۱٬۴۰۷
ویرایش
جز (Rahmani صفحهٔ متن حدیث غدیر از نظر علم رجال و درایه را به متن خطبه غدیر از نظر علم رجال و درایه منتقل کرد: عدم شناخت عامه مردم به حدیث غدیر) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==خطبه غدیر== | ==خطبه غدیر== | ||
خطبه غدیر توسط پیامبر اسلام(ص) در واقعه غدیر ایراد و در آن امام علی | '''خطبه غدیر''' توسط [[پیامبر اسلام(ص)]] در [[واقعه غدیر]] ایراد و در آن [[امام علی(ع)]] به عنوان جانشین پیامبر معرفی شد. غدیر در [[تاریخ اسلام]] نام محلی است در جحفه و چهار راهی است که مردم سرزمین حجاز را از هم جدا میکند. مراد از [[یومالغدیر]]، روز [[هیجدهم ذیحجه]] است که، روز پنجشنبه سال دهم هجرت پیامبر در [[غدیر خم]]، در حضور ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نفر، خطبه غدیر و حدیث معروف غدیر را ایراد فرمود.<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ دوّم، ۱۳۶۶، ج۱، ص۹؛ و ر.ک. شافعی، عبدالله، المناقب، ص۱۰۸.</ref> در لغت نیز عبارت است از محلی که آب باران در آن جمع میشود.<ref>ر. ک. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اوّل، ۱۴۱۴ق، ص۵۹۸.</ref> | ||
==تواتر حدیث غدیر و عدم نیاز به بررسی سند== | ==تواتر حدیث غدیر و عدم نیاز به بررسی سند== | ||
حدیث غدیر مورد | حدیث غدیر مورد توجه خاصه و عامه قرار گرفته است. [[علامه امینی]] تا زمان خودش نام ۲۶ نفر را ذکر میکند که در این موضوع کتاب یا رساله مستقلی را تألیف نمودهاند.<ref>الغدیر، ج۱، ص۱۵۷–۱۵۲.</ref> تعداد آثار را [[سید عبدالعزیز طباطبائی]] به ۱۲۵ کتاب میرساند؛ علم رجال که علمی برای بررسی وثاقت راویحدیث است (علم روششناسی) و درایه که علم حدیثشناسی است در حدیثی لازم است مراعات شوند که جزء خبرهای واحد باشد، اما در حدیث غدیر لازم نیست. زیرا هم دارای تواتر لفظی است یعنی روایتی که با سلسله سند متفاوت اما با الفاظ مشترک از معصوم نقل شده باشد تا آنجا که احتمال ساختگی بودن نداشته و برای شنونده یقین آور باشد، و هم تواتر اجمالی یعنی بعضی از اخباری که به عنوان حدیث غدیر رسیده یقیناً از پیامبر(ص) صادر شده است، و هم تواتر معنوی دارد یعنی مضامین آن مشترک ولی با عبارات گوناگون در روایات دیگر و موارد متعددی نقل شده است. | ||
==وجود عوامل وثاقت در حدیث غدیر== | ==وجود عوامل وثاقت در حدیث غدیر== | ||
حدیث غدیر، علاوه بر تواتر همهجانبه، از علائم وثاقت نیز برخوردار است | حدیث غدیر، علاوه بر تواتر همهجانبه، به چند دلیل از علائم وثاقت نیز برخوردار است. | ||
با | * زیرا مخالفت با قرآن ندارد بلکه آیاتی چون آیه اکمال، تبلیغ، ولایت، اولیالامر، آن را تأیید میکند؛ | ||
و | * مخالف سنت قطعی نیست و احادیثی نیز در تأیید آن وجود دارد، حدیث، ثقلین، منزلت، سفینه و …؛ | ||
و | * با سیره پیامبر هماهنگی دارد، پیامبر(ص) در سفرهای کوتاه نیز جانشین تعیین میکرد؛ | ||
* با ضرورت دین مخالفتی ندارد؛ | |||
* از نظر سندی صحیح و متواتر است. | |||
حدیث غدیر از احادیث متواتر و قطعی است. تواتر این روایت در تمام طول دوران تاریخ اسلامی وجود داشته است. از برخی علمای اهل سنت، نقل شده است که حدیث غدیر فوق حد تواتر است.<ref>المناقب، ص۱۰۸.</ref> متن مورد اتفاق فریقین (شیعه و سنی) چنین است. {{متن عربی|مَعاشِرَ المُسلِمین ألَسْتُ اَوْلي بِكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ؟ قالُوا اَللهُمَ بَلی قالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلیٌ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انصُر مَن نَصرَه وَ اخذُل مَن خَذَلَه|ترجمه=ای مردم آیا من بر شما از خود شما اولی و سزاوارتر نیستم؟ گفتند چرا، حضرت فرمود: هرکس من مولای او هستم، علی(ع) مولای او خواهد بود، (این جمله را بنابر قول احمد بن جنبل چهار بار تکرار نمود) بار خدایا دوست بدار، آنکه او را دوست دارد، و دشمن بدار، آنکسی که او را دشمن بدارد، و یاری فرما یاران او را، و خوار گردان خوارکنندگان او را.}}<ref>الغدیر، ج۱، ص۸؛ موّفق بن احمد خوارزمی، المناقب، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ سوّم، ۱۴۱۷، ص۱۳۵، روایت ۱۵۲؛ متّقی هندی، علی، کنزالعّمال، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۵ق ـ ۱۹۸۵م، ج۱۱، ص۶۰۹، روایت ۳۳۹۵۰.</ref> | |||
===اسناد حدیث غدیر از اهل سنت=== | |||
اسناد متعدد برای حدیث غدیر نقل شده است که مرحوم علّامه امینی تمام اسناد آن را از طریق اهل سنت و شیعه در کتاب «الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب» جمعآوری نموده است.۱۱۰ نفر از صحابه را مانند ابوهریره، ابولیلی انصاری، براءبن عازب و … را نام میبرد که حدیث غدیر را نقل نمودهاند.<ref>الغدیر، ج۱، ص۶۲–۱۴.</ref> و نیز ۸۴ نفر از تابعین را مانند ابوراشد البحرانی، ابوسلیمان المؤذن، اصبغبن نباته و … را اسم برده که ناقلان حدیث غدیر بودهاند.<ref>الغدیر، ج۱، ص۷۲–۶۲.</ref> | |||
* قرن دوم، ۵۶ نفر<ref>الغدیر، ج۱، ص۸۲–۷۳.</ref>؛ | |||
* قرن سوّم ۹۲ نفر<ref>الغدیر، ج۱، ص۹۹–۸۲.</ref>؛ | |||
* قرن چهارم حدود ۸۰ نفر<ref>الغدیر، ج۱، ص۱۰۷–۹۹.</ref>؛ | |||
* قرن پنجم حدود ۳۰ نفر؛ | |||
* قرن ششم حدود ۲۰ نفر؛ | |||
* قرن هفتم حدود ۲۳ نفر و همینطور تا قرن چهاردهم، مجموعاً ۳۶۰ نفر از علما و محدّثین، حدیث غدیر را نقل نمودهاند.<ref>الغدیر، ج۱، ص۱۵۲–۱۲۳.</ref> | |||
در کتابهای اهل سنت نیز تعدادی از ناقلان این حدیث بیان شده است؛ | |||
* حدود ۲۱ نفر از مورّخین اهل سنّت چون بلاذری، ابن قتیبه، طبری و …؛ | |||
* ۲۵ نفر از علمای حدیث اهل سنت، مانند ابن ادریس شافعی، احمد حنبل، ترمذی، نسائی، طحاوی؛ | |||
* حدود ۱۰ نفر از مفسرین هم چون تفسیر طبری، ثعلبی، قرطبی؛ | |||
* حدود ۷ نفر از متکلمین چون، قاضی ابیبکر باقلانی، ایجی شافعی، شریف جرجانی؛ | |||
* حدود پنج نفر از لغویین چون معجمالبلدان حموی، تاج العروس زبیدی و… حدیث شریف غدیر را در کتابهای خود نقل نمودهاند.<ref>الغدیر، ج۱، ص۸–۵.</ref> مجموع همهٔ آنها به۵۰۰ نفر میرسد.<ref>سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، ص۱۶۰.</ref> | |||
۱ـ خوارزمی گوید: «واخبرنی سیدالحفّاظ ابومنصور شهردار بن شیرویه بن شهردار الدیلمی فیما کتب الّی من همدان ـ اخبرنا ابوالفتح عبدوس بن عبدالله الهمدانی ـ کتابه (اخبرناالشریف ابوطالب المفصّل بن الجعفری باصبهان اخبرنی الحافظ ابوبکر ابن مردویه اجازه، حدثنی جدّی) حدثنی عبدالله بن اسحاق النبوی، حدثنی الحسن بن علیلی العنزی، حدثنا محمدبن عبدالرحمان الذارع حدثنا قیسبن حفص، حدثنی علیبن الحسن، ابوالحسن العبدی، عن ابی هارون العبدی عن ابی سعید الخدری، انّ النبی(ص) یوم دعاالناس الی غدیر، امر بماکان تحت الشجره من الشوک فقمّ و ذلک یوم الخمیس ثم دعا الناس الی علّیٍ فاخذ بضبعه (بازو) فرفعها حتّی نظر الناس الی بیاض ابطه (سفیدی زیر بغل) ثم لم یتفرقا حتی نزلت {{قرآن|الیوم اکملت لکم دینکم تا آخر<ref>مائده/۳.</ref> فقال رسول الله(ص) الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه و رضی الرّب برسالاتی، و الولایه لعلی، ثم قال اللهم وال من و الاه، و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله فقال حسانبن ثابت إءذن لی یا رسول الله ان اقول ابیاتاً قال: قل ببرکه الله تعالی فقال حسان بن ثابت یا معشر مشیخه قریش اسمعوا شهاده رسول الله(ص) ثمّ قال ینادیهم یوم االغدیر نبیّهم نجم و اسمع بالرسول منادیاً بانّی مولاکم نعم و نبیّکم فقالوا و لم یبدو هناک التعامیا .. فقال له قم یا علی فایتنی رضیتک من بعدی اماماً و هادیاً<ref>مناقب خوارزمی، همان، ص۱۳۵، روایت ۱۵۲ و ص۱۳۴، روایت ۱۵۰.</ref> و همچنین ابن اثیر با اسناد خود حدیث غدیر را نقل نموده است<ref>ر. ک. محمد بن محمّد شیبانی، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، داراحیاء تراث العربی، ج۴، ص۲۸.</ref> و همچنین قرطبی، این حدیث را با اسناد خود نقل نموده است،<ref>محمّد بن احمد انصاری قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، داراحیاء اتراث العربی، ۱۴۰۵ق، ج۱۸، ص۲۷۸.</ref> و ابن کثیر دمشقی،<ref>ابوالفداء الحافظ بن کثیر دمشقی، البدایه و النهایهه، بیروت، مکتب المعارف، ج۷، ص۳۵۰.</ref> ابنماجه قزوینی<ref>قزوینی، محمد، سنن، تحقیق محمّد فؤاد عبدالباقی.