trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== ماهیت عدمی شر == | == ماهیت عدمی شر == | ||
از نظر مطهری منظور کسانی که میگویند «شر عدمی است» این نیست که آنچه به نام شر شناخته میشود وجود ندارد تا گفته شود این گزاره خلاف ضرورت است. امور شر چون کوری، کری، بیماری، ظلم، جهل، ناتوانی، مرگ، زلزله و غیره وجود دارد و کسی نمیتواند نه منکر وجود آن شود و نه منکر شر بودنشان. همچنین به این معنا هم نیست که چون شر عدمی است، پس وجود ندارد و چون شری وجود ندارد، پس انسان وظیفهای ندارد؛ زیرا وظیفهٔ انسان مبارزه با بدیها و بدها و تحصیل خوبیها و تأیید خوبها است و چون هر وضعی خوب است و بد نیست، پس باید از وضع موجود راضی بود و آن را بهترین وضع ممکن دانست.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۲۶.</ref> | |||
از | منظور از عدمیبودن شر این است که امور شر همه از نوع نیستی و فقدان هستند و وجود آنها از نوع وجود کمبودها و خلأها است. از این جهت شر هستند که خود نابودی و نیستی یا کمبود و خلأ هستند و یا منشأ نابودی و نیستی و کمبودی و خلأ هستند. نقش انسان در نظام تکاملی ضروری جهان، جبران کمبودها و پر کردن خلأها و ریشهکنکردن ریشههای این خلاها و کمبودهاست. این تحلیل اثرش این است که این فکر را از مغز انسان خارج میکند که شرور را کی آفریده است؛ چرا بعضی وجودات خیرند و بعضی شر؛ روشن میکند که آنچه شر است از نوع هستی نیست، بلکه از نوع خلأ و نیستی است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۲۶.</ref> | ||
پس شرور از جنس نیستی هستند؛ این به آن معناست که بدیها وجود خارجی ندارند و حاصل از عدم وجودند؛ کوری عدم بینایی، نداری عدم دارایی و بیماری عدم سلامتی است. خداوند منشأ وجود است و عدم وجود خالقی ندارد و از محدودیت موجودات مادی پیدا شده است. پس، به قول حکما، شرور مجعول بالذات نیستند، بلکه مجعول بالعرض و بالتّبع هستند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۵–۱۲۹.</ref> | |||
== ماهیت نسبی شرور == | |||
از نظر مطهری نسبیبودن شرور در مقابل حقیقیبودن آن است؛ به این معنی که بدی آنها مقایسهای است. شرور بدیها دو نوع هستند: بدیهایی که خود اموری عدمیاند و بدیهایی که اموری وجودیاند اما از آن جهت بد هستند که منشأ یک سلسله امور عدمی میگردند. شروری که خود عدمی هستند، مانند جهل و عجز و فقر، صفاتی حقیقی (غیر نسبی) ولی عدمی هستند. اما شروری که وجودی هستند و از آن جهت بدند که منشأ امور عدمی هستند، مانند سیل و زلزله و گزنده و درنده و میکروب، بدیشان نسبی است. در این موارد آنچه بد است نسبت به شیء یا اشیاء معینی بد است. مانند اینکه زهر مار برای مار بد نیست، برای انسان و سایر موجوداتی که از آن آسیب میبینند بد است. پس در بسیاری موارد شربودن موجودی برای موجود دیگر از نوع شر بالاضافه و نسبی است؛ یعنی، آن موجود از آن جهت که موجود است مخلوق الهی است و وجودش برای خودش خیر است، ولی وجود او شری را متوجه موجود دیگر میکند و این از عوارض محدودیت موجودات و تعارضات عالم مادی است که ذاتی این عالم است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۲۹-۱۳۲.</ref> | |||
== | == فواید شرور == | ||
مطهری در این بخش پاسخ سؤال دوم و سوم، از سؤالات سهگانهٔ پیشگفته را میدهد؛ به این صورت که جهان یک واحد تجزیهناپذیر و شرور و خیرات آن به هم آمیخته است. عدمها و وجودهای آن غیرقابل تفکیکاند؛ آنچنان که وجودهای اضافی از وجودهای حقیقی غیرقابل تفکیک هستند. اظهار نظر دربارهٔ شربودن یا خیربودن موجودات در نظام کلی عالم با قطع نظر از حضور آنها در این نظام کلی ممکن نیست. در این نظام کلی شرور، در عین نسبیبودن، از طریق اصل تضاد موجب متمایزشدن خیرات، منبع آنها و موجب رشد و تعالی انسان هستند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۳۹–۱۷۲.</ref> | مطهری در این بخش پاسخ سؤال دوم و سوم، از سؤالات سهگانهٔ پیشگفته را میدهد؛ به این صورت که جهان یک واحد تجزیهناپذیر و شرور و خیرات آن به هم آمیخته است. عدمها و وجودهای آن غیرقابل تفکیکاند؛ آنچنان که وجودهای اضافی از وجودهای حقیقی غیرقابل تفکیک هستند. اظهار نظر دربارهٔ شربودن یا خیربودن موجودات در نظام کلی عالم با قطع نظر از حضور آنها در این نظام کلی ممکن نیست. در این نظام کلی شرور، در عین نسبیبودن، از طریق اصل تضاد موجب متمایزشدن خیرات، منبع آنها و موجب رشد و تعالی انسان هستند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۳۹–۱۷۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |