۱٬۴۰۷
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
معرفت نفس | معرفت نفس انسانی محور جمیع مسائل علوم عقلی و نقلی و اساس همه خیرات و سعادات است. به بیان امیرالمؤمنین(ع): {{متن عربی|مَعرِفَةُ النَّفسِ أنفَعُ المَعارِفِ|ترجمه=شناخت نفس سودمندترین شناختها است.}}<ref>. حسنزاده آملی، حسن، معرفت نفس، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش، ج۱، مقدمه.</ref> | ||
معرفت نفس همان روانشناسی و خودشناسی است که نزدیکترین راهها به ماورای | معرفت نفس همان روانشناسی و خودشناسی است که نزدیکترین راهها به ماورای طبیعت و صراط مستقیم خداشناسی است. انسان بزرگترین جدول بحر وجود، و جامعترین دفتر غیب و شهود، و کاملترین مظهر واجب الوجود است.<ref>معرفت نفس، ج۱، مقدمه.</ref> این جدول اگر درست تصفیه و لای روبی شود مجرای آب حیات و مجلای ذات و صفات میگردد.<ref>معرفت نفس، ج۱، مقدمه.</ref> | ||
این | حدیث مذکور که یکی از احادیث معروف محسوب میشود از پیامبر(ص) نقل شده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۱، ص۹۹.</ref> و مشابه این حدیث از امام علی(ع) هم نقل گردیده است.<ref>آمدی، غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج۶.</ref> | ||
ترجمه چنین است: «هرکس خود را بشناسد پروردگارش را شناختهاست». اما مهم این است که منظور از شناخت نفس چیست؟ چگونه میتوان به شناخت نفس رسید؟ و راهها و اسباب شناخت چیست؟ | |||
'''راههای رسیدن به معرفت نفس''' | |||
* انسان دارای مراتب و شئونات مختلف است. | |||
گرچه انسان یک حقیقت بیش نیست لیکن دارای ابعاد گوناگونی از وجود است. وجود انسان از ماده خاکی بی درک و شعور آغاز شده و به جوهر مجرد ملکوتی منتهی میگردد.<ref>امینی، ابراهیم، خودسازی، انتشارات شفق، چاپ هشتم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶–۱۹.</ref> | گرچه انسان یک حقیقت بیش نیست لیکن دارای ابعاد گوناگونی از وجود است. وجود انسان از ماده خاکی بی درک و شعور آغاز شده و به جوهر مجرد ملکوتی منتهی میگردد.<ref>امینی، ابراهیم، خودسازی، انتشارات شفق، چاپ هشتم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶–۱۹.</ref> | ||
آنجا که میگوید: وزن و شکل من، از مرتبه طبیعی خویش حکایت میکند. آنجا که میگوید: غذا و رشد و نمو من، از مرتبه جسم نامی خویش خبر میدهد. و آنگاه که میگوید: حرکت و شهوت و غضب من از مرتبه حیوانی خویش گزارش میدهد. و بالاخره جایی که میگوید: فکر و اندیشه و عقل من، از مرتبه عالی انسانی خویش میگوید.<ref> | آنجا که میگوید: وزن و شکل من، از مرتبه طبیعی خویش حکایت میکند. آنجا که میگوید: غذا و رشد و نمو من، از مرتبه جسم نامی خویش خبر میدهد. و آنگاه که میگوید: حرکت و شهوت و غضب من از مرتبه حیوانی خویش گزارش میدهد. و بالاخره جایی که میگوید: فکر و اندیشه و عقل من، از مرتبه عالی انسانی خویش میگوید. پس انسان «منها» و «نفسهای» گوناگون دارد: خودجسمانی، نباتی، حیوانی و انسانی.<ref>خودسازی، ص۱۶–۱۹.</ref> | ||
* اصالت و ارزش هر انسان حقیقتاً از آنِ مرتبه روح مجرّد او است. | |||
آنچه انسان را انسان کرده و بر سایر موجودات برتری داده همین روح مجرد و ملکوتی و نفخه الهی اوست.<ref>خودسازی، ص۱۶–۱۹.</ref> خداوند در قرآن سجده بر [[آدم(ع)]] را بعد از نفخ و دمیدن روح الهی بر او بر فرشتگان واجب گردانید.<ref>حجر/۲۹.</ref> و همینطور فخر بر آفرینش انسان را برای خود، بعد از این میداند که بر آدم و انسان روح دمیده شد.<ref>مؤمنون/۱۲–۱۴.</ref> | |||
* تمام کمالات و ارزشها در مرتبه روح نهفته شده است. | |||
در مرتبه روح مجرد است که خودخواهیها و حسدها و جهلها میتواند از وجود آدمی رخت بربندد، و جای خود را به کمالات و ارزشها بدهد.<ref>خودسازی، همان، ص۲۲.</ref> و در این رتبه است که انسان میتواند آزادانه بیندیشد و درک کند و بفهمد. از اندیشه و درک و فهم، شناخت حاصل میشود؛ شناخت ضعفها، تواناییها، نیازمندیها، وابستگیها. | |||
* در مرتبه روح مجرد است که انسان قابلیت شناخت اختیاری پروردگار را پیدا میکند. | |||
در این مرحله است که انسان توانایی درک وابستگی وجود خود را مییابد و میفهمد که هیچ شأنی از شئونش بدست خودش نیست و تمام وجودش تحت ربوبیّت موجودی قرار دارد که به او وابسته و هر چه دارد از او است. | |||
در | از این رو در احادیث بر ارزش نفس انسانی تأکیدات فراوانی وارد شده است. حضرت علی(ع) بیان میکند که: «تعجب میکنم از کسی که برای یافتن گمشدهاش تلاش میکند در صورتی که نفس (انسانی) خود را گم کرده و در صدد یافتن آن نیست».<ref>آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۲، ص۳۶.</ref> | ||
* رسیدن به مرحله ملکوتی به معنی مهمل گذاشتن مراتب پایین نیست. | |||
درست است که همه کمالات در مرتبه روح ملکوتی و نفخه الهی انسان نهفته است، اما این روح مجرد بدون مراتب پایینتر نمیتواند به فضایل و کمالات دست یابد. در واقع برگشت این مطلب به این است که اگر انسان اسیر مراتب پایین باشد و از حقیقت خود غافل بماند اعمال مراتب پایین را فقط انجام میدهد. (مثل خوردن و آشامیدن و شهوترانی و خشمگین شدن که به صورت حیوانی محض باشد نه برای اهداف عالی).<ref>خودسازی، ص۱۲۲–۱۲۹.</ref> اما اگر از قوای مراتب پایین بهره برد میتواند افعالی با نیات و اهداف عالی انجام داده و باعث تعالی روح خود شود.<ref>همان.</ref> | |||
در | '''مصادیق معرفت نفس''' | ||
در حدیث معرفت نفس احتمالات فراوانی وجود دارد که برخی محققین تا دوازده احتمال ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود: | |||
* هر کس خود را بشناسد و بفهمد که روحش یکی است و اگر متعدد باشد باعث تعارض و فساد بدن میشود خواهد فهمید که رب هستی نیز یکی است و اگر متعدد باشد باعث فساد آن میشود. | |||
* کسی که بشناسد که بر روح چیزی از معلومات بدن مخفی نیست بلکه به تمام آن علم دارد، خواهد فهمید که ربّ هستی نیز بر تمام هستی و حتی ذرّات آن علم و احاطه دارد. | |||
* کسی که بشناسد نسبت روح به تمام اعضای بدن مساوی است و چیزی به او نزدیکتر یا دورتر نیست خواهد فهمید که تمام اشیاء نسبت به قدرت و علم خداوند رابطه یکسانی دارند. | |||
* هر کسی بشناسد که نفس انسان با حواس ظاهری قابل درک نیست خواهد فهمید که خداوند نیز با حواس ظاهری قابل درک نیست.<ref>شبّر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۲۰۴.</ref> | |||
* اگر کسی بفهمد که شناخت حقیقی روح امکان ندارد، خواهد فهمید که درک کنه خداوند نیز برای بشر قابل دسترسی نیست. | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |
ویرایش