پرش به محتوا

شرور و عدل الهی از نظر شهید مطهری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
.
.


از نظر شهید مطهری شُرُور (شرها) یا خود نیستی هستند و یا موجوداتی هستند که منشأ عدم در اشیاء دیگر هستند و از آن جهت شرند که منشأ عدم هستند. شر بودن شرور نوع دوم در وجود اضافی و نسبی آنهاست نه در وجود فی‌ نفسه‌شان. آنچه واقعاً وجود دارد و جعل و خلق الهی و علیت به آن تعلق می‌گیرد وجود حقیقی است نه وجود اضافی. پس شرور مطلقاً مجعول و مخلوق بالتبع و بالعرض هستند نه مجعول بالذات که وجود آنها با عدل الهی منافات داشته باشد.
از نظر [[شهید مطهری]] شُرُور (شرها) یا خود نیستی هستند و یا موجوداتی هستند که منشأ عدم در اشیاء دیگر هستند و از آن جهت شرند که منشأ عدم هستند. شر بودن شرور دستهٔ دوم در وجود اضافی و نسبی آنهاست نه در وجود فی‌ نفسه‌شان. آنچه واقعاً وجود دارد و جعل و خلق الهی به آن تعلق گرفته وجود حقیقی است نه وجود اضافی. پس شرور مجعول و مخلوق بالتبع و بالعرض هستند، نه مجعول بالذات که وجود آنها با [[عدل الهی]] منافات داشته باشد.


از سوی دیگر، جهان یک واحد تجزیه‌ناپذیر و اندام‌وار است که حذف بعضی از اجزاء آن و ابقاء بعضی دیگر محال است. در این جهان، شرور و خیرات به هم آمیخته‌اند؛ عدم‌ها از وجودها و وجودهای اضافی از وجودهای حقیقی تفکیک‌ناپذیرند. آنجا که اصل پیوستگی و اندام‌وارگی حکمفرماست، وجود انفرادی و مستقل اعتباری و انتزاعی است.
از سوی دیگر، جهان یک واحد تجزیه‌ناپذیر و اندام‌وار است که حذف بعضی از اجزاء آن و ابقاء بعضی دیگر محال است. در این جهان، شرور و خیرات به هم آمیخته‌اند؛ عدم‌ها از وجودها و وجودهای اضافی از وجودهای حقیقی تفکیک‌ناپذیرند. آنجا که اصل پیوستگی و اندام‌وارگی حکمفرماست، وجود انفرادی و مستقل اعتباری و انتزاعی است.
خط ۱۶: خط ۱۶:


== طرح بحث ==
== طرح بحث ==
مطهری، به سبک حکما و بنا بر پاسخ آنان به مسائل مربوط به شرور، دربارهٔ نسبت شر و عدل الهی سه سؤال اساسی را شایستهٔ پاسخگویی می‌داند:
مطهری به سبک [[فیلسوفان]]، و بنا بر پاسخ آنان به مسائل مربوط به شرور، دربارهٔ نسبت شر و عدل الهی سه سؤال اساسی را شایستهٔ پاسخگویی می‌داند:
* ماهیت شرور چیست؟ آیا شرور و بدی‌ها امور واقعی هستند یا از سنخ نیستی‌اند؟
* ماهیت شرور چیست؟ آیا شرور و بدی‌ها امور واقعی هستند یا از سنخ نیستی‌اند؟
* با قطع نظر از وجودی یا عدمی‌بودن شر، آیا امور خیر عالم با امور شر آن قابل تفکیک هستند؟ اگر نیستند، در مجموع، خیرات عالم بیشتر است یا شرور آن یا اینکه با هم مساوی‌اند؟
* با قطع نظر از وجودی یا عدمی‌بودن شر، آیا امور خیر عالم با امور شر آن قابل تفکیک هستند؟ اگر نیستند، در مجموع، خیرات عالم بیشتر است یا شرور آن یا اینکه با هم مساوی‌اند؟
* خواه شرور عدمی باشند یا وجودی و خواه شرور و خیرات عالم قابل تفکیک باشند یا نباشند، آیا امور شر یا خیر تماماً شر یا خیرند یا در هر کدام بهره‌ای از دیگری وجود دارد؟<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۳–۱۲۴.</ref>
* خواه شرور عدمی باشند یا وجودی و خواه شرور و خیرات عالم قابل تفکیک باشند یا نباشند، آیا امور شر یا خیر تماماً شر یا خیرند یا در هر کدام بهره‌ای از دیگری وجود دارد؟<ref>مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۶ش، ص۱۲۳–۱۲۴.</ref>


== ماهیت عدمی شر ==
== ماهیت عدمی شر ==
از نظر مطهری منظور کسانی که می‌گویند «شر عدمی است» این نیست که آنچه به نام‌ شر شناخته می‌شود وجود ندارد تا گفته شود این گزاره خلاف ضرورت است. امور شر چون کوری، کری، بیماری، ظلم، جهل، ناتوانی، مرگ، زلزله و غیره وجود دارد و  کسی نمی‌تواند نه منکر وجود آن شود و نه منکر شر بودنشان. همچنین به این معنا هم نیست که چون شر عدمی است، پس وجود ندارد و چون شری وجود ندارد، پس انسان وظیفه‌ای ندارد؛ زیرا وظیفه‌ٔ انسان مبارزه با بدی‌ها و بدها و تحصیل خوبی‌ها و تأیید خوب‌ها است و چون‌ هر وضعی خوب است و بد نیست، پس باید از وضع موجود راضی بود و آن را بهترین وضع ممکن دانست.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۲۶.</ref>
از نظر مطهری منظور کسانی که می‌گویند «شر عدمی است» این نیست که آنچه به نام‌ شر شناخته می‌شود وجود ندارد تا گفته شود این گزاره خلاف ضرورت است. امور شر چون کوری، کری، بیماری، ظلم، جهل، ناتوانی، [[مرگ]] و زلزله وجود دارد و  کسی نمی‌تواند منکر وجود آنها و شر بودنشان شود. همچنین به این معنا هم نیست که چون شر عدمی است، پس وجود ندارد و چون شری وجود ندارد، پس انسان وظیفه‌ای ندارد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۲۶.</ref>


منظور از عدمی‌بودن شر این است که امور شر همه‌ از نوع نیستی و فقدان هستند و وجود آنها از نوع وجود کمبودها و خلأها است. از این جهت شر هستند که خود نابودی و نیستی یا کمبود و خلأ هستند و یا منشأ نابودی و نیستی و کمبودی و خلأ هستند. نقش انسان در نظام تکاملی ضروری جهان، جبران کمبودها و پر کردن خلأها و ریشه‌کن‌کردن ریشه‌های این خلاها و کمبودهاست. این تحلیل اثرش‌ این است که این فکر را از مغز انسان خارج می‌کند که شرور را کی آفریده است‌؛ چرا بعضی وجودات خیرند و بعضی شر؛ روشن می‌کند که آنچه شر است از نوع‌ هستی نیست، بلکه از نوع خلأ و نیستی است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۲۶.</ref>
منظور از عدمی‌بودن شر این است که امور شر همه‌ از نوع نیستی و فقدان هستند و وجود آنها از نوع وجود کمبودها و خلأها است. از این جهت شر هستند که خود نابودی و نیستی یا کمبود و خلأ هستند و یا منشأ نابودی و نیستی و کمبودی و خلأ هستند. نقش انسان در نظام تکاملی ضروری جهان، جبران کمبودها و پر کردن خلأها و ریشه‌کن‌کردن ریشه‌های این خلاها و کمبودهاست. این تحلیل اثرش‌ این است که این فکر را از مغز انسان خارج می‌کند که شرور را کی آفریده است‌؛ چرا بعضی وجودات خیرند و بعضی شر؛ روشن می‌کند که آنچه شر است از نوع‌ هستی نیست، بلکه از نوع خلأ و نیستی است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۲۶.</ref>


پس شرور از جنس نیستی هستند؛ این به آن معناست که بدی‌ها وجود خارجی ندارند و حاصل از عدم وجودند؛ کوری عدم بینایی، نداری عدم دارایی و بیماری عدم سلامتی است. خداوند منشأ وجود است و عدم وجود خالقی ندارد و از محدودیت موجودات مادی پیدا شده است. پس، به قول حکما، شرور مجعول بالذات نیستند، بلکه مجعول بالعرض و بالتّبع هستند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۵–۱۲۹.</ref>
پس شرور از جنس نیستی هستند؛ این به آن معناست که بدی‌ها وجود خارجی ندارند و حاصل از عدم وجودند؛ کوری عدم بینایی، نداری عدم دارایی و بیماری عدم سلامتی است. خداوند منشأ وجود است و عدم وجود خالقی ندارد و از محدودیت موجودات مادی پیدا شده است. پس، به قول فیلسوفان، شرور مجعول بالذات نیستند، بلکه مجعول بالعرض و بالتّبع هستند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۵–۱۲۹.</ref>


== ماهیت نسبی شر ==
== ماهیت نسبی شر ==
خط ۴۶: خط ۴۶:
{{جعبه نقل‌قول|مرتضی مطهری: «سختی و گرفتاری، هم تربیت‌کنندهٔ فرد و هم بیدارکنندهٔ ملت‌هاست. سختی، بیدارسازنده و هوشیارکنندهٔ انسان‌های خفته و تحریک‌کنندهٔ عزم‌ها و اراده‌هاست… سختی همچون کیمیا جان و روان آدمی را عوض می‌کند. اکسیر حیات دو چیز است: عشق و آن دیگر بلا. این دو، نبوغ می‌آفرینند و از مواد افسرده و بی‌فروغ، گوهرهایی تابناک و درخشان به‌وجود می‌آورند‏».<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۶.</ref>
{{جعبه نقل‌قول|مرتضی مطهری: «سختی و گرفتاری، هم تربیت‌کنندهٔ فرد و هم بیدارکنندهٔ ملت‌هاست. سختی، بیدارسازنده و هوشیارکنندهٔ انسان‌های خفته و تحریک‌کنندهٔ عزم‌ها و اراده‌هاست… سختی همچون کیمیا جان و روان آدمی را عوض می‌کند. اکسیر حیات دو چیز است: عشق و آن دیگر بلا. این دو، نبوغ می‌آفرینند و از مواد افسرده و بی‌فروغ، گوهرهایی تابناک و درخشان به‌وجود می‌آورند‏».<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۶.</ref>
}}
}}
صرف‌ نظر از ساختار اندام‌وارهٔ جهان مطلب دیگری را باید در نظر گرفت و آن اینکه اشیاء از نظر خوبی و بدی اگر منفرد و مستقل از اشیاء دیگر در نظر گرفته شوند، یک حکم دارند و اگر جزء یک نظام و به‌‌عنوان عضوی از اندام در نظر گرفته شوند، حکم دیگری پیدا می‌کنند که احیاناً ضد حکم اولی است. در یک مجموعه، هر جزء موقعیت خاصی دارد که بر حسب آن کیفیت‌ خاصی برازنده اوست. از سوی دیگر، اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، از کثرت و تنوع خبری‌ نخواهد بود و موجودات گوناگون وجود نخواهند داشت؛ دیگر مجموعه و نظام‌ مفهومی ندارد، نه مجموعهٔ زیبا و نه مجموعهٔ زشت. در نظام اندام‌وار است که زشتی نمایانگر زیبایی است و زشتی‌ها نه‌تنها از این نظر ضروری می‌باشند که جزئی از مجموعهٔ جهان هستند و نظام کل به وجود آنها بستگی دارد، بلکه از نظر نمایان‌ساختن و جلوه‌دادن‌ به زیبایی‌ها نیز وجود آنها لازم است. اگر بین زشتی و زیبایی مقارنه‌ و مقابله برقرار نمی‌شد، نه زیبا زیبا بود و نه زشت زشت.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۴۲-۱۴۳.</ref>
صرف‌ نظر از ساختار اندام‌وار جهان مطلب دیگری را باید در نظر گرفت و آن اینکه اشیاء از نظر خوبی و بدی اگر منفرد و مستقل از اشیاء دیگر در نظر گرفته شوند، یک حکم دارند و اگر جزء یک نظام و به‌‌عنوان عضوی از اندام در نظر گرفته شوند، حکم دیگری پیدا می‌کنند که احیاناً ضد حکم اولی است. در یک مجموعه، هر جزء موقعیت خاصی دارد که بر حسب آن کیفیت‌ خاصی برازنده اوست. از سوی دیگر، اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، از کثرت و تنوع خبری‌ نخواهد بود و موجودات گوناگون وجود نخواهند داشت؛ دیگر مجموعه و نظام‌ مفهومی ندارد، نه مجموعهٔ زیبا و نه مجموعهٔ زشت. در نظام اندام‌وار است که زشتی نمایانگر زیبایی است و زشتی‌ها نه‌تنها از این نظر ضروری می‌باشند که جزئی از مجموعهٔ جهان هستند و نظام کل به وجود آنها بستگی دارد، بلکه از نظر نمایان‌ساختن و جلوه‌دادن‌ به زیبایی‌ها نیز وجود آنها لازم است. اگر بین زشتی و زیبایی مقارنه‌ و مقابله برقرار نمی‌شد، نه زیبا زیبا بود و نه زشت زشت.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۴۲-۱۴۳.</ref>


پس، اظهار نظر دربارهٔ شربودن یا خیربودن موجودات در نظام کلی عالم با قطع نظر از حضور آنها در این نظام کلی ممکن نیست. در این نظام کلی شرور، در عین نسبی‌بودن، از طریق اصل تضاد موجب متمایزشدن خیرات، منبع آنها و موجب رشد و تعالی انسان هستند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۳۹–۱۷۲.</ref>
پس، اظهار نظر دربارهٔ شربودن یا خیربودن موجودات در نظام کلی عالم با قطع نظر از حضور آنها در این نظام کلی ممکن نیست. در این نظام کلی شرور، در عین نسبی‌بودن، از طریق اصل تضاد موجب متمایزشدن خیرات، منبع آنها و موجب رشد و تعالی انسان هستند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۳۹–۱۷۲.</ref>
trustworthy
۷٬۳۴۶

ویرایش