پرش به محتوا

کاربر:Mohammad7576/1صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
از مطالعة تاريخ زندگاني حضرت عبد العظيم(ع) اين مطلب روشن مي شود كه او نسبت به ائمه زمان(ع) خود اخلاص و اعتقاد كاملي داشته و به محضر سه نفر از ائمه معصومين(ع) رسيده و از آن بزرگواران نقل حديث كرده است. از روایات به طور وضوح استفاده مي گردد كه وي مورد علاقه و مورد اطمينان حضرات ائمه اطهار(ع) بوده است. فرمايشات حضرت امام رضا(ع) در پيامي كه توسط ايشان براي شيعيان فرستاده اند، حديث «عرض دين» او خدمت امام هادي(ع) و تصديق اعتقادات حضرت عبد العظيم(ع) توسط ایشان، شاهدي روشن براي اثبات اين موضوع و دليلي محکم بر ايمان و قداست و عقيدة ثابت او به ائمه هدي(ع) و مذهب حنيف جعفري مي باشد.
از مطالعة تاريخ زندگاني حضرت عبد العظيم(ع) اين مطلب روشن مي شود كه او نسبت به ائمه زمان(ع) خود اخلاص و اعتقاد كاملي داشته و به محضر سه نفر از ائمه معصومين(ع) رسيده و از آن بزرگواران نقل حديث كرده است. از روایات به طور وضوح استفاده مي گردد كه وي مورد علاقه و مورد اطمينان حضرات ائمه اطهار(ع) بوده است. فرمايشات حضرت امام رضا(ع) در پيامي كه توسط ايشان براي شيعيان فرستاده اند، حديث «عرض دين» او خدمت امام هادي(ع) و تصديق اعتقادات حضرت عبد العظيم(ع) توسط ایشان، شاهدي روشن براي اثبات اين موضوع و دليلي محکم بر ايمان و قداست و عقيدة ثابت او به ائمه هدي(ع) و مذهب حنيف جعفري مي باشد.


== ايمان، مقام علمي و فضايل اخلاقي عبد العظيم (ع) از زبان ائمه معصومين (ع) ==
صدوق(ره) در كتاب كمال الدين ـ[7] در ضمن حديث «عرض دين» آورده است: وقتي كه حضرت عبدالعظيم(ع) خدمت امام هادي(ع) مشرف شد و عقايد خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقيقي ما هستي. أبو نصر بخاري در بيان حالات فرزندان امام حسن مجتبي(ع) از ابو علي محمد بن همام[8] از حضرت امام حسن عسكري(ع) روايت كرده كه در نزد آن جناب از عبدالعظيم حسني(ع) صحبت به ميان آمد، حضرت فرمود: اگر عبدالعظيم حسني(ع) نبود، مي گفتم علي بن حسن بن زيد بن حسن(ع) فرزندي از خود باقي نگذاشته است.[9]مؤلف كتاب جنة النعيم يا روح و ريحان و ديگران نوشته اند: شخصي به نام اباحماد رازي از شيعيان و مواليان شهر ري با مشكلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت امام علي النقي(ع) رسيد و مسائلي را پرسيد. پس امام پاسخ او را چنين داد:«اما بعد يا أباحماد اذا اشكل عليك شيء من امر دينك فاسئل عنه من عبدالعظيم الحسني و اقرأه منّي السلام».اي اباحماد! هرگاه مشكلي از امور ديني برايت پيش آمد، جواب مشكل خود را از عبدالعظيم حسني بخواه و سلام مرا به او برسان.»[10]
== جایگاه ایشان نزد اصحاب اهل بیت(ع) ==
== جایگاه ایشان نزد اصحاب اهل بیت(ع) ==
حضرت عبد العظيم(ع) در زمان خود، موقعيتي بس عظيم داشت. وي با بزرگان شيعه و روات درجه اول ارتباط كامل داشته و با عده كثيري از اصحاب حضرت امام صادق و امام كاظم و امام رضا(ع) معاصر و هم نشين بود. هشام بن حكم، ابن أبي عمير، [2]، حسن ابن محبوب، كه از مشايخ او هستند، دليل بارزي است كه وي داراي مقام رفيع و ارجمندي بوده، و با اين گونه اشخاص كه از خواص اصحاب حضرت امام صادق و امام موسي بن جعفر(ع) بودند، مجالست داشته است. علماي رجال و فقهاي بزرگ، حضرت عبدالعظيم(ع) را در كتب خود آورده و او را توصيف و تمجيد كرده اند، و همگان او را به خلوص عقيده و صفاي باطن و اعتقاد صحيح و راسخ ستوده و معرفي مي نمايند.[3]
حضرت عبد العظيم(ع) در زمان خود، موقعيتي بس عظيم داشت. وي با بزرگان شيعه و روات درجه اول ارتباط كامل داشته و با عده كثيري از اصحاب حضرت امام صادق و امام كاظم و امام رضا(ع) معاصر و هم نشين بود. هشام بن حكم، ابن أبي عمير، [2]، حسن ابن محبوب، كه از مشايخ او هستند، دليل بارزي است كه وي داراي مقام رفيع و ارجمندي بوده، و با اين گونه اشخاص كه از خواص اصحاب حضرت امام صادق و امام موسي بن جعفر(ع) بودند، مجالست داشته است. علماي رجال و فقهاي بزرگ، حضرت عبدالعظيم(ع) را در كتب خود آورده و او را توصيف و تمجيد كرده اند، و همگان او را به خلوص عقيده و صفاي باطن و اعتقاد صحيح و راسخ ستوده و معرفي مي نمايند.[3]
خط ۲۰: خط ۲۲:


كنية حضرت عبدالعظيم، ابوالقاسم بود و به آن شهرت داشت. به گفته صاحب بن عباد، ابوالفتح، كنيه و شهرتش بوده است.[6]
كنية حضرت عبدالعظيم، ابوالقاسم بود و به آن شهرت داشت. به گفته صاحب بن عباد، ابوالفتح، كنيه و شهرتش بوده است.[6]
ايمان، مقام علمي و فضايل اخلاقي عبد العظيم (ع) از زبان ائمه معصومين (ع)
صدوق ـ رحمه الله در كتاب كمال الدين ـ[7] در ضمن حديث «عرض دين» آورده است: وقتي كه حضرت عبدالعظيم ـ عليه السلام ـ خدمت امام هادي ـ عليه السلام ـ مشرف شد و عقايد خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقيقي ما هستي.
أبو نصر بخاري در بيان حالات فرزندان امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ از ابو علي محمد بن همام[8] از حضرت امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ روايت كرده كه در نزد آن جناب از عبدالعظيم حسني ـ عليه السلام ـ صحبت به ميان آمد، حضرت فرمود: اگر عبدالعظيم حسني ـ عليه السلام ـ نبود، مي گفتم علي بن حسن بن زيد بن حسن ـ عليه السلام ـ فرزندي از خود باقي نگذاشته است.[9]
مؤلف كتاب جنة النعيم يا روح و ريحان و ديگران نوشته اند: شخصي به نام اباحماد رازي از شيعيان و مواليان شهر ري با مشكلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت امام علي النقي ـ عليه السلام ـ رسيد و مسائلي را پرسيد.
پس امام پاسخ او را چنين داد:
«اما بعد يا أباحماد اذا اشكل عليك شيء من امر دينك فاسئل عنه من عبدالعظيم الحسني و اقرأه منّي السلام».
اي اباحماد! هرگاه مشكلي از امور ديني برايت پيش آمد، جواب مشكل خود را از عبدالعظيم حسني بخواه و سلام مرا به او برسان.»[10]


== حضرت عبدالعظيم(ع) از نظر علماي رجال ==
سيد جليل القدر حضرت عبدالعظيم حسني(ع) در ميان فرزندان ائمه هدي(ع)، گذشته از چند تن، از همه افضل و اعلا، بلكه از اجلاء الساداة و سادة الأجلاء بوده و شيخ بزرگوار صدوق[11] (عليه الرحمه) او را چنين ستوده است: «كان عبدالعظيم الحسني عابداً ورعاً مرضياً؛ حضرت عبدالعظيم(ع) شخصي خداپرست، پارسا و پسنديده خدا و رسول خدا(ص) و مردم بوده است». اسماعيل بن عباد معروف به صاحب بن عباد، كه وزير فخر الدوله ديلمي بود، مي گويد:«عبدالعظيم حسني (ع) مردي با ورع، پارسا و پرهيزگار و ديندار و خداپرست، معروف به امانت داري، و داراي صداقت لهجه، و داناي به امور دين، و گوياي توحيد، و عدل بسيار بود و در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و تقوا بعد از امام زمانش، بر تمام معاصران خويش برتري داشته و اتكايي كامل و نهايت توسل به معصومين(ع) را دارا بود. هيچ كس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعيت و تقليد از حضرات ائمه(ع) مي نمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبي(ع) كسي به قدر رتبه و مقام او به منصه ظهور نرسيده است»[12]


 
== تاريخ تولد و وفات حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ==
 
حضرت عبدالعظيم ـ عليه السلام ـ از نظر علماي رجال
سيد جليل القدر حضرت عبدالعظيم حسني ـ عليه السلام ـ در ميان فرزندان ائمه هدي ـ عليهم السلام ـ، گذشته از چند تن، از همه افضل و اعلا، بلكه از اجلاء الساداة و سادة الأجلاء بوده و شيخ بزرگوار صدوق[11] (عليه الرحمه) او را چنين ستوده است: «كان عبدالعظيم الحسني عابداً ورعاً مرضياً؛ حضرت عبدالعظيم ـ عليه السلام ـ شخصي خداپرست، پارسا و پسنديدة خدا و رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و مردم بوده است».
اسماعيل بن عباد معروف به صاحب بن عباد، كه وزير فخر الدوله ديلمي بود، مي گويد:
«عبدالعظيم حسني ـ عليه السلام ـ مردي با ورع، پارسا و پرهيزگار و ديندار و خداپرست، معروف به امانت داري، و داراي صداقت لهجه، و داناي به امور دين، و گوياي توحيد، و عدل بسيار بود و در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و تقوا بعد از امام زمانش، بر تمام معاصران خويش برتري داشته و اتكايي كامل و نهايت توسل به معصومين ـ عليهم السلام ـ را دارا بود. هيچ كس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعيت و تقليد از حضرات ائمه مي نمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ كسي به قدر رتبه و مقام او به منصة ظهور نرسيده است»[12]
 
 
تاريخ تولد و وفات حضرت عبدالعظيم حسني ـ عليه السلام ـ
از تاريخ تولد حضرت عبدالعظيم ـ عليه السلام ـ اطلاع درستي در دست نيست. مورخان از سال ورود آن حضرت به ري و اين كه آيا وي به مرگ طبيعي از دنيا رفته و يا به شهادت رسيده است، اخبار دقيقي نقل نكرده اند و هر يك قولي را برگزيده اند و دربارة تاريخ ولادت و وفات يا شهادت او، كمتر سخن به ميان آورده اند، اما دانشمند فرزانه جناب علامه محقق مرحوم شيخ آغا بزرگ تهراني ـ رحمه الله ـ با تحقيقات فراوان در كتاب خود[13] تاريخ تولد وفات آن حضرت را به دست آورده است.
از تاريخ تولد حضرت عبدالعظيم ـ عليه السلام ـ اطلاع درستي در دست نيست. مورخان از سال ورود آن حضرت به ري و اين كه آيا وي به مرگ طبيعي از دنيا رفته و يا به شهادت رسيده است، اخبار دقيقي نقل نكرده اند و هر يك قولي را برگزيده اند و دربارة تاريخ ولادت و وفات يا شهادت او، كمتر سخن به ميان آورده اند، اما دانشمند فرزانه جناب علامه محقق مرحوم شيخ آغا بزرگ تهراني ـ رحمه الله ـ با تحقيقات فراوان در كتاب خود[13] تاريخ تولد وفات آن حضرت را به دست آورده است.
ايشان در كتاب بسيار پر اهميت الذريعه الي تصانيف الشيعه از كتابي به نام الخصائص العظيميه در شرح زندگاني حضرت عبدالعظيم ـ عليه السلام ـ نام مي برد، و نويسنده آن كتاب را شيخ جواد بن مهدي لاريجاني متوفاي سوم جمادي الثاني 1355 هـ . ق معرفي مي كند، و مي گويد: اين نويسنده، كتاب ديگري به نام نورالآفاق لشهاب الأنهار النفاق دارد، كه اين كتاب در سال 1344 هـ . ق به چاپ رسيده است، و در اين كتاب از كتاب الخصائص العظيميه نقل كرده است كه ولادت آن حضرت چهارم ربيع الثاني به سال 173 هجري[14] در مدينه واقع شده، و آن بزرگوار در روز جمعه پانزدهم شوال 252 هـ .ق، در شهر ري وفات يافته است.[15]
ايشان در كتاب بسيار پر اهميت الذريعه الي تصانيف الشيعه از كتابي به نام الخصائص العظيميه در شرح زندگاني حضرت عبدالعظيم ـ عليه السلام ـ نام مي برد، و نويسنده آن كتاب را شيخ جواد بن مهدي لاريجاني متوفاي سوم جمادي الثاني 1355 هـ . ق معرفي مي كند، و مي گويد: اين نويسنده، كتاب ديگري به نام نورالآفاق لشهاب الأنهار النفاق دارد، كه اين كتاب در سال 1344 هـ . ق به چاپ رسيده است، و در اين كتاب از كتاب الخصائص العظيميه نقل كرده است كه ولادت آن حضرت چهارم ربيع الثاني به سال 173 هجري[14] در مدينه واقع شده، و آن بزرگوار در روز جمعه پانزدهم شوال 252 هـ .ق، در شهر ري وفات يافته است.[15]
۱۰۹

ویرایش