پرش به محتوا

آیه قتل یک نفر مساوی است با کشتن همه انسان‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
حق حیات برای هر کس، و در نتیجه تکلیف دیگران به رعایت این حق آن‌قدر ارزشمند است که در قرآن کریم سلب حیات یک فرد، مانند سلب حیات همه انسان‌ها معرفی شده‌است.» هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکُشد، چنان است که همه انسان‌ها را کشته‌است، هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، گویی چنان است که همه مردم را زنده کرده‌است»<ref>مائده/۳۲؛ ر.ک. تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵.</ref> از آیه شریفه اهمیّت مرگ و حیات یک انسان از دیدگاه قرآن به‌طور کامل مبرهن می‌گردد، عظمت این امر با توجّه به شرایط زمان و مکان نزول قرآن که خون انسان‌ها مطلقاً ارزشی نداشت، بیشتر آشکار می‌شود.
حق حیات برای هر کس، و در نتیجه تکلیف دیگران به رعایت این حق آن‌قدر ارزشمند است که در قرآن کریم سلب حیات یک فرد، مانند سلب حیات همه انسان‌ها معرفی شده‌است.» هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکُشد، چنان است که همه انسان‌ها را کشته‌است، هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، گویی چنان است که همه مردم را زنده کرده‌است»<ref>مائده/۳۲؛ ر.ک. تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵.</ref> از آیه شریفه اهمیّت مرگ و حیات یک انسان از دیدگاه قرآن به‌طور کامل مبرهن می‌گردد، عظمت این امر با توجّه به شرایط زمان و مکان نزول قرآن که خون انسان‌ها مطلقاً ارزشی نداشت، بیشتر آشکار می‌شود.


== متن آیه ==
{{قرآن بزرگ|مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا
| سوره = مائده
| آیه = ۳۲
| ترجمه = هر كس كسى را -جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در زمين- بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد.
}}
<br />
== تفسیر آیه ==
دربارهٔ این سؤال که چگونه قتل یک انسان مساوی است با قتل همه انسان‌ها و نجات یک شخص مساوی است با نجات همه انسان‌ها؟ مفسّران قرآن پاسخ‌های مختلفی داده‌اند: از جمله در «مجمع البیان»<ref>الطبرسی، الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ ق، ج۳–۴، ص۱۸۷–۱۸۶.</ref> پنج پاسخ، در «تبیان»<ref>ابی جعفر محمّد بن الحسن الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، نجف، مکتبه الأمین، ۱۳۸۳–۱۳۷۶ ق، ج۵، ص۵۰۰..</ref> شش پاسخ، در «کنزالعرفان»<ref>جمال الدین، فاضل مقداد، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۴۳، ج۱–۲، ص۳۵۳، (کتاب الجنایات).</ref> چهار پاسخ، در تفسیر «المیزان»<ref>طباطبائی، سیّد محمّد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا، ج۵، ص۵۱۸ به بعد.</ref> یک پاسخ، و در تفسیر «نمونه»<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵، ذیل سوره مائده آیه ۳۲.</ref> دو پاسخ به آن داده شده‌است. ما در این‌جا به دلیل اختصار به پاسخی که در تفسیر نمونه آمده‌است، اشاره می‌کنیم.
دربارهٔ این سؤال که چگونه قتل یک انسان مساوی است با قتل همه انسان‌ها و نجات یک شخص مساوی است با نجات همه انسان‌ها؟ مفسّران قرآن پاسخ‌های مختلفی داده‌اند: از جمله در «مجمع البیان»<ref>الطبرسی، الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ ق، ج۳–۴، ص۱۸۷–۱۸۶.</ref> پنج پاسخ، در «تبیان»<ref>ابی جعفر محمّد بن الحسن الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، نجف، مکتبه الأمین، ۱۳۸۳–۱۳۷۶ ق، ج۵، ص۵۰۰..</ref> شش پاسخ، در «کنزالعرفان»<ref>جمال الدین، فاضل مقداد، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۴۳، ج۱–۲، ص۳۵۳، (کتاب الجنایات).</ref> چهار پاسخ، در تفسیر «المیزان»<ref>طباطبائی، سیّد محمّد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سیّد محمّد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا، ج۵، ص۵۱۸ به بعد.</ref> یک پاسخ، و در تفسیر «نمونه»<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵، ذیل سوره مائده آیه ۳۲.</ref> دو پاسخ به آن داده شده‌است. ما در این‌جا به دلیل اختصار به پاسخی که در تفسیر نمونه آمده‌است، اشاره می‌کنیم.


