trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
=== پاسخ به سؤال اول === | === پاسخ به سؤال اول === | ||
مطهری در پاسخ به سؤال اول اثبات میکند که جهان یک واحد تجزیهناپذیر است؛ یعنی رابطهٔ اجزاء جهان به این شکل نیست که بتوان فرض کرد که قسمتهایی از آن قابل حذف و قسمتهایی قابل ابقاء باشد. حذف بعضی مستلزم بلکه عین حذف همهٔ اجزاء است. همچنان که ابقاء بعضی عین ابقاء همهٔ آنهاست. پس نهتنها عدمها از وجودها و وجودهای اضافی و نسبی از وجودهای حقیقی تفکیک ناپذیرند، بلکه خود وجودهای حقیقی نیز از یکدیگر تفکیک ناپذیرند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۴۱-۱۴۲.</ref> | مطهری در پاسخ به سؤال اول اثبات میکند که جهان یک واحد تجزیهناپذیر است؛ یعنی رابطهٔ اجزاء جهان به این شکل نیست که بتوان فرض کرد که قسمتهایی از آن قابل حذف و قسمتهایی قابل ابقاء باشد. حذف بعضی مستلزم بلکه عین حذف همهٔ اجزاء است. همچنان که ابقاء بعضی عین ابقاء همهٔ آنهاست. پس نهتنها عدمها از وجودها و وجودهای اضافی و نسبی از وجودهای حقیقی تفکیک ناپذیرند، بلکه خود وجودهای حقیقی نیز از یکدیگر تفکیک ناپذیرند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۴۱-۱۴۲.</ref> | ||
=== پاسخ به سؤال دوم === | === پاسخ به سؤال دوم === | ||
{{جعبه نقلقول|مرتضی مطهری: «سختی و گرفتاری، هم تربیتکنندهٔ فرد و هم بیدارکنندهٔ ملتهاست. سختی، بیدارسازنده و هوشیارکنندهٔ انسانهای خفته و تحریککنندهٔ عزمها و ارادههاست… سختی همچون کیمیا جان و روان آدمی را عوض میکند. اکسیر حیات دو چیز است: عشق و آن دیگر بلا. این دو، نبوغ میآفرینند و از مواد افسرده و بیفروغ، گوهرهایی تابناک و درخشان بهوجود میآورند».<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۶.</ref> | |||
}} | |||
صرف نظر از ساختار انداموارهٔ جهان مطلب دیگری را باید در نظر گرفت و آن اینکه اشیاء از نظر خوبی و بدی اگر منفرد و مستقل از اشیاء دیگر در نظر گرفته شوند، یک حکم دارند و اگر جزء یک نظام و بهعنوان عضوی از اندام در نظر گرفته شوند، حکم دیگری پیدا میکنند که احیاناً ضد حکم اولی است. در یک مجموعه، هر جزء موقعیت خاصی دارد که بر حسب آن کیفیت خاصی برازنده اوست. از سوی دیگر، اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، از کثرت و تنوع خبری نخواهد بود و موجودات گوناگون وجود نخواهند داشت؛ دیگر مجموعه و نظام مفهومی ندارد، نه مجموعهٔ زیبا و نه مجموعهٔ زشت. در نظام انداموار است که زشتی نمایانگر زیبایی است و زشتیها نهتنها از این نظر ضروری میباشند که جزئی از مجموعهٔ جهان هستند و نظام کل به وجود آنها بستگی دارد، بلکه از نظر نمایانساختن و جلوهدادن به زیباییها نیز وجود آنها لازم است. اگر بین زشتی و زیبایی مقارنه و مقابله برقرار نمیشد، نه زیبا زیبا بود و نه زشت زشت.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۴۲-۱۴۳.</ref> | صرف نظر از ساختار انداموارهٔ جهان مطلب دیگری را باید در نظر گرفت و آن اینکه اشیاء از نظر خوبی و بدی اگر منفرد و مستقل از اشیاء دیگر در نظر گرفته شوند، یک حکم دارند و اگر جزء یک نظام و بهعنوان عضوی از اندام در نظر گرفته شوند، حکم دیگری پیدا میکنند که احیاناً ضد حکم اولی است. در یک مجموعه، هر جزء موقعیت خاصی دارد که بر حسب آن کیفیت خاصی برازنده اوست. از سوی دیگر، اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، از کثرت و تنوع خبری نخواهد بود و موجودات گوناگون وجود نخواهند داشت؛ دیگر مجموعه و نظام مفهومی ندارد، نه مجموعهٔ زیبا و نه مجموعهٔ زشت. در نظام انداموار است که زشتی نمایانگر زیبایی است و زشتیها نهتنها از این نظر ضروری میباشند که جزئی از مجموعهٔ جهان هستند و نظام کل به وجود آنها بستگی دارد، بلکه از نظر نمایانساختن و جلوهدادن به زیباییها نیز وجود آنها لازم است. اگر بین زشتی و زیبایی مقارنه و مقابله برقرار نمیشد، نه زیبا زیبا بود و نه زشت زشت.<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۴۲-۱۴۳.</ref> | ||