automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
روایاتی وجود دارد که از آنها میتوان به شرایط رهبری و ولایت فقیه پی برد که برخی از آنها عبارتند از: | روایاتی وجود دارد که از آنها میتوان به شرایط رهبری و ولایت فقیه پی برد که برخی از آنها عبارتند از: | ||
۱. | ۱. [[امام حسین(ع)]]: «مسئولیت اجرای سیاسات و احکام الهی بر عهده علمای الهی که امین خداوند بر حلال و حرام هستند میباشد.» مطابق با این روایت تدبیر و سیاست و اجرای احکام باید در دست علما باشد زیرا حکومتی که میخواهد مجری اوامر الهی باشد باید کسانی مجری باشند که حلال و حرام خداوند را میشناسند و دیگران حق چنین کاری را ندارند.<ref>حسینیان، روحالله، رهبری در تشیع، تهران:مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱، ص۱۸۴.</ref> | ||
۲. توقیع شریف از امام زمان: اما در حوادث اتفاقیه به راویان احادیث ما مراجعه کن زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا هستم.<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۱، حدیث ۹.</ref> منظور از روات حدیث فقها هستند زیرا ناقل حدیث اصولاً نمیتواند موضوع را با حکمی تطبیق دهد و حکم هر | ۲. توقیع شریف از امام زمان: اما در حوادث اتفاقیه به راویان احادیث ما مراجعه کن زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا هستم.<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۱، حدیث ۹.</ref> منظور از روات حدیث فقها هستند زیرا ناقل حدیث اصولاً نمیتواند موضوع را با حکمی تطبیق دهد و حکم هر حادثهای را استنباط کند یعنی یکی از شرایط رهبری امت اسلامی اجتهاد است در خصوص این شرط روایات متعدد از جمله [[مقبوله عمر بن حنظله]]<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۹۸، حدیث ۱.</ref> و مشهوره ابی خدیجه<ref>همان، ص۱۰۰، حدیث ۶.</ref> میباشد.<ref>حسینیان، روحالله، رهبری در تشیع، پیشین، ص۱۸۶.</ref> | ||
۳. [[امام باقر(ع)]]: رهبری جز با مردی که در او این سه صفت باشد اصلاح نمیگردد: تقوایی که او را از عصیان در مقابل پروردگارش حفظ نماید، بردباری که او را صاحب غضبش نماید و مدیریت بر مردمش که مانند پدری مهربان بر آنان باشد.<ref>اصول کافی، ج۲، ص۲۶۶، روایت ۸.</ref><ref>رهبری در تشیع، همان، ص۲۰۹.</ref> | ۳. [[امام باقر(ع)]]: رهبری جز با مردی که در او این سه صفت باشد اصلاح نمیگردد: تقوایی که او را از عصیان در مقابل پروردگارش حفظ نماید، بردباری که او را صاحب غضبش نماید و مدیریت بر مردمش که مانند پدری مهربان بر آنان باشد.<ref>اصول کافی، ج۲، ص۲۶۶، روایت ۸.</ref><ref>رهبری در تشیع، همان، ص۲۰۹.</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
# بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری. | # بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری. | ||
بنابراین به علت این که شناسایی خصوصیات لازم برای ولایت و رهبری امت اسلامی در میان فقها نیاز به تخصص و خبرگی خاص دارد مطابق اصل یکصد و هفتم، خبرگان رهبری هرگاه یکی از فقهای واجد شرایط مذکور در اصل پنجم و یکصد و نهم قانون اساسی را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهد به رهبری انتخاب میکند. | بنابراین به علت این که شناسایی خصوصیات لازم برای ولایت و رهبری امت اسلامی در میان فقها نیاز به تخصص و خبرگی خاص دارد مطابق اصل یکصد و هفتم، خبرگان رهبری هرگاه یکی از فقهای واجد شرایط مذکور در اصل پنجم و یکصد و نهم قانون اساسی را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهد به رهبری انتخاب میکند. | ||
أهمّ شرایط ولیّ فقیه، «فقاهت»، «عدالت» و «کفایت» است، همچنان که در اصول پنجم و یکصد و نهم قانون اساسی در مقام برشمردن شرایط و صفات رهبر، همین سه شرط، بیان شده است. اشتراط هر سه شرط، ضرورت عقلی است، چرا که آشنایی کامل به قوانین هر مملکتی لازمه حکومت است و تعهد و تقوا و امانت نیز برای زعیمی که میخواهد در رأس حکومت دینی واقع شود، بدون تردید لازم است و لیاقت و کفایت و قدرت بر اداره حکومت هم شرط است که بدون وجود آن هیچ حکومتی انسجام نمییابد.<ref>«ابعاد فقهی امام خمینی (ره)»، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، پاییز ـ زمستان ۱۳۷۸، شماره ۱۹و۲۰.</ref> | |||
== شرایط کلی رهبری جامعه اسلامی == | == شرایط کلی رهبری جامعه اسلامی == | ||
حُسن تدبیر و مدیریت از شرایط رهبری و اداره امور جامعه است؛ بدین معنی که حاکم اسلامی باید با برخورداری از قدرت جسمی، فکری و معنوی، توانایی مدیریّت صحیح جامعه اسلامی را داشته باشد و با جامعنگری و علم به اصول سیاست و مقتضیات زمان و شناخت توطئهها و نیرنگهای دشمنان بتواند امت اسلامی را خیر و صلاح و عزّت و استقلال هدایت کند. حضرت علی(ع) فرموده است: من بیم آن دارم که رهبری این امّت را افراد کم خرد و بدکار به دست گیرند. امام صادق(ع) فرمود: شخص سفیه نمیتواند امام و پیشوای با تقوا باشد.<ref>کریمی، جعفر، ولایت فقیه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ۱۳۷۸، ص۶۴ تا ۶۶.</ref> | حُسن تدبیر و مدیریت از شرایط رهبری و اداره امور جامعه است؛ بدین معنی که حاکم اسلامی باید با برخورداری از قدرت جسمی، فکری و معنوی، توانایی مدیریّت صحیح جامعه اسلامی را داشته باشد و با جامعنگری و علم به اصول سیاست و مقتضیات زمان و شناخت توطئهها و نیرنگهای دشمنان بتواند امت اسلامی را خیر و صلاح و عزّت و استقلال هدایت کند. حضرت علی(ع) فرموده است: من بیم آن دارم که رهبری این امّت را افراد کم خرد و بدکار به دست گیرند. [[امام صادق(ع)]] فرمود: شخص سفیه نمیتواند امام و پیشوای با تقوا باشد.<ref>کریمی، جعفر، ولایت فقیه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ۱۳۷۸، ص۶۴ تا ۶۶.</ref> | ||
شناخت زمان، عنصر مؤثری است که مبانی فکری و عملی مدیر شایسته را استحکام میبخشد و حصاری است که آدمی را از اشتباهات فاحش و لغزشهای بزرگ اجتماعی، بازمیدارد. پیشبینی، دوراندیشی و آمادهگی پیشاپیش، در برنامهریزی سازندگی، دفاع و … از اصول اوّلیّه مدیریت صحیح است.<ref>کریمی، جعفر، ولایت فقیه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ۱۳۷۸، ص۶۴ تا ۶۶.</ref> | شناخت زمان، عنصر مؤثری است که مبانی فکری و عملی مدیر شایسته را استحکام میبخشد و حصاری است که آدمی را از اشتباهات فاحش و لغزشهای بزرگ اجتماعی، بازمیدارد. پیشبینی، دوراندیشی و آمادهگی پیشاپیش، در برنامهریزی سازندگی، دفاع و … از اصول اوّلیّه مدیریت صحیح است.<ref>کریمی، جعفر، ولایت فقیه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ۱۳۷۸، ص۶۴ تا ۶۶.</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۴۱: | ||
فقاهت دینی، برخورداری از بینش دینی و آگاهی فراگیر در علوم اسلامی از دیگر شرایط حاکم اسلامی است؛ بدین معنا که علم و معرفت او به معارف دینی و امور سیاسی، باید زیربنایی و همراه با تحلیل بنیادین باشد. به عبارت دیگر، باید مجتهد و صاحبنظر باشد تا بتواند مسائل مختلف فقهی را به مقتضیات زمان و بر حسب نیازهای عصر استنباط کند.<ref>کریمی، جعفر، ولایت فقیه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ۱۳۷۸، ص۶۹.</ref> | فقاهت دینی، برخورداری از بینش دینی و آگاهی فراگیر در علوم اسلامی از دیگر شرایط حاکم اسلامی است؛ بدین معنا که علم و معرفت او به معارف دینی و امور سیاسی، باید زیربنایی و همراه با تحلیل بنیادین باشد. به عبارت دیگر، باید مجتهد و صاحبنظر باشد تا بتواند مسائل مختلف فقهی را به مقتضیات زمان و بر حسب نیازهای عصر استنباط کند.<ref>کریمی، جعفر، ولایت فقیه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ۱۳۷۸، ص۶۹.</ref> | ||
زمامدار بایستی از کمال اعتقادی و اخلاقی برخوردار و عادل باشد؛ و دامنش به معاصی آلوده نباشد. کسی که میخواهد «حدود» جاری کند، یعنی قانون جزای اسلام را به مورد اجرا گذارد، متصدی بیتالمال و خرج و دخل مملکت شود، و خداوند اختیار اداره بندگانش را به او بدهد، باید | زمامدار بایستی از کمال اعتقادی و اخلاقی برخوردار و عادل باشد؛ و دامنش به معاصی آلوده نباشد. کسی که میخواهد «حدود» جاری کند، یعنی قانون جزای اسلام را به مورد اجرا گذارد، متصدی بیتالمال و خرج و دخل مملکت شود، و خداوند اختیار اداره بندگانش را به او بدهد، باید معصیتکار نباشد.<ref>الخمینی، السید روحالله، ولایت فقیه، ص۴۹.</ref> | ||
از آن | یکی از شرایط زمامدار جامعه اسلامی در عصر غیبت «فقاهت» و مراد از آن «اجتهاد مطلق» میباشد؛ یعنی شخص بتواند حکم هر مسئلهای را از منابع دینی استنباط کند و قدرت اجتهاد منحصر در دایره خاصّی نباشد. شرط دیگر زمامدار اسلامی «عدالت» است. هر چند ذکری از این شرط در ادلّه نقلی ولایت فقیه به میان نیامده، اما عقل حکم میکند که نمیتوان زمام جامعهای مبتنی بر یک عقیده را به کسی سپرد که در عمل پایبند به آن اعتقاد نیست و التزامی به قوانین آن ندارد. از سوی دیگر، ما آیات و روایاتی داریم که اطاعت فاسق و غیر عادل یا ولایت او را انکار میکند.<ref>هادوی تهرانی، مهدی، ولایت فقیه (مبانی، ادله و اختیارات)، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۷، ص۱۲۸.</ref> مهمترین ویژگی ولیّ فقیه فقاهت است زیرا آنچه در قانون آمده ولایت «فقیه» است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱، ص۷۸.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |