۱۱٬۹۱۳
ویرایش
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== بررسی روایت «لا عدوی فی الإسلام» == | == بررسی روایت «لا عدوی فی الإسلام» == | ||
روایت «لَا عَدْوَى فی | روایت «لَا عَدْوَى فی الاسلام؛ در اسلام جیزی قابل سرایت نیست» موجب برخی برداشتهای غلط گردیده است، این روایت که سند آن از طریق شیعه بسیار ضعیف است؛ در منابع اهلسنت به جهت نقل در صحاح مسلم و بخاری<ref>بخاری، محمدبنإسماعیل، صحیح البخاری، محقق: محمد زهیربنناصر الناصر، بیروت: دارطوق النجاه، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۱۹، ۲۶، ۲۷ و ۳۱.</ref> صحیح دانسته شده است، هرچند که در میان اهلسنت نیز موجب چالشهایی شده و بر تعارض آن با روایات دیگر جدالهایی رخ داده است.<ref>ر. ک. أبوالحسن القشیری النیسابوری، مسلمبنالحجاج، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۳۱و۳۲.</ref> | ||
این روایت در منابع شیعی چنین نقل شده است: | این روایت در منابع شیعی چنین نقل شده است: | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
برخی از افراطگرایان در حوزه طب سنتی با استناد به ظهور این روایت از بیماریهای مسری پرهیز ندارند و دیگران را هم تشویق به بیمبالاتی در این زمینه میکنند. ایشان معتقدند مقصود روایت این است که مسلمان با در پیش گرفتن سبک زندگی اسلامی بیمار نخواهد شد و با اشاره به روایات هم غذا شدن معصومان(ع) با بیماران جذامی توکل به خدا را حل مشکل میدانند. این توجیه با روایات دوری از بیماریهای واگیردار تعارض دارد و تفاوت میان جزام واگیردار با غیر واگیردار نیز استدلال آنرا خدشهدار میکند. | برخی از افراطگرایان در حوزه طب سنتی با استناد به ظهور این روایت از بیماریهای مسری پرهیز ندارند و دیگران را هم تشویق به بیمبالاتی در این زمینه میکنند. ایشان معتقدند مقصود روایت این است که مسلمان با در پیش گرفتن سبک زندگی اسلامی بیمار نخواهد شد و با اشاره به روایات هم غذا شدن معصومان(ع) با بیماران جذامی توکل به خدا را حل مشکل میدانند. این توجیه با روایات دوری از بیماریهای واگیردار تعارض دارد و تفاوت میان جزام واگیردار با غیر واگیردار نیز استدلال آنرا خدشهدار میکند. | ||
=== پذیرش اصل سرایت و رد حکم آن === | |||
«عدوی» در روایت «قابل سرایت نیستند» در زمره «طیره» (فال بد) آمده است و طیره یکی از موارد نهگانهای است که در [[حدیث رفع]] بیان شده است، لذا در حکم نیز باید به آن موارد ملحق شود. | |||
مطابق نظر مشهور علما موارد نهگانه حدیث رفع، حقیقتشان نفی نشده است، بلکه آثار یا حکم آن موارد توسط خداوند از ذمه مکلفین برداشته شده است؛ لذا با توجه به این که سرایت از یافتههای روشن بشر است که از گذشتههای دور بدان معتقد بوده است، نفی حقیقت آن به هیچ وجه معقول نیست و غرض، نفی آثار حقوقی آن است. | مطابق نظر مشهور علما موارد نهگانه حدیث رفع، حقیقتشان نفی نشده است، بلکه آثار یا حکم آن موارد توسط خداوند از ذمه مکلفین برداشته شده است؛ لذا با توجه به این که سرایت از یافتههای روشن بشر است که از گذشتههای دور بدان معتقد بوده است، نفی حقیقت آن به هیچ وجه معقول نیست و غرض، نفی آثار حقوقی آن است. |