automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== ابوالخطاب == | == ابوالخطاب و خطابیه == | ||
ابوالخطاب، محمد بن مقلاص اسدی کوفی که به ابو زینب اسدی معروف است در ابتداء از اصحاب امام صادق(ع) و شیعه بوده و سپس غالی گردیده است.<ref>حلی، حسین بن یوسف، منتهی المطلب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۷۱.</ref> هنگامی که امام صادق(ع) از اعتقاد غلوآمیز او آگاهی یافت از او تبرئه جسته و مورد لعنت خود قرار داد. ابوالخطاب پس از آن مردم را به سوی خود دعوت نمود و خود را بتی قلمداد کرد و گمان میکرد انبیاء تفویض نمودهاند که مردم از او اطاعت کنند. او معتقد بود که تمام امامان نبی هستند بلکه به الوهیت ائمه باور داشته است و میپنداشت که حسن و حسین(ع) پسران خدا میباشند. بعد از قتل ابوالخطاب پیروان او معتقد بودهاند که شخصی به نام «معمر» جانشین او، وی را عبادت میکرده است. یکی از اعتقادات دیگر این فرقه این است که بهشت همین نعمتهای دنیا و جهنم سختیهای آن است و دنیا فنا ناپذیر است و روی این جهت تمام محرمات را مباح دانسته و فرائض را ترک نمودند.<ref>جزائری، سید نعمتالله، نور البراهین، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۰.</ref> | ابوالخطاب، محمد بن مقلاص اسدی کوفی که به ابو زینب اسدی معروف است در ابتداء از اصحاب امام صادق(ع) و شیعه بوده و سپس غالی گردیده است.<ref>حلی، حسین بن یوسف، منتهی المطلب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۷۱.</ref> هنگامی که امام صادق(ع) از اعتقاد غلوآمیز او آگاهی یافت از او تبرئه جسته و مورد لعنت خود قرار داد. ابوالخطاب پس از آن مردم را به سوی خود دعوت نمود و خود را بتی قلمداد کرد و گمان میکرد انبیاء تفویض نمودهاند که مردم از او اطاعت کنند. او معتقد بود که تمام امامان نبی هستند بلکه به الوهیت ائمه باور داشته است و میپنداشت که حسن و حسین(ع) پسران خدا میباشند. بعد از قتل ابوالخطاب پیروان او معتقد بودهاند که شخصی به نام «معمر» جانشین او، وی را عبادت میکرده است. یکی از اعتقادات دیگر این فرقه این است که بهشت همین نعمتهای دنیا و جهنم سختیهای آن است و دنیا فنا ناپذیر است و روی این جهت تمام محرمات را مباح دانسته و فرائض را ترک نمودند.<ref>جزائری، سید نعمتالله، نور البراهین، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۰.</ref> | ||
خط ۳۲: | خط ۲۵: | ||
گروهى از غلات كه (مخمسه) ناميده مى شدند على(ع) را خالق جهان تصور مى كردند و معتقد بودند: سلمان فارسى مقداد ابوذر و عمروبن اميّه صيمرى ازجانب على(ع) بر مصالح عالم موكل هستند.<ref>غلات در نظر گاه شيخ مفيد، نشریه حوزه، شماره ۵۴، ۱۳۷۱.</ref> | گروهى از غلات كه (مخمسه) ناميده مى شدند على(ع) را خالق جهان تصور مى كردند و معتقد بودند: سلمان فارسى مقداد ابوذر و عمروبن اميّه صيمرى ازجانب على(ع) بر مصالح عالم موكل هستند.<ref>غلات در نظر گاه شيخ مفيد، نشریه حوزه، شماره ۵۴، ۱۳۷۱.</ref> | ||
فرقه مخمسه از فرقههای غلات بوده که در همان قرنهای اول منقرض شده است. غلات به کسانی گفته میشود که با وجود تظاهر به دین اسلام، الوهیت یا نبوت را به امام علی(ع) و سایر ائمه(ع) نسبت میدهند و آنان را به اموری توصیف میکنند که برای آنان نمیباشند.<ref>شیخ مفید، محمد بن نعمان، تصحیح اعتقادات الامامیه، بیروت، دارالمفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ص۱۳۱.</ref> | |||
امامیه (شیعه دوازده امامی) اعتقاد دارند که غلات کافر به خدا هستند و از یهود و نصاری و مجوس و قدریه و حروریه (خوارج) و از جمیع اهل بدعت گمراه ترند.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات فی دین الامامیه، بی تا، ص۷۱.</ref> | |||
مخمسه از پیروان ابوالخطاب میباشد. این فرقه در کتابهای فرق و مذاهب به نام خطابیه نیز یاد میشود. پیروان این فرقه معتقدند که خداوند به صورت پنج نفر ظاهر گردیده و آنان عبارتند از: محمد(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع).<ref>همان.</ref> | |||
مخمسه به فرقه دیگری هم گفته میشود که منسوب به خانواده کرخیها است. این فرقه توسط قاسم بن علی بن محمد کرخی تأسیس شد و برادرش به نام احمد و دو پسرش به نامهای جعفر و محمد اولین پیروان او هستند. این فرقه معتقد بوده که پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) و فاطمه و حسن و حسین(ع) پنج نورند که از قدیم بوده و تا ابد خواهند بود.<ref>احادیث نور النبی و اهل بیته(ع)، تألیف مرکز المصطفی، ص۴۱.</ref> و گفته شده این فرقه معتقد بوده که خداوند متعال اداره مصالح بندگان خود را به پنج نفر سپرده است و آنها عبارتنداز: سلمان، مقداد، عمار، ابوذر و عمر و ابن امیه.<ref>نوری طبرسی، حسین، خاتمه المستدرک، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۳.</ref> | |||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == |