پرش به محتوا

اسفار اربعه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۹۴۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''اسفار اربعه''' مفهومی در عرفان اسلامی که نشان‌دهندهٔ مراحل چهارگانه و خصوصیات آنها در سیر و سلوک معنوی به‌سوی خداست. سفر اول، سفر از خلق به سوی حق است که ضمن آن سالک می‌کوشد از طبیعت عبور کند و قسمتی از عوالم ماوراء طبیعی را نیز پشت سر بگذارد تا به ذات حق واصل شود و میان او و حق حجابی نباشد. در سفر دوم، که سفر با حق در حق، سالک پس از آنکه ذات‌ حق را از نزدیک شناخت به کمک او به سیر در شؤون، کمالات، اسماء و صفات او می‌پردازد. در سفر سوم، سفر از حق به سوی خلق با حق، سالک به میان‌ مردم باز می‌گردد، اما بازگشتش به معنی جدا شدن و دور شدن از ذات حق‌ نیست. او در این مرحله ذات حق را با همه چیز و در همه چیز می‌بیند. سالک در سفر چهارم به ارشاد و دستگیری مردم و رساندن آنها به حق می‌پردازد.
مفهوم اسفار اربعه در تاریخ عرفان اسلامی به مرور تکوین یافت و تقریرهای مختلفی از آن موجود است. این مفهوم با تقریرهای متفاوتی که در مکتب عرفانِ نظری [[ابن عربی]] از آن شده، پیش از او وجود نداشته است. شاگردان مکتب عرفانی ابن عربی بیشترین سهم را در تبیین این مفهوم داشته‌اند. ملاصدرا با به‌کار‌گیری این مفهوم برای توصیف سیر و سلوک عقلی در کتاب خود موجب شهرت این مفهوم شد.
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{درگاه|واژه‌ها}}


== اصطلاح‌شناسی ==
== اصطلاح‌شناسی ==
عارفان مراحل سیر معنوی انسان برای رسیدن به مقام کمال و تبدیل به انسان کامل را در چهار مرحله صورت‌بندی کرده‌اند. این چهار مرحله را به چهار سفر تشبیه کرده‌اند و آن را اسفار اربعه (چهارگانه) خوانده‌اند.<ref>یثربی، سید یحیی، عرفان نظری (تحقیقی در سیر تکاملی و اصول و مسائل تصوف)، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۱ش، ص۴۹۱-۴۹۲.</ref> مبنای این تشبیه از نظر عارفان این است که آنان معتقدند که چون مسافرت مستلزم ترک وطن است، پس سلوک معنوی هم مانند سفر مستلزم ترک وطن مألوف برای نفس است. وطن اولیهٔ مألوف برای نفس انسان تن اوست و آغاز سلوک معنوی ترک این وطن است. از لوازم این سفر این است که شخص تعلقات نفسانی برآمده از نیازهای تن را ترک کند. از نظر عارفان این ترکْ اولین مرحلهٔ سفر و آغاز مسافرت به سوی خداست.<ref>موسوی خمینی، سید روح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۲ش، ص۸۹.</ref>
عارفان مراحل سیر معنوی انسان برای رسیدن به مقام کمال و تبدیل به [[انسان کامل]] را در چهار مرحله صورت‌بندی کرده‌اند. این چهار مرحله را به چهار سفر تشبیه کرده‌اند و آن را اسفار اربعه (چهارگانه) خوانده‌اند.<ref>یثربی، سید یحیی، عرفان نظری (تحقیقی در سیر تکاملی و اصول و مسائل تصوف)، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۱ش، ص۴۹۱-۴۹۲.</ref> مبنای این تشبیه از نظر عارفان این است که آنان معتقدند که چون مسافرت مستلزم ترک وطن است، پس سلوک معنوی هم مانند سفر مستلزم ترک وطن مألوف برای نفس است. وطن اولیهٔ مألوف برای نفس انسان تن اوست و آغاز سلوک معنوی ترک این وطن است. از لوازم این سفر این است که شخص تعلقات نفسانی برآمده از نیازهای تن را ترک کند. از نظر عارفان این ترکْ اولین مرحلهٔ سفر و آغاز مسافرت به سوی خداست.<ref>موسوی خمینی، سید روح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۲ش، ص۸۹.</ref>


این اسفار چهارگانه عبارت‌اند از:
این اسفار چهارگانه عبارت‌اند از:
خط ۱۸: خط ۲۱:


== تاریخچه ==
== تاریخچه ==
آموزه‌های مربوط به مباحث سیر و سلوک، از شرایط آن تا مراحل و شرح این مراحل، در دوره‌های مختلف تاریخی عرفان اسلامی پیوسته در حال تحول، توسعه و غنی‌تر شدن بوده است.<ref>حسن‌زاده کریم‌آبادی، داود، «اسفار اربعه در عرفان اسلامی»، حکمت عرفانی، سال اول، ش۲، زمستان ۱۳۹۰ش، ص۱۰.</ref> از جمله این مباحث، مفهوم اسفار اربعه است که خود تقریرهای مختلفی دارد. مفهوم اسفار اربعه، با تقریرهای متفاوتی که در مکتب عرفانِ نظری محیی‌الدین ابن عربی (۵۶۰ - ۶۳۸ق‌) از آن شده است، پیش از او وجود نداشته است؛ زیرا بسترهای هستی‌شناسانهٔ آن در مکاتب عرفانی پیش از مکتب ابن عربی موجود نبوده است.<ref>حسن‌زاده کریم‌آبادی، «اسفار اربعه در عرفان اسلامی»، حکمت عرفانی، ص۱۱.</ref>
آموزه‌های مربوط به مباحث سیر و سلوک، از شرایط آن تا مراحل و شرح این مراحل، در دوره‌های مختلف تاریخی [[عرفان اسلامی]] پیوسته در حال تحول، توسعه و غنی‌تر شدن بوده است.<ref>حسن‌زاده کریم‌آبادی، داود، «اسفار اربعه در عرفان اسلامی»، حکمت عرفانی، سال اول، ش۲، زمستان ۱۳۹۰ش، ص۱۰.</ref> از جمله این مباحث، مفهوم اسفار اربعه است که خود تقریرهای مختلفی دارد. مفهوم اسفار اربعه، با تقریرهای متفاوتی که در مکتب عرفانِ نظری محیی‌الدین ابن عربی (۵۶۰ - ۶۳۸ق‌) از آن شده است، پیش از او وجود نداشته است؛ زیرا بسترهای هستی‌شناسانهٔ آن در مکاتب عرفانی پیش از مکتب ابن عربی موجود نبوده است.<ref>حسن‌زاده کریم‌آبادی، «اسفار اربعه در عرفان اسلامی»، حکمت عرفانی، ص۱۱.</ref>


سه تقسیم‌بندی چهارگانه از اسفارْ پیش از ابن عربی وجود داشته است. این تقسیم‌بندی‌ها توسط عبدالکریم قشیری (۳۷۴-۴۶۵ق)، احمد غزالی (۴۵۲–۵۲۰ق)، نجم‌الدین کبری (۵۴۰-۶۱۸ق) انجام شده است. تقریرهای این افراد از اسفار اربعه با تقریرهای مکتب ابن عربی دربارهٔ این اسفار انطباق کامل ندارد؛ زیرا در این تقریرها از سفر سوم و چهارم بحثی نشده است.<ref>حسن‌زاده کریم‌آبادی، «اسفار اربعه در عرفان اسلامی»، حکمت عرفانی، ص۱۲.</ref>     
سه تقسیم‌بندی چهارگانه از اسفارْ پیش از ابن عربی وجود داشته است. این تقسیم‌بندی‌ها توسط عبدالکریم قشیری (۳۷۴-۴۶۵ق)، احمد غزالی (۴۵۲–۵۲۰ق)، [[نجم‌الدین کبری]] (۵۴۰-۶۱۸ق) انجام شده است. تقریرهای این افراد از اسفار اربعه با تقریرهای مکتب ابن عربی دربارهٔ این اسفار انطباق کامل ندارد؛ زیرا در این تقریرها از سفر سوم و چهارم بحثی نشده است.<ref>حسن‌زاده کریم‌آبادی، «اسفار اربعه در عرفان اسلامی»، حکمت عرفانی، ص۱۲.</ref>     


محتوای اصلی اسفار اربعه، یعنی سفر از خلق به سوی حق و سفر با حق در حق و سفر از حق به سوی خلق با حق و سفر با حق در خلق، در آثار ابن عربی به شکل‌های گوناگون موجود است. تقریرهای ابن عربی از اسفار اربعه با تقریرهای مشهور آن تفاوت‌هایی دارد. این تقریرها در آثار صدرالدین قونوی (درگذشتهٔ ۶۷۱ یا ۶۷۳ق)، شاگرد و شارح مشهور ابن عربی، با تحلیل‌های عمیق‌تر و علمی‌تر ارائه شده است.<ref>حسن‌زاده کریم‌آبادی، «اسفار اربعه در عرفان اسلامی»، حکمت عرفانی، ص۱۳.</ref>  
محتوای اصلی اسفار اربعه، یعنی سفر از خلق به سوی حق و سفر با حق در حق و سفر از حق به سوی خلق با حق و سفر با حق در خلق، در آثار ابن عربی به شکل‌های گوناگون موجود است. تقریرهای ابن عربی از اسفار اربعه با تقریرهای مشهور آن تفاوت‌هایی دارد. این تقریرها در آثار [[صدرالدین قونوی]] (درگذشتهٔ ۶۷۱ یا ۶۷۳ق)، شاگرد و شارح مشهور ابن عربی، با تحلیل‌های عمیق‌تر و علمی‌تر ارائه شده است.<ref>حسن‌زاده کریم‌آبادی، «اسفار اربعه در عرفان اسلامی»، حکمت عرفانی، ص۱۳.</ref>  


بعد از قونوی، شارحان مکتب عرفانی ابن عربی، از جمله عفیف‌الدین تلمسانی (درگذشتهٔ ۶۹۰ق)، عبدالرزاق کاشانی (درگذشتهٔ ۷۳۶ق) و داود قیصری (درگذشتهٔ ۷۵۱ق)، با تصرفاتی در تقریرهای ابن عربی صورت نهایی و مشهور اسفار اربعه را ترسیم کردند؛ صورتی که از طریق کتاب اسفار اربعهٔ ملاصدرا شهرت بسیار یافت. بعد از ملاصدرا این تقریر از سوی شارحان زیادی مورد بررسی قرار گرفت و به غنای آن افزوده شد.<ref>حسن‌زاده کریم‌آبادی، «اسفار اربعه در عرفان اسلامی»، حکمت عرفانی، ص۱۳.</ref>
بعد از قونوی، شارحان مکتب عرفانی ابن عربی، از جمله عفیف‌الدین تلمسانی (درگذشتهٔ ۶۹۰ق)، عبدالرزاق کاشانی (درگذشتهٔ ۷۳۶ق) و [[داود قیصری]] (درگذشتهٔ ۷۵۱ق)، با تصرفاتی در تقریرهای ابن عربی صورت نهایی و مشهور اسفار اربعه را ترسیم کردند؛ صورتی که از طریق کتاب اسفار اربعهٔ [[ملاصدرا]](۹۷۹-۱۰۴۵ق) شهرت بسیار یافت. بعد از ملاصدرا این تقریر از سوی شارحان زیادی مورد بررسی قرار گرفت و به غنای آن افزوده شد.<ref>حسن‌زاده کریم‌آبادی، «اسفار اربعه در عرفان اسلامی»، حکمت عرفانی، ص۱۳.</ref>


ملاصدرا در اثر فلسفی مشهور خود، اسفار اربعه، را بر اساس اسفار چهارگانهٔ اولیاء و عرفا ترتیب داد. او از این طریق کوشید سیر و سلوک عقلی و نظری اهل حکمت و فلسفه را به گونه ای با سفرهای علمی و ذوقی عرفا و اولیاء تطبیق دهد.<ref>یثربی، عرفان نظری، ص۴۹۱-۴۹۲.</ref>       
ملاصدرا در اثر فلسفی مشهور خود، اسفار اربعه، را بر اساس اسفار چهارگانهٔ اولیاء و عرفا ترتیب داد. او از این طریق کوشید سیر و سلوک عقلی و نظری اهل حکمت و فلسفه را به‌گونه‌ای با سفرهای علمی و ذوقی عرفا و اولیاء تطبیق دهد.<ref>یثربی، عرفان نظری، ص۴۹۱-۴۹۲.</ref>       


== ویژگی‌های اسفار چهارگانه ==
== ویژگی‌های اسفار چهارگانه ==
خط ۳۹: خط ۴۲:


=== سفر سوم ===
=== سفر سوم ===
این مرحله از سفر، که سفر از حق به سوی خلق است با حق، سالک در مراتب افعال حق و در عوالم جبروت، ملکوت و ناسوت سیر می‌کند؛ یعنی، ذات و لوازم این عوالم را مشاهده می‌کند. در این سفر ، مقام محو، که مقام فنای در توحید افعالى است، از سالک زدوده می‌شود و او به مقام صحو تام، یعنی هشیاری و حضور بعد از مستی وصال و غیبت، می‌رسد و باقی به بقاء الله می‌گردد. در پایان سفر سوم، عارف به مقامی از نبوت می‌رسد؛ البته نه نبوت تشریعی، زیرا او در تشریع تابع نبی مطلق است. منظور از نبوت در این جا خبر دادن از ذات و صفات و افعال خداوند است.<ref>صدرالدین الشیرازی، الحكمة المتعالية فی الأسفار العقلية الأربعة، ج۱، ص۱۴.</ref>
این مرحله از سفر، که سفر از حق به سوی خلق است با حق، سالک در مراتب افعال حق و در عوالم جبروت، ملکوت و ناسوت سیر می‌کند؛ یعنی، ذات و لوازم این عوالم را مشاهده می‌کند. در این سفر ، مقام محو، که مقام فنای در توحید افعالى است، از سالک زدوده می‌شود و او به مقام صحو تام، یعنی هشیاری و حضور بعد از مستی وصال و غیبت، می‌رسد و باقی به بقاء الله می‌گردد. در پایان سفر سوم، عارف به مقامی از [[نبوت]] می‌رسد؛ البته نه نبوت تشریعی، زیرا او در تشریع تابع نبی مطلق است. منظور از نبوت در این جا خبر دادن از ذات و صفات و افعال خداوند است.<ref>صدرالدین الشیرازی، الحكمة المتعالية فی الأسفار العقلية الأربعة، ج۱، ص۱۴.</ref>


=== سفر چهارم ===
=== سفر چهارم ===
سالک در این مرحله، که سفر با حق در خلق است، به مقام بقا و حیات بعد از فنا می‌رسد. در این مرحله، شأن نبوی او، که در مرحلهٔ قبل بالقوه بود، به فعلیت می‌رسد و او از سوی خداوند برای تبلیغ احکام الهی و هدایت خلق به سوی حق مبعوث می‌شود. در این مرحله، سالکْ خلق را به زبان وحی و با شرح صفات جمال و جلال الهی به سوی خداوند رهنمون می‌شود و آنان را از عالم کثرت به عالم وحدت می‌خواند و از شرک به سوی توحید هدایت می‌کند. در این سفر، سالک از طریق برقراری حکومت حق و وضع سیاست بر مدار احکام الهی جامعهٔ بشری را به سوی کمال الهی سوق می‌دهد. <ref>الهی قمشه‌ای، حکمت الهی عام و خاص، ج۲، ص۴۸-۴۹.</ref>   
سالک در این مرحله، که سفر با حق در خلق است، به مقام بقا و حیات بعد از فنا می‌رسد. در این مرحله، شأن نبوی او، که در مرحلهٔ قبل بالقوه بود، به فعلیت می‌رسد و او از سوی خداوند برای تبلیغ احکام الهی و هدایت خلق به سوی حق مبعوث می‌شود. در این مرحله، سالکْ خلق را به زبان [[وحی]] و با شرح صفات جمال و جلال الهی به سوی خداوند رهنمون می‌شود و آنان را از عالم کثرت به عالم وحدت می‌خواند و از شرک به سوی توحید هدایت می‌کند. در این سفر، سالک از طریق برقراری حکومت حق و وضع سیاست بر مدار احکام الهی جامعهٔ بشری را به سوی کمال الهی سوق می‌دهد. <ref>الهی قمشه‌ای، حکمت الهی عام و خاص، ج۲، ص۴۸-۴۹.</ref>   
== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==


trustworthy
۷٬۳۴۶

ویرایش