|
|
خط ۲۲: |
خط ۲۲: |
|
| |
|
| == بررسی روایت «لا عدوی فی الإسلام» == | | == بررسی روایت «لا عدوی فی الإسلام» == |
| روایت «لَا عَدْوَى فی الاسلام؛ در اسلام جیزی قابل سرایت نیست» موجب برخی برداشتهای غلط گردیده است، این روایت که سند آن از طریق شیعه بسیار ضعیف است؛ در منابع اهلسنت به جهت نقل در صحاح مسلم و بخاری<ref>بخاری، محمدبنإسماعیل، صحیح البخاری، محقق: محمد زهیربنناصر الناصر، بیروت: دارطوق النجاه، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۱۹، ۲۶، ۲۷ و ۳۱.</ref> صحیح دانسته شده است، هرچند که در میان اهلسنت نیز موجب چالشهایی شده و بر تعارض آن با روایات دیگر جدالهایی رخ داده است.<ref>ر. ک. أبوالحسن القشیری النیسابوری، مسلمبنالحجاج، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۳۱و۳۲.</ref> | | روایت «لَا عَدْوَى فی الاسلام؛ در اسلام سرایت نیست» موجب برخی برداشتهای غلط گردیده است، این روایت که سند آن از طریق شیعه بسیار ضعیف است؛ در منابع اهلسنت به جهت نقل در صحاح مسلم و بخاری<ref>بخاری، محمدبنإسماعیل، صحیح البخاری، محقق: محمد زهیربنناصر الناصر، بیروت: دارطوق النجاه، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۱۹، ۲۶، ۲۷ و ۳۱.</ref> صحیح دانسته شده است، هرچند که در میان اهلسنت نیز موجب چالشهایی شده و بر تعارض آن با روایات دیگر جدالهایی رخ داده است.<ref>ر. ک. أبوالحسن القشیری النیسابوری، مسلمبنالحجاج، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی ۱۴۲۱ق، ج۷، ص۳۱و۳۲.</ref> |
|
| |
|
| این روایت در منابع شیعی چنین نقل شده است: | | این روایت در منابع شیعی چنین نقل شده است: |
خط ۳۱: |
خط ۳۱: |
|
| |
|
| === پذیرش اصل سرایت و رد حکم آن === | | === پذیرش اصل سرایت و رد حکم آن === |
| «عدوی» در روایت «قابل سرایت نیستند» در زمره «طیره» (فال بد) آمده است و طیره یکی از موارد نهگانهای است که در [[حدیث رفع]] بیان شده است، لذا در حکم نیز باید به آن موارد ملحق شود. | | «عدوی» در روایت «لَا عَدْوَى فی الاسلام؛ در اسلام سرایت نیست» در کنار «طیره» (فال بد) آمده است. طیره یکی از موارد نهگانهای است که در [[حدیث رفع]] بیان شده است. مطابق نظر مشهور علما، موارد نهگانه حدیث رفع، حقیقتشان نفی نشده، بلکه آثار یا حکم آن موارد، توسط خداوند از مسلمانان برداشته شده است. سرایت نیز به مانند طیره و موارد دیگر تنها رفع حکم و نفی آثار حقوقی آن است و نه رفع اصل آن. |
|
| |
|
| مطابق نظر مشهور علما موارد نهگانه حدیث رفع، حقیقتشان نفی نشده است، بلکه آثار یا حکم آن موارد توسط خداوند از ذمه مکلفین برداشته شده است؛ لذا با توجه به این که سرایت از یافتههای روشن بشر است که از گذشتههای دور بدان معتقد بوده است، نفی حقیقت آن به هیچ وجه معقول نیست و غرض، نفی آثار حقوقی آن است.
| | این معنا بوسیله فرمایش امام علی(ع) تأیید میشود که «و الطیره لیست بحق، والعدوی لیست بحق؛<ref>نهج البلاغه، حکمت۴۰۰.</ref> در این روایت حضرت نمیفرماید سرایت وجود ندارد، بلکه حکم آن را نفی میفرماید و شخصی که بیماری از او سرایت کرده، ضامن نیست و در صورت سرایت بیماری هیچ حقی برای شخص مبتلا شده نسبت به فرد مبتلا کننده به وجود نمیآید. |
| | |
| این امر مهم با فرمایش امام علی(ع) تقویت میگردد که فرموده است: «و الطیره لیست بحق، والعدوی لیست بحق».<ref>نهج البلاغه، حکمت۴۰۰.</ref>
| |
| | |
| در این روایت حضرت نمیفرماید سرایت وجود ندارد، بلکه حکم آن را نفی میفرماید؛ بنابراین فرض نقش فاعلی شخص بیمار منتفی میگردد، بدین معنا که فاعل ضامن نیست و در صورت سرایت بیماری هیچ حقی برای شخص مبتلا شده نسبت به فرد مبتلا کننده به وجود نمیآید. | |
| | |
| اصلیترین مؤید این تعبیر فرازی از فرمایش پیامبر گرامی اسلام(ع) در این روایت است که پرسید: «یا اعرابی فمن اعدی الاول؟ ای اعرابی! بار نخست از چه کسی سرایت کرد؟» به قرینه این فراز از روایت که در ظاهر ارتباطی به سؤال بادیه نشین ندارد، چند فرض در ذیل بیان میشود:
| |
| * این که (العیاذ بالله) گفته شود پیامبر(ع) متوجه سؤال اعرابی نشده و چنین پاسخی داده است، قطعاً فرض باطلی است.
| |
| * این که پیامبر(ع) سخن عامیانه بادیه نشین را به مفهومی بلندتر منتقل فرموده و در مقام بیان حقوق این مسئله است تا بفهماند در سرایت حقی برای فرد مبتلا شده نسبت به مبتلا کننده وجود ندارد تا این که بخواهد ادعای خسارت نماید؛ این تعبیر با فرض ما مطابقت دارد.
| |
| * این که قائل شویم در نقل سخن اعرابی دقت نشده است، ولی فرمایش پیامبر(ع) به دقت ضبط شده است؛ البته نه این که اشتباه از ناحیه امام(ع) باشد که ناقل بخش دوم روایت است، بلکه در نقلهای بعدی این بیتوجهی صورت گرفته است، لذا احتمال آن وجود دارد که سؤال اعرابی از حقوق صاحب حیوان مبتلا شده نسبت به صاحب حیوان مبتلا کننده بوده است که این تعبیر هم با فرض ما سازگار است.
| |
| * این که پیامبر(ع) مانند موارد دیگر، پاسخ به سؤال از آنچه که مد نظر اعرابی بوده است دادهاند، از مواردی است که برای دیگران غیب و برای رسول خدا(ع) عیان بوده است، در این صورت نیز، فرض ما به قوت خود باقی خواهد بود.
| |
| | |
| لذا مسئله میتواند به این شکل حل شود و تعارضی میان روایت «لاعدوی فی الاسلام» با روایات دیگر به وجود نخواهد آمد.
| |
|
| |
|
| | . |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
خط ۶۵: |
خط ۵۴: |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر = |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی = شد |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = الف | | | اولویت = ب |
| | کیفیت = ب | | | کیفیت = ب |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |