و نسيانى بركنار مى شمارند. [[امام رضا(ع)]] در توصیف رهبران الهى فرمودند: | ||
«وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ» (شخصى كه [[خداوند]] وى را براى اداره امور بندگانش بر مىگزيند) معصوم و برخوردار از تأييدات، توفيقات و راهنمايىهاى الهى بوده، از هر خطا و لغزشى در امان است. | «وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ»<ref>کلینی، الكافى، ج۱، ص۲۰۲. براى آشنايى با برخى ديگر از روايات، ر.ك: مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۴۳۹; ۱۷، ص۱۰۸; ج۳۶، ص۲۴۴; ج۶۵، ص۳۸۹; و ج۹۹، ص۱۵۰.</ref> (شخصى كه [[خداوند]] وى را براى اداره امور بندگانش بر مىگزيند) معصوم و برخوردار از تأييدات، توفيقات و راهنمايىهاى الهى بوده، از هر خطا و لغزشى در امان است. | ||
'''آگاهی انبیاء و امامان از تمامی حقایق هستی''' | '''آگاهی انبیاء و امامان از تمامی حقایق هستی''' | ||
«عصمت از خطا» رابطه جدايى ناپذير با علم معصومان دارد. اگر پيامبر نداند كه درخت خرما بدون تلقيح ثمرى نمىدهد، از فرو افتادن در خطا ايمن نخواهد بود. درباره گستره علم معصومان نظريههاى گوناگونى قابل طرح است كه بر اساس يكى از آن ها [[پيامبران]] و امامان از تمامى حقايق هستى آگاهى دارند. هر چند وظيفه عملىشان اين است كه جز در موارد ضرورى، تنها علومى را كه از راه هاى عادى به دست آوردهاند، ملاک رفتار خود قرار دهند. براين اساس، جاى شگفتى نيست اگر از آنان كارى سر زند كه ديدههاى ظاهربين آن را خطا مى انگارد; زيرا اگر هم بتوان چنين رفتارى را خطا ناميد، در واقع خطايى است كه از سرِ عمد روى داده است، و اين خود نشانه اى از عظمت روح آنها است كه مى توانند در عين بهره مندى از خزانه [[غيب الهى]]، لب از سخن بدوزند و جز به فرمان حق از هم نگشايند. | «عصمت از خطا» رابطه جدايى ناپذير با علم معصومان دارد.<ref>پژوهشى در عصمت معصومان، ص۲۳۹ـ۲۳۴.</ref> اگر پيامبر نداند كه درخت خرما بدون تلقيح ثمرى نمىدهد، از فرو افتادن در خطا ايمن نخواهد بود. درباره گستره علم معصومان نظريههاى گوناگونى قابل طرح است<ref>ر.ك: شرح الشفاء، ج۲، ص۲۱۲ـ۲۱۱; الامامة و الولاية فى القرآن الكريم، ص۲۲۴ـ۲۲۳; الميزان، ج۱۸، ص۱۹۴ـ۱۹۲; عقائد الامامية، ص ۶۹ـ۶۷; مصنفات الشيخ المفيد، ج۴، اوائل المقالات، ص۶۷; پيام قرآن، ج۷، ص۲۵۳ـ۲۴۹; و منشورجاويد، ج۸، ص۴۱۸ـ۳۰۹.</ref> كه بر اساس يكى از آن ها [[پيامبران]] و امامان از تمامى حقايق هستى آگاهى دارند. هر چند وظيفه عملىشان اين است كه جز در موارد ضرورى، تنها علومى را كه از راه هاى عادى به دست آوردهاند، ملاک رفتار خود قرار دهند. براين اساس، جاى شگفتى نيست اگر از آنان كارى سر زند كه ديدههاى ظاهربين آن را خطا مى انگارد; زيرا اگر هم بتوان چنين رفتارى را خطا ناميد، در واقع خطايى است كه از سرِ عمد روى داده است، و اين خود نشانه اى از عظمت روح آنها است كه مى توانند در عين بهره مندى از خزانه [[غيب الهى]]، لب از سخن بدوزند و جز به فرمان حق از هم نگشايند. | ||
'''غیر واقعی بودن ماجرای تلقیح درخت خرما''' | '''غیر واقعی بودن ماجرای تلقیح درخت خرما''' | ||
داستان جلوگيرى [[رسول خدا(ص)]] از تلقيح درخت خرما، بسيار عجيب و باور نكردنى مىنمايد. پذيرفتنى نیست كه كسى پس از حدود شصت سال زندگى در سرزمين عربستان، كه همواره مركز پرورش نخل و توليد خرما بوده است، از ضرورت بارورى درخت خرما آگاهى نداشتهباشد. از سوى ديگر، چگونه مىتوان باور كرد مردمى كه سال ها در اين زمينه تجربه اندوختهاند و چه بسا در برخى از شرايط از تلقيح درختى باز مانده و پیامدهاى آن را ديدهاند، بدون هيچگونه چون و چرا دست از اين كار بکشند. (به ويژه آن كه در ميان اصحاب، سست ايمانانى بودند كه حتّى در مسائل دينى و اخروى لب به اعتراض مىگشودند و احكام پيامبر را زير سؤال مى بردند، چه رسد به امور دنيوى)! | داستان جلوگيرى [[رسول خدا(ص)]] از تلقيح درخت خرما، بسيار عجيب و باور نكردنى مىنمايد. پذيرفتنى نیست كه كسى پس از حدود شصت سال زندگى در سرزمين عربستان، كه همواره مركز پرورش نخل و توليد خرما بوده است، از ضرورت بارورى درخت خرما آگاهى نداشتهباشد. از سوى ديگر، چگونه مىتوان باور كرد مردمى كه سال ها در اين زمينه تجربه اندوختهاند و چه بسا در برخى از شرايط از تلقيح درختى باز مانده و پیامدهاى آن را ديدهاند، بدون هيچگونه چون و چرا دست از اين كار بکشند. (به ويژه آن كه در ميان اصحاب، سست ايمانانى بودند كه حتّى در مسائل دينى و اخروى لب به اعتراض مىگشودند و احكام پيامبر را زير سؤال مى بردند، چه رسد به امور دنيوى)!<ref>بسيارى از نويسندگان، اين داستان را دست آويزى براى انكار عصمت پيامبر(دست كم در امور عادى) قرار داده اند. براى نمونه، ر.ك: اضواء على السنة المحمديّة، ص۴۴ـ۴۳; و پژوهش هايى درباره قرآن و وحى، ص۴۶ـ۴۵.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |