شناخت خداوند به غیر از مسیر فلسفه و عرفان
غیر از فلسفه و عرفان چه راههایی برای شناخت خداوند وجود دارد؟
شناخت عقلی خدای متعال گاهی با روشهای فلسفی و عرفان نظری است و گاهی با غیر آنها است. یکی از این موارد توجه و دقت در موجودات هستی، نظم میان آنها و توجه به وجود خود انسان است. راه دیگر شناخت خدا رجوع به فطرت است، این شناخت و تجربه باطنی در مواردی خاص، از جمله در حالی که انسان امیدش از همه اسباب طبیعی بریده شود، بیشتر آشکار میشود.
دقت در موجودات هستی
شناخت خدا از راه عقل گاهی با داشتن علم به اصطلاحات فلسفه، یا عرفان نظری است تا بتواند با استدلال خداوند را اثبات کند و گاهی از راه علامتها و نشانهها است که بصورت روشن خدا را اثبات میکنند.
قرآن و احادیث ائمه(ع) دقت در موجودات هستی را به عنوان یکی از روشهای عقلی شناخت خداوند معرفی کردهاند. ﴿إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ؛ به راستی که در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز، نشانههایی برای اهل خرد هست.﴾(آل عمران:۱۹۰) در آیهای دیگر اینطور آمده است ﴿و فی خلقکم و ما یُبُثُّ مِنْ دابَّه آیات لقوم یوقنون؛ در آفرینش شما و آنچه از انواع جنبندگان پراکنده میشود نشانههایی برای اهل یقین هست.﴾(جاثیه:۴)
توجه به وجود خود انسان
خلقت انسان و وجود او یکی از بهترین نشانهها بر وجود خداوند است. در حدیثی نقل شده است که شخصی به نام مجاشع خدمت پیامبر اسلام(ص) رسید و از راه شناخت پروردگار پرسید، حضرت فرمودند: «راه شناخت حق، شناخت نفس است.»[۱]
امام صادق(ع) میفرماید: «والعجب من مخلوق یزعم ان الله یَخْفی علی عِبادِه و هُوَ یَری أثَر الصّنعِ فی نفسه بِتَرکیبٍ یَبهُت عقله و تألیفٍ یبطل جحودَه.؛ شگفت از آفریدهای که میپندارد خداوند از مردم پنهان است، در حالی که آثار مصنوع بودن (آفریده بودن) را در خود مشاهده میکند، با ترکیبی که عقل او را مبهوت و انکارش را باطل میسازد.»[۲]
خدا میفرماید: ﴿و من آیاته… اختلاف ألسِنَتِکُم و اَلْوانکُم اِنّ فی ذلک لَآیاتٍ للعالمین؛ و یکی از نشانههای او … اختلاف زبانها و رنگهای شماست. در این اختلاف، نشانههایی برای دانشمندان هست.﴾(روم:۲۲)
شناخت خدا از طریق فطرت
راه دیگر برای شناخت خدا راه فطرت است. امام باقر(ع) میفرماید: «فطرهم علی التوحید عند المیثاق علی معرفته أنّه ربهم؛ خداوند، هنگام اخذ میثاق بر شناخت خود، که او پروردگار مردم است، آنان را با فطرت وسرشت توحید آفریده است.»[۳] این احساس و تجربه باطنی در مواردی خاص، از جمله در حالی که انسان امیدش از همه اسباب طبیعی بریده شود، آشکار میشود. در سوره عنکبوت به این حالت نفس و رجوع به فطرت در سختی اشاره شده است ﴿فَأِذا رَکبُوا فیِ الفُلکِ، دَعَوُا اللهَ مُخْلصِینَ لَهُ الدّینَ فَلّما نَجاّهم إلی البَرِّ ِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُون؛ و هنگامی که بر کشتی سوار میشوند خدا را در حالی که دین را برای آن خالص کردهاند میخوانند و چون به خشکی رسانده شوند و نجاتشان دهد شرک میورزند.﴾(عنکبوت:۶۹)
مطالعه بیشتر
- آفریدگار جهان، ناصر مکارم شیرازی، ج۱، چدهم، کانون انتشارات محمدی، بخش اول و دوم.
- طرحی نو در تدریس عقاید اسلامی، امامی و آشتیانی، سازمان تبلیغات، ج۱، ۱۳۶۶، درسهای دوم و سوم و چهارم و دوازدهم.