ویژگی‌های شهر نمونه در قرآن

(تغییرمسیر از شاخصه‌های شهر نمونه)
سؤال

آیاتی که درآن ویژگی‌های شهر نمونه از دیدگاه قرآن کریم بیان شده است، کدامند؟

شهر نمونه شهری است که درآن قوانین اسلامی حاکم باشد و تمام ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… براساس مقرّرات اسلام شکل بگیرد. برخی از ویژگی‌های شهر نمونه عبارتند از: ارزش مداری؛ عدالت محوری؛ ظلم‌ستیزی؛ امنیّت و آرامش همراه با رفاه اقتصادی؛ امکانات رفاهی و عمومی.

ارزش‌مداری

برپایی حقّ و حاکمیّت ارزش‌های اسلامی از شاخصه‌های اصلی شهر قرآنی است.[۱] دراین شهر محیط برای رشد ارزش‌ها و فضایل انسانی بر اساس ایمان برای افراد جامعه فراهم می‌گردد: ﴿الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاه وَ آتَوُا الزَّکاه وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَر؛ کسانی که چون در زمین به آن‌ها توانایی دهیم، نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند و فرمان به کارهای پسندیده می‌دهند و از کارهای ناپسند نهی می‌کنند.(حج:۴۱)

عدالت‌محوری

یکی از اهداف مهمّ بعثت پیامبران، اقامه قسط و عدالت همه گیر در میان مردم و ساختن جامعه‌ای بر پایه عدالت بوده است: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و با آن‌ها کتاب و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.(حدید:۲۵) عدالت از برجسته‌ترین ویژگی یک شهر نمونه است که در آیات فراوانی بدان اشاره شده است.[۲]

ظلم‌ستیزی

یکی از شاخصه‌های شهرهای نمونه، مبارزه با ظلم در همه ابعاد فردی، اجتماعی و خانوادگی است. در آیات فراوانی علّت ویرانی شهرها، نزول عذاب دنیوی، بلایا و گرفتاری‌ها به خاطر ظلم حاکمان و مردم شهرها بیان شده است.[۳] ازاین رو ظلم ستیزی یکی از عوامل پایداری شهرها، نزول برکات الهی و رونق اقتصادی می‌باشد.

امنیّت و آرامش همراه با رفاه اقتصادی

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَه کَانَتْ ءَامِنَه مُّطْمَئنَّه یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کلِّ مَکاَنٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُون‏؛ خداوند مثلی زده است: منطقه آبادی که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیش از هرجا می‌رسید امّا به نعمت‌های خدا ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می‌دادند، لباس گرسنگی و ترس را بر اندام‌شان پوشانید.(نحل:۱۱۲) درآیه فوق و دیگر آیات[۴] برای این منطقه آباد و پر برکت، سه ویژگی ذکر شده است که نخستین آن‌ها امنیّت، سپس اطمینان به ادامه زندگی درآن و بعد ازآن مسئله جلب روزی و مواد غذایی فراوان می‌باشد که از نظر ترتیب طبیعی به همان شکل که در آیه آمد، صورت حلقه‌های زنجیری علّت و معلول دارد. تا امنیّت نباشد، کسی اطمینان به ادامه زندگی در محلی پیدا نمی‌کند و تا این دو نباشند، کسی علاقه‌مند به تولید و سر و سامان دادن به وضع اقتصادی نمی‌شود. این درسی است برای همه کسانی که می‌خواهند سرزمینی آباد و مستقلّ داشته باشند، باید قبل از هرچیز به مسئله «امنیّت» پرداخت. سپس مردم را به آینده خود امیدوار ساخت. به دنبال آن چرخ‌های اقتصادی را به حرکت درآورد. این نعمت‌های سه‌گانه مادّی هنگامی به تکامل می‌رسند که با نعمت معنوی ایمان و توحید هماهنگ گردند.[۵] به همین دلیل بعد از ذکر نعمت‌های سه‌گانه می‌گوید: ﴿وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ؛ پیامبری از خودشان به سراغ آنها آمد، او را تکذیب کردند؛ از این رو عذاب الهی آنها را فراگرفت در حالی که ظالم بودند.(نحل:۱۱۳) جامعه‌ای که پیوند افراد با خداوند تقویت شده و برنامه‌های اقتصادی و رفاهی مردم تنظیم شده و خیر و صلاح در آن باشد. با هر نوع فساد و ظلم مبارزه می‌شود. ارزش‌های الهی رشد نموده و افراد شایسته برای شکوفایی استعدادهای خویش زمینه مناسب را پیدا می‌کند.[۶]

امکانات رفاهی و عمومی

در هر شهری بایستی امکانات رفاهی از جمله زیرساخت‌های حمل و نقل فراهم باشد: ﴿والاَنعمَ خَلَقَها لَکُم فیها دِفءٌ ومَنفِعُ ومِنها تَأکُلون * وتَحمِلُ اَثقالَکُم اِلی بَلَد لَم تَکونوا بلِغیهِ اِلاّ بِشِقِّ الاَنفُسِ اِنَّ رَبَّکُم لَرَءوفٌ رَحیم؛ و چهارپایان را آفرید؛ در حالی که در آنها، برای شما وسیله پوشش، و منافع دیگری است؛ و از گوشت آنها می‌خورید! و در آنها برای شما زینت و شکوه است به هنگامی که آنها را به استراحت‌گاه‌شان بازمی‌گردانید، و هنگامی که (صبحگاهان) به صحرا می‌فرستید! آنها بارهای سنگین شما را به شهری حمل می‌کنند که جز با مشقّت زیاد، به آن نمی‌رسیدید؛ پروردگارتان رؤوف و رحیم است.(نحل:۷–۵)

ارتباطات میان‌شهری؛[۷] توجّه به جهانگردی و کشور گردی برای عبرت از ویرانی شهرها و دیدن عاقبت افراد ناسپاس[۸] و … نیز باید باشد تا مردم آن شهر بتوانند زندگی همراه با آرامش و آسایش را داشته باشند.

شهر نمونه شهری است که بتواند بستر مناسب را برای تحقّق اهداف حکومت اسلامی فراهم سازد. حضرت علی(ع) هدف خود را از حکومت چنین ترسیم نموده است: «خدايا تو مي‌داني كه جنگ ما براي به دست آوردن قدرت و حكومت و دنيا و ثروت نبود. مي‌خواستيم نشانه‌هاي حقّ و دين تو را به جايگاه خويش بازگردانيم و در سرزمين‌هاي تو اصلاح را ظاهر كنيم تا بندگان ستم ديده‌ات در امنیت زندگي كنند و قوانين فراموش شده تو بار ديگر اجرا گردد.»[۹] دستیابی به این اهداف و ساختن شهری نمونه، نیازمند همراهی دولت و ملّت است. حکومت اسلامی به دنبال حاکمیّت ارزش‌های اسلامی و انسانی است. شهر نمونه باید پذیرای ارزش‌های اسلامی باشد و بستر مناسب را برای تحقّق اهداف حکومت اسلامی فراهم نماید. چنین شهری در هر زمانی می‌تواند تحقّق پیدا کند و افراد می‌توانند با اراده خویش در حاکمیّت ارزش‌های اسلامی و با توجّه به معیارهایی که در قرآن کریم و روایات مشخص شده است، جامعه نمونه را بنا نهند.

مطالعه بیشتر

  • شناسه‌های شهر در قرآن کریم، جابر دانش، دوفصلنامه تخصصی پژوهش‌های میان‌رشته‌ای قرآن کریم، سال چهارم، شماره دوم، پائیز و زمستان ۱۳۹۲، ص ۵۸–۳.

منابع

  1. سوره اعراف، آیه ۹۴ و ۹۸–۹۶. سوره یونس، آیه ۹۸. سوره نحل، آیه ۱۱۲. سوره کهف، آیه ۷۷.
  2. سوره بقره، آیه ۲۸۲. سوره نساء، آیه ۳ و ۵۸ و ۱۲۹و ۱۳۵. سوره مائده، آیه ۸ و ۹۵. سوره انعام، آیه۱۱۵و ۱۵۲. سوره نحل، آیه ۷۶ و ۹۰. سوره شوری / ۱۵. سوره حجرات، آیه ۹.
  3. سوره اعراف، آیه ۵–۴. سوره هود، آیه ۶۸–۶۷ و ۸۳–۸۲ و ۱۰۲–۱۰۰ و ۱۱۷. سوره نمل، آیه ۴۸ و ۵۲. سوره شمس، آیه ۱۱و ۱۴. سوره عنکبوت، آیه ۳۱. سوره نحل، آیه ۱۱۳–۱۱۲. سوره قصص، آیه ۵۹ و ….
  4. سوره اعراف، آیه ۷۴–۷۳. سوره توبه، آیه۷۰–۶۹. سوره شعراء، آیه۱۴۱ و ۱۴۹–۱۴۶.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴، ج۱۱، ص۴۳۳.
  6. سبحانی، جعفر، مبانی حکومت اسلامی، قم، انتشارات توحید، ۱۳۷۰، ص۴۴.
  7. سوره سبأ، آیه۱۵ و ۱۸.
  8. سوره انعام، آیه۱۱. سوره نمل، آیه ۶۹. سوره عنکبوت، آیه۲۰. سوره سبأ، آیه ۱۸. سوره یوسف، آیه۱۱۱–۱۰۹. سوره ق، آیه ۳۷–۳۶. سوره طلاق، آیه ۱۰–۸ و ….
  9. شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۱۸۸، خطبه۱۳۱.