ضرورت انتخاب دین اسلام
چرا باید دین اسلام را انتخاب کرد؟
تردیدی نیست که خداوند انسان را برای هدفی آفریده است و آن وصول به کمال است. وصول به هدف جز از طریق پیمودن راه انبیای الهی میسور نیست، زیرا تنها کسی از کمال انسانی و راه وصول به آن آگاه است، خالق انسان است؛ و او راه نیل به کمال را از طریق انبیای الهی در اختیار ما قرار داده است؛ لذا اصل ضرورت انتخاب دین به عنوان یک ضرورت جهت تأمین سعادت و نیل به کمال است.
هر زمانی انسانها باید از پیامبر زمان خود اطاعت کنند، و به همین سبب چون پیامبر خاتم، در واقع آیینی برای تمام اعصار آوردهاند و تکمیل کننده انبیای گذشته هستند عقل حکم میکند از او تبعیت شود نه آیینهای پیامبران پیشین؛ که اگر چنین بود، ارسال پیامبران بعدی، بیهوده به نظر میرسید. دین اسلام دینی فراگیر و جهانی است که برای همه اعصارِ پس از خود آمده است. کامل بودن و جامع بودن آن در قرآن تصریح شده است. طبق گفته قرآن دین نزد خداوند اسلام است. اسلام دینی است که برای جاودانه ماندن دارای ویژگیهایی است از قبیل: عقلانی بودن، آسان بودن، منعطف بودن و همسویی با فطرت.
ضرورت تبعیت از پیامبر عصر
خداوند برای هر عصر و زمانی پیامبر خاص و برنامه خاصی جهت رساندن مردم به سعادت داشته است و تبعیت از پیامبر زمان موجب سعادت انسانها در همان برهه از زمان بوده است. و به موجب این که پیامبر عصر ما بلکه تمام اعصار بعدی پیامبر خاتم است، باید برای نیل به سعادت از او تبعیت کرد، و تبعیت از سایر ادیان سعادت انسان را تأمین نمیکند، و الا اگر موجب تأمین سعادت انسان میگردید نیازی نبود که خداوند پیامبر جدیدی بفرستد، ارسال رسول جدید نشانه آن است که به هر دلیلی نسخه پیامبر سابق کافی برای تأمین سعادت بشر نیست؛ و نسخه رسالت پیامبر آخرین نسخه و خاتم تمام انبیای الهی است. ولذا باید از این دین تبعیت کرد تا به سعادت نایل آمد.
البته معنای پذیرش دین اسلام طرد سایر نبوت و رسالت نیست بلکه ما موظفیم به این دین عمل کنیم در عین این که به سایر انبیای الهی ایمان داریم و آنان را به عنوان پیامبران و رسولان الهی قبول داریم و به آنان کمال احترام را میگذاریم؛ و این معنا جزو دین ماست.[۱]
کامل بودن دین اسلام
دین اسلام مزایا و خصوصیاتی دارد که کاملترین دین و سازگارترین دین با فطرت بشر است، و دینی است که پاسخگوی تمام نیازهای بشری در تمام اعصار و قرون میباشد؛ و لذا به خصوصیات این دین اشاره میکنیم:
جهانی بودن دین اسلام
فراگیری و جهانی بودن از مسلمات این آیین الهی است. پیامبر اکرم(ص) به سران کشورهایی مانند: قیصر روم، پادشاه ایران و فرمانروایان مصر و… نامه نوشتند و همه را به پذیرش دین اسلام دعوت کرده و از پیامدهای کفر بر حذر داشتند؛ و اگر دین اسلام، جهانی نبود چنین دعوتی عمومی انجام نمیگرفت و سایر اقوام و امتها هم عذری برای عدم پذیرش میداشتند؛ بنابراین، نمیتوان بین ایمان به اسلام و ضرورت عمل بر طبق این شریعت الهی تفکیکی قایل شد و در نتیجه نمیتوان کسی را از این آیین الهی مستثنی دانست.[۲]
آیات قرآنی نیز دین اسلام را برای هدایت تمام مردم میداند ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ﴾(تکویر:۲۷) در این آیه تأکید شده است که قرآن برای جهانیان نازل شده است. و در آیه دیگر از پیروزی دین جهانی اسلام، بر همه ادیان خبر داده و میفرماید:
﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ؛ او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد﴾(صف:۹)
کامل بودن دین اسلام
یکی از ویژگیهای دین اسلام کامل بودن آن است. دلیل آن هم آیه قرآن است:
﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ ۚ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا؛ امروز کافران از دین شما ناامید شدند از آنها نترسید و از من بترسید، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام ساختم و از اسلام به عنوان یک دین برای شما راضی شدم﴾(مائده:۳)
در این آیه از اتمام نعمت و اکمال دین سخن به میان آمده است و طبق این آیه دین در یک روز خاص به کمال میرسد که مراد از این روز، روزی است که پیامبر(ص) علی(ع) را به امامت برگزید یعنی پس از طرح مجموعهای از معارف و احکام یک چیزی باقی میماند که باید مطرح شود تا دین به کمال خود برسد و آن هم امر امامت است.
«البته جامعیّت و کمال دین، با یکدیگر در ارتباط هستند یعنی نمیتوان گفت که دین کامل است اما جامع نیست. عدم جامعیت دین معنایش ناقص بودن دین است. یعنی در دین، باید چیزهایی میبوده که نیست» لذا انتخاب دین کامل برای مردم شایسته است.[۳]
جامعیت دین اسلام
جامعیت دین به دو گونه بررسی میشود: ۱ـ جامعیت قرآن؛ ۲ـ جامعیت منابع دین.
گروهی از اندیشمندان اسلامی جامعیت دین را همان جامعیت قرآن دانستهاند و برای بیان جامعیت قرآن به آیاتی استناد کردهاند: ۱ـ آیهای که تبیین بودن قرآن را مطرح کرده است: ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَـٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ؛ (به یاد آورید) روزی را که از هر امتی، گواهی از خودشان بر آنها برمیانگیزیم و تو را گواه بر آنان قرار میدهیم؛ و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است.﴾(نحل:۸۹)
طبق این آیه، هدف از نزول قرآن روشنگری است یعنی قرآن بیانگر و روشنگر همه امور است که نظر صحیح آن است که قرآن بیانگر همه مسائل مربوط به هدایت انسان است.
در آیاتی به این نکته نیز اشاره شده است که قرآن تفصیلدهنده هر چیز است: ﴿مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَىٰ وَلَـٰكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ؛ اینها داستان دروغین نبود؛ بلکه (وحی آسمان است و) هماهنگ است با آنچه پیش روی او (از کتب آسمانی پیشین) قرار دارد و شرح هر چیزی (که پایه سعادت انسان است).﴾(یوسف:۱۱۱)
از آنجا که قرآن، کتاب هدایت است و برای رشد و کمال انسانها نازل شده، لذا مراد از تفصیل «کل شیء» محتوای برنامه پیامبر است؛ یعنی هر آنچه را که بشر برای تکامل خود لازم دارد در قرآن آمده است.[۴]
اسلام دین ثابت و جاودانه
در قرآن از دین الهی به عنوان اسلام یاد شده و درباره ثبات آن براهینی اقامه شده است که به جهت اختصار به بعضی از براهین اشاره میشود:
۱ـ برهان اولی که برای ثبات دین اقامه شده است، مبتنی بر مبدأ فاعل دین است. این برهان از انضمام دو آیه حاصل میشود. آیه اول میفرماید: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّـهِ الْإِسْلَامُ﴾(آل عمران:۱۹) یعنی تسلیم و انقیاد در برابر حق تنها دینی است که در نزد خداوند به رسمیت شناخته شده است و آیه دوم نیز میفرماید: ﴿مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ ۖ وَمَا عِندَ اللَّـهِ بَاقٍ؛ آنچه در نزد شماست فناپذیر و از بین رفتنی است و آنچه در نزد خدا است همیشگی و باقی است.﴾(نحل:۹۶) خلاصه برهان این است که دین اسلام نزد خداوند است و آنچه در نزد خداوند است باقی است، پس دین اسلام باقی است.
۲ـ برهان دیگر مبتنی بر فطرت انسانی است که مبدأ قبول دین است به این بیان که اسلام برای پرورش و شکوفایی فطرت انسانی نازل شده است و فطرت انسانی امری ثابت و تغییرناپذیر است؛ چنانکه فطرت اصیل همه انسانها یکی است آنچه که در زندگی انسان محل تغییر است آداب، عادات و رسومی است که متعلق به طبیعت و زندگی مادی است. اما ساختار درونی و روحی انسان که امری خدا خواه و خدا طلب است ثابت و مشترک بین همگان است. پس دینی که برای تربیت فطرت انسانها تنظیم میشود ثابت و مشترک خواهد بود.[۵]
ویژگیهای دین جامع و جاودانه
- توجه به انسانشناسی: دین جامع باید از انسانشناسی عمیق برخوردار باشد و در این دین به تمام ابعاد انسان توجه شده باشد. یعنی از معماهای وجود انسان، جایگاه انسان در هستی، عوامل تکامل انسان، نیازهای انسان و راههای ارضای آنها، روش رشد انسان در ارتباطهای انسان یعنی رابطه انسان با خود، خدا، طبیعت و دیگران و سنتهای الهی حاکم بر حیات فردی و جمعی انسان سخن بگوید.
- هماهنگی با فطرت: اگر بنا شود که دین برای تمام اعصار دارای پیام باشد باید دستورات آن مطابق با فطرت باشد.
- سهولت و سادگی: دستورالعمل دین جاوید و جامع، باید آسان باشد زیرا که دین برای همه افراد بشر در تمام زمانها آمده است .باید به گونهای باشد که التزام به آنها عسر و حرجی را برای مکلفین ایجاد نکند ﴿یُریدُ اللّهُ بِکُم الیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُم العُسْر؛ خداوند راحتی شما را میخواهد نه زحمت شما را﴾(بقره:۱۸۵)
- انعطافپذیری: دین ثابت و جامع باید انعطافپذیر باشد تا بتواند نیازهای همه اعصار را جوابگو باشد.
- عقلانی بودن: تعالیم دین جامع و جاودانه باید بر مبنای عقل و منطق باشد. عقاید و احکام نیز مبتنی بر مصالح باشد که زمینهساز تکامل انسان قرار گیرد. تمام این ویژگیها در دین اسلام موجود است.
مطالعه بیشتر
- انتظار بشر از دین، عبدالله نصری.
- آموزش عقاید، محمد تقی مصباح یزدی، ج۱ و ۲.
- شریعت در آینه معرفت، عبدالله جوادی آملی.
منابع
- ↑ (شوری:۱۳؛ نساء۱۳۶–۱۳۵؛ آل عمران؛ ۸۵–۸۴).
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، اصول عقاید، ناشر مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۴، ج۱ و ۲، ص۳۳۰–۳۲۹.
- ↑ نصری، عبدالله، تلخیص از کتاب انتظار بشریت از دین، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ دیتا، چاپ اول، ۱۳۷۸، صص ۸۰–۷۹.
- ↑ نصری، عبدالله، تلخیص از کتاب انتظار بشر از دین، همان، صص ۷۳–۷۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، تلخیص از شریعت در آینه معرفت، مرکز نشر اسراء، چاپخانه اسوه، چاپ اول، ۱۳۷۷، صص ۱۱۶–۱۱۵.