پرش به محتوا

ولا تزر وازرة وزر أخرى: تفاوت میان نسخه‌ها

ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ به چه معناست؟
وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ به چه معناست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ به معنای
وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ به معنای


در چهار آیه تکرار شده است.آیه ۱۶۴ سوره انعام. آیه ۱۵ اسرا.آیه ۱۸ فاطر. آیه ۷ زمر.
در چهار آیه تکرار شده است. آیه ۱۶۴ سوره انعام. آیه ۱۵ اسرا. آیه ۱۸ فاطر. آیه ۷ زمر.
==مفهوم و معنا==
در پيشگاه خداوند مسئوليّت عمل هر كس، بر عهده‏ى خود اوست.<ref>تفسير نور، ج‏2، ص: ۵۹۸.</ref>


== مفهوم و معنا ==
در پیشگاه خداوند مسئولیّت عمل هر کس، بر عهدهٔ خود اوست.<ref>تفسیر نور، ج‏2، ص: ۵۹۸.</ref>


هيچكس بكيفر گناه ديگرى نمى‏رسد و بار ديگرى را بدوش نمى‏كشد. زجاج گويد: يعنى كسى كه مرتكب گناهى نشده، بكيفر گناه ديگران گرفتار نمى‏شود- برخى گويند: كفار به پيامبر مى‏گفتند: از ما اطاعت كن و اگر راه ما خطا باشد. گناه آن بگردن ماست، از اينرو اين آيه نازل شد.<ref>مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 606
هیچ‌کس بکیفر گناه دیگری نمی‌رسد و بار دیگری را بدوش نمی‌کشد. زجاج گوید: یعنی کسی که مرتکب گناهی نشده، بکیفر گناه دیگران گرفتار نمی‌شود- برخی گویند: کفار به پیامبر می‌گفتند: از ما اطاعت کن و اگر راه ما خطا باشد. گناه آن بگردن ماست، از اینرو این آیه نازل شد.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏4، ص: 606


.</ref>
.</ref>


هيچكس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏كشد" و كسى را به جرم ديگرى مجازات نمى‏كنند. " وزر" به معنى بار سنگين است، و به معنى مسئوليت نيز مى‏آيد، چرا كه آن هم يك بار سنگين معنوى بر دوش انسان محسوب مى‏شود.<ref>تفسير نمونه، ج‏12، ص: 50
هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد" و کسی را به جرم دیگری مجازات نمی‌کنند. " وزر" به معنی بار سنگین است، و به معنی مسئولیت نیز می‌آید، چرا که آن هم یک بار سنگین معنوی بر دوش انسان محسوب می‌شود.<ref>تفسیر نمونه، ج‏12، ص: 50</ref>


</ref>
کلمه «وزر» به معنای سنگینی است که در اصل از وزر «کوه» گرفته شده است، و گناه را هم به «وزر» تعبیر می‌کنند و هم به «ثقل» و در قرآن هر دو تعبیر آمده است‏


كلمه" وزر" به معناى سنگينى است كه در اصل از وزر" كوه" گرفته شده است، و گناه را هم به" وزر" تعبير مى‏كنند و هم به" ثقل" و در قرآن هر دو تعبير آمده است‏
و معنایش این است که عمل چه نیک باشد و چه بد، ملازم و دنبال صاحبش بوده و علیه او بایگانی می‌شود و در هنگام حساب، خود را در برابر صاحبش آفتابی می‌کند، بنا بر این هر کس در راه و به سوی راه قدم نهد برای خود و به نفع خود قدم نهاده و نفع هدایتش عاید خودش می‌شود نه غیر خود، و کسی هم که در بیراهه و به سوی بیراهه قدم نهد ضرر گمراهیش به خودش برمی‌گردد و دودش به چشم خودش می‌رود، بدون اینکه به غیر خود کمترین ضرری برساند، و هیچ نفسی بار گناه نفس دیگر را نمی‌کشد، و آن طور که بعضی از اهل ضلالت می‌پندارند که اگر گمراهی کنند وزر گمراهیشان به گردن پیشوایانشان است، یا مقلدین می‌پندارند که مسئولیت گمراهیشان به گردن پدران و نیاکان ایشان است، و خود مسئولیتی ندارند، سخت در اشتباهند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏13، ص: 57.</ref>


و معنايش اين است كه عمل چه نيك باشد و چه بد، ملازم و دنبال صاحبش بوده و عليه او بايگانى مى‏شود و در هنگام حساب، خود را در برابر صاحبش آفتابى مى‏كند، بنا بر اين هر كس در راه و به سوى راه قدم نهد براى خود و به نفع خود قدم نهاده و نفع هدايتش عايد خودش مى‏شود نه غير خود، و كسى هم كه در بيراهه و به سوى بيراهه قدم نهد ضرر گمراهيش به خودش برمى‏گردد و دودش به چشم خودش مى‏رود، بدون اينكه به غير خود كمترين‏ ضررى برساند، و هيچ نفسى بار گناه نفس ديگر را نمى‏كشد، و آن طور كه بعضى از اهل ضلالت مى‏پندارند كه اگر گمراهى كنند وزر گمراهيشان به گردن پيشوايانشان است، و يا مقلدين مى‏پندارند كه مسئوليت گمراهيشان به گردن پدران و نياكان ايشان است، و خود مسئوليتى ندارند، سخت در اشتباهند.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏13، ص: 57.</ref>
وزر به معنی بار و سنگینی است، اغلب در بار گناه به کار می‌رود، مؤنث بودن «وازرة» برای آنست که وصف «نفس» است یعنی هیچ نفسی گناه نفس دیگر را به عهده نمی‌گیرد.<ref>تفسیر احسن الحدیث، ج‏6، ص: 47</ref>


وزر به معنى بار و سنگينى است، اغلب در بار گناه به كار مى‏رود، مؤنث بودن «وازرة» براى آنست كه وصف «نفس» است يعنى هيچ نفسى گناه نفس ديگر را به عهده نمى‏گيرد.<ref>تفسير احسن الحديث، ج‏6، ص: 47
هر کس مسئول گناه و عملکرد خویش است، هیچ‌کسی بار گناه دیگری را برنمی‌دارد.<ref>تفسیر احسن الحدیث، ج‏9، ص: 30</ref>


</ref>
این جمله که یکی از پایه‌های اساسی در اعتقادات اسلامی است در حقیقت از یک سو ارتباط به عدل خداوند دارد که هر کس را در گرو کار خود می‌شمرد، به سعی‌ها و تلاشهای او پاداش می‌دهد و به گناهان او کیفر. و از سوی دیگر به شدت مجازات روز رستاخیز اشاره دارد که احدی حاضر نمی‌شود بار گناه دیگری را بر دوش گیرد هر چند فوق‌العاده به او علاقه داشته باشد.<ref>تفسیر نمونه، ج‏18، ص: 225.</ref>


 
توجه به این معنی تأثیر زیادی در خودسازی انسانها دارد که هر کس مراقب خویش باشد، هرگز به بهانه اینکه اطرافیان او یا جامعه او فاسد است تن به فساد ندهد، و آلودگی محیط را مجوزی بر آلودگی خویش نشمرد چرا که هر کس بار گناه خود را بر دوش می‌کشد. و از سوی دیگر این درک و دید را به انسانها می‌دهد که حساب خداوند با جامعه‌ها حساب مجموع و یکپارچه نیست، بلکه هر کسی مستقلاً مورد محاسبه قرار می‌گیرد، یعنی اگر هم در رابطه با پاکسازی خویشتن و هم مبارزه با فساد انجام وظیفه کرده باشد هیچ ترس و وحشتی بر او نیست هر چند تمام جهانیان غیر از او آلوده کفر و شرک و ظلم و گناه باشد.<ref>تفسیر نمونه، ج‏18، ص: 225.</ref>
 
هر كس مسئول گناه و عملكرد خويش است، هيچ كسى بار گناه ديگرى را برنمى‏دارد.<ref>تفسير احسن الحديث، ج‏9، ص: 30
 
</ref>
 
 
اين جمله كه يكى از پايه‏هاى اساسى در اعتقادات اسلامى است در حقيقت از يك سو ارتباط به عدل خداوند دارد كه هر كس را در گرو كار خود مى‏شمرد، به سعى‏ها و تلاشهاى او پاداش مى‏دهد و به گناهان او كيفر. و از سوى ديگر به شدت مجازات روز رستاخيز اشاره دارد كه احدى حاضر نمى‏شود بار گناه ديگرى را بر دوش گيرد هر چند فوق العاده به او علاقه داشته باشد.<ref>تفسير نمونه، ج‏18، ص: 225.</ref>
 
توجه به اين معنى تاثير زيادى در خودسازى انسانها دارد كه هر كس مراقب خويش باشد، هرگز به بهانه اينكه اطرافيان او يا جامعه او فاسد است تن به فساد ندهد، و آلودگى محيط را مجوزى بر آلودگى خويش نشمرد چرا كه هر كس بار گناه خود را بر دوش مى‏كشد. و از سوى ديگر اين درك و ديد را به انسانها مى‏دهد كه حساب خداوند با جامعه‏ها حساب مجموع و يكپارچه نيست، بلكه هر كسى مستقلا مورد محاسبه قرار مى‏گيرد، يعنى اگر هم در رابطه با پاكسازى خويشتن و هم مبارزه با فساد انجام وظيفه كرده باشد هيچ ترس و وحشتى بر او نيست هر چند تمام جهانيان غير از او آلوده كفر و شرك و ظلم و گناه باشد.<ref>تفسير نمونه، ج‏18، ص: 225.</ref>


== هدیه کردن ثواب برای اموات ==
== هدیه کردن ثواب برای اموات ==
با توجه به مضمون وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ یا آیه عبارت «وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها؛ عمل هر كس تنها بدرد خود او مى‏خورد» این سوال مطرح میشود که این كارهاى خيرى كه به عنوان نيابت يا هديه كردن ثواب براى اموات و مردگان و حتى گاهى براى افراد زنده انجام مى‏گيرد، نمى‏تواند مفيد به حال آنها بوده باشد، در حالى كه در روايات فراوانى كه از طرق شيعه و اهل تسنن از پيامبر ص يا امامان اهل بيت ع به ما رسيده  اين گونه اعمال گاهى مفيد و سودمند است.<ref>تفسير نمونه، ج‏6، ص: 66
با توجه به مضمون وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ یا آیه عبارت «وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْها؛ عمل هر کس تنها بدرد خود او می‌خورد» این سؤال مطرح می‌شود که این کارهای خیری که به عنوان نیابت یا هدیه کردن ثواب برای اموات و مردگان و حتی گاهی برای افراد زنده انجام می‌گیرد، نمی‌تواند مفید به حال آنها بوده باشد، در حالی که در روایات فراوانی که از طرق شیعه و اهل تسنن از پیامبر ص یا امامان اهل بیت ع به ما رسیده این گونه اعمال گاهی مفید و سودمند است.<ref>تفسیر نمونه، ج‏6، ص: 66</ref>


</ref>
در پاسخ به این پرستش گفته شده درست است که عمل هر کس برای خود اوست ولی هنگامی که کسی برای دیگری عمل نیکی انجام می‌دهد، حتماً به خاطر امتیاز و صفت نیکی است که آن فرد دارد. بنا بر این او در واقع نتیجه همان امتیاز و صفت برجسته و نقطه درخشان زندگی خود را می‌گیرد، و به این ترتیب معمولاً انجام عمل خیر دیگران برای او نیز پرتوی از عمل یا نیت خیر خود او است. و نیز گفته شده شخص مطیع و فرمانبردار در برابر اطاعتی که کرده استحقاق پاداشی دارد، می‌تواند این پاداش را به میل خود به دیگری هدیه کند.<ref>تفسیر نمونه، ج‏6، ص: 67.</ref>


در پاسخ به این پرستش گفته شده درست است که عمل هر کس برای خود اوست ولی هنگامی که کسی برای دیگری عمل نیکی انجام می‌دهد، حتماً به خاطر امتیاز و صفت نیکی است‏ که آن فرد دارد. بنا بر اين او در واقع نتيجه همان امتياز و صفت برجسته و نقطه درخشان زندگى خود را مى‏گيرد، و به اين ترتيب معمولا انجام عمل خير ديگران براى او نيز پرتوى از عمل يا نيت خير خود او است.و نیز گفته شده شخص مطيع و فرمانبردار در برابر اطاعتى كه كرده استحقاق پاداشى دارد، مى‏تواند اين پاداش را به ميل خود به ديگرى هديه كند.<ref>تفسير نمونه، ج‏6، ص: 67.</ref>
جوادی آملی، مفسر قرآن، نیز ذیل این آیه گفته است نباید این آیه را مخالف هدیه ثواب برای اموات دانست؛ زیرا پیام این دسته آیات این است که هیچ نفسی بار گناه دیگری را نمی‌برد اما از این برداشت نمی‌شود عمل هیچکسی درباره تخفیف دیگران اثر ندارد. در قرآن آمده است استغفار پیامبر(ص) برای دیگران اثر دارد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۹۳ش، ج۲۷، ص۶۵۴.</ref>
 
جوادی آملی، مفسر قرآن، نیز ذیل این آیه گفته است نباید این آیه را مخالف هدیه ثواب برای اموات دانست؛ زیرا پیام این دسته آیات این است که هیچ نفسی بار گناه دیگری را نمی‌برد اما از این برداشت نمی‌شود عمل هیچکسی درباره تخفیف دیگران اثر ندارد. در قرآن آمده است استغفار پیامبر(ص) برای دیگران اثر دارد. <ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۹۳ش، ج۲۷، ص۶۵۴.</ref>


== مسبب ثواب و گناه دیگران؛ شریک در پاداش و عِقاب ==
== مسبب ثواب و گناه دیگران؛ شریک در پاداش و عِقاب ==
گاهى ممكن است توهم شود كه آيه فوق كه دو اصل مسلم منطقى را كه در تمام اديان وجود داشته است بيان مى‏كند (يعنى هيچكس جز براى خود عملى انجام نمى‏دهد و هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را به دوش نمى‏كشد) با پاره‏اى از آيات ديگر قرآن و بعضى از روايات تطبيق نمى‏كند، زيرا مثلا در سوره نحل‏ آيه 25 . احاديث مربوط به" سنت حسنه" و" سنت سيئه" كه از طرق شيعه و اهل تسنن وارد شده است، و مضمون آنها اين است: اگر كسى سنت خوبى بر جاى نهد پاداش تمام كسانى را كه به آن عمل مى‏كنند خواهد داشت (بدون آنكه از پاداش خود آنها كاسته شود) و همچنين كسى كه سنت بدى را بر جاى نهد گناه كسانى كه به آن عمل كنند، براى او نوشته مى‏شود (بى آنكه از گناهان آنها چيزى كاسته گردد)
گاهی ممکن است توهم شود که آیه فوق که دو اصل مسلم منطقی را که در تمام ادیان وجود داشته است بیان می‌کند (یعنی هیچ‌کس جز برای خود عملی انجام نمی‌دهد و هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد) با پاره‌ای از آیات دیگر قرآن و بعضی از روایات تطبیق نمی‌کند، زیرا مثلاً در سوره نحل آیه ۲۵. احادیث مربوط به «سنت حسنه» و «سنت سیئه» که از طرق شیعه و اهل تسنن وارد شده است، و مضمون آنها این است: اگر کسی سنت خوبی بر جای نهد پاداش تمام کسانی را که به آن عمل می‌کنند خواهد داشت (بدون آنکه از پاداش خود آنها کاسته شود) و همچنین کسی که سنت بدی را بر جای نهد گناه کسانی که به آن عمل کنند، برای او نوشته می‌شود (بی آنکه از گناهان آنها چیزی کاسته گردد)
 
زيرا آيه مورد بحث مى‏گويد: بى‏جهت و بدون ارتباط، گناه كسى را بر ديگرى نمى‏نويسند، ولى آيات و رواياتى كه اشاره شد مى‏گويد اگر انسان بنيانگذار عمل نيك و بد ديگرى باشد، و به اصطلاح از طريق" تسبيب" در انجام آن عمل دخالت داشته باشد، در نتائج آن شريك خواهد بود و در حقيقت عمل خود او محسوب مى‏شود، زيرا پايه و اساس آن، به دست وى گذارده شده است.<ref>تفسير نمونه، ج‏6، ص: 65</ref>
 
<nowiki>:</nowiki> اگر كسى گناه ديگران را بر دوش نمى‏كشد، پس آنچه در قرآن آمده است كه رهبران گمراه و منحرف، گناهان پيروان را هم به عهده مى‏گيرند چيست؟ «لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ» پاسخ: اين امر بى‏دليل نيست، زيرا سرانِ گمراهى، سبب انحراف ديگران شده‏اند و در واقع، گناهِ «گمراه كردن» و اضلال را به دوش مى‏گيرند.<ref>تفسير نور، ج‏2، ص: 597
 
</ref>


البته اين قانون كلى كه" هيچكس بار گناه ديگرى را به دوش نمى‏كشد" هيچگونه منافاتى با آنچه در آيه 25 سوره نحل گذشت كه مى‏گويد:" گمراه كنندگان بار مسئوليت كسانى را كه گمراه كرده‏اند نيز بر دوش مى‏كشند" ندارد. زيرا آنها به خاطر اقدام به گمراه ساختن ديگران، فاعل آن گناهند، و يا همچون فاعل آن محسوب مى‏شوند، بنا بر اين در حقيقت اين بار گناهان خودشان است كه بر دوش دارند و به تعبير ديگر" سبب" در اينجا در حكم" مباشر" (انجام دهنده كار) است.<ref>تفسير نمونه، ج‏12، ص: 51.</ref>
زیرا آیه مورد بحث می‌گوید: بی‌جهت و بدون ارتباط، گناه کسی را بر دیگری نمی‌نویسند، ولی آیات و روایاتی که اشاره شد می‌گوید اگر انسان بنیانگذار عمل نیک و بد دیگری باشد، و به اصطلاح از طریق «تسبیب» در انجام آن عمل دخالت داشته باشد، در نتائج آن شریک خواهد بود و در حقیقت عمل خود او محسوب می‌شود، زیرا پایه و اساس آن، به دست وی گذارده شده است.<ref>تفسیر نمونه، ج‏6، ص: 65</ref>


<nowiki>:</nowiki> اگر کسی گناه دیگران را بر دوش نمی‌کشد، پس آنچه در قرآن آمده است که رهبران گمراه و منحرف، گناهان پیروان را هم به عهده می‌گیرند چیست؟ «لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ» پاسخ: این امر بی‌دلیل نیست، زیرا سرانِ گمراهی، سبب انحراف دیگران شده‌اند و در واقع، گناهِ «گمراه کردن» و اضلال را به دوش می‌گیرند.<ref>تفسیر نور، ج‏2، ص: 597</ref>


البته این قانون کلی که «هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد» هیچگونه منافاتی با آنچه در آیه ۲۵ سوره نحل گذشت که می‌گوید: «گمراه کنندگان بار مسئولیت کسانی را که گمراه کرده‌اند نیز بر دوش می‌کشند» ندارد؛ زیرا آنها به خاطر اقدام به گمراه ساختن دیگران، فاعل آن گناهند، یا همچون فاعل آن محسوب می‌شوند، بنا بر این در حقیقت این بار گناهان خودشان است که بر دوش دارند و به تعبیر دیگر «سبب» در اینجا در حکم «مباشر» (انجام دهنده کار) است.<ref>تفسیر نمونه، ج‏12، ص: 51.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۲۲۵

ویرایش