</ref> و متّقی هندی در کنزل العمّال<ref>متّقی هندی، علی، کنز العمّال فی سنن الاحوال، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۵ق، چاپ پنجم، ج۱۱، ص۶۰۹، روایت ۳۳۹۵۰، ص۶۰۲، روایت ۵–۳۲۹۰۴ و روایت ۳۲۹۱۶ و ص۶۰۹، روایت ۳۲۹۴۹ و ۳۲۹۵۰ و ص۶۱۰، ۳۲۹۵۱.</ref> به طرق مختلفی حدیث غدیر را نقل نموده است و… همینطور محدّثین جریان استدلال علی(ع) به حدیث غدیر را در مناسبتهای مختلف، نقل نمودهاند، مانند ابی الطفیل<ref>مسند ابن حبنل، ج۷، ص۸۲، ح۱۹۳۲۱.</ref> زیدبن ارقم<ref>نسائی، خصائص امیرالمؤمنین، ص۱۷۳، روایت۹۳؛ البدایه والنهایه، همان، ج۵، ص۲۱۱ و ج۷، ص۳۴۷.</ref> عامربن واثله،<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، بیروت، دارالحیاء الکتب، چاپ اوّل، ۱۳۷۹، ج۶، ص۱۶۸–۱۶۷.</ref> انس بن مالک،<ref>همان، ج۱۹، ص۲۱۷.</ref> عبدالرحمن بن ابی لیلی<ref>اسدالغابه، همان، ج۴، ص۲۸، باب العین.</ref> اصبغ بن نباته<ref>همان، ص۱۲۶، ج۶.</ref> و عمیره بن سعد،<ref>البدایه و النهایه، همان، ج۷، ص۳۴۸.</ref> زیدبن شبع، زاذان بن عمر<ref>سبط ابنجوزی، تذکره الخواص، بیروت، مؤسسه اهل البیت، ۱۴۰۱ق، ص۳۵.</ref> و ابنولید. اگر کسی اهل انصاف و دارای مطالعه در تاریخ باشد، اعتراف میکند که حدیث شریف غدیر، از نظر سندی اصلاً قابل خدشه نیست. تنها اشکالی که مطرح شده است این است که این حدیث در صحیح بخاری و مسلم نقل نشده است. جواب آن این است که: اوّلاً این دلیل بیخبری یا تعصب آنها است که حدیث را نقل نکردهاند، نه نقص حدیث؛ و ثانیاً خود اهل سنّت قاعدهای دارند به نام تقدیم مثبت برنافی، چنانکه حلبی تصریح نموده است مثبت (و نقل کننده حدیث) بر نافی (وکسی که حدیث را نقل نکرده) مقدّم است. | ۱ـ خوارزمی گوید: «واخبرنی سیدالحفّاظ ابومنصور شهردار بن شیرویه بن شهردار الدیلمی فیما کتب الّی من همدان ـ اخبرنا ابوالفتح عبدوس بن عبدالله الهمدانی ـ کتابه (اخبرناالشریف ابوطالب المفصّل بن الجعفری باصبهان اخبرنی الحافظ ابوبکر ابن مردویه اجازه، حدثنی جدّی) حدثنی عبدالله بن اسحاق النبوی، حدثنی الحسن بن علیلی العنزی، حدثنا محمدبن عبدالرحمان الذارع حدثنا قیسبن حفص، حدثنی علیبن الحسن، ابوالحسن العبدی، عن ابی هارون العبدی عن ابی سعید الخدری، انّ النبی(ص) یوم دعاالناس الی غدیر، امر بماکان تحت الشجره من الشوک فقمّ و ذلک یوم الخمیس ثم دعا الناس الی علّیٍ فاخذ بضبعه (بازو) فرفعها حتّی نظر الناس الی بیاض ابطه (سفیدی زیر بغل) ثم لم یتفرقا حتی نزلت {{قرآن|الیوم اکملت لکم دینکم تا آخر<ref>مائده/۳.</ref> فقال رسول الله(ص) الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه و رضی الرّب برسالاتی، و الولایه لعلی، ثم قال اللهم وال من و الاه، و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله فقال حسانبن ثابت إءذن لی یا رسول الله ان اقول ابیاتاً قال: قل ببرکه الله تعالی فقال حسان بن ثابت یا معشر مشیخه قریش اسمعوا شهاده رسول الله(ص) ثمّ قال ینادیهم یوم االغدیر نبیّهم نجم و اسمع بالرسول منادیاً بانّی مولاکم نعم و نبیّکم فقالوا و لم یبدو هناک التعامیا .. فقال له قم یا علی فایتنی رضیتک من بعدی اماماً و هادیاً<ref>مناقب خوارزمی، همان، ص۱۳۵، روایت ۱۵۲ و ص۱۳۴، روایت ۱۵۰.</ref> و همچنین ابن اثیر با اسناد خود حدیث غدیر را نقل نموده است<ref>ر. ک. محمد بن محمّد شیبانی، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، داراحیاء تراث العربی، ج۴، ص۲۸.</ref> و همچنین قرطبی، این حدیث را با اسناد خود نقل نموده است،<ref>محمّد بن احمد انصاری قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، داراحیاء اتراث العربی، ۱۴۰۵ق، ج۱۸، ص۲۷۸.</ref> و ابن کثیر دمشقی،<ref>ابوالفداء الحافظ بن کثیر دمشقی، البدایه و النهایهه، بیروت، مکتب المعارف، ج۷، ص۳۵۰.</ref> ابنماجه قزوینی<ref>قزوینی، محمد، سنن، تحقیق محمّد فؤاد عبدالباقی.</ref> و متّقی هندی در کنزل العمّال<ref>متّقی هندی، علی، کنز العمّال فی سنن الاحوال، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۵ق، چاپ پنجم، ج۱۱، ص۶۰۹، روایت ۳۳۹۵۰، ص۶۰۲، روایت ۵–۳۲۹۰۴ و روایت ۳۲۹۱۶ و ص۶۰۹، روایت ۳۲۹۴۹ و ۳۲۹۵۰ و ص۶۱۰، ۳۲۹۵۱.</ref> به طرق مختلفی حدیث غدیر را نقل نموده است و… همینطور محدّثین جریان استدلال علی(ع) به حدیث غدیر را در مناسبتهای مختلف، نقل نمودهاند، مانند ابی الطفیل<ref>مسند ابن حبنل، ج۷، ص۸۲، ح۱۹۳۲۱.</ref> زیدبن ارقم<ref>نسائی، خصائص امیرالمؤمنین، ص۱۷۳، روایت۹۳؛ البدایه والنهایه، همان، ج۵، ص۲۱۱ و ج۷، ص۳۴۷.</ref> عامربن واثله،<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، بیروت، دارالحیاء الکتب، چاپ اوّل، ۱۳۷۹، ج۶، ص۱۶۸–۱۶۷.</ref> انس بن مالک،<ref>همان، ج۱۹، ص۲۱۷.</ref> عبدالرحمن بن ابی لیلی<ref>اسدالغابه، همان، ج۴، ص۲۸، باب العین.</ref> اصبغ بن نباته<ref>همان، ص۱۲۶، ج۶.</ref> و عمیره بن سعد،<ref>البدایه و النهایه، همان، ج۷، ص۳۴۸.</ref> زیدبن شبع، زاذان بن عمر<ref>سبط ابنجوزی، تذکره الخواص، بیروت، مؤسسه اهل البیت، ۱۴۰۱ق، ص۳۵.</ref> و ابنولید. اگر کسی اهل انصاف و دارای مطالعه در تاریخ باشد، اعتراف میکند که حدیث شریف غدیر، از نظر سندی اصلاً قابل خدشه نیست. تنها اشکالی که مطرح شده است این است که این حدیث در صحیح بخاری و مسلم نقل نشده است. جواب آن این است که: اوّلاً این دلیل بیخبری یا تعصب آنها است که حدیث را نقل نکردهاند، نه نقص حدیث؛ و ثانیاً خود اهل سنّت قاعدهای دارند به نام تقدیم مثبت برنافی، چنانکه حلبی تصریح نموده است مثبت (و نقل کننده حدیث) بر نافی (وکسی که حدیث را نقل نکرده) مقدّم است. |
ویرایش