trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== بستر پیدایش == | == بستر پیدایش == | ||
بستر پیدایش مذهب تشیع همواره جزء مباحثی بوده است که فرقهنگاران و مستشرقان به آن پرداختهاند. کتابهای عمدهٔ فرقهنگارانه، که عموماً توسط سنیان افراطی نوشته شده، از اولین منابعی هستند که تشیع و معارف عقیدتی آن، از جمله امامت را دارای ریشهای غیر اسلامی، بهشمار بردهاند. این اتهام میتوانسته در درگیریهای مذهبی موجب فشار عقیدتی به مخالف مذهبی شود. از سوی دیگر، مستشرقان اولیه هم به دلیل وجود برخی تناسبها در ساختار فکری ایرانیان با برخی معارف شیعی و با عدم توجه به پیشینه تاریخی تشیع در اسلام تشیع را زاییدهٔ اندیشههای ایرانی دانستهاند. این موضوع زمانی برای آنان جدیتر شد که میخواستند علت گرایش عمومی ایرانیان به تشیع را، از پس از روی کار آمدن صفویان، تحلیل کنند.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا قرن دهم هجری)، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴۹.</ref> در میان اندیشمندان اسلامی هم وجود چنین تناسبی تأیید شده است، ولی آن را موجب پیدایش التقاط فکری در تشیع با ورود برخی اندیشه های ایرانی ندانسته اند.<ref>برای نمونه ن.ک: مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref> | بستر پیدایش مذهب تشیع همواره جزء مباحثی بوده است که فرقهنگاران و مستشرقان به آن پرداختهاند. کتابهای عمدهٔ فرقهنگارانه، که عموماً توسط سنیان افراطی نوشته شده، از اولین منابعی هستند که تشیع و معارف عقیدتی آن، از جمله امامت را دارای ریشهای غیر اسلامی، بهشمار بردهاند. این اتهام میتوانسته در درگیریهای مذهبی موجب فشار عقیدتی به مخالف مذهبی شود. از سوی دیگر، مستشرقان اولیه هم به دلیل وجود برخی تناسبها در ساختار فکری ایرانیان با برخی معارف شیعی و با عدم توجه به پیشینه تاریخی تشیع در اسلام تشیع را زاییدهٔ اندیشههای ایرانی دانستهاند. این موضوع زمانی برای آنان جدیتر شد که میخواستند علت گرایش عمومی ایرانیان به تشیع را، از پس از روی کار آمدن صفویان، تحلیل کنند.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا قرن دهم هجری)، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴۹.</ref> در میان اندیشمندان اسلامی هم وجود چنین تناسبی تأیید شده است، ولی آن را موجب پیدایش التقاط فکری در تشیع با ورود برخی اندیشه های ایرانی ندانسته اند.<ref>برای نمونه ن.ک: مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref> | ||