automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== متن آیه == | ==متن آیه== | ||
{{قرآن بزرگ|مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا | {{قرآن بزرگ|مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا | ||
| سوره = مائده | | سوره = مائده | ||
خط ۱۹: | خط ۱۴: | ||
<br /> | <br /> | ||
== تفسیر آیه == | ==تفسیر آیه== | ||
دربارهٔ این سؤال که چگونه قتل یک انسان مساوی است با قتل همه انسانها و نجات یک شخص مساوی است با نجات همه انسانها؟ مفسّران قرآن پاسخهای مختلفی دادهاند: از جمله در «مجمع البیان»<ref>الطبرسی، الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ ق، ج۳–۴، ص۱۸۷–۱۸۶.</ref> پنج پاسخ، در «تبیان»<ref>ابی جعفر محمّد بن الحسن الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، نجف، مکتبه الأمین، ۱۳۸۳–۱۳۷۶ ق، ج۵، ص۵۰۰..</ref> شش پاسخ، در «کنزالعرفان»<ref>جمال الدین، فاضل مقداد، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۴۳، ج۱–۲، ص۳۵۳، (کتاب الجنایات).</ref> چهار پاسخ، در تفسیر «المیزان»<ref>طباطبائی، سیّد محمّد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا، ج۵، ص۵۱۸ به بعد.</ref> یک پاسخ، و در تفسیر «نمونه»<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵، ذیل سوره مائده آیه ۳۲.</ref> دو پاسخ به آن داده شدهاست. ما در اینجا به دلیل اختصار به پاسخی که در تفسیر نمونه آمدهاست، اشاره میکنیم. | دربارهٔ این سؤال که چگونه قتل یک انسان مساوی است با قتل همه انسانها و نجات یک شخص مساوی است با نجات همه انسانها؟ مفسّران قرآن پاسخهای مختلفی دادهاند: از جمله در «مجمع البیان»<ref>الطبرسی، الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ ق، ج۳–۴، ص۱۸۷–۱۸۶.</ref> پنج پاسخ، در «تبیان»<ref>ابی جعفر محمّد بن الحسن الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، نجف، مکتبه الأمین، ۱۳۸۳–۱۳۷۶ ق، ج۵، ص۵۰۰..</ref> شش پاسخ، در «کنزالعرفان»<ref>جمال الدین، فاضل مقداد، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۴۳، ج۱–۲، ص۳۵۳، (کتاب الجنایات).</ref> چهار پاسخ، در تفسیر «المیزان»<ref>طباطبائی، سیّد محمّد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا، ج۵، ص۵۱۸ به بعد.</ref> یک پاسخ، و در تفسیر «نمونه»<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵، ذیل سوره مائده آیه ۳۲.</ref> دو پاسخ به آن داده شدهاست. ما در اینجا به دلیل اختصار به پاسخی که در تفسیر نمونه آمدهاست، اشاره میکنیم. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۲: | ||
'''ثانیاً''': جامعه انسانی در حقیقت یک واحد است، و افراد آن همانند اعضای یک پیکرند و هر فردی به اندازه شعاع وجودی خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانی و رفع نیازمندیهای آن اثر دارد، لذا فقدان و احیای یک فرد قطعاً در سرنوشت دیگر اعضا مؤثر است. در نتیجه تأکید اسلام در این خصوص که کشتن یک فرد را مساوی با قتل همه انسانها میداند و قاتل محکوم به قصاص است (در فرض که اولیای مقتول عفو نکنند)، در راستای حمایت از خون بیگناه و به هدف تأمین امنیت و سلامت اجتماع است. چنانکه گفتهاند: «هرگاه وجود مقصر برای جامعه به قدری زیان بخش باشد که سود حاصله از آن را تحت الشعاع قرار دهد، در این صورت اعدام او مشروع خواهد بود».<ref>علیآبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بیجا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.</ref> از آنجا که سرنوشت افراد بههم مرتبط است و هر زیان فردی امکان تبدیل شدن به زیان اجتماعی را دارد، قتل یک فرد بهمنزله قتل همه انسانها فرض شدهاست و قاتل در واقع دشمن اجتماع است. پس قرآن با این بیان بیشترین کرامت و ارزش را برای انسان قائل است البته اگر خود انسان آن را حفظ نماید و یک پیشگیری در سطح عموم از جرم وحشتناک قتل نمودهاست که در آن حکمتهای بیشماری وجود دارد و ما ممکن است به برخی از آنها پی ببریم. | '''ثانیاً''': جامعه انسانی در حقیقت یک واحد است، و افراد آن همانند اعضای یک پیکرند و هر فردی به اندازه شعاع وجودی خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانی و رفع نیازمندیهای آن اثر دارد، لذا فقدان و احیای یک فرد قطعاً در سرنوشت دیگر اعضا مؤثر است. در نتیجه تأکید اسلام در این خصوص که کشتن یک فرد را مساوی با قتل همه انسانها میداند و قاتل محکوم به قصاص است (در فرض که اولیای مقتول عفو نکنند)، در راستای حمایت از خون بیگناه و به هدف تأمین امنیت و سلامت اجتماع است. چنانکه گفتهاند: «هرگاه وجود مقصر برای جامعه به قدری زیان بخش باشد که سود حاصله از آن را تحت الشعاع قرار دهد، در این صورت اعدام او مشروع خواهد بود».<ref>علیآبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بیجا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.</ref> از آنجا که سرنوشت افراد بههم مرتبط است و هر زیان فردی امکان تبدیل شدن به زیان اجتماعی را دارد، قتل یک فرد بهمنزله قتل همه انسانها فرض شدهاست و قاتل در واقع دشمن اجتماع است. پس قرآن با این بیان بیشترین کرامت و ارزش را برای انسان قائل است البته اگر خود انسان آن را حفظ نماید و یک پیشگیری در سطح عموم از جرم وحشتناک قتل نمودهاست که در آن حکمتهای بیشماری وجود دارد و ما ممکن است به برخی از آنها پی ببریم. | ||
== تکلیفبودن حفظ حیات انسان == | |||
از دیدگاه اسلام حیات بهطور کلی نشانهای از رحمت الهی است.<ref>روم/۵۰: فانظر الی آثار رحمه الله کیف یحیی الأرض بعد موتها.</ref> این نگاه به حیات از یک سو به آن ارزش میبخشد، و از سوی دیگر آن را امانتی در دست انسان میداند.<ref>چون در انسان روح الهی دمیده شدهاست. فاذا سویته و نفخت فیه من روحی … حجر/۲۹.</ref> اختیار انسان نسبت به حیات خویش در حدی است که خداوند به او عنایت کردهاست؛ بنابراین حیات تنها حق افراد نیست، بلکه حفظ آن تکلیف فرض شدهاست و گذشتن از این حق جز در محدوده ضوابط الهی ممنوع است. | |||
در فقه اسلامی عنوان «نفس محترمه» مطرح است. از دیدگاه قرآن کریم و روایات، نفس محترمه شامل همه انسانها است،<ref>اسری/۳۲، ولا تقتلوا النفس آلتی حرّم الله الّا با لحق؛ ر.ک. الحرالعاملی، محمّد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج۱۹، کتاب القصاص، حدود ۱۴، حدیث دربارهٔ حرمت قتل نفس محترمه.</ref> مگر کسی که به جهت ارتکاب جرم تباه کننده حیات، مستحق کیفر و قصاص گردد. | |||
حق حیات برای هر کس، و در نتیجه تکلیف دیگران به رعایت این حق آنقدر ارزشمند است که در قرآن کریم سلب حیات یک فرد، مانند سلب حیات همه انسانها معرفی شدهاست.» هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکُشد، چنان است که همه انسانها را کشتهاست، هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، گویی چنان است که همه مردم را زنده کردهاست»<ref>مائده/۳۲؛ ر.ک. تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵.</ref> از آیه شریفه اهمیّت مرگ و حیات یک انسان از دیدگاه قرآن بهطور کامل مبرهن میگردد، عظمت این امر با توجّه به شرایط زمان و مکان نزول قرآن که خون انسانها مطلقاً ارزشی نداشت، بیشتر آشکار میشود. | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |