دلایل عقلی بر لزوم بعثت انبیاء

از ویکی پاسخ
سؤال
آیا دلایل عقلی بر لزوم بعثت انبیا وجود دارد؟

خداوند با فرستادن پیامبران سیر حرکت انسان به کمال را برایش تعیین می‌کند. عقل حکم می‌کند خداوندی که آفریدگار انسان است و از نیازهای گوناگون او اطلاع دارد راهنمای او باشد. خداوند از طریق وحی و به وسیله پیامبران به تکامل و رشد او کمک می‌کند. انسان به تنهایی نمی‌تواند قوانینی برای خود وضع کند که برای رسیدن به سعادت کافی باشد. حتما در جهت وضع قوانین برای زندگی بهتر خود، نیازمند آیین و رهنمودهای الهی است.

ضرورت بعثت انبیاء برای تکامل بشر

انسان مانند سایر موجودات کمال‌طلب است؛ امّا کمال حقیقی او از سنخ کمالات مادی و طبیعی نیست؛ بلکه تکامل انسانی او در حقیقت تکامل روح است که با فعالیّت اختیاری خویش حاصل می‌شود. راه وصول به این کمال ارتباط با کمال مطلق؛ یعنی خداوند متعال می‌باشد که در سایه این ارتباط به «مقام قرب الهی» نایل می‌شود.

هدف از آفرینش انسان این است که با انجام افعال اختیاری سیر تکاملی خود را به سوی کمال نهایی بپیماید؛ وقتی انسان می‌تواند راه تکامل خویش را آزادانه و آگاهانه طی کند که هم هدف و هم راه رسیدن به آن را بشناسد، پس مقتضای حکمت الهی این است که ابزار و وسایل لازم را برای تحصیل چنین شناخت‌هایی در اختیار بشر قرار دهد. شناخت‌های عادی و متعارف که از راه حس و عقل به دست می‌آیند هر چند نقش مهمی را در تأمین نیازمندی‌های زندگی ایفا می‌کند؛ امّا برای شناختن راه کمال و سعادت حقیقی در ابعاد مختلف دنیوی و اخروی کافی نیست. و اگر راه دیگری برای رفع این کمبودها وجود نداشته باشد هدف خداوند از آفرینش انسان تحقق نخواهد یافت.

با توجّه به مقدمات فوق به این نتیجه می‌رسیم که مقتضای حکمت الهی این است که راه دیگری بجز عقل و حس برای شناختن مسیر تکامل همه‌جانبه در اختیار بشر قرار دهد و آن همان راه وحی است که در اختیار پیامبران قرار گرفته است تا انسان‌ها را در مسیر کمال و سعادت رهنمون باشند.[۱]

ناتوانی قوانینِ غیر الهی

قانون‌گذارِ کامل باید انسان‌شناسی کامل باشد و به تمام اسرار جسم و جان، عواطف، غرایز و ادراکات عقلی او آگاه باشد و به اصول حاکم بر روابط انسان‌ها احاطه داشته باشد تا بتوانند قوانینی هماهنگ با همه این‌ها وضع کند. باید از گذشته و آینده اطلاع کامل داشته باشد تا آثار قوانین امروز را در آینده زندگی بشر ارزیابی کند. قانون‌گذار باید دارای «علم کامل» باشد تا بتواند با وضع قوانین خود تمام استعدادها و شایستگی‌هایی را که در فرد و اجتماع نهفته است به فعلیت رساند. آیا این اوصاف در کسی جز ذات پاک خداوند پیدا می‌شود؟ کسی که خالق بشر است و از تمام اسرار وجود او آگاه است، کسی که عالم به حال و آینده و نتایج هر حکمی است، بدون خطا و لغزش و بی‌نیاز از هر کس و هر چیز؟

هر قانونی غیر از قانون خدا ناقص و بی‌فرجام است و اتفاقاً تمام بدبختی‌ها و مشکلات بشر از آنجا سرچشمه می‌گیرد که خودش می‌خواهد با آن علم محدود و با آن همه انگیزه‌های دنیایی برای خویش قانون وضع کند و این یکی از دلایل عقلی لزوم بعثت انبیاء است.[۲]

هماهنگی تکوین و تشریع

با نگاهی ژرف به جهان آفرینش در می‌یابیم که آفریدگار جهان برای رساندن هر موجودی به کمال ممکن خود، هرگونه وسایل لازم و مفید را در اختیار او گذاشته است. حال این سؤال پیش می‌آید که آیا آفریدگاری که در عالم تکوین (آفرینش) این اندازه وسایل پیش‌رفت و تکامل را در اختیار هر موجودی نهاده است چگونه ممکن است، موضوع فرستادن انبیا که مهم‌ترین نقش را در تکامل انسان در جنبه‌های مادی و معنوی دارد، نادیده گرفته باشد و جامعه انسانی را از این موهبت بزرگ محروم سازد!

ابوعلی‌سینا در کتاب «شفاء» با عباراتی کوتاه و تشبیهی جالب به این حقیقت اشاره می‌کند:

«احتیاج به بعثت پیامبران برای بقای نوع انسان و تحصیل کمالات وجودی او از روییدن موهای مژه، ابرو، و فرورفتگی کف پا (که راه رفتن و ایستادن را برای انسان آسان می‌سازد) و امثال این منافع بیش‌تر است؛ بنابراین ممکن نیست عنایت ازلی الهی آن منافع را ایجاب کرده باشد و بعثت پیامبران را که اساس زندگی انسان است ایجاب نکند.»[۳]

دلایل عقلی بعثت از نگاه قرآن

تمسک به آیات قرآن و روایات پیشوایان دین در این موضوع و دیگر موضوعات از باب تعبد و استدلال به دلایل نقلی نیست؛ بلکه گاه می‌توان از این آیات و روایات براهین عقلی استخراج کرد؛ قرآن از زوایای گوناگونی، بعثت انبیا را ضروری شمرده است و مسائلی چون تثبیت و تکمیل توحید، امیدواری به قیامت، رفع اختلاف، اجرای عدالت در جامعه بشری، اتمام حجت، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت را به عنوان فلسفه بعثت پیامبران بیان نموده است.[۴]


منابع

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، راهنماشناسی، قم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه، چاپ اوّل، ۱۳۶۷، فصل اوّل ضرورت نبوت؛ و آموزش عقاید، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۲، ج۲، درس بیست و دوّم.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، مدرسه امام علی بن ابیطالب(ع) چاپ سوم، ۱۳۷۵، ج۷، ص۴۱–۴۴.
  3. نگاه کنید به مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص۴۶، به نقل از: ابن سینا، حسین، شفاء، الهیات، مقاله دهم، فصل دوم.
  4. خسروپناه، عبدالحسین، قلمرو دین، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اوّل، ۱۳۸۱.