۶۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
«لایزال امر امتی قائماً بالقسط حتی یثلمه رجل من بنیامیه یقال له یزید»؛ همیشه امور امت من بر مدار قسط است و نخستین کسی که آن را درهم میریزد، مردی از بنیامیه است که به او یزید میگویند. | «لایزال امر امتی قائماً بالقسط حتی یثلمه رجل من بنیامیه یقال له یزید»؛ همیشه امور امت من بر مدار قسط است و نخستین کسی که آن را درهم میریزد، مردی از بنیامیه است که به او یزید میگویند. | ||
این حدیث علاوه بر اینکه در کتاب بدایه و النهایه آمده است؛<ref>ج ۸، ص۲۳۱.</ref> در کتب دیگر [[اهل سنت|اهلتسنن]] چون اطراف الحدیث النبوی،<ref> | این حدیث علاوه بر اینکه در کتاب بدایه و النهایه آمده است؛<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۳۱.</ref> در کتب دیگر [[اهل سنت|اهلتسنن]] چون اطراف الحدیث النبوی،<ref>محمد سعید بن بسیونی زغلون، ج ۷، ص۳۹۵.</ref> مجمع،<ref>مچمع، ج ۵، ص۲۴۱.</ref> اتهاف<ref>اتهاف، ج ۷، ص۴۸۹.</ref> و کنزالعمال<ref>متقی هندی، کنز العمال، حدیث ۳۱۰۷۰.</ref> نیز بهطور مکرر آورده شده است؛ بنابراین این حدیث از شهرت و شیوع برخوردار است. | ||
==== سلسله سند این حدیث ==== | ==== سلسله سند این حدیث ==== | ||
در سلسله راویان حدیث مذکور نام راویانی چون ولید بن مسلم، الاوزعی، مکحول و ابیعبیده به چشم میخورد. نویسنده کتاب سیر اعلام النبلاء، ولید بن مسلم را [[ثقه]] و گفتار او را حجت دانسته<ref> | در سلسله راویان حدیث مذکور نام راویانی چون ولید بن مسلم، الاوزعی، مکحول و ابیعبیده به چشم میخورد. نویسنده کتاب سیر اعلام النبلاء، ولید بن مسلم را [[ثقه]] و گفتار او را حجت دانسته<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ص۲۱۲.</ref> و معتقد است که کسی را مثل او ندیده است.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص۲۱۴.</ref> ابوالقاسم الرازی نیز ولید را صالح الحدیث معرفی کرده است.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ص۲۱۵.</ref> احمد بن حنبل گفته است که در شامات عاقلتر از ولید بن مسلم ندیدهام.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ص۲۱۶.</ref> | ||
است.<ref> | در مورد الاوزعی، محمد بن سعد او را ثقه و کثیر العلم معرفی کرده و معتقد است که احادیثش حجّت میباشد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۱۰۹.</ref> بخاری در مورد الاوزاعی میگوید: کسی مثل او در نقل حدیث وجود ندارد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۱۰۹.</ref> [[احمد بن حنبل]] در مورد او میگوید: اوزاعی در حدیث و فقاهت صلاحیت امامت را دارد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۱۱۲.</ref> | ||
در مورد مکحول، نویسنده سیر اعلام النبلاء گفته است که او ثقه و از بزرگان [[حدیث]] به شمار میرود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۳۳.</ref> ابوعبیده را نیز ابن حجر توثیق نموده است.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۳۰.</ref> | |||
در مورد مکحول، نویسنده سیر اعلام النبلاء گفته است که او ثقه و از بزرگان [[حدیث]] به شمار میرود.<ref>ج ۱۵، ص۳۳.</ref> ابوعبیده را نیز ابن حجر توثیق نموده است.<ref> | |||
بنابراین حدیث هم مشهور است و هم همه رواتش را ثقه دانستهاند. | بنابراین حدیث هم مشهور است و هم همه رواتش را ثقه دانستهاند. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۰: | ||
