automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۸۱۶
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
منظور از «هو الاول و الآخر»، به عنوان یکی ازصفات خداوند، چیست؟ | منظور از «هو الاول و الآخر»، به عنوان یکی ازصفات خداوند، چیست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}}خداوند اول و آخر هر چیزی است که در تصور انسان میگنجد. آیه ۳ سوره حدید که یکی از سوره های مهم [[قرآن]] است، از یکی از اوصاف خداوند صحبت میکند که تصریح دارد بر اینکه خداوند اول و آخر هر چیزی است؛ به این معنا که پیش از آفرینش و پس از آفرینش خواهد بود. در تفاسیر اول را قدیم بودن خداوند؛ و آخر را حدوثناپذیر بودن خداوند معنا کردهاند. | ||
== متن آیه == | == متن آیه == | ||
خط ۱۴: | خط ۱۳: | ||
== اهمیت سوره حدید == | == اهمیت سوره حدید == | ||
[[سوره حدید]] یکی از سورههای قرآنی و از مجموعهٔ مسبحات است. حدید از جمله سورههای بسیار عمیق و دقیق است که | [[سوره حدید]] یکی از سورههای قرآنی و از مجموعهٔ [[مسبحات]] است. حدید از جمله سورههای بسیار عمیق و دقیق است که انسان را به تفکر وامیدارد. در تفسیر روایی، در ارتباط با اهمیت سوره حدید چنین آمده است: «از [[علی بن حسین(ع)]] در مورد توحید سؤال شد، فرمود: خداوند میداند که در آخرالزمان عدهای از مردم رشد فکری پیدا میکنند و اهل تعمق و دقت میشوند و از خودشان هوشمندی و نبوغ نشان میدهند. از این روی خداوند سورهٔ توحید و آیات اول سوره حدید را نازل کرد تا هوشمندان و صاحبان اندیشه، پیرامون آن اندیشه کنند. هر کس غیر آن را اراده کند، به تحقیق نابود شود.»<ref>تفسیر نور الثقلین، قم، بی تا، ج۵.</ref> | ||
«از علی بن حسین(ع) در مورد توحید | |||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
در ذیل این آیه، تفاسیر متنوعی مطرح شده است | در ذیل این آیه، تفاسیر متنوعی مطرح شده است: | ||
«اول» هر آن چیزی که به عنوان نخستین در ذهن انسان فرض شود، خدا قبل از آن چیز بوده است. پس او نسبت به تمام مخلوقاتش «اول» است، البته نه آن چیزی که ما اول فرض میکنیم. | «اول» هر آن چیزی که به عنوان نخستین در ذهن انسان فرض شود، خدا قبل از آن چیز بوده است. پس او نسبت به تمام مخلوقاتش «اول» است، البته نه آن چیزی که ما اول فرض میکنیم. همچنین هر آن چیزی که ما به عنوان آفرینش فرض میکنیم، خداوند تبارک و تعالی بعد از آن هم خواهد بود. چون قدرت او احاطه به آن چیز دارد، هم به ماقبلش و هم مابعدش اوست، پس همانطور که اول خداست، آخر هم خداست، البته نه آن چیزی که ما آخرینش فرض میکنیم. | ||
همچنین هر آن چیزی که ما به عنوان آفرینش فرض میکنیم، خداوند تبارک و تعالی بعد | |||
با این بیان روشن میشود که اول و آخر مطلق، خداوند است و آنچه از «اول و آخر» در غیر خداست، نسبی است. | با این بیان روشن میشود که اول و آخر مطلق، خداوند است و آنچه از «اول و آخر» در غیر خداست، نسبی است. | ||
به عنوان مثال: گفته میشود، فلان چیز نسبت به فلان چیز دیگر اول است و آن دیگری نسبت به سومی آخر است و آن سومی نسبت به چهارمی… پس هیچ موجودی در عالم هستی، به صورت مطلق، «اول و آخر» نیست. اول و آخر بودن در مورد تمام هستی غیر از خدا نسبی است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۶۳ش، ج۱۹، ص۲۹۳.</ref> | به عنوان مثال: گفته میشود، فلان چیز نسبت به فلان چیز دیگر اول است و آن دیگری نسبت به سومی آخر است و آن سومی نسبت به چهارمی… پس هیچ موجودی در عالم هستی، به صورت مطلق، «اول و آخر» نیست. اول و آخر بودن در مورد تمام هستی غیر از خدا نسبی است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۶۳ش، ج۱۹، ص۲۹۳.</ref> اولیت و آخریت خدای تبارک و تعالی، زمانی و مکانی نیست، زیرا خداوند در ظرف زمانی و مکانی اول یا آخر نمیگنجد، چون خداوند منزه از مکان و زمان بوده و خود خالق زمان و مکان است و محیط بر تمامی هستی است. | ||
ممکن است این صفات را نیز شاخهای از احاطه وجودی او بگیریم، چون وجود او قبل از وجود هر چیز و بعد از وجود هر چیز است. خداوند قبل از وجود هر چیزی، ثابت بود و بعد از فنای هر مخلوق ثابتی، باز هم ثابت میماند.<ref>تفسیر | پس مراد از اولیت و آخریت این است که خداوند بر همه هستی احاطه دارد. اگر فلان چیز را اول فرض کنی، او با احاطهاش اولتر از آن است و اگر آخر فرض کنی، او آخرتر است. پس اول و آخر فرع و شاخهای از محیط است و محیط هم شاخهای از اطلاق قدرت اوست. ممکن است این صفات را نیز شاخهای از احاطه وجودی او بگیریم، چون وجود او قبل از وجود هر چیز و بعد از وجود هر چیز است. خداوند قبل از وجود هر چیزی، ثابت بود و بعد از فنای هر مخلوق ثابتی، باز هم ثابت میماند.<ref>تفسیر نور الثقلین، قم، بی تا، ج۵.</ref> | ||
[[امام صادق(ع)]] در ارتباط با این مهم، چنین میفرماید: «مراد از اول آن است که خدای تبارک و تعالی قدیم است و اول قدیم است و مراد از آخر، آن است که خدای تبارک و تعالی نهایت ندارد و حدوثی به او واقع نمیشود و از حالی به حال دیگر تبدیل نمیشود.»<ref> | [[امام صادق(ع)]] در ارتباط با این مهم، چنین میفرماید: «مراد از اول آن است که خدای تبارک و تعالی قدیم است و اول قدیم است و مراد از آخر، آن است که خدای تبارک و تعالی نهایت ندارد و حدوثی به او واقع نمیشود و از حالی به حال دیگر تبدیل نمیشود.»<ref>تفسیر نور الثقلین، قم، بی تا، ج۵.</ref><span></span> | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
تفسایر روایی همانند نور الثقلین، ج۵، ذیل سوره حدید و تفسیر الدر المنثور، ج۶ ذیل سوره حدید. | |||
<span></span> | <span></span> |