|
|
خط ۱۸: |
خط ۱۸: |
| == عدم امکان اداره امور توسط خدای دیگر == | | == عدم امکان اداره امور توسط خدای دیگر == |
| === رابطه خالق و مخلوق === | | === رابطه خالق و مخلوق === |
| از جمله روابطی که بین [[خدا]] و خلق، لحاظ میشود این است که مخلوقات نه تنها در اصل وجود و پیدایششان نیازمند به خدا هستند بلکه همه شئون وجودی، وابسته به خداوند هستند و هیچگونه استقلالی ندارند. بنابر این موجودات هیچ تشخصی جدای وابستگی به ذات خداوند ندارند و با نبود او همه موجودات به یکباره از بین میروند و امکان ندارد که امور مخلوقات به خدای دیگر واگذار شده باشد. | | از جمله روابطی که بین [[خدا]] و خلق، لحاظ میشود این است که مخلوقات نه تنها در اصل وجود و پیدایششان نیازمند به خدا هستند بلکه همه شئون وجودی، وابسته به خداوند هستند و هیچگونه استقلالی ندارند. |
|
| |
|
| === علت هستی بخش ===
| | علت هستی بخش علتی است حقیقی که وجود یا عدم معلول به او بستگی دارد. ممکن الوجود در حدوث و بقای خود نیازمند به علت است از این رو وجود او برای بقای معلول ضرورت دارد، پس جهان هستی که معلول و مخلوق آفریدگار دانا و توانا است، همواره و در همه شئون نیازمند به او میباشد و اگر او لحظهای از فیض رساندن خودداری کند، هیچ چیزی باقی نخواهد ماند. |
| علت هستی بخش علتی است که نمونه آن را میتوان درمورد نفس و بعضی از پدیدههای نفسانی ملاحظه کرد: هنگامی که انسان یک صورت ذهنی را در ذهن خودش ایجاد میکند یا تصمیم بر انجام کاری میگیرد، پدیده ای نفسانی و روانی به نام صورت ذهنی و به نام اراده تحقق مییابد که وجود آن منوط به وجود نفس است و از این رو معلول آن به شمار میآید ولی این معلول به گونه ای است که هیچ استقلالی از علتش ندارد و نمیتواند جدا و مستقل از آن وجود داشته باشد، در حالی که فاعلیت و علیت واجب الوجود برای جهان، از فاعلیت و علیت نفس نسبت به پدیدههای روانی به مراتب بالاتر و کامل تر بلکه اصلاً قابل قیاس نیست، زیرا او بدون هیچ گونه نیازی معلول خود را به وجود میآورد، معلولی که تمام هستی اش وابسته به او است<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۶۸.</ref> بنابراین علت هستی بخش علتی است حقیقی که با وجود او معلول موجود یا عدم آن معلول معدوم و نابود میگردد، زیرا ممکن الوجود در حدوث و بقای خود نیازمند به علت است از این رو وجود او برای بقای معلول ضرورت دارد، پس جهان هستی که معلول و مخلوق آفریدگار دانا و توانا به نام خداوند متعال است همواره و در همه شئون و اطوارش نیازمند به او میباشد و اگر او لحظه ای از افاضه هستی خودداری کند هیچ چیزی باقی نخواهد ماند، «اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالبها». | |
| | |
| بنابراین: اگر خدایی که علت و خالق جهان هستی است و همه شئون جهان در حدوث و بقا به او وابسته است، وجود نداشته باشد، دیگر عالمی باقی نمیماند تا خدای دیگری آن را اداره کند، از این جهت خدای دیگری غیر از خدایی که جهان را آفریده است، نمیتواند جهان را بعد از نبود آفریدگار جهان اداره کند چون خالقیت و ربوبیت حقیقی قابل انفکاک از یکدیگر نیستند و اعتقاد به خالقیت خدا با اعتقاد به ربوبیت دیگری سازگار نیست.
| |
|
| |
|
| == ازلی بودن خدای متعال == | | == ازلی بودن خدای متعال == |