ماه‌های حرام در قرآن

سؤال

در کدام آیه، تعداد ماه‌های سال و ماه‌های حرام ذکر شده است و برای آن (ماه‌های حرام) چه احکامی عنوان شده است؟

ماه‌های رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم چهار ماه حرام هستند که احکام خاصی برای آن مترتب است. از جمله: جنگ در آنها حرام می‌باشد. مجازات کیفری در آن مدت افزایش پیدا می‌کند مثل افزایش دیه و کفاره دادن.

ماه‌های سال و تعداد ماه‌های حرام

خداوند تبارک و تعالی در سوره توبه تعداد ماه‌های سال را دوازده ماه اعلام فرموده و چهار ماه از آن‌ها را ماه‌های حرام خوانده است: ﴿إِنَّ عِدَّه الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَه حُرُمٌ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّه کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّه وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ؛ تعداد ماه‌ها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمان‌ها و زمین را آفریده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه آن، ماه حرام است؛ این، آیین ثابت و پابرجای [الهی] است. بنابراین، در این ماه‌ها به خود ستم نکنید [و از هرگونه خون ریزی بپرهیزید]. و [به هنگام نبرد] با مشرکان، دسته جمعی پیکار کنید، همان گونه که آن‌ها دسته جمعی با شما پیکار می‌کنند، و بدانید خداوند با پرهیزگاران است.(توبه:۳۶)

منظور از ماه‌های دوازده‌گانه در آیه مورد بحث ماه‌های قمری می‌باشد. چرا که چهار ماه از آن‌ دوازده ماه، ماه‌های حرام دانسته شده و اسلام چهار ماه از ماه‌های قمری (محرم، رجب، ذوالقعده و ذوالحجه) را حرام دانسته است نه از ماه‌های شمسی.[۱]

حرمت ماه‌های حرام قابل تغییر و تبدیل نیست و جمله ﴿ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ بر این مطلب دلالت دارد. این حکم از زمان حضرت ابراهیم(ع) وجود داشته و در عصر جاهلی، قبل از اسلام هم به عنوان یک سنت به قوت خود باقی بوده است، هر چند که آن‌ها طبق آیه ۳۷ سوره توبه (آیه بعد از آیه مورد بحث) ماه‌های حرام را به دل‌خواه خودشان جابجا می‌کردند.[۲]

احکام ماه‌های حرام

خداوند، برای ماه حرام احترام قائل است و از مؤمنان می‌خواهد تا حرمت آن را نگه بدارند و نسبت به آن حرمت شکنی نکنند.[۳] در همین راستا، احکام ویژه برای ماه‌های حرام ذکر شده است.

حرام بودن جنگ در این ماه‌ها

قرآن کریم در این خصوص می‌فرماید: ﴿یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ؛ از تو درباره جنگ کردن در ماه حرام سؤال می‌کنند، بگو جنگ در آن (گناهی) بزرگ است.(بقره:۲۱۷) اگر جنگ در این ماه حرام نمی‌بود، از آن با عنوان گناه بزرگ یاد نمی‌شد.[۴]

بعضی از مفسران جمله ﴿فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ؛ پس در اين [چهار ماه‏] بر خود ستم مكنيد.(توبه:۳۶) را دلیل بر حرام بودن جنگ در این ماه‌ها می‌دانند.[۵] این حکم تا وقتی است که دشمن به سرزمین اسلامی و مسلمانان تعرضی نداشته باشد و گرنه مسلمانان برای دفاع از خود و سرزمین خود باید مقابله به مثل کنند: ﴿الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی؛ ماه حرام در برابر ماه حرام. (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند و با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید) و تمام حرام‌ها قصاص دارد و (به‌طور کلی) هر کسی به شما تجاوز کرد همانند آن بر او تعدی کنید.(بقره:۱۹۴)

حرام بودن جنگ در ماه‌های حرام، در کتب فقهی نیز آمده است.[۶] جنگ در ماه‌های حرام ـ رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم ـ حرام است؛ مگر آن که دشمن شروع به جنگ کند، یا این که حرمتی برای ماه‌های حرام قائل نباشد. فقها در این باره اختلاف نظری ندارند.[۷]

افزایش دیه

اگر کسی در یکی از ماه‌های حرام (رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم) مرتکب قتل شود، باید علاوه بر دیه کامل، یک سوم دیه کامل را به عنوان جریمه بپردازد.[۸] بعضی از علما این مسئله را مورد اتفاق فقها می‌دانند[۹] بعضی از فقها معتقدند در خصوص این مسئله فرقی بین قتل عمدی و غیرعمدی وجود ندارد.[۱۰]

روزه کفاره

کسی که در ماه حرام مومنی را به عمد بکشد، علاوه بر پرداخت دیه کامل و یک سوم آن، باید به عنوان کفاره، دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد.[۱۱]


منابع

  1. طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱، ج۹، ص ۲۶۷.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۴۰۶.
  3. سوره مائده، آیه۲.
  4. جصاص، احمد بن على، احكام القرآن، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۴۰۱. فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، كنز العرفان فى فقه القرآن، تهران، مرتضوى، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۵۴.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۴۰۵. مغنيه، محمدجواد التفسير الكاشف‏، قم، دار الكتاب الإسلامي‏، چاپ اول، ۱۴۲۴ق‏، ج۴، ص۴۰.
  6. طوسی، محمد بن الحسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق محمدتقی کشفی، بی جا، المکتبه المرتضویه، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص ۳. ابن ادریس حلی، محمد بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوّم، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص ۸.
  7. نجفی، محمّدحسن، جواهر الکلام، تحقیق شیخ عباس قوچانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوّم، ۱۳۶۷، ج۲۱ ، ص۳۲.
  8. نجفی، محمّدحسن، جواهر الکلام، تحقیق شیخ عباس قوچانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوّم، ۱۳۶۷، ج۴۳، ص۲۶. موسوی خمینی، روح الله، تحریرالوسیله، قم، دارالعلم، چاپ دوّم، بی تا، ج۲، ص۵۵۸. خویی، ابوالقاسم، مبانی تکمله المنهاج، قم، دارالهادی، ۱۳۹۶ق، ج۲، ص۲۰۰.
  9. نجفی، محمّدحسن، جواهر الکلام، تحقیق شیخ عباس قوچانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوّم، ۱۳۶۷، ج۴۳، ص۲۶. انصاری، محمّدعلی، الموسوعه الفقهیه المیسره، قم، مجمع الکفر الاسلامی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص ۳۷۷.
  10. خویی، ابوالقاسم، مبانی تکمله المنهاج، قم، دارالهادی، ۱۳۹۶ق، ج۲، ص۲۰۰.
  11. انصاری، محمّدعلی، الموسوعه الفقهیه المیسره، قم، مجمع الکفر الاسلامی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص ۳۷۷.