آنچه در پاسخ سؤال فوق می‌توان گفت، این است که قرآن کریم در آیه شریفه یک حقیقت «اجتماعی ـ تربیتی» را بازگو می‌کند، زیرا: اولاً کسی که دست به خون انسان بی‌گناهی می‌آلاید، در حقیقت چنین آمادگی را دارد که انسان‌های بی‌گناه دیگری را که با مقتول از نظر انسانی و بی‌گناهی برابرند، مورد حمله قرار داده و به قتل برساند. او در حقیقت یک قاتل است و طعمه او انسان‌های بی‌گناه و می‌دانیم که تفاوتی بین انسان‌های بی‌گناه از این نظر نیست و نیز کسی که به‌خاطر نوع‌دوستی و عاطفه انسانی، دیگری را از مرگ نجات دهد، این آمادگی را دارد که این طرح انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد، چون او علاقمند به نجات انسان‌های بی‌گناه است.
آنچه در پاسخ سؤال فوق می‌توان گفت، این است که قرآن کریم در آیه شریفه یک حقیقت «اجتماعی ـ تربیتی» را بازگو می‌کند، زیرا:
 
'''اولاً''': کسی که دست به خون انسان بی‌گناهی می‌آلاید، در حقیقت چنین آمادگی را دارد که انسان‌های بی‌گناه دیگری را که با مقتول از نظر انسانی و بی‌گناهی برابرند، مورد حمله قرار داده و به قتل برساند. او در حقیقت یک قاتل است و طعمه او انسان‌های بی‌گناه و می‌دانیم که تفاوتی بین انسان‌های بی‌گناه از این نظر نیست و نیز کسی که به‌خاطر نوع‌دوستی و عاطفه انسانی، دیگری را از مرگ نجات دهد، این آمادگی را دارد که این طرح انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد، چون او علاقمند به نجات انسان‌های بی‌گناه است.


ثانیاً: جامعه انسانی در حقیقت یک واحد است، و افراد آن همانند اعضای یک پیکرند و هر فردی به اندازه شعاع وجودی خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانی و رفع نیازمندی‌های آن اثر دارد، لذا فقدان و احیای یک فرد قطعاً در سرنوشت دیگر اعضا مؤثر است. در نتیجه تأکید اسلام در این خصوص که کشتن یک فرد را مساوی با قتل همه انسان‌ها می‌داند و قاتل محکوم به قصاص است (در فرض که اولیای مقتول عفو نکنند)، در راستای حمایت از خون بی‌گناه و به هدف تأمین امنیت و سلامت اجتماع است. چنان‌که گفته‌اند: «هرگاه وجود مقصر برای جامعه به قدری زیان بخش باشد که سود حاصله از آن را تحت الشعاع قرار دهد، در این صورت اعدام او مشروع خواهد بود».<ref>علی‌آبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بی‌جا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.</ref> از آن‌جا که سرنوشت افراد به‌هم مرتبط است و هر زیان فردی امکان تبدیل شدن به زیان اجتماعی را دارد، قتل یک فرد به‌منزله قتل همه انسان‌ها فرض شده‌است و قاتل در واقع دشمن اجتماع است. پس قرآن با این بیان بیشترین کرامت و ارزش را برای انسان قائل است البته اگر خود انسان آن را حفظ نماید و یک پیشگیری در سطح عموم از جرم وحشتناک قتل نموده‌است که در آن حکمت‌های بی‌شماری وجود دارد و ما ممکن است به برخی از آن‌ها پی ببریم.
'''ثانیاً''': جامعه انسانی در حقیقت یک واحد است، و افراد آن همانند اعضای یک پیکرند و هر فردی به اندازه شعاع وجودی خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانی و رفع نیازمندی‌های آن اثر دارد، لذا فقدان و احیای یک فرد قطعاً در سرنوشت دیگر اعضا مؤثر است. در نتیجه تأکید اسلام در این خصوص که کشتن یک فرد را مساوی با قتل همه انسان‌ها می‌داند و قاتل محکوم به قصاص است (در فرض که اولیای مقتول عفو نکنند)، در راستای حمایت از خون بی‌گناه و به هدف تأمین امنیت و سلامت اجتماع است. چنان‌که گفته‌اند: «هرگاه وجود مقصر برای جامعه به قدری زیان بخش باشد که سود حاصله از آن را تحت الشعاع قرار دهد، در این صورت اعدام او مشروع خواهد بود».<ref>علی‌آبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بی‌جا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.</ref> از آن‌جا که سرنوشت افراد به‌هم مرتبط است و هر زیان فردی امکان تبدیل شدن به زیان اجتماعی را دارد، قتل یک فرد به‌منزله قتل همه انسان‌ها فرض شده‌است و قاتل در واقع دشمن اجتماع است. پس قرآن با این بیان بیشترین کرامت و ارزش را برای انسان قائل است البته اگر خود انسان آن را حفظ نماید و یک پیشگیری در سطح عموم از جرم وحشتناک قتل نموده‌است که در آن حکمت‌های بی‌شماری وجود دارد و ما ممکن است به برخی از آن‌ها پی ببریم.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== برای مطالعهٔ بیشتر ==
==مطالعه بیشتر==
۱. طباطبائی، سیّد محمّد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا) ج۵، ص۵۱۸ به بعد.
۱. طباطبائی، سیّد محمّد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا) ج۵، ص۵۱۸ به بعد.


خط ۲۹: خط ۴۰:
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
==منابع==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
خط ۵۲: خط ۶۳:
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />
۱۵٬۰۹۲

ویرایش