automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== تاریخچه اصطلاح == | == تاریخچه اصطلاح == | ||
اصطلاح «اصول اعتقادی» در قرآن نیامده است و در مجموعههای حدیثی چون صحاح سته و بحار الانوار - با توجه به فهرستهایی كه از واژگان این كتابها نوشته شده - این اصطلاح به چشم نمیخورد. این امر نشان میدهد كه چنین تعبیری در دستگاههای كلامی دهها سال پس از عصر پیامبر(ص) كه در صدد تبیین دین اسلام در یك دستگاه فكری منسجم بودند، پدید آمده است. به هر روی، اصطلاح اصول اعتقادی تعبیر دقیقی از ماهیت دین و دینداری در اسلام است و دینداری بدون وجود هر یك از این مفاهیم، معنای خود را از دست میدهد.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مدخل.</ref> | اصطلاح «اصول اعتقادی» در قرآن نیامده است و در مجموعههای حدیثی چون صحاح سته و بحار الانوار - با توجه به فهرستهایی كه از واژگان این كتابها نوشته شده - این اصطلاح به چشم نمیخورد. این امر نشان میدهد كه چنین تعبیری در دستگاههای كلامی دهها سال پس از عصر پیامبر(ص) كه در صدد تبیین دین اسلام در یك دستگاه فكری منسجم بودند، پدید آمده است. به هر روی، اصطلاح اصول اعتقادی تعبیر دقیقی از ماهیت دین و دینداری در اسلام است و دینداری بدون وجود هر یك از این مفاهیم، معنای خود را از دست میدهد.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل مدخل.</ref> | ||
== جایگاه == | |||
در هر شريعتى اصولى هست و فروعى منظور از اصول پايههاى اساسى دين است كه نخست بايد بدانها پاى بند بود و سپس به فروعى كه بر اساس آن اصول است. | |||
اصول دين معمولا مربوط باعتقاد است و فروع دين مربوط به عمل است اصول دين اسلام را بعضى 5 اصل دانستهاند يعنى توحيد خداى متعال،عدل خداى متعال،نبوت،امامت،معاد. | |||
پاره سه اصل دانستهاند كه توحيد، عدل،نبوت باشد بعضى توحيد،نبوت و امامت را از اصول دانستهاند و عقايدى ديگر.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، کومش، ج۱، ص۲۲۳.</ref> | |||
== اصول دین == | == اصول دین == |