«اول من یغیر سنّتی رجل عن بنیامیه یقال له یزید»؛ اوّل کسی که سنّت مرا تغیر میدهد، مردی از [[بنی امیه]] خواهد بود که به او یزید میگویند. | «اول من یغیر سنّتی رجل عن بنیامیه یقال له یزید»؛ اوّل کسی که سنّت مرا تغیر میدهد، مردی از [[بنی امیه]] خواهد بود که به او یزید میگویند. | ||
این حدیث در کتابهای زیادی از [[اهل سنت]] چون سیر اعلام النبلاء،<ref> | این حدیث در کتابهای زیادی از [[اهل سنت]] چون سیر اعلام النبلاء،<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۷، ص۴۷۲.</ref> صحیحه،<ref>صحیحه، حدیث ۱۷۴۹.</ref> الجامع الصغیر،<ref>سیوطی، الجامع الصغیر، ج۱ و ۲، ص۱۶۹.</ref> کتاب الاوئل،<ref>ابن عاصم، کتاب الاوئل، ص۷۷.</ref> ذکر اخبار اصفهان،<ref>ابونعیم، ذکر اخبار اصفهان، ج اول، ص۹۸.</ref> کنز العمال،<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۱، ص۲۳۸.</ref> تاریخ دمشق<ref>ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج ۱۸، ص۱۶۰.</ref> و البدایه و النهایه<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۵۳.</ref> آمده است. | ||
نویسنده کتاب سیر اعلام النبلاء سلسله روات این حدیث را اینگونه توصیف میکند: | نویسنده کتاب سیر اعلام النبلاء سلسله روات این حدیث را اینگونه توصیف میکند: | ||
خط ۳۸: | خط ۳۶: | ||
عوف اعرابی از مهاجر ابی فحله و او از ابوالعالیه و او نیز از ابوذر نقل میکند. | عوف اعرابی از مهاجر ابی فحله و او از ابوالعالیه و او نیز از ابوذر نقل میکند. | ||
در مورد عوف اعرابی، انسایی او را ثقه معرفی کرده<ref> | در مورد عوف اعرابی، انسایی او را ثقه معرفی کرده<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۸۳.</ref> و دیگران نیز او را ثقه و کثیر الحدیث دانستهاند.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۸۳.</ref> | ||
ابوبکر بن داوود در مورد ابوالعالیه، گفته است که بعد از صحابه احدی مثل ابوالعالیه، اعلم به [[قرآن]] نیست.<ref> | ابوبکر بن داوود در مورد ابوالعالیه، گفته است که بعد از صحابه احدی مثل ابوالعالیه، اعلم به [[قرآن]] نیست.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۰۷.</ref> عاصم نیز او را کثیر الصلاه و روزهدار معرفی کرده است.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۰۷.</ref> | ||
این حدیث نیز از نظر سندی مورد قبول واقع شده است و علاوه بر احادیث در مذمت یزید، کارهایی که او انجام داده نشانگر این است که او اعتقادی به اسلام نداشته است؛ چنانکه در مجلسی که سرهای مبارک [[شهدای کربلا]] را پیش او بردند شعر خوانده و میگوید [[بنیهاشم]] با ملک بازی کردند و گرنه نه خبری بود و نه وحیای وجود دارد.<ref>. مرتضی عاملی، | این حدیث نیز از نظر سندی مورد قبول واقع شده است و علاوه بر احادیث در مذمت یزید، کارهایی که او انجام داده نشانگر این است که او اعتقادی به اسلام نداشته است؛ چنانکه در مجلسی که سرهای مبارک [[شهدای کربلا]] را پیش او بردند شعر خوانده و میگوید [[بنیهاشم]] با ملک بازی کردند و گرنه نه خبری بود و نه وحیای وجود دارد.<ref>. مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، چهارم، ج۱، ص۴۳.</ref> | ||
از سوی دیگر این مطالب که در این نوشتار آمد سخنان اهل سنت بود و اگر به کتابهای شیعه هم رجوع شود این نتیجه ثابت خواهد شد که یزید ایمان به مبانی و معارف [[اسلام|اسلامی]] نداشت. | از سوی دیگر این مطالب که در این نوشتار آمد سخنان اهل سنت بود و اگر به کتابهای شیعه هم رجوع شود این نتیجه ثابت خواهد شد که یزید ایمان به مبانی و معارف [[اسلام|اسلامی]] نداشت. |
ویرایش